سلام امیدوارم حالتان خوب باشه !!!!!!!!
یه مشکلی برام پیش اومده من قبلان توی این تالاراولین تایپکی روکه زدم ازکسی گفتم که دوستش دارم ولی اون چیزی نمیدونه (ومن توی این مدت فهمیدم که واقعان دوستش دارم)ولی بیخیال شدم وبه روی خودم نیوردم وگفتم هنوزبچه ام!!!!!!!!!
حالامشکل اینجاست که برداربزرگ این آقاکه12سال ازمن بزرگتره احساس میکنم خیلی باهام حرف میزنه وگرم میگیره (البته ایشون پسره دایی منه)وشوخی میکنه البته نه فکرکنین من آدم مقید نیستم نه اینطور (حجابم طوری که تاجایی که اسلام گفته ومیتونم رعایت میکنم)موهام راهمیشه میپوشنم وجلوی نامحرم لباس آستین کوتاه تنم نمیکنم اما به خوش تیپی توی فامیل ومدرسه معروفم(ازخودم تعریف نمیکنم همه میگن).
حالا نه فقط خودم حتی خواهربزرگم متوجه این رفتارش شده ومیگه این چشه حالا نکنه عاشقت شده نمیدونم میترسم بیادخواستگارم بعدجواب رد که میدم (نه اینکه مشکلی داشته باشه به خاطر سنم )بعدکلان اگه برادرکوچیکش حتی اگه1درصداحتمالش باشه بیادجلوکلان بیخال شه!!!!!!!!!
البته برادربزرگه ازنظرمالی توی وضعیت عالیه وتحصیلات خیلی خوبی هم داره ونسبت به بردارکوچیکه که هیچی نداره خیلی سرتره اماعشقه به چیزدیگه ای نیستچیکارمیشه کرد....
حالا ازتون خواهش میکنم کمکم کنیدکه به اون یه جورایی متوجه بشه من ازش خوشم نمیاد که بیخیال بشه
حالامن دارم فک میکنم میگم شایداشتباه باشه اما چندتا دلیل خیلی گنده بیدامیکنم
البته من جزبه اون بسربه کسه دیگه ای فکرنمیکنم ونمیتونم فکرکنم..
علاقه مندی ها (Bookmarks)