به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 28 , از مجموع 28
  1. #21
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 فروردین 90 [ 20:01]
    تاریخ عضویت
    1389-3-10
    نوشته ها
    115
    امتیاز
    2,896
    سطح
    32
    Points: 2,896, Level: 32
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    119

    تشکرشده 119 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: آیا هر کاری از دستم بر اومده کردم؟

    سلام، راستش چند روزه با خودم کلنجار می رم که بیام اینو بگم یا نه، آخرش به سرم زد که بیامو خبر بدم. آخه قول داده بودم اگه خبری شد اطلاع بدم...
    آخرین خبر این که هفته پیش به من خبر رسید که شخصی که موضوع این تاپیک بوده با اون شخص ثالث دیدن به هم نمی خورن و دیگه ادامه ندادن رابطه رو. فعلا همین!

  2. #22
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,057
    امتیاز
    147,222
    سطح
    100
    Points: 147,222, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,670

    تشکرشده 36,010 در 7,405 پست

    Rep Power
    1093
    Array

    RE: آیا هر کاری از دستم بر اومده کردم؟

    با وجود این خبر ، باز هم شما بنا به راهنمایی و تصمیمی که گرفتید پیش برید . این یعی ثبات و قاطعیت ، پس ثبات و قاطعیتتون رو حفظ کنید


    موفقیت شما آرزوی ماست

  3. #23
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 فروردین 90 [ 20:01]
    تاریخ عضویت
    1389-3-10
    نوشته ها
    115
    امتیاز
    2,896
    سطح
    32
    Points: 2,896, Level: 32
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    119

    تشکرشده 119 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: آیا هر کاری از دستم بر اومده کردم؟

    سلام فرشته مهربان عزیز، خیلی خیلی ممنون از جوابتون.
    بله، حتما حتما این کار رو می کنم. در حال حاضر کاملا از اون وابستگی احساسی اومدم بیرون و آزاد آزاد هستم. راستش الان که به اون دوران نگاه می کنم تعجب می کنم که واقعا وضعیت روحی من این قدر خراب بوده!
    خدا رو هر بار که یاد این ماجراها می افتم شکر می کنم که همچین اتفاقی افتاد و باعث شد من یه سر اساسی به خودم بزنم، بتونم به دور از وابستگی به ماجرا نگاه کنم، دوباره شرایط خودم و طرف مقابلم رو بررسی کنم، ببینم واقعا در طرف مقابلم دنبال چه ویژگی هایی هستم و آیا این شخص اونا رو داشت، یا این که به خاطر اضطرار عاطفی که داشتم، داشتم از اونا چشم پوشی می کردم.
    حالا هم اگه شرایط مشابهی پیش بیاد دقیقا انتظارات و معیارهای خودمو می دونم و می دونم که چون هیچ وابستگی ندارم یه ذره هم ازشون کوتاه نخواهم اومد
    فعلا که آزاد و آزادم دارم از این رهایی لذت می برم، رهایی و وابسته نبودن این قدر شیرینه که حس می کنم واقعا ارزش این چند ماه سختی رو داشت. دیگه هم این طور بی گدار به آب نمی زنم، بابا ما کلی بچه مثبت بودیم، ما رو چه به این روابط

  4. #24
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 فروردین 90 [ 20:01]
    تاریخ عضویت
    1389-3-10
    نوشته ها
    115
    امتیاز
    2,896
    سطح
    32
    Points: 2,896, Level: 32
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    119

    تشکرشده 119 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: آیا هر کاری از دستم بر اومده کردم؟

    سلام، برم سر اصل مطلب؟ فکر کنم طولانی بشه یه کم، بیشتر حالت گزارش داره و البته اگه ایده ای به ذهنتون رسید لطفا بگید:
    پنج شنبه شب با این خانم رفتیم بیرون (ایشون پیشنهاد داد ولی من هم غیر مستقیم رسونده بودم که خوبه یه صحبتی داشته باشیم). از نحوه قطع رابطه با اون طرف گفت که دیده اون شخص به نظرش آدم بی خیالی رسیده و بر خلاف حرف هاش رابطه به سمت ازدواج نمی رفته... عجیب این که ایشون صراحتا بهم گفت که در همین حدود 2.5 ماه رابطه، کار به رابطه احساسی هم کشیده (توضیح بیشتر لازم بود بگین تا بدم)، و می گفت من نمی خواستم به این سمت بره و چون جدا فکر می کردم این قضیه ازدواج جدیه، این مسئله رو قبول کردم. و گفت که دیدم نمی تونم این مسئله رو یه عمر پنهون کنم و صراحتا بهت می گم. خوب البته ابدا انتظار چنین مسئله ای رو نداشتم و بهش گفتم مسائل گذشته برای من هضم شده بود چون خودم هم کم اشتباه نکردم ولی این مسئله جدید کار رو بسیار سخت می کنه... صحبت ها زیاد بود ولی لب مطلب این بود که من در عین حال گفتم که شرایطی دارم که حتی اگر با این مسئله کنار بیام هم باید دید حاضری اونا رو بپذیری یا نه، قبلا اشاره کردم که ایشون از نظر اجتماعی روابط گسترده ای داره و من با صمیمیتی که در این روابط حس می کردم همیشه مشکل داشتم و طبعا یکی از شرایطم این بود که این نوع روابط محدود باشه. به خصوص که شخصا حس کردم یه دلیل این که این فرد با این سرعت به یک نفر اعتماد می کنه و باهاش وارد رابطه عاطفی می شه، می تونه تحت تاثیر جو این دوستانش باشه...
    اون شب گذشت و دیدار بعدی امشب اتفاق افتاد، من بهش گفتم که رابطه ای که داشتی در هر حال چیزی مربوط به گذشته اس و من بیشتر مایلم بدونم طرز فکر و تلقی تو از این نوع روابط چی هست، چون اینه که موندگاره... خلاصه که بحث عملا تمرکزش رفت روی روابط این خانم و دوستانش و خودش هم گفت که با فکر بسیار به این نتیجه رسیده که من بهش بدبین هستم و با اتفاق اخیر بدبین تر هم خواهم شد و این باعث می شه که بخوام در زندگی محدودش کنم. تهش این که معتقد بود ما با هم بسیار متفاوتیم از این نظر و حتی اگر الان هم کوتاه بیایم در زندگی مشکل پیدا می کنیم، حرف منطقی بود...
    نتیجه نهایی این بود که ظاهرا ما نمی تونیم با هم زندگی بدون مسئله ای داشته باشیم...
    و اما... راستش هم من و هم این خانم هنوز هم معترف بودیم که ویژگی های مثبت فراوونی در وجود هر دومون می بینیم که کارمونو برای بی خیال شدن بسیار سخت می کنه. واقعیت هم همینه، جدای مسئله روابطی که گفتم، این خانم واقعا آدم خوب و باشخصیتی هست، دید بسیار خوبی به زندگی مشترک داره و راستشو بخواین اگه مسئله این روابط و حساسیت من و عدم انعطاف پذیری اون نبود، من می تونستم به راحتی بهش نمره 80 از 100 رو بدم. راستش زیاد با هم حرف زدیم و من مرتب حس می کردم که اصلا دلم نمی خواد این آدم رو از دست بدم، و اون هم... من در مورد این روابط پیشنهاد یه نوع مصالحه رو دادم، یعنی من بیام ببینم تا چه حد می تونم حساسیتمو کم کنم و اون هم سعی کنه تا حدی که براش معقوله روابطش رو محدود کنه، موافقت نشد! می گه الان شاید قبول کنیم ولی بعدا...
    من به طور کلی درگیری عاطفی چندانی با این شخص ندارم، جدا رها شدم ولی وقتی دیدمش و باش حرف زدم، باز هم می بینم این آدم ویژگی های مثبت کم نداره، راستش دلم گرفته بود وقتی خداحافظی کردیم... البته الان حالم خوبه ولی یه کم دل و دماغم به هم ریخته. از این می ترسم که جایی رو اشتباه کرده باشم، شماها که بیرون گودین نظر بدین، همین راه درسته؟ بذارمش کنار؟ احتمالا اگه جوابی باشه ممکنه توش اینا باشه: معیاراتو لیست کن، یا مثلا بیشتر بگو ویژگی های مثبتش چیا هستن، منظورت از روابط چیه، از این صحبتا، بهم بگین. اگه چیز گل درشت و واضحی می بینین توی مسائلی که گفتم و حس می کنین من از نظرم دور مونده بهم بگین، اطلاعات بیشتر هم لازم بود در خدمتم.

  5. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 آذر 89 [ 09:45]
    تاریخ عضویت
    1389-2-18
    نوشته ها
    117
    امتیاز
    2,270
    سطح
    28
    Points: 2,270, Level: 28
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    137

    تشکرشده 139 در 78 پست

    Rep Power
    26
    Array

    RE: آیا هر کاری از دستم بر اومده کردم؟

    فقط اينو بهتون ميگم كه تا وقتي كه تصميم قاطع براي ازدواج با اين خانم نگرفتين (كه اين هم فقط وقتي اتفاق مي افته كه خودتون سنگاتونو با خودتون وا بكنيد)به هيچ عنوان ارتباطتونو زياد نكنين و با هم بيرون نرين چون اين هيچ كمكي بهتون نميكنه جز اينكه دوباره شما رو به فاز احساسي ميبره نگين سوالايي هست كه بايد بپرسم به نظرم اينا همش توجيه همون احساسه هستش چون شما شناختتون كافيه پس هشيارانه فكر كنين و قبل از هر عملي سعي نكين قبلش خوب فكر كرده باشين
    موفق باشين



  6. #26
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 فروردین 90 [ 20:01]
    تاریخ عضویت
    1389-3-10
    نوشته ها
    115
    امتیاز
    2,896
    سطح
    32
    Points: 2,896, Level: 32
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    119

    تشکرشده 119 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: آیا هر کاری از دستم بر اومده کردم؟

    سلام، بالاخره یکی جواب داد، ممنون از شما . اون روزای اول هم بهم خیلی کمک کردین، واقعا ازتون ممنونم. بله حق کاملا با شماست، دیدارهای بیشتر کار رو سخت می کنه و احساسی، کاملا حس کردم اینو. راستش برخورد قاطعی که ازش دیدم، جدا منو به این فکر برد که آیا به طور کلی بیش از حد لازم بدبین نیستم؟ می دونید مسئله اینه که من آدمی بودم با روابط اجتماعی محدود و اون نقطه مقابل من، حتی به فرض هم که از این شخص بگذرم، اگه واقعا مشکلی داشته باشم در برخورد با هر کس دیگه هم با هم مسئله پیدا می کنیم، حس می کنم باید بیشتر روی خودم کار کنم در این زمینه ها، مثلا ببینم اگه از چیزی در این تیپ مسائل ناراحت می شم واقعا دلیلش چیه، آیا دلایلم واقعی هست یا این که نه، یه حس بد و بدون دلیل روشنه که منطق حسابی هم پشتش نیست... البته وقتی به پست بالاییم نگاه می کنم که گفته بودم ابدا کوتاه نمیام از شرایطم و به حس الانم فکر می کنم، یه مقدار نگران می شم. حس می کنم حرف گنده ای زدم که باید یه مقدار منعطف تر بهش نگاه کنمم

  7. #27
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,057
    امتیاز
    147,222
    سطح
    100
    Points: 147,222, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,670

    تشکرشده 36,010 در 7,405 پست

    Rep Power
    1093
    Array

    RE: آیا هر کاری از دستم بر اومده کردم؟

    لازمه کمی بیشتر رو خود شناسی متمرکز بشید ، و با نظر به شناختی که از خود پیدا می کنید ، معیارهایتان را واقع بینانه تنظیم کنید و اولویت بندی و ضریب اعتباریش را مشخص کنید ، و با توجه به این معیارها اقدام به انتخاب و با اطلاع خانواده ها مسیر شناخت را بطور جدی و کاملاً عقلایی و بدور از دخالت دادن احساسات طی کنید ، توصیه من به همه اینه که حتماً از کمک یک مشاور در مسیر شناخت نهایی و اطمینان از سنخیت روحیات و تعادل شخصیت و روان بهره بگیرید ، به شما هم همین توصیه را دارم .


    موفق باشید

  8. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 آذر 89 [ 09:45]
    تاریخ عضویت
    1389-2-18
    نوشته ها
    117
    امتیاز
    2,270
    سطح
    28
    Points: 2,270, Level: 28
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    137

    تشکرشده 139 در 78 پست

    Rep Power
    26
    Array

    RE: آیا هر کاری از دستم بر اومده کردم؟

    راستش من مورد هايي رو ديدم كه دو طرف يك شناخت نسبتا كاملي از هم داشتن و هم پسنديده بودن ولي وقتي براي خواستگاري اقدام شد ديدن شايد همو اصلا نميشناسن مثلا رفتار پسر در مقابل خانواده با اون چيزي كه فرد فكر مي كرده خيلي متفاوت بوده مثلا فكر ميكرده طرف خيلي مستقله در صورتي كه در جلسه ي خواستگاري ميديده اين باباي طرفه كه حرف اخر مي زنه و خيلي چيزاي ديگه



    با اين همه حرف مي خواستم بهتون بگم انتخاب واقعي وقتي صورت ميگيره كه تحت نظر خانواده ها باشه و حداقل خانواده ها يه چند باري حضوري با هم ملاقات داشته باشن
    موفق باشيد


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.