به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 30
  1. #11
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    یکشنبه 31 مرداد 89 [ 09:41]
    تاریخ عضویت
    1386-12-02
    نوشته ها
    376
    امتیاز
    7,153
    سطح
    56
    Points: 7,153, Level: 56
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    263

    تشکرشده 275 در 140 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج

    اون به من خيانت كرده بود وگرنه من هيچوقت اين كارو نميكردم

  2. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 31 فروردین 87 [ 22:42]
    تاریخ عضویت
    1387-1-15
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    3,762
    سطح
    38
    Points: 3,762, Level: 38
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 14 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج

    خيانت؟منظورتون چيه؟

  3. #13
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    یکشنبه 31 مرداد 89 [ 09:41]
    تاریخ عضویت
    1386-12-02
    نوشته ها
    376
    امتیاز
    7,153
    سطح
    56
    Points: 7,153, Level: 56
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    263

    تشکرشده 275 در 140 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج

    به عنوان آخرين پستم ناگفته ها رو ميگم و گم ميشم!

    اون دختر به مدت يك ماه با قبل از من با همخونه ايم دوست بود، و به پيشنهاد خودش (يعني اون دختره) پاش به خونه ما (خونه دانشجويي) باز شد، كه اكثر اوقات توي جمع پسرها بود تا تنها با همخونه ايم. با اون مشكل پيدا كرد و بعد به من پيشنهاد داد، منم نديد بديد بودم نه سكس رو تجربه كرده بودم نه داشتن دوست دختر رو.
    به مرور زمان تلفنهاي مشكوكي بهش ميشد، "مرتضي" ، "محمد" و ... كه با دروغهاي مختلفي همشونو توجيه ميكرد و جالب اينجا كه به من اصلا اجازه نميداد كه با اون پسرها (به قول خودش مزاحم تلفني) صحبت كنم چه بعنوان نامزدش چه بعنوان برادرش.
    يه راننده آژانسي بود كه به قول خودش دوست باباش بود، و اونو ميبرد و مياورد آخه توي اون شهرستان محل تحصيلمون در يكي از روستاهاي اطراف خونه مادربزرگش زندگي ميكرد كه تا اون شهر 1 ساعت راه بود. بارها ديده بودم كه با اون راننده همديگرو به اسم كوچيك صدا ميزنند. و حتي بارها شده بود منو به اسم محمد (اسم همون راننده) صدا ميزد. اون راننده يه بار از دوستي منو اون با خبر شد و به من زنگ زد و با يه حس مالكيتي هر چي از دهنش در اومد بهم گفت. (حس مالكيت هميشه از يك رابطه منشا ميگيره)
    توي عيد 4 تا شارژ ايرانسل براش خريدم و مصرف شد (به مدت دو هفته) اين در حالي بود كه بطور ميانگين به من روزي 10 تا اس ام اس ميداد اگر زنگي هم زده ميشد از طرف من بود. اين شارژ كجا مصرف شده؟!
    يه دوستي داشت به اسم S كه دختر خرابي بود بهش گفتم باهاش قطع رابطه كن. اونم كرد. يه روزي موبايلش زنگ خورد و اسم "محمود" روي موبايلش افتاد، گفتم اين كيه؟ بهم گفت: "پسرخاله خانوم S هستش، زنگ زده منو با S آشتي بده!"
    آخرين بار هم همين يكشنبه اي كه گذشت قرار شد با هم بريم دانشگاه، ترمينال جنوب با هم قرار گذاشتيم و به من گفت بايد جدا بشينيم چون راننده دوست بابامه. منم گفتم باشه. وقتي سوار شديم يه پسر اومد نشست كنارش. (اين در حالي بود كه 10 تا صندلي توي اتوبوس خالي بود.) بعد از پياده شدن به من گفت اون پسر با دختر سمت چپي دوست بوده. ي كم بعد از حركت به من اس ام اس داد كه ناراحتي اين پسر پهلوي من نشسته؟ منم با عصبانيت براش نوشتم نه خوشحالم اونم نوشت يعني چي؟ منم پيش خودم گفتم يه كم باسياست برخورد كنم نه احساسي. براش نوشتم شوخي كردم خواستم اذيتت كنم. يه كم كه گذشت ديدم توي چشم هم زل زدن و گل مگن و گل ميشنون. ديگه اين به اون آجيل تعارف ميكرد، اون به اين موز ميداد. ديگه آْخرا فقط داشتن دوتايي ميخنديدن. اونم چه خنده اي. دختره ميخندين و قش ميكرد توي ميز جلو.
    وقتي پياده شديم همه چي رو باهاش تموم كردم.
    حالا اون چه به سرش مياد؟ يه خر ديگه پيدا ميكنه؟
    چي براي من موند؟
    دوستاي چهار ساله دانشگاهمو از دست دادم. ديگه خودمم بكشم اون روابط سابق رو با خونواده نخواهم داشت. 2 ميليون تومن توي اين 10 ماه خرجش كردم. ديگه اون طراوت قديم رو ندارم. اعصابمو نميتونم كنترل كنم. ديگه به خترا نميتونم اعتماد كنم.

    حالا آتنا خانوم! اين همون اخطارهاي فيلم عشقي نيست؟ (با توجه به كتاب محبوبتون "آيا تو آن گمشده ام هستي؟")
    من نميدونم چرا من بدبخت بايد محكوم بشم. من اگه قصدم دوستي معمولي هم بودم هيچوقت اون خانوم رو توي خونم نمياوردم.
    شايد حق با آتناست يا يسنامها كه منو آدم لجني ميدونه.

    خواستم خوشحالتون كنم كه ديگه من پامو توي اين سايت نميذارم كه مبادا سايتتون به لجن كشيده بشه!

    شايد اون هرزه اي كه 10 ماه با زندگيم بازي كرد دختر بي شيله و پيله اي بوده، هيچوقت نميبخشمش و تا آخر عمر نفرينش ميكنم.

    حلالم كنيد خدافظ براي هميشه

  4. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 اسفند 02 [ 15:41]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    نوشته ها
    796
    امتیاز
    23,402
    سطح
    94
    Points: 23,402, Level: 94
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 948
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranRecommendation Second Class10000 Experience PointsSocialTagger Second Class
    تشکرها
    2,041

    تشکرشده 2,229 در 569 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج

    سلام fnh63 ،

    دوست خوبم ، مطمئن باش هیچ کس از اینکه این مشکل برای تو پیش اومده خوشحال نمی شه ...
    و هیچ کس از رفتن تو نفعی نمی بره ...
    ما در این تالار با ذکر جزئیات مشکلات خودمون به همدیگه کمک می کنیم که با درک درست تری واقعیتهای زندگی رو بپذیریم ...

    دوست عزیز من ، آروم باش ...
    می دونم که نمی تونم اونطور که می خوای درکت کنم اما می خوام بدونی تو یکی از اعضای ارزشمند این تالاری و حضورت برای همه ی ما غنیمته ...
    اگر دوست داشته باشی می تونی کمی آرومتر باشی و از شرایطی که پیش اومده بیشتر صحبت کنی تا بتونیم غم تو رو بهتر درک کنیم و اگر بتونیم کمکت کنیم ....

    همه ی ما دوستت داریم و برات آرزو می کنیم این شرایط سخت رو خیلی زود پشت سر بزاری .

  5. #15
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,432
    امتیاز
    287,744
    سطح
    100
    Points: 287,744, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,603

    تشکرشده 37,102 در 7,012 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج

    سلام fnh63
    عوض شدن روحیه شوخ طبع fnhh63 نشون میده که باید زیاد دلخور شده باشه....
    معمولا وقتی انسان فکر کنه درک نمیشه... مورد بی انصافی واقع شده یا بد درموردش قضاوت شده است، ناراحت میشه... ممکنه عصبانی بشه.... و در لحظاتی احساس بسیار بدی بهش دست میده....

    من در اینجا نمی خواهم کار حقوقی بکنم و به بررسی بپردازم....
    ولی این را می دانم همه عزیزانی که در این تالار هستند با همه حسن نیت و دلسوزانه هم مسائل خود را طرح می کنند و هم نظر می دهند. البته این به معنای آن نیست که اشتباه نکنند یا کسی را نرنجونند.
    اگر کمی دقت کنی در همین تالار بارها افرادی از خود من گلایه کرده اند....

    اما پست 45 که قشنگ به بحث و شفاف کردن موضوع پرداخته ای بسیار جالب است....
    ما وقتی عصبانی یا رنجیده یا ... هستیم ، نباید تصمیم بگیریم....
    چون فرصت نمی کنیم همه ابعاد تصمیم خود را بررسی کنیم...

    برای تصمیم همیشه وقت است.
    در ضمن این تالار نه برای من ، نه برای شخص خاصی هست....
    این محیط متعلق نه فقط به 2000عضو رسمی ، بلکه این تالار متعلق به بیش از چند صد هزار نفری هست که اینجا مورد توجهشون هست و از آن در این مدت بازدید کرده اند.

    یک نکته مهم:
    fnh63 عزیز.... اخیرا یک پستی زده بودم و هدفمون را در این تالار گفته بودم....
    ما در اینجا یک خانواده مجازی همدردی هستیم.... که داریم تمرین می کنیم و مهارتهای کنار آمدن با یکدیگر را انجام می دهیم...

    این مسئله هم که برای شما پیش آمده در حد یک تمرین عملی هست....
    و در چنین وضعیتی اجتناب یا گریز یا تصمیم های آنی... نه ما را به آرامش می رساند و نه دیگران را ...
    اما کمک کردن به برطرف شدن سوء تفاهمات خیلی عالی است...
    لذا من بابت پست اخیرتون که با شفاف سازی کمک کردید، بهتر احساساتتون را درک کنیم تشکر می کنم...

    شاید براتون جالب باشه چنین حسی تا کنون در این خانواده مجازی برای بعضی از دوستان هم پیش آمده است... که با گذشت زمان و به کارگیری مهارتهای دیگر.... از آن گذشته اند...

    همچنین با دلایلی که در پست 45 آورده اید، به نظر می رسد نتیجه منطقی این است که بمانید، چون اگر تاکنون شما به نظرات دیگران برای مشکلتون نیاز داشته اید، اکنون دیگران هم به نظرات وحمایت های شما نیاز دارند....
    باز هم به خاطر سعه صدر و توضیحات و شفاف سازی شما تشکر می کنم.

  6. #16
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    یکشنبه 31 مرداد 89 [ 09:41]
    تاریخ عضویت
    1386-12-02
    نوشته ها
    376
    امتیاز
    7,153
    سطح
    56
    Points: 7,153, Level: 56
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    263

    تشکرشده 275 در 140 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج

    مثل اینکه ما اصلا زبون هم رو نمیفهمیم.
    من با اون مسئله جوری کنار اومده بودم که انگار وجود نداشته، کسی رو هم نمیخواستم گول بزنم.
    از الان به بعد هم همین آقایی که میخواسته گولتون بزنه، یا نمیاد یا اگر هم بیاد بعنوان مهمان میاد و فقط تماشاچیه. وگرنه مطمئن باشین مشکل جدید جهانگرد هیچوقت تا الان بی جواب نمی موند!
    آتنا و یسنامها هم بدونن که خیلی بیشتر از اونی که فکرشو بکنن ازشون دلخورم.
    آقای سنگتراشان هم لطف کنن این پست رو یا حذف کنن یا قفلش کنن. اصلا چرا اینقدر کشش میدین؟
    یا علی

  7. #17
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,432
    امتیاز
    287,744
    سطح
    100
    Points: 287,744, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,603

    تشکرشده 37,102 در 7,012 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج

    سلام دوستان
    وقتی ما متوجه شدت دلخوری و ناراحتی احساسی یک هم خانواده را می بینیم، نیاز است در آن شرایط او را درک کنیم و خودمون را جای او بگذاریم تا احساسش را بفهمیم. چه بسا اگر ما در چنین شرایطی قرار بگیریم، بیشتر از این حرفها مکدر شویم...

    خواهش می کنم راهنمایی و توصیه و کمک های منطقی را به وقتی موکول کنیم که
    که شخصی چنین درخواستی را از ما دارد. یا مسائل فشار زا حسی را رد شده است.

  8. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 14 اردیبهشت 90 [ 22:20]
    تاریخ عضویت
    1386-12-21
    نوشته ها
    129
    امتیاز
    4,377
    سطح
    42
    Points: 4,377, Level: 42
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 173
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    137

    تشکرشده 139 در 69 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج

    سلام داداشی گلم!(ببخشید خیلی پرروام!)ولی واقعا مثل داداشمی(میخوای باور کن میخوای نکن)
    منو که یادت اومد؟یادته که پشت کنکوریم!و بقیه میگن زیاد وقت ندارم!!!ولی داداشی من که به گردنم حق داره،پس فعلا بی خیال درس!راستی منم فارغ التحصیل کامپیوترم،فکر کنم کامپیوتری ها همه یه تخته شون کمه!همون قضیه فرش پاتریسه دیگه!
    راستش امروز اولین دفعه است که اومدم اینجا و با دیدن سوالت خیلی تعجب کردم،اصلا فکر نمی کردم همچین آدمی باشی! نخندیا!ولی فکر کردم مشکل یکی از دوستاته که اینجا نوشتی!!!
    خلاصه!صفحات اول-چهارم که میخوندم میخواستم اینا رو بهت بگم!(منم یه دختر از یه خونواده مذهبی هستم،برای همین اصلا باورم نمی شه که ...)بی خیال بقیه اش!
    صفحات بعدی که خوندم اشکم داشت در می اومد!خدا خیلی دوست داره ها...نمی خوام نصیحت کنم ولی یه کم هوای خدا رو داشته باش!!!
    با تمام وجودم خوشحالم که زندگیتو نجات دادی و ان شاء الله خوشبخت و موفق باشی.
    توکل به خدا یادت نره !
    خوب خوب درس بخون .
    برای منم که دعا میکنی!؟برای رومینا هم دعا کن،برای همه دعا کن....
    موفق و مومن باشی...
    من آن کوچه گرد شب انتظارم
    که جز دیدنت آرزویی ندارم...

  9. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 مرداد 89 [ 18:02]
    تاریخ عضویت
    1386-11-30
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    3,897
    سطح
    39
    Points: 3,897, Level: 39
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    23

    تشکرشده 23 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج

    fnh عزیز.من الان که این تاپیک رو خوندم واقعا تعجب کردم.
    قبلا که این موضوع مطرح شده بود اون دخترخانم به نظر دختر ساده ای میومد ولی الان با این حرفایی که زدی...
    من فکر کرده بودم که تو داری از مسئولیت فرار می کنی ولی اگه اون دختر همچین کسی باشه اصلا ارزش فکرکزدن هم نداره.
    خیلی متاسفم که اوایل سعی کردم جانب اون دختر رو بگیرم.
    زود قضاوت کرده بودم و از یه جنبه قضیه رو میدیدم.ولی خب تو هم این حرفا رو در مورد اون دختر نگفته بودی.نمی دونم شاید اون موقع حست بهش اونقدر قوی بود که بدیهاش رو نمیدیدی.
    در هر حال با این توضیحاتی که دادی تصمیم درستی گرفتی.
    امیدوارم که این موضوع تاثیر بدی روی اعتمادت به خانما نذاره.ولی فکر نمی کنی دختری که قبلا با دوست تو دوست بوده و خونش میرفته و خیلی راحت هم بعدش با تو دوست شده ارزش اعتماد رو نداشت.
    منم یه دخترم و تجربه یه دوستی رو هم دارم که آخرش خیلی بد تموم شد و اینو میدونم که دختری که علاقه مند باشه آنچنان به طرف مقابلش وفادار می شه که هیچ مردی رو به جز اون توی دنیا نمیبینه.
    fnhعزیز امیدوارم آشناییهای بعدیت درست باشه و با احتیاط بیشتری جلو بری و کسی رو پیدا کنی که حداقل ارزشها رو حفظ کنه.

  10. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 خرداد 88 [ 14:34]
    تاریخ عضویت
    1386-11-05
    نوشته ها
    375
    امتیاز
    8,632
    سطح
    62
    Points: 8,632, Level: 62
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    683

    تشکرشده 715 در 251 پست

    Rep Power
    54
    Array

    RE: زندگي مشترك قبل از ازدواج

    سلام. دوست عزیز. من چند روزی نبودم. اما حالا که اومدم دوست داشتم بدونی اونقدر مسأله شما برام مهم بود که اول اومدم اینجا ولی واقعاً جا خوردم. امیدوارم هنوز به عنوان مهمان هم شده بیای و حرفامو بخونی. من تا جایی که اون پستو زدم هیچ چیز منفی از اون دختر نفهمیده بودم چون خودت نگفته بودی. درسته که ما داریم باهم تو این تالار کار می کنیم اما چطور از من توقع داری از موضوعات خصوصی شما خبر داشته باشم. خود شما هم اگه جای من بودی و تا حالا من برات از طرفم تعریف کرده بودم بعد یهو می گفتم زدم زیر همه چیزو و علیرغم التماس اون روابطو بهم زدم حتماً مثل من برخورد می کردی. حالا پستمو اصلاح می کنم.
    من خیلی ناراحتم نه فقط به خاطر روح خدشه دار اون دختر بلکه همچنین به خاطر احساسات به تاراج رفته تو . ظاهر تکیه به چنین آدمهایی و دلرحمی با آنها فایده ای نداره چون نه برای خودش نه برای تو نه برای شخص دیگری ارزش قایل نخواهد بود و این فقط به خاطر اینه که متاسفانه عادت کرده اند و چیزی به نام انسانیت رو توی خودش گم کرده. من خیلی دلم می سوزد و شرمنده ام وقتی می بینم این گونه دخترهایی پیدا میشن که عصمت و متانت و محبت دیگر هم جنسان خود رو زیر سؤال می برندوآنقدرپیش رفته اند که حتی چنین موقعیت مناسبی جهت تغییر را نیز خراب می کنند..
    امیدوارم بتونی این دوران بحرانی رو پشت سر بگذاری و دوباره مثل قبل بشی. ازت خواهش میکنم اینجا رو رها نکنی هم به خاطر خودت هم به خاطر کسانیکه اینجا بهت نیاز دارن. تو دیگه باید خودتو به عنوان یکی از اعضای خونواده همدردی به حساب بیاری و نباید راضی باشی که ما این همه دل نگرون تو باشیم .
    ما و پروانه و بلبل همه خویشان همیم
    چشم بد دور که یک جمع پریشان همیم....
    شرمنده و چشم انتظارتو
    آتنا


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:48 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.