اینا جوجه آخر پاییز هستن، که میشمارن!
از 7 تخمی که مادر محترمه این نازنین ها گذاشت، 4 تا زندگی نصیبشون شد.
------
تعداد عکسها زیاده ولی اینا منتخب هستن
عکس آخری
به ترتیب از چپ به راست
جوجه اول، جوجه دوم،جوجه چهارم و جوجه سوم
تشکرشده 10,163 در 2,191 پست
اینا جوجه آخر پاییز هستن، که میشمارن!
از 7 تخمی که مادر محترمه این نازنین ها گذاشت، 4 تا زندگی نصیبشون شد.
------
تعداد عکسها زیاده ولی اینا منتخب هستن
عکس آخری
به ترتیب از چپ به راست
جوجه اول، جوجه دوم،جوجه چهارم و جوجه سوم
keyvan (یکشنبه 20 آذر 90)
تشکرشده 16,567 در 3,447 پست
عزیزم . چقدر نازن ماشالله .
برادر کیون الاهی قربونت برم . کار تو و این مرغ عشقها از نوه و نتیجه گذشته اااااااا.
سن خودت را استتار می کنی یا سن مرغ عشق هات رو؟!
می دونی که من مرغ عشق ندارم که بیام خواستگاری اما بنا بر سابقه تو و مرغ عشقها تو ندیده ی ندیده هایت را هم دیدی برادر من .
راستی من و کوکی را خونتون راه می دی ؟! پیشی ملوسم داره صفحه مونیتور رو لیس میزنه
راستی خارج از شوخی با سر و صدایشان چه می کنی ؟!
ani (یکشنبه 20 آذر 90)
تشکرشده 14,121 در 2,560 پست
کیوان من یه پسرخاله دارم
عاشق مرغ عشقه
الان که عکس میز کامپیوترت رو با نوه هات دیدم توهم زدم نکنه تو پسرخالمی
============
عکساشون باحالن
انی می گی سر و صدا ؟!
قربونت برم
هر موقع میرم خونه خالم
این مرغ عشق ها همین جوری برای خودشوت آزادانه توی خونه پرواز می کنند
تا سفره غذا هم پهن میشه
اولین کسانی که جولوس می کنن در کنار سفره
همین مرغ عشق های پسرخالم هستند
بالهای صداقت (دوشنبه 19 دی 90)
تشکرشده 12,256 در 2,217 پست
کیوان!!!
آه حسرت من رو در آوردی!
داغ دلم رو تازه کردی!
فراموشش کرده بودم... دوباره یادم انداختی.
عشقم رو می بینی؟
می بینی چقدر خانم بود!
اسمش رو هم گذاشته بودم شیرین :)
با خون دل خوردن بزرگش کردم!
اینقدر مهربون و با احساس بود!
4-5 سالش که شد، دیدم تنگی نفس گرفته. به سختی نفس می کشید.
بردمش دکتر :)
گفت باید عکس بگیریم، ببینیم چی شده. عکس گرفت، نشونم داد. تو بدنش تومور بود :(
تمام سینه اش رو گرفته بود.
دکتر گفت که این خیلی داره سختی می کشه و مرگش پردرده. به نظرم بگذار با آمپول راحتش کنیم.
منم گفتم باشه :(
گفت پس من از اتاق میرم بیرون تا ازش خداحافظی کنی!!!
حالا دکتره رفت بیرون. هم من ناراحت بودم، هم داشتم از خنده می ترکیدم! انگار مثلاً خدایی نکرده یکی از نزدیکان آدم قراره بمیره، به من میگه من میرم بیرون تا شماها خداحافظی کنید!!
خلاصه خداحافظی کردیمو... دیگه ندیدمش.
با قفس خالی اومدم خونه و اشک های مادر سرازیر شد و ...
خودم هم ...
هفته ی بعدش صورت حساب اومد در خونه، به تومن میشد 90 هزار تومن!!!!!!!!
تو دلم گفتم ای دکتر فلان فلان شده... این مرغ عشق ها تو ایران دونه ی 5 هزار تومن هم نیست. تو 90 هزار تومن از من گرفتی، که این حیوون رو بکشی؟!
خلاصه داغ مرغ عشق به کنار، داغ 90 هزار تومن هم موند به دلم :)
ولی از اون به بعد دیگه خیلی عذاب وجدان گرفتم، و به خودم قول دادم که دیگه حیوون نگهداری نکنم. به خصوص پرنده.
hamed65 (یکشنبه 20 آذر 90)
تشکرشده 10,163 در 2,191 پست
آنی!
پیشی؟! نوه هام
مگر وقت خواب، جوجه ها سرو صدا کنن، غیر از این با صداشون هیچ شکلی ندارم ،کلی هم بهم فاز مثبت میدن
ممنون، بالهای صداقت
جوجه آخری تقریبا" مشارکتی داره بزرگ میشه!من بهش غذا میدم ،مادرش هم نیز، غذا خوردن امروزش وقعا" دیدنی بود
حامد عزیز
متأسفم! ولی انس گرفتن با اینها یه چیز دیگه ست،از آکواریومم با خون دل ماهی بزرگ کردن و اون همه وقت گذاشتن تونستم ازش بگذرم؛ البته بعد اینکه آکواریم در حال تعویض آب توسط خانواده محترم ،ترکید!!!اما از اینا ،نه
این عکس هام مال یک سال پیشه
نوشته اصلی توسط keyvanنوشته اصلی توسط keyvan
keyvan (دوشنبه 19 دی 90)
تشکرشده 8,600 در 1,498 پست
آخیییییییی...نازی...جیجرشونو
اقا کیوووون میگم اونوقت یه وقت انشا الله بزودی زود که بخوای مرتکب ازدواج بشی، از معیارهاتون با خانوم همسر تفاهم با اقا کیووون + تفاهم با نوه نتیجه های کیوووون نیست؟ خانوم اجازه دارند یه وقت خدایی ناکرده نازک تر از گل به دلبندانتون بگن؟
بابا حامد این خاطره تراژیک ات اشکمونو درآورد. حالا بینی و بین الله، عذاب وجدانت بیشتر برای 90 هزار تومن بود یا برای شیرین جون؟
بی دل (یکشنبه 20 آذر 90)
تشکرشده 4,222 در 1,018 پست
مرغ عشقاتو عشقه کیوان جان
gole maryam (دوشنبه 21 آذر 90)
تشکرشده 4,928 در 1,071 پست
آقا کیوان این جوجه ها چند روزشون هست؟
من فکر می کردم مرغ عشقها وقتی از تخم در میان، گر گرن!
اینها که کلی پر دارن!
آقا حامد منم دوست ندارم حیوون تو خونه نگه دارم. وقتی می میرن اعصابم بهم می ریزه! منم یه طوطی داشتم که مرد. با اینکه سالها از مرگش می گذره اما هنوزم وقتی یادش میوفتم حالم بد میشه! هرچند که من اصلا به جونور دل نمی بندم!!!
حالا از این حرفها که بگذریم، تولدشون مبارک
خیلی خوشگلن
راستی بزرگ کردن چهارقلو کلی خرج داره ها، خدا کمکتون کنه...
من این عکسهای گریشون رو تازه دیدم.
چجوری دستت گرفتی چندشت نشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هستی (دوشنبه 19 دی 90)
تشکرشده 16,567 در 3,447 پست
ما دسته جمعی آمده ایم مهمانی خونه ی کیوان و نوه هایش
به به نوه های کیوان .................نوه های آنی
کوکی بانو و امپراطوری جمع و جورش .........وقتی کوکی دو هفته اش بود
کوکی بانو وقتی قد یه فندق بود و حموم می رفت . به به . چه آب خوشمزه ای . لیس لیس میک میک . ( البته هنوز هم که خرس گنده شده مامان جان را که بنده باشم لیس لیس میک میک )
شوکو بانو : پاشو رفیق چقدر چرت می زنی ؟! پاشو بریم بازی قربونت برم
کوکی بانو : برو بذار یه کم بخوابم دختر کوچولو
کوکی بانو عاشق گل نرگس هستند و کلی با هم بکش بکش داریم ....در کمتر از ثانیه چند شاخه برای خودش بر می داره و می بره توی باکسش قایم می کنه .
آبرو داری کردیم و عکس از دعواهای مامان آنی و کوکی را به معرض نمایش نگذاشتیم !
قربون اون نگاه عاشقانه ات برم که البته نقشه هم داری می کشی تا چطور گل کش بری
کلا پیشی کوکی بانو با کل جماعت سگها میانه اش خوب است
کیوان در و باز کن که ما آمدیم و عکس از تیلدا و ماتیلدا را برای اینکه نترسی نگذاشتم
ani (یکشنبه 18 دی 90)
تشکرشده 7,657 در 1,487 پست
آنی جان پیشی نازی داری:)
عاشق اون نگاه عاشقانه ش شدم!!
تیلدا و ماتیلدا رو هم میشه ببینیم؟
دختر مهربون (دوشنبه 19 دی 90)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)