سلام
من از کاربرهای قدیمی این سایت هستم اما امروز میخوام از خودم بنویسم
من 31ساله و همسرم 41 ساله هستن 7 ساله ازدواج کردم و صاحب ی فرزند دو ساله هستم.. تا قبل از به دنیا اومدن فرزندم شاغل بودم... خوبی ش این بود که حداقل سر پول دیگه با همسرم دعوا نداشتیم... امروز به هزار و یک دلیل با هم همیشه درگیری داریم انقدری که گاهی کار به خانواده ها هم میرسه.. البته این کاریه که همسرم میکنه و هنوز آنقدر به تکامل عقلی نرسیده که بدونه این کارش اشتباهه
دو سال اخیر بخاطر بچه م فقط سکوت کردم که داد و بیدادی تو خونه نباشه که بچه اذیت بشه ولی به قدری از همسرم سرد شدم که فقط مثل دو تا هم خونه با هم هستیم نه زن و شوهر
این مسئله دیگه به همسرم خیلی فشار آورده و میخواد که از هم جدا بشیم باور کنید منم راضی هستم تنها مشکلم بچه م هستش که اونم بخاطر اینکه منو اذیت کنه میخواد ازم بگیره... میخوام از خانم های با شرایط خودم سوال کنم چطور با غم دوری بچه تون کنار اومدین؟ بخدا انقدر خسته ام که حتی دارم از بچه هم میگذرم.. هیچ وقت فکر نمیکردم یک روز این کارو بکنم
علاقه مندی ها (Bookmarks)