به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 38
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 15:49]
    تاریخ عضویت
    1390-2-11
    نوشته ها
    1,002
    امتیاز
    17,617
    سطح
    84
    Points: 17,617, Level: 84
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    3,189

    تشکرشده 3,297 در 818 پست

    Rep Power
    114
    Array

    عزیزم داره جلو چشمم ذره ذره آب می شه

    واقعا نمی دونم از کجا بگم.تا حالا شده عزیزترین کستون جلو چشمتون ذره ذره آب شه شما نتونی کاری واسش انجام بدین؟.اون وقت مجبوری بریزی تو خودت.
    لعنت به اعتیاد و کسانی که اعتیادو گسترش میدن.پدر مهربونی دارم.با اینکه مثل خیلی از دخترا باهاش راحت نبودم اما اونو خانواده دوست می دونم.اما اعتیادش به تریاک سیگار وبعدش متادون ازش یه تصویر بد ساخته.وقتی خودش نخواد ترک کنه ما نمی تونیم کاری واسش کنیم.من نمی تونم مجبورش کنم اما این وسط مادرم.واقعا دارم ذره ذره آب شدنش رو می بینم.من با مادرمم زیاد راحت نیستم یعنی سختم می یاد با کسی راحت باشم.اما بالاخره نشستم پای درد و دلش.ازش خواستم حرف بزنه.مادرم 37 سال بیشتر نداره.بعد ازدواج من سعی کرد دوباره باردار شه که به دلیل ناتوانی پدرم نمی تونه.به دلیل مصرف مواد پدرم ناتوان شده مادرم هم سعی داره به زور هم که شده پدرم درمان شه.مامان گفت خونه بند نمی شه.دائم از خونه فراریه.گفتم اینقدر بهش گیر ندا برای ترک.اونجوری ازت دوری می کنه.گفت به خدا عوض شدم.اما ما چند ماهه جدا میخوابیم.گفتم تو برو طرفش گفت چندوقت پیش رفتم کنارش خوابیدم تا دید کنارشم روشو کشید و خودشو زد به خواب.گفت چند ماهه رابطه هم نداشتیم.گفت منم آدمم نیاز دارم البته منظور مادرم نیاز جنسی نبود چون خودش هم سرد مزاج شده و هیچ حسی نداره.اما منی که تازه ازدواج کردم حتی اگه خودم میل نداشته باشم به رابطه اگه همسرم نیاد طرفم ناراحت می شم عصبی می شم ازین که به من نیاز نداره.حالا مادرمم یه همچین حسی داره.نمی دونم چه بلائی داره سرشون می یاد اما من فقط دلم به مادرم می سوزه.مادری که تو 9 سالگی هم پدر و هم مادرشو از دست داده.حالا تو سن 37 سالگی انگیزه ای برای زندگی نداره.پدم بهش اهمیت نمیده.به خدا اگه پدر و مادر داشت بهش می گفتم قهر کن برو.بترسونش.اما الان چی بگم.وقتی همسرم منو بغل می کنه یاد مامان تنهام می یفتم و زهر مارم میشه آغوش گرمش.دارم از غصه می میرم.قبلا هم گفتم بابام تنهائی میره باغ و مادرم نمی ره.مادرمو به زور راضی کردم باهاش بره تا پدرم هم یکم به خودش بیاد ولی پدرم قدر نشناس بود.نمی دونم فیلم وضعیت سفید رو دنبال می کنید.دیشب که قضیه اعتیاد بهروز بود و زنش می گفت خجالت می کشم سر سفره چرت بزنی.مادرم اینو داره می چشه.و تو مهمونی ها شاهد طعنه های اطرافیان راجع به چرت همسرشه.
    بچه ها یعنی اعتیاد باعث می شه نیاز به رابطه جنسی نداشته باشی.
    بچه ها دارم از غصه دق می کنم چی کار برای زندگیشون می تونم کنم.
    اصلا یکی بد بیاره بد می یاره حتی نمی تونم بگم مادرم بیاد خونمون به خاطر کدورتی که با مادرشوهرم داشته.می گه نمی خوام باهاش روبرو شم.آخه مادر شوهرم یه بلائی سرشون و سرمون اورد که ....اگه خواستید می گم.
    آقای sci شما در جریان مشکل مادرم بودید شما قرار بود بیاین راهکار بدید ولی نیومدید
    دوستان همدردی

  2. 9 کاربر از پست مفید رایحه عشق تشکرکرده اند .

    رایحه عشق (پنجشنبه 12 آبان 90)

  3. #2
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    146
    Array

    RE: عزیزم داره جلو چشمم ذره ذره آب می شه

    خواهر عزیزم
    واقعا متاسفم
    من در همون تاپیک براتون نوشتم قبلا... یه سری بزنید
    باز هم مشکلی بود مطرح کنید

  4. کاربر روبرو از پست مفید sci تشکرکرده است .

    sci (چهارشنبه 04 آبان 90)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 آذر 90 [ 13:39]
    تاریخ عضویت
    1390-7-18
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    1,280
    سطح
    19
    Points: 1,280, Level: 19
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    25

    تشکرشده 25 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عزیزم داره جلو چشمم ذره ذره آب می شه

    سلام دوست عزيز رايحه عشق . مادرت برادري . خواهري . دايي عمو كسي رو نداره كه حمايتش كنن لااقل يه بزرگتر با بابات حرف بزنه . پدرتون تا حالا سعي كرده ترك كنه يا اصلا بيخياله ؟

  6. کاربر روبرو از پست مفید sargardan تشکرکرده است .

    sargardan (چهارشنبه 04 آبان 90)

  7. #4
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 15:49]
    تاریخ عضویت
    1390-2-11
    نوشته ها
    1,002
    امتیاز
    17,617
    سطح
    84
    Points: 17,617, Level: 84
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    3,189

    تشکرشده 3,297 در 818 پست

    Rep Power
    114
    Array

    RE: عزیزم داره جلو چشمم ذره ذره آب می شه

    آقای sci ببخشید خیلی توقعم بالاست.خودمم می دونم تو این دنیای مجازی نمی شه واسشون کاری کرد.ای کاش یکم جرائت داشتم می رفتم با پدرم صحبت می کردم.اما اینم نمی تونم
    سرگردان باید بگم مادرم همیچ موقع نذاشته کسی از مشکلاتش آگاه باشه و ظاهر سازی کرده.و ریخته تو خودش.
    دوستان اگه می خواید بیشتر از بدبختی های مادرم بدونید به موضوع زیر مراجعه کنید
    (رفتار پدرم باعث شده مامانم افسرده بشه )
    بچه ها التماس دعا.حتی وقتی رفتم مکه اولین بار چشمم افتاد به کعبه شفای پدرمو خواستم.می دونم اونم دست خودش نیست.

  8. کاربر روبرو از پست مفید رایحه عشق تشکرکرده است .

    رایحه عشق (چهارشنبه 04 آبان 90)

  9. #5
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 15:49]
    تاریخ عضویت
    1390-2-11
    نوشته ها
    1,002
    امتیاز
    17,617
    سطح
    84
    Points: 17,617, Level: 84
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    3,189

    تشکرشده 3,297 در 818 پست

    Rep Power
    114
    Array

    RE: عزیزم داره جلو چشمم ذره ذره آب می شه

    اوضاع خرابتر از اون چیزیست که فکر می کردم.امروز رفتم خونه مامانم.خونشونو دیدم ....ظرفا رو هم انباشته.حتی رختخواب هم جمع نشده بود.با پدرم قهر بود.خودش داغون.بابام هم رفته بود باغ.چی می تونستم بگم.بعد از شام تحمل اون خونه رو نداشتم به بهانه ی اینکه خوابم می یاد زود اومدیم فرار کردم.ولی مامانم کجا بره؟خدایا یه نگاهی بنداز.دوستان گلم مادرم خیلی زن معتقده ایه.نمازش.قرآنش.همه چی ولی زندگیش
    آقای sci حق با شما بود.پدرم هم متادون مصرف می کنه وهم تریاک.امشب که یه 10 دقیقه رفت طبقه بالا وقتی اومد بوی لعنتیش به مشامم خورد.هیچ کار نتونستم کنم.هیچ فقط به بهانه نوحه ای که از امام جواد پخش می شد اشکام جاری شد
    دوستان یه تصمیمی گرفتم بگید درسته یا نه.می خوام واسه پدرم نامه بنویسم.من اصلا نمی تونم روبروش وایسم و حرف دلمو بزنم.اولا روم نمی شه ثانیا مطمئنا گریه مجال نمی ده همه حرفامو بزنم.بچه ها به نظرتون ازین روش تلنگری بهش وارد می شه؟خواهش می کنم هر چه سریعتر راهنمائی کنید.می خوام هر چی تو دلمه بگم و خیلی چیزا.
    درد مندیم اى خدا درمان نما / درد بى درما نما ن درمان نما

    هر که ارد دست حاجت نزد تو / با ر الهى درد او درمان نما

    التماس دعا

  10. کاربر روبرو از پست مفید رایحه عشق تشکرکرده است .

    رایحه عشق (پنجشنبه 27 بهمن 90)

  11. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 مرداد 92 [ 13:58]
    تاریخ عضویت
    1388-5-24
    نوشته ها
    1,224
    امتیاز
    2,219
    سطح
    28
    Points: 2,219, Level: 28
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    7,577

    تشکرشده 8,600 در 1,498 پست

    Rep Power
    139
    Array

    RE: عزیزم داره جلو چشمم ذره ذره آب می شه

    الهی آمین

    أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ

    خدایا خودت گفتی: أدعونی أستجب لکم - مرده و قولش! پس دعا از ما و استجابت از لطف و کرم تو:

    ای عزیزترین! از صمیم قلب شفای همه بیماران را در این شب عزیز ازت میخوام.
    ای همه وجودت نور و رحمت! همه ما رو به لطف و کرم ات هدایت کن، اون هدایتی که شایسته است و می پسندی و ما را در زمره بهترین بندگانت قرار بده. خدایا شفا و آمرزش و رحمت نصیب همه ما بفرما.

  12. 8 کاربر از پست مفید بی دل تشکرکرده اند .

    بی دل (جمعه 06 آبان 90)

  13. #7
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 15:49]
    تاریخ عضویت
    1390-2-11
    نوشته ها
    1,002
    امتیاز
    17,617
    سطح
    84
    Points: 17,617, Level: 84
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    3,189

    تشکرشده 3,297 در 818 پست

    Rep Power
    114
    Array

    RE: عزیزم داره جلو چشمم ذره ذره آب می شه

    واقعا چقدر من خوشبختم!!!!
    یعنی هیچکس نیست با من همدردی و همفکری کنه؟
    امیدوارم بازم نیاین بگین چه مشکل کوچیکی داری

  14. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 اسفند 95 [ 19:50]
    تاریخ عضویت
    1389-3-16
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    792
    امتیاز
    10,009
    سطح
    66
    Points: 10,009, Level: 66
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    4,528

    تشکرشده 4,871 در 817 پست

    Rep Power
    94
    Array

    RE: عزیزم داره جلو چشمم ذره ذره آب می شه

    خب براش نامه بنويس. اشكالي نداره! فقط بنظرم يادت نره كه سرزنشش نكني.

  15. 2 کاربر از پست مفید سرافراز تشکرکرده اند .

    سرافراز (پنجشنبه 27 بهمن 90)

  16. #9
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 15:49]
    تاریخ عضویت
    1390-2-11
    نوشته ها
    1,002
    امتیاز
    17,617
    سطح
    84
    Points: 17,617, Level: 84
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    3,189

    تشکرشده 3,297 در 818 پست

    Rep Power
    114
    Array

    RE: عزیزم داره جلو چشمم ذره ذره آب می شه

    لطفا بگید چیا بنویسم.من تصمیم دارم از گذشته شروع کنم و از زحماتش بعد از مادرم بگم و بگم اگه یه همچین کاری که با مادرم می کنی رو دامادت با من کنه چی کار می کنی؟از آینده برادره نوجوانم بنویسم.فقط می ترسم از عاقبتش.

  17. 2 کاربر از پست مفید رایحه عشق تشکرکرده اند .

    رایحه عشق (پنجشنبه 27 بهمن 90)

  18. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 فروردین 91 [ 15:10]
    تاریخ عضویت
    1390-5-17
    نوشته ها
    399
    امتیاز
    3,638
    سطح
    37
    Points: 3,638, Level: 37
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,831

    تشکرشده 1,872 در 398 پست

    Rep Power
    52
    Array

    RE: عزیزم داره جلو چشمم ذره ذره آب می شه

    سعی کن تونامه ای که براش می نویسی شروع نکنی به متهم کردنش اول اززحماتی که کشیده قدردانی کن وازخاطرات خوبه گذشته براش بنویس .ازاین که چقدربرات مهمه، چقدردوسش داری .بعداین مقدمه چینیهابه صورت غیرمستقیم خواسته ای که ازش داری و بخواه.بهش این اعتمادوبده که روکمکت می تونه حساب کنه.

  19. 4 کاربر از پست مفید mahi91 تشکرکرده اند .

    mahi91 (یکشنبه 08 آبان 90)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. جواد عزیزم میدونی چقدر دلم برات تنگ شده؟!
    توسط غریب آشنا در انجمن آرامش
    پاسخ ها: 114
    آخرين نوشته: پنجشنبه 26 مهر 97, 11:04
  2. پاسخ ها: 48
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 اردیبهشت 93, 13:35
  3. عزیزم به من نزدیک نشو!
    توسط قاصدکی در باد در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 15 خرداد 92, 15:09

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.