سلام به دوستاي گل
راستش اصلا نميدونستم چطوري اين مسئله را مطرح كنم موضوع از اين قراره كه با شرايط روحي و كاري كه الان دارم اصلا نه به ازدواج فكر مي كنم و نه ميتونم فكر كنم و اصلا حتي صحبت كردن در حيطه اين مقوله باعث ايجاد تنش و ناراحتي و همينطور استرس برام ميشه كه روي كارم اثر مي گذاره برام و از طرفي هم خانواده در اين شرايط بدون در نظر گرفتن وضعيت دروني من اقدام به پيدا كردن يه داماد خوب براي خودشون دارند و به قولي با نشان دادن عكس به دلالها ميخوان كسي را كه مورد پسندشون هست را براي اينجانب انتخاب كنن ، اين موضوع در شرايط كنوني برام مقدور نيست به نظر شما آيا اصلا در اين شرايط ازدواج كردن درست مي تونه باشه و يا اينكه چطور مي تونم با خانواده ام اين موضوع را مطرح كنم كه ذاتا با اينطور ازدواج كردن موافق نيستم و در حال حاضر ترجيح مي دم مدتي را در سكون و سكوت روحي باشم ولي متاسفانه اين مورد برداشت غلط ميشه حالا دوستان يه راهنمايي كنين كه بايد چكار كنم چون الان نياز دارم مدتي تنها باشم و به اين مسائل فكر نكنم ولي اين موضوع براي بقيه پسنديده به نظر نمياد آيا بايد به خواسته ديگران عمل كنم و زندگي را پايه ريزي كنم كه اصلا آمادگي شروع و انجامش را ندارم و يا اينكه بايد صبر كنم تا خودم آمادگي مجدد براي اينكار رو پيدا كنم و بعد چطور با خانواده صحبت كنم تا عاقلانه راضي شون كنم
ممنون از شما دوستان
يا علي مدد
علاقه مندی ها (Bookmarks)