تحمل درد و رنج در انسان
بر مبنای اندیشه اگزیستانسیالیستی، پدیده عشق و پدیده رنج هر دو پدیدههایی خاص انسان هستند و ترجمه امری چون «عشق» به «سائقه یا غریزه جنسی که مشترک انسان و حیوان است فقط میتواند راه را بر درک صحیح آن ببندد». رنج گرچه گریزناپذیر است و «از سر جبر به سراغ انسان میآید»؛ درمان ناپذیر است و در زندگی بشر قابل ریشه کن شدن نیست ولی از مهمترین مسائل و دغدغههای آدمی است.
در واقع رنج از پایان علم، آغاز میشود. زیرا یا علیالاصول علم را توانایی حل آن نیست (مثل مرگ) و یا امکانات فعلی فنآوری قدرت چاره اندیشی ندارد. (مثل برخی بیماریها از قبیل سرطان). همچنین آدمی در رنج بردن غریب است. خود این غربت نیز یکی از رنجهای انسان است، اینکه «هیچ کس نمیتواند او را از رنجهایش برهاند و یا به جای او رنج ببرد» [چرا که رنج بردن هم امری شخصی(1) است ].
«تنها فرصت موجود ، در نحوه مواجهه با مشکلات است.» برخی در برخورد با مشقتها با خوشبینی ساختگی (مثل پناه بردن به مواد مخدر یا فرو رفتن در گذشته و نادیده انگاشتن وضعیت زمان حال) خود را به غفلت میزنند و در واقع هرگز زمان «حال» را درک نمیکنند و عدهای خود را میبازند و تسلیم محض حوادث میشوند بی آنکه تلاشی برای کاهش سختیها از طریق درمان و یا تسکین آن بکنند. هر دو قشر گرفتار اشتباه شدهاند و آن حذف مسئله به جای حل آن است.
در حالی که اگر آدمی بداند چرا و برای چه رنج میکشد و پاسخی واقعی به شرایط موجود بدهد به سمت «عمیقترین و ژرفترین معنای زندگی و برترین ارزشها رهنمون میشود.» در این حالت نه تنها رنج آزار دهنده نیست بلکه وسیلهای است برای هدایت به سمت کمال معنوی و در واقع همین لحظات سخت است که ارزش درونی هر فرد را محک میزند.
بر مبنای نظر فرانکل هر شری در نظام کل عالم، خیری در خود نهفته دارد ( و این یکی از روشهای توجیه شرور در عالم است) پس سخن او توصیفی از واقعیتی است که او آن را توصیه میکند.(2- ذاكر ، 1385)
===========
پاورقی و منبع:
1 - Privet
2 - - ذاكر، صديقه (1385). نگاهي به نظريه فرانكل در روانشناسي دين . فصلنامه قبسات : شماره 8 (صفحات 76 تا 95 )
علاقه مندی ها (Bookmarks)