بسم الله الرحمن الرحیم
چندی پیش با اتوبوس رسالت ونک عازم محل کار بودم ، ردیف جلو- پشت سر راننده - نشسته بودم که توی ایستگاه سید خندان یه جوانی اومد بالا و سوار شد دیدم یه کتابی رو توی دستش لوله کرده نگاهم به طرح جلد کتاب افتاد ، کتاب برام آشنا بود – تفکر فازی (Fuzzy Thinking) نوشته ی آقای بارت کاسکو – یاد ایام دانشجویی مقطع کارشناسی خودم افتادم روزهای زیادی اومدم همین ایستگاه سید خندان و دانشکده برق دانشگاه خواجه نصیر و در پی تحقیق چیستی منطق فازی . یاد باد آن روزگاران یاد باد
نمی خوام منطق فازی رو براتون تشریح کنم چه اینکه حقیقتا بضاعت علمی من هم این قدرها نیست اما بیان کلی اون منطق و ارتباطش با نوع نگاه به زندگی خالی از لطف نیست ، منطقی که یه پروفسور ایرانی به نام لطفعلی عسگر زاده – که در آمریکا و محافل علمی به پروفسور زاده معروف است – در سال 1969 اون رو در مقابل منطق سنتی – یا بقول همون محافل منطق ارسطویی- مطرح میکنه که نظر خوانندگان محترم رو به اون جلب می کنم :
منطق سنتی (یا همون منطق باینری و دودویی و صفر و یکی خودمون)که مبنای توسعه بسیاری از سیستم های مدرن امروزی است بر این اساس پایه گذاری شده که به همه چیز توی دنیا میشه یک گزاره صفر یا یک نسبت داد . مثلا اینکه در هر ساعت از شبانه روز ما یا در منزل خودمون هستیم یا نیستیم (لذا احتمال بودن در منزل یک و نبودن صفر میشه) من و شما در هر لحظه با یه احتمال صفر یا یک عضو مجموعه آدمهای زنده روی زمین هستیم . کتابی که در دست مطالعه داریم با یه احتمال صفر یا یکی عضو مجموعه کتابهای کتابخانه ملی است . و مثالهای بسیاری از این قبیل که در واقع نظریه مجموعه ها رو می سازه و کودکان ما از سنین ابتدایی و بطور جدی تر از دوره راهنمایی با اون آشنا میشن . همین نظریه است که میگه در هر لحظه از یک سیم برق یا جریان عبور میکنه و یا جریانی عبور نمی کنه پس احتمال عبور جریان یک یا صفر خواهد بود امری که مبنای طراحی رایانه های امروزی است که تفصیل خاص خودش رو داره و محفل خاص خودش رو هم می طلبه .
اما همه موارد زندگی ما صفر و یک نیست ، سیاه یا سفید نیست ، مثلا کتابی که دست شماست با چه احتمالی عضو مجموعه کتابهای خوب دنیاست ؟ یا شما با چه احتمالی عضو مجموعه آدمهای بلند قد دنیا ، آدمهای باهوش ، خوب یا موفق دنیا هستید ؟ قطعا اینجا دیگه چون امور از جنس توصیفی هستند احتمالشون هم دیگه لزوما از جنس صفر و یک نیست بلکه یه عددی از صفر تا یک خواهد بود و فضای احتمالات ما خاکستری میشه و سیاه و سفید مرزهای اون هستند .
می پرسید حالا اینها چه ربطی دارن به نوع نگاه به زندگی ؟
خواهم گفت نکته های باریکتر از مویی اینجا نهفته است ، قابل تامل و اندیشه برانگیز .
شما تا زمانی که به زندگی و اتفاقاتی که توی اون برای شما می افته با منطق سنتی و صفر و یکی نگاه کنید با کوچکترین ناکامی فکر می کنید که همه چیز رو باختید و باید که زمین رو به حریف واگذار کنید . شما مادامی که به خوشبختی و ثروت و تحصیل و رفاه و تیپ و زیبایی و ویژگی های فردی یا سطح اجتماعی خودتون و خانوادتون و مسایلی از این دست با منطق صفر و یک نگاه داشته باشید با کمترین مقایسه دچار نوعی حزن و اندوه و یا خوف و اضطراب می شید .
تو دنیایی که درش زندگی می کنیم فقط برخی مفاهیم و حقیقتها هستن که مطلقند و مابقی نسبی ! خوشبختی و رفاه و زیبایی و خیلی چیزهای از این دست نسبی اند و من و شما اگه صفر و یکی ببینیمشون و با منطق فازی به اونها نگاه نکنیم دچار دردسر میشیم . اشتباه نکنیم این به معنی این نیست که شما به شرایط موجود راضی باشید بلکه منظور اینه که با کوچکترین کمبود فکر نکنیم همه چیز دیگه تموم شده است .
در مطالباتمون هم این نوع نگاه کار ساز خواهد بود . ما در زندگی یه سری حقوقی – اعم از فردی و اجتماعی - داریم و در مقابل اونها یه مجموعه تکالیف که به اینها هم نمیشه صفر و یکی نگاه کرد . اصلا اینها درهم تنیده اند و نمیشه نوع نگاه به زندگی کسی رو از رفتار و سلوکش جدا کرد . ما اگه می خواهیم به یک فصل مشترکهایی در زمینه "حقوق ما" برسیم لازمه که نوع نگاه و زاویه منظر و دیدمون رو هم به زندگی تعریف کنیم و در اون به یک چارچوبه ای مشترک که همگی بهش قایلیم برسیم .
چندی پیش مطالبی چند راجع به نوع نگاه به زندگی نوشتم که در اونها ارتباط تنگاتنگی بین آرامش در زندگی با نوع نگاه برقرار شده بود . امروز می خوام این ارتباط رو بسط بدم و عرض کنم که شاید تمام شئون فردی و اجتماعی ما با نوع نگاهمون به زندگی مرتبطه ، امری که شاید اگه مجالش برام پیش می آمد حتما کتابی راجع به اون می نوشتم اما چه سود که من هم نگاهم به زندگی همراه با منطق سنتیه و نتوانستم این رو برای خودم جا بیندازم که میشه همزمان خوب کار کرد و خوب زندگی ، خوب مطالعه و تحصیل علم کرد و هم خوب تلاش برای فعالیتهای اجتماعی و فوق برنامه ، ولی شک ندارم که منطق فازی برای این جور موارد حتما جواب میده !
شما هم امتحان کنید و نظرتون رو بگید .
علاقه مندی ها (Bookmarks)