سلام.به دوستای همدردی گلم...حدود یه ماهی میشه چیزی از مشکلم ننوشتم...
یادتون باشه آخرین بار کگفتم که نامزدم بهم گفت هیچ حسی بهم نداره و کمکش کنم که درست شه...
من شاید نزدیک 20 روز ازش فاصله گرفتم.کلا همدیگرو ندیدیم تا بشینیم به همه چی فکر کنیم .
آخرش دیگه نامزدم کلی معذرت خواهی کردو گفت که فشار روش زیاده و از طرفی سربازه و فشار پادگان از طرفیم دعواهای زیاد بین من و اون باعث این اتفاق شدو گفت که جبران میکنه..البته من چند باری قبول نکردم تا حداقل قلبم آروم شه.چون واقعا بد داغون شدم وقتی شنیدم که بهم گفت هیچ حسی بهت ندارم..
ولی دیگه دیدم خیلی پشیمونه .قبول کردم..اون روز که باهم آشتی کردیم بهترین روز زندگیم بود.شده بود همون چیزی که میخوام.تو تک تک رفتاراش عشق و علاقه رو میدیدم...
ولی فقط واسه همون روز بود...وقتی رفت پادگان و دوباره اومد مرخصی باز همون آدم بی تفاوت و سرد شده بودد..باز هیچ عشقی تو رفتاراش نبووود.(البته یکم بهتر از قبل ولی مثل موقعی که آشتی کردیم نبود)
بعد چند بار برخورد باهاش من به این نتیجه رسیدم که نامزد من کلا آدم سرد و بی تفاوتیه...انگار واسش این چیزایی که من میگم مسخرس..اصلا درک نمیکنه حرفامو نیازامو...
میخوام راهکار بهم بدین..که چطوری با این شخصیت سازگاری پیدا کنم..
چطوری هم بتونم بهش بگم که من دوست دارم چجوری باشه و هم شور و هیجان و عشق ازش ببینم..
راهکار بگین که بهترین رفتار با این تیپ شخصیت چطوریه...
مرسی عزیزان
علاقه مندی ها (Bookmarks)