سلام
یه مدتیه با یه پسری توی فرومی اشنا شدم(23 سالشه-من 25)-یه دوستی معمولی بینمون هست و رابطمون نذاشتیم احساساتی بشه(یعنی من نذاشتم-چون اهل دوست بازی و این مسائل نیستم).هردومونم تحصیلاتمون مهندسی هست.
دوسالی میشه توفروم میبینمش ولی 4یا5 ماهه باهم ارتباط داریم-چت و چندباری هم تلفنی-که اونم زیادخصوصی نبوده-الانم خیلی وقته شایدهفته ای یه بار بچتیم یا اس ام اس بدم یا بزنگم-اون هیچ تماسی برقرار نمیکنه!!!-یعنی تا من نخوام کاری باهام نداره-وقتی گله میکنم از این رفتارش میگه مشغله کاری داره.
جنبه اش در داشتن این نوع ارتباطات زیاده-یعنی میگه یه دوستی معمولی باجنس مخالف چیزی از ادم کم نمیکنه-واینکه اگه ازش کمکی چیزی بخوای پایه هست-ضمن اینکه داشتن دوست دختر بارابطه خاص(قصد ازدواجی-بارعایت حدود)رو انکار نمیکنه.دختربازم نیست ومیگه شاید قبلا بوده ولی ترک کرده (یه چیزتومایه های توبه!)
حرفم اینکه من ازش خیلی خوشم اومده وبیشتر از دوستی معمولی دوسش دارم-ولی اینو بهش نگفتم-نمیخوامم بگم -دوست داشتنم دلیل داره-بیخود و کورکورانه نیست که در عرض چند هفته خوشم اومده باشه-چون یه مدت قبل سریه جریاناتی(مربوط به فروم) خیلی باهاش چت میکردم،طوریکه ناخواسته اخلاقیات هم خیلی دستمون اومد.-خیلی شناختمش-واسه همین خیلی قبولش دارم.اونم به عنوان یه دخترخوب و مثبت بهم اطمینان دارهودوستم داره ولی همون حدمعمولی- ولی تابلوئه که جذبم نشده
یه اخلاق بدی دارم اینکه هرچی یه نفرازم فاصله میگیره وبیمحلی میکنه من بیشتر جذبش میشم-والا کسانی هستن که تحویلم میگیرن ولی واسه من جذاب نیستن.
رفتارمون دربرار هم سرشار ازخودمونی بودن وصمیمیت هست ولی رفتارمن خاصأ غرور واحساسی بودن موج میزنه-رفتار اونم سرشار از جنبه-احترام صمیمانه-انسانیت ومهربونی هست
واما مشکل من:
---نه میتونم از ذهنم خارجش کنم(چون بعدمدتها یه ادمی رو دیدم که به میزان زیادی اعتقاد دارم آدمه)
---نه میتونم دوستیمو گسترش بدم(اون غیرمستقیم گفته بیا همو ببینیم ولی من اهل رابطه به جهت دوست بازی نیستم-مگررابطه ای رو قبول کنم که قصد ازدواجی باشه که تواین مورد بعیده پیش بیاد)
---نه میتونم همینطوری ادامه بدم(چون دارم اذیت میشم که دوسش دارم ولی بی هدف-اونم که زیاد تحویل نمیگیره واین موضوع بیشتر دقم میده).
موندم چیکار کنم-خوشحال میشم نظر دوستانو بدونم
علاقه مندی ها (Bookmarks)