سلام , از دوستان هميشه در صحنه كمك مي خوام ;)
الان خواستگاري دارم كه ايشان 32 ساله هستند و من 25 ساله. تا الان يك بار ديدار داشتيم و 3 مرتبه صحبت كرديم. چهره متوسطي دارند , از نظر سطح فرهنگی , مادي , مذهبي هم با هم در يك رديف هستيم . ايشون از من خوششون اومد اما من در مورد احساسم به ايشون روز اول مردد بودم بنابراين خواستم تا كمي بيشتر صحبت كنيم .طي صحبت ها من اينطور متوجه شدم كه گويا ايشون ضعف اعتماد به نفس دارن به دليل اين گفته ها :
سعي مي كنم هميشه ديگران رو از خودم راضي نگه دارم
ريسكي در زندگي نداشتن
در زمينه ازدواج منفعل هستن (بيشتر مورد ازدواجي بهشون معرفي مي شه و تا حالا خودشون انتخابي نداشتن)
ناراحتي رو درون خودشون مي ريزن (بيشتر با غريبه ها) و بعد يك دفعه بروز مي دن
هر كاري مي خوان انجام بدن مشاوره از ديگران مي گيرن و مطالعه مي كنن (البته اين ويژگی به تنهايي مثبته اما در كنار ساير عوامل مي تونه به نوعي ترس در انتخاب شناخته بشه)
جايي در صحبت گقتن : با همسر اينده مي توني مشورت كني و هر دو هم رو تقويت كنين و ترس نداشته باشي.
همجنين سوال كردم كه ايا مسئوليتي داوطلبانه قبول كردن يا نه , كه گفتن بله و با اينكه مشغله زياد دارم! خودم مسئوليت كار در يك بخش ديگه رو هم به عهده گرفتم و خيلي كارهاي ديگه و اين باعث شده به عنوان آچار فرانسه شناخته بشم !!! (ایا این خوبه به نظر شما؟)
مي خوام نظر شما رو بدونم كه تشخيص من ايا درسته ؟ يا چطور مي تونم در اين زمينه مطمئن تر بشم, چي ببرسم ؟
و سوال دوم اينكه من در طي اين مدت كششي نسبت به ايشون در خودم احساس نكردم , ايا اين مدت زمان براي همچين نظري دادن كافيه ؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)