از نقش بازی کردن خسته شده.
میخواد خودش باشه.
خود خودش! نه اون چیزی که دیگران دوست دارند ببینند.
تشکرشده 8,600 در 1,498 پست
از نقش بازی کردن خسته شده.
میخواد خودش باشه.
خود خودش! نه اون چیزی که دیگران دوست دارند ببینند.
بی دل (پنجشنبه 28 مرداد 89)
تشکرشده 1,607 در 499 پست
خیلی ممنون این فقط یه ایده بود که به کمه همه ادامه خواهد یافت و اینو بدون تو اولین کسی نیستی که بهم تبریک گفتی بابت این تاپیکنوشته اصلی توسط نقاب
در مورد مدیر اون ادامسه بابا مضراتم داشت البته اون حرف مدیر حرف بعد شوخ طبع ایشون بود .
نوشته اصلی توسط بی دلضمن احترامی که براتون قائلم میگم با شما مخالفم
چون اون از نقش بازی کردن خسته نشده داره میره رو به نقش بازی کردن و ظاهر سازی ممکن حالا جامعه دلیلش باشه ولا غیر ...
این رو میشه از اون جایی فهمید که لوازم ارایش و غیر و ذالک رو گذاشته و چهره هایش که قرار است به ان ها تبدیل شود مجسم میکنه
کنجکاو (جمعه 28 مرداد 90)
تشکرشده 6,300 در 1,292 پست
نوشته اصلی توسط کنجکاو
از اونجایی که داره نقاب های مختلف برای خودش میسازه
به نظر من اتفاقا می خواد از شخصیت واقعیش فرار کنه و خود واقعیش رو پشت صورتکهای مردم پسند پنهان کنه
baran.68 (شنبه 02 اردیبهشت 91)
تشکرشده 14,121 در 2,560 پست
خود را فراموش کردن و برای دیگران زندگی کردن ---- باب میل دیگران در اومدن و در آخر خسته و سر در گم که بالاخره من کدومم؟
بالهای صداقت (پنجشنبه 28 مرداد 89)
تشکرشده 4,459 در 1,179 پست
حاشیه>>>کنجکاو جان بابا من هم قصد مزاح داشتم...آخر تاپیک آدامس شما باعث شد کلی بخندیم برای همین خاطره شیرینی شد برامون
......................................
بی دل گفت از نقش بازی کردن خسته شده و شما گفتید برعکس تازه می خواد نقش بازی کنه.
به نظر من هم از طرفی از ایفای نقش های مختلف خسته شده و از جانبی هم هنوز نتوسته نقش واقعی خودش رو درک کنه.... در نتیجه قالب های مختلفی به خودش می گیره اما در نهایت باز نمی تونه اون نقش اصلی رو پیدا کنه.
تقریبا در یک دور باطل گیر افتاده
حسین پور (شنبه 02 اردیبهشت 91)
تشکرشده 8,600 در 1,498 پست
فکر کردم توی ماه رمضون هستیم و پرداختن به چنین تصاویر با محتوایی هم خالی از لطف نیست. ببخشید که دوتا شد. آخه فکر کردم همدیگر را تکمیل میکنند.
بی دل (جمعه 29 مرداد 89)
تشکرشده 1,607 در 499 پست
نوشته اصلی توسط بی دل
خیلی ممنون خواهشا اجازه بدهید که حداقل 10 پست از عکس قبلی بگذره بعد عکس بگذارید .
بعدشم قرارمون بود فقط یک عکس یادتون نره چون از قوانین تاپیک پیروی نشده باید پاک شه ولی عیب نداره نکته دیگه این که عکسی که به محتوای تالار بیاد نه چیز دیگه.فقر محتوای جامعه ماست نه تالار ما بازم ممنونم
کنجکاو (یکشنبه 14 شهریور 89)
تشکرشده 4,202 در 1,430 پست
اين عكس ها خيلي حرف دارن...خيلي غم دارن...دلم گرفت...تصوير اول...نوجووني كه فكر ميكنه اگه درس بخونه اينده موفق و تضمين شده اي داره اما ...
متاسفم خيلي تلخ بود...
اي كاش كاري از دستم بر ميومد براي هزاران هزاران بچه بي سرپرست و بد سرپرست...محمد ابراهيمي توي صندلي داغ ازم پرسيد بزرگترين ارزوت چيه...من گفتم ارزو اسم خوب نيست هدف خوبه...حالا ميگم هدفم اينه كه يه روزي وقتي به سالهاي جوونيم فكر ميكنم و خاطراتم رو ياداوري ميكنم...تونسته باشم كاري براي امثال اين افراد انجام بدم...و واي بر من اگه هيچ كاري براشون نكنم و بميرم...
parnian1 (جمعه 29 مرداد 89)
تشکرشده 1,607 در 499 پست
حرف من در مورد تصویر دوم هست اگه بخواهیم افکار شکل گرفته در تالارمون رو به نمایش بگذاریم باید بگم اون بچه با امکانات کمی که داره در حال حاضر داره حال میکنه با دوچرخه بی چرخش بازی میکنه و لذت میبره اگر چه چرخ نداره ولی توقع که داره
کنجکاو (جمعه 29 مرداد 89)
تشکرشده 8,600 در 1,498 پست
کنجکاو عزیز صرف "فقر" در این عکسها نیست که ما رو تحت تاثیر قرار میده. صحنه های زیادی از فقر هست که شاید در دور و برمون هم ببینیم اما اونقدر آدمهای توی اون شرایط منفعل هستن و چشم به دست و دهن دیگران که هیچ کاری از کسی براشون بر نمیاد. چون اونها قبل از فقیر بودن آدمهای عاجز و ناتوان و حاضری بخور و خواری طلبی هستند.و من به شخصه تحت تاثیر اونها و شرایظشون قرار نمیگیرم.
اما در مورد این دو کودک:
اونها رسالتشون رو ( درس، بازی، استفاده بهینه از موقعیتهای موجود، سازگاری و...) دارند به خوبی انجام میدن.
کودک اول:
محصله در عین حال نان آور خانواده. در لحظه ای که مشتری نداره مشغول انجام تکالیف مدرسه اش است. اون داره تلاشش رو برای تغییر شرایط نامساعد زندگی انجام میده. تلاشی بیشتر از کودکان هم سن و سالش. و مقایسه کنید با کودکانی که به اسم فقر ول میچرخند توی خیابون و با سر و وضع کثیف به این و اون التماس میکنند یا کودکانی که تو اوج رفاه و آسایش صبح تا شب مامان بابا قربون صدقه اشون میرند که تکالیفشونو انجام بدن!
کنجکاو عزیز! این ویژگی اون کودک بود که خیلی هم به تالار میومد. به هر حال ممنون از مسامحه ای که بخرج دادید
و اما کودک دوم:
«آب دریا را اگر نتوان کشید/ هم به قدر تشنگی باید چشید!»
با پست 19 کنجکاو هم کاملا موافقم. این کودک واقعا داره حال میکنه با اون دوچرخه اش. خوب همینه که هست دیگه! وقتی دو چرخه نو و فابریک گیر نمیاد همینم میتونه کار یه بچه کم توقع رو راه بندازه. تازه یه خورده که عمیق تر بشیم می بینیم معمولا این بچه ها به واسطه اینکه یک پازل ناکامل دارند ذهنشون خلاق میشه برای تکمیل پازل و اتفاقا این بچه ها خلاق تر میشن
بی دل (شنبه 02 اردیبهشت 91)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)