سلام من 22 سالمه
و بچه مشهدم
خیلی وقته که همیشه با خودم کلنجار میرم نمیدونم مشکلم از کجاس
مشکلی که هست اینه که واقعا به هیچ چیز تو زندگی علاقه ندارم
نمیدونم شاید افسرده شدم
نه انرژی ای نه علاقه ای نه امیدی به هیچی همیشه گاهی وقتا یه کاریو شروع میکنم و تا نصفه هاش انجام میدم و یا نمیدم و از خودم میپرسم خوب مثلا این کار انجام بشه یا نشه اخرش که چی؟
کلا زندگی و هر کاری یا فعالیتی رو یه چیز بیخود میبینم که بهم تحمیل شده و اصلا هم بهش علاقه ای ندارم
کم کم دارم از خدام دورو دور تر میشم و احساس میکنم خدام دیگه بهم توجهی نداره
الان دیگه هیچ کاری انجام نمیدم و نا امیدانه خونه نشستم و هر روز وضعم و حالم بد ترو بد تر میشه
واقعا نمیدونم چیکار باید بکنم فعلا فقط منتظر مرگم که حتی از مرگ طبیعی هم تو این سن نا امیدم
واقعا نمیدونم چی کنم
این روزا کلا بیکارمو بی هدف هر چقدرم توضیحاتتون مفصل باشه میتونم بخونم ممنونم اگه کمکم کنید
علاقه مندی ها (Bookmarks)