نوشته اصلی توسط
raha dar asman
باسلام خدمت دوستان. ممنون از اینکه تاپیک منو میخونین
من 29سالمه شوهرم 34سالشونه یه بچه داریم . مشکل من در رابطه با شوهرم اینه که اصلا اهل ریسک نیست حدود8ساله که ازدواج کردیم از اول من به ایشون میگفتم حقوقشون رو روی چیزی مثل طلا سرمایه گذاری کنند وام بگیرند از اداره شون ولی ایشون هیچ کدوم از این کارارو نکرد و فقط هر ماه پس انداز میکرد. زندگیمون با وجود شغل خوب شوهرم خیلی ظاهرمعمولی و رو به پایینی داره هر خواسته از ازندگیم داشتم کوتاه اومدم به امید اینکه یه خونه خوب بخریم و بعدش بتونم کم کم به خواسته ها م برسم و الان که وقتش شده که خونه رو بخریم یکم که گشتیم ناامید شد و الانم میگه ما نمیتونیم بخریم.
همه اطرافیان من پیشرفت کردند حتی همکارهای ایشون ولی ایشون نه . از زندگی باهاش ناامیدم
این از نظر مالی. از نظر اخلاقی خیلی غرغرو وحساس و بهانه گیر و زودرنج هستند با کوجکترین کار اشتباه من تحقیر و توهین میکند اصلا مراعات نمیکنه که جلوی بقیه نباشه شده جلوی مادر شوهرم و خانواده شوهرم هم بحث رو شروع میکنه.
عصبیه طاقت هیچ گونه مشکلی رو نداره تو زندگی با کوچکترین چیزی به هم میریزه. مکانیسمی که هم داره در مقابل مشکلات فقط فرار هست یا به تعویق انداختن تا اون خودش حل بشه.
اغلب کارهای خونه ما خیلی به طول میکشه درست کردن لامپ یا یه کار جزئی خونه هفته به هفته طول میکشه تا درست شه.
سلام رانه کامل باش دارن که البته به خورده دچار تناقض شده انگار خودشونم خسته هستند
این اقا حتمی همیشه مورد مقایسه و تشویق به بهترین بودن شدن
خودشونم خیلی دوست داشتن که کامل باشن اما یه جایی به اصطلاح چشمشون ترسیده الان این سیب زمینی داغ به شما دارن انتقال میدن
احتمالا به پسرتون هم یا الان یا در اینده این رفتار رو منتقل کنند
من در مقابل همه رفتارهای اون سرکوفتش نمیزدم چون فکر میکنم که اوضاع روفقط بدتر میکنه و اون بهتر نمیشه ولی واقعا خسته شدم . دیگه هیچ توانی برام نمونده
قبلا ازم خیلی ایراد نمیگرفت تعریفم میکرد. ولی چندماهی فقط ایراد و تحقیر .
ایشون به احتمال زیاد دچار مهار نادیده انگاری هم شدن
مهار نادیده انگاری چیست؟
وقتی انسان یک سری چیزها رو برای خودش بزرگ کند یا بعضی چیز هارو کوچک ببیند
همه ادمها دچار نقص هستند اما نباید بخاطر نقصاشون با هم اختلاف داشته باشند انسان بهتره انعطاف پذبر باشه
هر چی انعطاف بیشتر زندگی بهتر
توی تحقیراش و عصبانیتاش جانب انصاف رو هم نمیگیره کلا منو نابود میکنه همه رفتارام رو زیر ذره بین میگیره از صد سال پیش و حتی رفتایها که همیشه تعریف میکرده رو میزنه تو سرم. قبلا هم ازین کارا میکرد ولی یه خط در میون میومد عذرخواهی میکرد.
ولی الان نه من در مقابل رفتارهاش فقط سکوت میکنم که دعوا تموم شه و بعدش هم انگار نه انگار . اگه بگم که ناراحتم باز دوباره شروع میکنه به تکرار همون حرفا میگه تو اشتباهتو رفع نمیکنی اشتباه من سینک آشپزخونه گاهی اوقات آشغال داشته یا یادت رفته بگی نون بخرم یا چرا تو یخچال فلان چیز خراب شده اینم بگم من شاغلم شوهرم هم در کارهای خونه کمکم نمیکنه
با اینکه تابستونه و کاری نداره همش تو خونه خوابه و فقط بچه تا ظهر پیش ایشون هست همه کارهای خونه جز خرید خونه با منه،اگه بخوام ازخودش ایراد بگیرم ازین موردا زیاده ولی من بهش نمیگم چون هیچ کمکی نمیکنه.
خواهش میکنم دوستان کمکم کنید ...
علاقه مندی ها (Bookmarks)