مشکل تفاوت سنی 5 ساله با همسر آیندم (درخواست عاجزانه کمک از همه )

[کوروش اول]

با سلام خدمت همه دوستان
من هم مانند سایر دوستان یک مشکل مشترک یعنی تفاوت سنی 5 ساله با همسر ایندم مواجه ام البته با یک سری جزئیات متفاوت میدونم این موضوع تکراریه منم تقریبا همشو به علاوه مقاله هارو خوندم فقط از همه دوستان مخصوصا فرشته مهربان و مدیر عزیزدر خواست دارم نظر خود رابدهند
اما جزئیات من 25 سالمه و همسر ایندم 30 البته متولد ابانه تازه 30 سالش تموم شده ما تقریبا 6 ساله همدیگرو میشناسیم من لیسانس مدیریت دارم نامزدم لیسانس الهیات که از دانشگاه دولتی گرفته
خوانواده ها مون کاملادر جریانن البته من یک بار با پدرشون صحبت کردم ادم خوب ومتشخصیه با این وصلتم مشکلی نداره ولی یک سری شرط مقعول گذاشته مثل اینکه من باید مستقلشم کارم درست بشه بعد، البته بگم من به امید خدا تا چند وقت دیگه استخدام سازمان هوا فضا میشم ولی تا اون موقع اصلا قصد ازدواج نداریم
مهمترین خصوصیت رابطه اینه که ما عاشق هم نیستیم بلکه طرف مقابل رو بیشتر از خودمون دوست داریم عیب همو می بینیم ولی مثل اینه عمل میکنیم به طرف مقابل میگیم با هم دعوا هم میکنیم ولی خیلی زود مشکلو حل میکنیم اونم با حرف
به این خاطر گفتم عاشق نیستیم چون عشق در لحظه میادو میره ولی ما به مرور به هم علاقمند شدیم عیبای طرف مقابلو می بینیم و نسبت به عیوب هم کور نشدیم اگه تعریفم از عشق تند دوستان عشاق منو به بزرگیشون ببخشن
بزرگترین لطف این دختر به من این بوده که منو تشویق به نزدیک شدن به خدا کرده البته بگما ما هر دوتامون ادمای مذهبی نیستیم ولی اعتقاداتمون به هم نزدیکه
در مورد خودم بگم ادم درونگراییم نامزدمم همین طور ولی ایشون خیلی شیطون تمام دوستاشم کم سن و سالن نمیدونم چرا ولی فکر کنم به خاطر روح بچه گانشه
رابطش با بچه ها واقعا عالیه در یک جمله کودک درونش کاملا زندس
من در مورد اینکه جامعه در مورد این جور زوج ها چی فکر میکنه کاملا اگاهم چون بارها لمسش کردم دروغه اگه بگم برام مهم نیست ولیبه راحتی با هاش کنار اومدم پس خواهشا دوستان در این مورد برام نگن که من کاملا اگاهم و براش راهکارهایی داشتیم که تا قسمتی حل بشه یا کمرنگ تر بشه تا بشه به اسونی ازش گذشت
من نظر همه دوستانو میخوام خواهشا نظر بدید ممنون میشم سئوالیم بود در خدمتم

[فرهنگ 27]

با این شرایط باید تبریک گفت.فقط مسئله شغلته.تمام مراحل استخدامو طی کردی فقط مونده حکمت بیاد یا کسی بهت

وعده داده؟این چند وقت دیگه چه مدته؟کارت معافی _ پایان داری؟مهریه و شیربها تعیین شده؟

[مدیرهمدردی]

با سلام و عرض ادب و احترام
به تالار همدردی خوش آمدید.
لطفا قوانین تالار (بند 14)را به دقت مطالعه فرمائید. موضوع تاپیک شما مبهم هست. (اینجا را کلیک فرمایید)

یکم:
مهم بودن یا نبودن بسیاری از مسائل می تواند به برداشت و تفسیر هر فرد نسبت به آن بستگی پیدا کند.
ممکن است آقایی با یک دختری با سن بیشتر ازدواج کند، ولی چون همه معیارهای مورد نظرش را دارد، هیچ وقت تفات سنی برای او مهم نباشد، نظر دیگران هم برایش مهم نباشد. و بی تفاوت از آن رد شود. پس اینکه شما اینجا تفاوت سنی را آورده اید نشان می دهد، به هر حال این مسئله برای شخص شما مهم هست. یا حداقل این مسئله در ذهن شما فایل مستقل و مشخصی دارد.

دوم:
البته شما گفتید که مقالات مرتبط را خوانده اید. در این صورت نیاز نیست که وسواس بیشتری در این مورد به خرج دهید. و طبق مقاله «اختلاف سنی دختر و پسر در ازدواج، سن دختر بزرگتر از پسر»، عمل کنید.

[کوروش اول]

با درودی دوباره
میخواستم اولا از اشتباه های تایپیم در پست قبل عذر خواهی کنم.
سپس لازم میدونم به 2 مسئله که تو اکثر تاپیک های مشابه بهش اشاره شده بپردازم اول اینکه اینکه من رفتار جامعه ومتلک ها ،زخم زبون ادما نسبت این زوج ها راکاملا اگاهم ، چون با تمام وجود لمشون کردم و برام زیاد مهم نیست ،چوناین مسئله را به حساب شعور پایین فرد مطرح کننده میگذارم ،که تو خصوصی ترین مسائل افراد دخالت میکنه و ازاین موضوع میگذرم
ولی مسئله دوم مسائل جنسی: لازمه میدونم بگم که خانوم ها هم مثل اقایون تا پایان زندگی نیاز جنسی دارن
ولی با فرا رسیدن دوران یائسگی که باعث، کاهش و توقف ترشحات هورمونی در خانوم ها میشود این هیجانات رو به افول می گرایدد ولی به هیچ وجه خاموش نمیشود.
این مسئله در مورد اقایون هم به نسبت صدق میکند یعنی اقایون هم با کهولت سن وگذر از 50 سالگی میل جنسیشون افت میکنه و اسپرم هاشون به شدت دچار مشکل میشه به طوری که احتمال تولد نوزاد سالم توسط انها کاهش میابد پس این مسئله فقط مختص خانوم ها نیست.

با سپاس بسیار

با تشکر از مدیر محترم بابت پاسخ سریعشان و تذکر بجایشان در مورد نسبی مسائل موافقم چون انسان و احساساتش کاملا کیفی هستن و نمی شود با هیچ طیف نگاری انرا به دقت ارا اندازه گیری کرد ولی در مورد تفاوت سنی صد در صد برام مهم چون من هدفم از ازدواج خوشبختیه طرف مقابله و یک بار یکی از دوستان نامزدم یک حرفی زد که خیلی ایشونو به هم ریخت من نمی خوام این مسئله باعث زجر ایشون بشه اینم بگم که برای من اولا خیلی مهم بود ولی الان ارزشش خیلی کمتر شده دروغه بگم این مسئله اصلا مهم نیست که هست، چون جامعه ما با تمام تجدد گراییش هنوز سنتیه و تمام این نوع زوج ها سعی میکنن این مسئله رو مخفی کنن فقط این مهمه و من ازش ترس دارم

در جواب دوست عزیزم اقا فرهنگ باید بگم اره مدارکم در حال بررسیه فقط باید برای مصاحبه برم کهمن در این زمینه حرفه ایم و از هیچ مصاحبه ای رد نشدم و در ضمن سابقه کار و رزومه ی خوبی دارم ولی نه هنوز مقدماتی صحبت کردیم
بازم ممنون از هر دوی شما عزیزان

اخ بازم از اشتباهات تایپی متاسفم
منظورم از نسبی مسائل نسبی بودن مسائل انسانه
بازم ببخشید

[کوروش اول]

خانومم تو جنوب غرب ساکنه من پدرم سرهنگ بازنشسته ارتشه و خانومم پدرش کارگربازخریدیه ایران خودرو کلا نامزدم خانواده خیلی شلوغی داره 9نفرن ولی ما 5 نفریم
دخترای خانواده خانومم 3تاشون با خانومم دانشگاه رفتن ولی بقیه اعضا خانواده یا دیپلمن یا زیر دیپلم متاسفانه یکی از برادراش معتاده و الان تو زندان ولی یکی دیگه شرکت و کارگاه داره و مرده کاره ولی دیپلمس پدرش سیکل داره 64 سالشه ولی مادرش کم سواده ولی در کل ادمای شریف و با ابرویین تنها ننگشون اون پسرشونه
همه متاهلن فقط 3تاشون با خانوم من مجردن بقیه متاهلن کلا خانواده ای که درس براشون مهم نامزدمم دائم ازم می خواد ارشد شرکت کنم که امسال شرکت کردم
درخانواده ما هم 3 پسریم من و برادر وسطیم دانشگاهی ولی کوچیکه محصله مادرمم زیر دیپلم این کل داستان بود با جزئیات
بازم در خواست دارم فرشته مهربان و مدیر به همراه سایر دوستان راهنماییم کنن
تو این پست بیشتر تکیم رو برادر معتادشه البته اینو خانومم با صداقت بهم گفت شاید اگه نمی گفت من حالا حالا نمیفهمیدم چون 2 یا3 سال حبس داره

با سپاسی دو چندان

[کوروش اول]

خواهشا دوستان بعد از خوندن نظرشونو بگن
منو تو تصمیم گیری کمک کنید ما هنوز نیاز به راهنمایی داریم

[بهشت]

ببخشید شما الان دقیقا سوالتون چیه؟
شما که ایشون را خانومم و همسرم خطاب می کنید. یعنی اینکه تصمیم گرفته شده. با خانواده هم که صحبت شده. الان می خواین بدونین که ؟؟؟
ببخشید که این حرف را می زنم. ولی آقای مدیر همدردی خیلی خوب تشخیص دادند و جواب دادند. گرچه من بعد از چندی پست شما به این نتیجه رسیدم. شما خیلی نگران این مساله هستی و برایت مهم است. برعکس این که می گی برام مهم نیست.

[کوروش اول]

با سلام خدمت بهشت دوست عزیزم
سئوال من از شما و سایر دوستان اینه که ببینید با شرایطی که گفتم ایا تصمیمی که دارم میگیرم درسته یا نه؟
ضمنا برای ما فقط در حد یک حرف معمولی بوده که خانوادش در جریان قرار بگیرن به اصطلاح نامزد کردیم تا بیشتر خودشو خانوادشو بشناسم ما هنوز عقد نکردیم میدونی دوست عزیز بزرگترین تصمیم هر انسان ازدواج میترسم تصمیم اشتباهی بگیریم هم خودم هم یک ادم بیگناه دیگرو نابود کنم من هنوز صد در صد از تصمیم مطمئن نیستم از تصمیم اشتباه میترسم
منو با توجه به شرایطم راهنمایی کنید ممنون میشم

شما و کل دوستان وضیعت منو با توجه به گفته هام چطور میبینید
من ته دلم میترسم به نظرتون بدون در نظر گرفتن تفاوت سنی ایا این وصلت درسته حالا با توجه به این تفاوت و در نظر گرفتن نقاط قوت و ضعفی که نام بردم باز نظرتون چیه؟
من باور کن خیلی میترسم اشتباه کنم خودم به جهنم بیارم یک انسان دیگرم از بین ببرم شما و سایر دوستان که ار بیرون گود نگاه میکنید ایا تصمیم درسته؟
می دونی این تصیم واقعا مهمه میخوام نظر چند نفر بی طرفو بدونم البته من هیشه توکلم به خدا است به امید خودش که کمک حال همه باشه
بازم ممنون که وقت گذاشتی خوندی و نظرتو دادی اگه بازم نظر بدی ممنون میشم

[sisili]

سلام دوست عزیز
شما گفتید یک بار یکی از دوستان چیزی گفتن و فرد مورد نظرتون به هم ریخت این و بیشتر توضیح بده. به نظر من مشکل سن شما هنوز بین خودتون حل نشده کاملا بین خودتون این موضوع رو باز کنید اول خودتون نباید با این موضوع مشکل داشته باشید بعد نظر دیگران براتون مهم نباشه.
این مسئله رو به صورت سوالی می پرسم و البته با عرض پورش: ایا فرد مورد نظر شما خواستگار داره یا صرفا به خاطر مشکلی که در خانوادشه (برادرش ,جمعیت زیاد ,..) داره با شما به اینده فکر می کنه.؟؟؟؟؟!!!
از عشق و محبت گفته بودید ایا شما اگه به این نتیجه برسید که با این فرد خوشبخت نمی شین می تونید به راحتی ازش بگذرید؟
این سوالها رو جواب بده بیشتر بحث خواهیم کرد.
موفق باشید

[کوروش اول]

سلام سیسیلی جان
در مورد سوال اول : اون دوست یکی از همکلاسیاش تو دانشگاه بود چون مارو با هم دیده بود یک بار بین جمع ازش پرسیده بود حال نامزد کوچولوت چطوره
ام در مورد ازدواج و خواستگار که فرمودین اره 2نفر تا اونجا که من میدونم چون ما 6 ساله با همیم ولی زیاد جدی نشده ولی اگه منظورتون حق انتخابه من فکر کنم بازم منو انتخاب میکرد
ولی در مورد خانوادش درسته شلوغ ولی خیلی گرمو صمیمیه در کل خانواده ی شریف و با اصالتی هستن این نظر شخصی من نیست بلکه احترامیه که فامیل و همسایه ها برای خانوادش قائلن اینو میگه
اینم بگم وجود یک پسر ناخلف دلیل شکست خانواده نمیشه چون اکثر اعضای خانواده به نسبت تو زندگی شخصیشون موفقن
اما اینم بگم دلیل خلاف کار شدن برادرش محله های پر از خلاف جنوب تهران نه خانواده البته بی شک خانواده هم مقصرن و بازم بگم که اگه بچه ای بخواد از راه به در شه هیچ چیز نه سواد نه جمعیت کم باعث این موضوع نمیشه من پدرم لیسانسس و خانوادمون متوسط ولی بازم برادرم که دانشجو دانشگاه علم وصنعته داره به سمت خلاف و دود دم میره
در مورد خانواده هامون بگم که ما هیچ کدوم برای فرار از انها تن به ازدواج نمیدیم هدف ما تکامله
در مورد ایشون هم بگم که عاشق پدرش انصافنم واقعا پدرش مرد دوست داشتنیه و نامزد من سوگولیشه ایشون ادم خیلی شریف و منطفیه ولی نسبت به این دختر خیلی حساسه، رابطش با مادرش و سایر اعضا خانواده خوب و صمیمیه
حالا در مورد اختلاف سنیمون اره باعث نگرانی میشه البته برای من تا حدودی نه، و به نسبت حل شدس ولی در مورد ایشون خیلی میترسم چون میدونی هدف از ازدواج خوشبختیه طرف مقابله چون اگه این طور نباشه به نظر من ادم اصلا نباید به ازدواج فکر کنه چون فقط دنبال ارضای نیازهای خودشه و برای ازدواج حتی با شرایط سنی منطقی، از خود گذشتگی لازمه و من این از خود گذشتگیرو دارم ولی میترسم ایشون بااین ازدواج زجر بکشه
لازمه بگم که ادم از خود گذشتیه هدف اونم از ازدواج خوشبختیه منه
در کل ادم منطقیه تو وسطای راه چند بار سعی کرد منو منصرف کنه ولی من راضی نشدم
در کل دختر شیطون و شوخ و شنگیه بعضی وقتا واقعا بچس از لحاظ رفتاری نه فکری مثلا وقتی تو پارک نشستیم ،و تو کل رابطمون منطقیه همراه خوب و قابل اعتمادیه البته بگم هر دوی ما یک سری ایراد داریم که اگه خواستی میگم، چون قبلا گفتم ما مثل اینه عمل میکنیم عاشق هم نیستیم همه دیگرو عاقلانه با تمام عیب و نقصامون دوست داریم و این نقطه قوت ما که باعث میشه سن مهم نباشه.
تو رابطمون هیچ وقت سن رو به رخ نمیکشیم
باور کن من تا الان که در شرف ازدواج هستیم این مشکلو تا حدودی فراموشش کردم البته با کمک ایشون
به هیچ وجه فکر نمیکنه از من بزرگتره زمام زندگی دسته جفتمونه در مورد کوچکترین مسائل با هم فکر میکنیم تو رابطه ما من کاملا مرده به جاش ما متولد شده تنها ترس من از تاثیر حرف مردم رو ایشونه البته بار ها با هم روش صحبت کردیمو به نتایجی هم رسیدیم باور کنید برای من این مسئله اصلا رنگو بوی اولو نادره ولی نمیدونم چرا الکی میترسم البته فکر کنم این ترس قبل ازدواج منطقیه چون واقعا تصمیم مهمیه