به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 آبان 03 [ 20:08]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    نوشته ها
    797
    امتیاز
    23,965
    سطح
    94
    Points: 23,965, Level: 94
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 385
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    VeteranRecommendation Second Class10000 Experience PointsSocialTagger Second Class
    تشکرها
    2,041

    تشکرشده 2,234 در 570 پست

    Rep Power
    0
    Array

    معنی در ارتباطات انسان با انسان

    معنی در ارتباطات انسان با انسان

    قبل از هر کار نیاز است که ذهن خود را از تصور معمولی که از معنی دارید دور کنید و نگاهی تازه به آن بیاندازید. شما در طول تحصیل، کتابچه هایی برای لغت و معنی داشتید. حتما برخی از آنها کتابچه های یکسان چاپی، حاوی شماره ردیف، لغت و معنی بود. از این کتابچه ها، برخی اوقات برای لغت معنی یک زبان خارجی و گاهی نیز برای لغت معنی فارسی استفاده می کردید. اگر متنی از سعدی، حافظ و غیره موضوع درس شما بود به سرعت بر حجم لغت معنی شما افزوده می شد و لغاتی را با معانی آن، به ترتیب در دفترتان می نوشتید.صحبت من آن معنی نیست. باید به این مساله در ارتباطات از زاویه ای دیگر نگاه کرد.

    اجازه بدهید قبل از همه مثالی را برایتان مطرح کنم:
    فرض کنید پسری در خانواده ای مسلمان با اعتقادات مذهبی بسیار استوار متولد شود. آنها در نقطه ای در یک شهر پرجمعیت زندگی می کنند و ساکن آپارتمانی کوچک هستند.هزاران رویداد کوچک و بزرگ، زندگی پسرک را تشکیل می دهد. مثلا وقتی خیلی کوچک بود، یک روز بارانی با مادرش از خیابان عبور می کردند. پسرک در یک لحظه که مادرش مشغول صحبت خودش را به سگ کوچکی رساند. سگ به او نزدیک شد و بدنش کمی به لباس پسرک مالیده شد.آن روز تمام لباس های او شسته و تطهیر شد. به او توضیح داده شد که سگ حیوان کثیف و نجس است. بعدها پسرک شاهد لولیدن سگ های ولگرد توی کوچه ها و آشغال های شهر بود.
    وقتی حدودا دوازده ساله بود، یک روز سگی برادر کوچکش را گاز گرفت. او به شدت گریه می کرد و گفته شد که باید به او آمپول هاری تزریق کنند.بعدها که بزرگ تر شد، رابطه بین چند بیماری و بزاق سگ را در چند جا مطالعه کرد؛ ضمن آنکه رساله های مذهبی نیز اطلاعاتی در این مورد به او می داد.

    اجازه بدهید او را بگذاریم و به سراغ فرد دیگری برویم.
    دخترک در خانواده ای کشاورز به دنیا آمد. شغل اصلی پدرش گله داری بود. همیشه حداقل دو سگ، نگهبان گله آنها بودند. وظایف افراد خانواده مراقبت از شرایط مساعد برای زیست گله و ضمنا سگ های نگهبان گله بود. برخی روزها که پدرش با اسب از خانه بیرون می رفت اگر دیر می کرد سگ وفادار خانواده، پشت در انتظار مرد خانه را می کشید و وقتی صدای آشنای اسب او را می شنید با هیاهو دیگران را مطلع می کرد و پدر وقتی وارد می شد دستی به سر و روی سگ می کشید. یادش می آید که یک روز برادر کوچکش توی باطلاقی افتاد و در حالی که او از ترس جیغ می کشید، سگ خانواده خودش را داخل آب انداخت و کودک را نجات داد.

    این دو کودک را که خاطره هایی از دوران کودکی آنها خواندید برای چند سال رها می کنیم. کاری نداریم که چگونه با یکدیگر آشنا شدند و ازدواج کردند. حالا از آن ازدواج چند سال گذشته است. به مکالمه آن دو توجه کنید. (به عمد سخنان هر یک را با شماره ردیف مشخص کرده ایم.)

    ۱) زن: به نظر من باید فکر کرد. اگر این بار هم دزد بیاید معلوم نیست چکار می خواهیم بکنیم.
    ۲) مرد: اون یک دفعه هم، دزد اشتباهی خونه ما را انتخاب کرده بود. ما که چیز پر ارزشی نداریم.
    ۳) زن: به هر حال همین که داریم نتیجه سالها زحمت ماست. اگر نباشد، اگر یک تکه اش کم شود، هزار مشکل به وجود می آید.
    ۴) مرد: میدم چفت و بست بیشتری برای در درست کنند.
    ۵) زن: اگر از روی دیوار آمد چی؟
    ۶) مرد: می توانم روی دیوار هم بدهم نرده بکشند.
    ۷) زن: چطوره یک سگ بیاریم.
    ۸) مرد: سگ بیاوریم! کجا نگهش داریم؟
    ۹) زن: خوب معلومه توی خونه؟
    ۱۰) مرد: سگ کثیفه
    ۱۱) زن: خوب می شوییمش
    ۱۲) مرد: احمق، مگر سگ را می شویند؟
    ۱۳) زن: خوب بله می شویند. چرا فحش می دی؟
    ۱۴) مرد: ...
    ۱۵) زن: ...

    ادامه صحبت این دو برای ما جاذبه ای ندارد. اما تا همین جای صحبت را زیر میکروسکوپ می گذاریم.

    گفت و گو از یک همدلی درباره یک مشکل مشترک آغاز شد و بعد به دوگانگی و حتی اختلاف رسید. چرا؟
    بیایید تک تک واژه های به کار برده شده را در آن سه مرحله جست و جو کنیم. در جمله های یک تا شش، محور صحبت دزد و یافتن راه حل جلوگیری از آن است. در جمله ششم مرد، نظریات همسرش را کاملا پذیرفت و علی رغم آنکه چندان اعتقادی به تکرار سرقت از منزلشان نداشت حاضر به افزودن چفت و بست و حتی کشیدن نرده روی دیوار شد. اما از جمله دوازدهم به بعد نشانه های اختلاف و کشمکش پدیدار شد. موضوع صحبت این دو درباره دزد و سگ بود. تا زمانی که صحبت دزد بود اشکالی پیش نیامد. از لحظه بیان کلمه سگ قضیه تغییر کرد.

    خوب به این نکته توجه کنید. هر دو از کلمه سگ استفاده کردند. یکی نگفت سگ و دیگری مثلا dog (سگ به زبان انگلیسی) یا chien (سگ به زبان فرانسوی) هر دو یک کلمه کاملا متشابه را به کار بردند.اگر به فرهنگ لغت مراجعه کنیم، مثلا فرهنگ فارسی معین، در مقابل سگ نوشته است: "سگ: پستانداری از راسته گوشتخواران که سردسته تیره خاصی به نام تیره سگ سانان است. این جانور اهلی و دارای دندان های آسیای قوی است و ..."

    می توانیم همین نوشته ها را در مقابل کلمه سگ در آن دفتر لغت- معنی مشهور بنویسیم. اما قضیه حل نمی شود. معنی سگ برای این زن و شوهر متفاوت است. درست است که هر دو از کلمه مشابه سگ استفاده می کنند؛ درست است که هر دو ایرانی هستند و به زبان فارسی صحبت می کنند؛ اما معنی سگ در ذهن آنها با یکدیگر یکسان نیست.پس ظاهر معنی سگ در کلمه سگ نیست که هر دو کلمه ای کاملا مشابه را به کار برده اند.

    این "معنی" که آثار آن را دیدیم، چیست؟ تعریف معنی، مساله را چندان حل نمی کند. جیمز واتسون در سال ۱۹۸۴، معنی را چنین تعریف می کند:
    در ارتباط، یک کنش متقابل پویا بین خواننده/ بیننده/شنونده و غیره با پیام وجود دارد. خواننده ای که خود مرکب است از تجربیات فرهنگی - اجتماعی او. بنابراین او کانالی است ما بین پیام و کنش فرهنگی. این است معنی.

    اما در جست و جوی معنی. ارجح است که ابتدا پای صحبت دیوید برلو بنشینیم:
    ▪ نظریات دیوید برلو درباره معنی
    برلو در مبحثی با عنوان "معنی معنی" می نویسد: اغلب داستان آن فرد را شنیده ایم که وقتی می پرسد چرا به خوک می گویند خوک، با این پاسخ مواجه می شود که "چون کثیف است".
    "ما زبان را برای بیان و بیرون آوردن معنی ها به کار می بریم. در واقع این کارکرد اصلی زبان است. معنی چیزی ذاتی و جدانشدنی از بسیاری تعاریف زبان است. در تدریس موضوع ارتباط به دیگران، در ارتباط با خودمان، در انتقاد از نحوه ارتباط دیگران و در مواردی مشابه، همیشه باید معنی نقطه اصلی توجه ما قرار گیرد.
    به روشنی مشخص است که معنی وابسته به کدهایی است که ما در ارتباط انتخاب می کنیم. ما در به کارگیری زبان، مقاصد و نیت های خود را درون پیام ها و پاسخ هایی که به رمز درآورده ایم می گذاریم. اما برای کوشش جهت ورود به حوزه معنی لازم است ابتدا به برخی از جمله های انگلیسی که در آنها واژه معنی به کار رفته است یا از واژه های مشتق از معنی استفاده شده بپردازیم."

    دیوید برلو در اینجا ۶ جمله را به عنوان نمونه مطرح کرده است که عبارتند از:

    ۱) به کاربردن صجحیح کلمات وابسته به آن است که بدانیم آن کلمات چه معنی هایی دارند.
    ۲) هدف برخی از نوشته ها، ارتباط معنی است.
    ۳) من صدای رعد را شنیده ام. این بدان معنی است که به زودی باران می بارد.
    ۴) در انگلیسی حرف s در انتهای اسامی معمولا به معنی بیش از یک یا جمع است.
    ۵) خانواده ام برای من، معنی وسیعی دارد.
    ۶) کلمات فاقد معنی هستند. معنی فقط در انسانهاست.

    بسیاری از جمله های مشابه جمله های فوق را رمزگذاری و رمز خوانی می کنیم. به وضوح دیده می شود که معنی در این شش جمله به یک صورت به کار برده نشده است. جمله اول حاکی از آن است که معنی ها خاصیت و بار کلمات هستند. در سومین جمله معنی دلالت بر آن می کند که چیزی رهنمون چیز دیگری می شود. در این صورت، رعد رهنمون باران می شود. در پنجمین جمله، نویسنده ظاهرا احساسش را وقتی که درباره خانواده اش فکر می کند برای ما بیان می کند و سرانجام، ششمین جمله می گوید معنی هرگز در کلمات یافت نمی شود، بلکه در وجود انسانهاست.

    به کارگیری کلمه معنی در این جمله ها مشابه یکدیگر نیست و حتی برخی از آنها با هم در تناقضند. ظاهرا با تجزیه و تحلیل این کلمات نمی توانیم معین کنیم که معنی معنی چیست. اما می توانیم با دیدن این جمله ها به این توافق برسیم که معنی برای ما معانی متعددی دارد.
    ▪ به هر حال از آن سوال دور شدیم:

    - معنی چیست؟
    - معنی واقعی کلمات چیست؟
    - آن چنان که آن ۶ جمله نشان دادند آیا در واقع کلمات دارای معنی هستند؟
    - آیا یک کلمه می تواند معنی داشته باشد؟
    - کلمات فقط خطوطی هستند بر کاغذ، سخنان فقط مجموعه ای از صداها هستند که از میان هوا عبور می کنند.
    - آیا معنی یک چیز فیزیکی است، آن چنان که می توان روی کاغذ یا در هوا آن را یافت؟
    - آیا معنی، چیزی در داخل پیام است که برای مردم ظاهر می شود؟

    شواهدی وجود دارد حاکی از آن که بسیاری از مردم به سوال های فوق پاسخ مثبت خواهند داد.

    برخی از مردم در پاسخ خواهند گفت که برای یافتن معنی یک لغت به فرهنگ لغات مراجعه کنید. در فرهنگ لغات، معنی لغتی که در یک متن ادبی آمده به راحتی قابل استفاده کسی است که در جست و جوی آن است."

    برلو متعاقبا می نویسد که هدف اصلی او در آن لحظه آن است که ثابت کند معنی ها در پیام ها نیستند. معنی ها چیزهایی قابل کشف نیستند.

    در واقع کلمات در نهایت هیچ معنایی نمی دهند. بلکه معنی ها فقط در آدمها هستند. معانی مسبب پاسخ ها می شوند. آنها چیزهایی شخصی هستند و درون ارگانیسم انسانند. معنی ها آموخته می شوند. آنها چیزی شخصی هستند و دارایی های ما محسوب می شوند. ما معنی ها را یاد می گیریم. بر آن می افزاییم، آنها را نابود می کنیم، اما قادر به یافتنشان نیستیم. آنها در ما هستند نه در پیام. خوشبختانه معمولا ما افرادی را می یابیم که معنی هایی مشابه معنی های ما دارند و در نتیجه با آنها می توانیم ارتباط برقرار کنیم. آنانی که با یکدیگر تشابه معنی دارند و می توانند ارتباط برقرار کنند و اگر فاقد این تشابه باشند قادر به ارتباط با یکدیگر نیستند.
    اگر معنی ها، در پیام ها بودند به این مفهوم بود که همه می توانستند با هر زبانی و با هر کدی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. اگر معنی ها در کلمات بودند، قادر بودیم کلمات را بشکافیم و از میان آنها معنی را در آوریم. ولی به طور آشکار ما قادر به چنین کاری نیستیم. برخی از مردم برای برخی کدها معنی هایی دارند که دیگران ندارند.
    عناصر و ساخت زبان، خود فاقد معنی هستند. آنها فقط نمادها هستند و بس. زبان نشانه و راهنمایی است که سبب می شود معنی ما به تجلی برسد و به آن فکر کنیم و آنها را دوباره مرتب کنیم و غیره. ارتباط دربرگیرنده انتقال معنی نیست. معنی چیزی قابل انتقال و منتقل شده نیست. فقط پیام است که قابل انتقال است و معنی درون پیام نیست معنی ها در استفاده کننده پیام هستند.

    چنین به نظر می رسد که این موضوع روشن و واضح است. اما به هر حال همه ما این موضوع را از یاد می بریم. مهم ترین شکستگی در ارتباط می تواند ناشی از این تصور باشد که معنی در پیام است نه در دریافت کننده پیام. به عنوان مثال اگر معلمان زبان خارجی معتقد شوند که معنی در انسانهاست، شیوه تدریس زبان خارجی تغییر خواهد کرد. شیوه هایی که انسان ها برای بحث کردن دارند بستگی به این دارد که آنان کدامیک از آن دو دیدگاه (معنی در پیام یا معنی در انسان) را پذیرفته باشند.

    اکثر ما بر این تصور هستیم که بیان و ارائه کلماتی که معانی خاصی دارند و همه مردم آن کلمات را به کار می برند برای بیان آن معنی کافی است.
    اغلب به ساعت ها وقت نیاز است تا مردم مشاهده کنند که در باره موضوعی به توافق رسیده اند زیرا از کلمات متفاوتی که دلالت بر چیز یکسانی دارند استفاده می کنند.

    مردم اغلب از این که دیگران مجددا به همان حرف های اولی که بیان کرده اند برمی گردند متعجب و حیران می شوند. یا وقتی می بینند که افراد در یک بحث، همان مطالبی را که به توافق رسیده اند دوباره به کلماتی دیگر بیان می کنند، باز هم متعجب می شونند.
    کلمه دموکراسی برای یک آمریکایی همان دموکراسی یک روسی نیست. هر دو از واژه دموکراسی استفاده می کنند در حالی که معنی آن در هر دو یکسان نیست. ما گرایش به تفسیر و تعبیر کلمات را بر اساس موضوعات مورد توجه خودمان داریم. این یک نوع گرایش به خودمداری است. چنین مساله ای سبب مشکلات بسیاری در ارتباطات ما می شود. گفته شد که کلمات معانی یکسان بر انسانها ندارند. در واقع کاملا درست است اگر بگوییم که کلمات هیچ معنی ای ندارند. فقط انسانها دارای معنی هستند. و انسانها معنی های یکسان برای همه کلمات ندارند.
    ولی اکثر رفتارهای ما خلاف این باور را می رسانند. و این به دلیل ادراکات شخصی ماست. حتی اگر قانون طلایی نیز که می گوید: "با دیگران آن گونه رفتار کن که انتظار داری دیگران با تو رفتار کنند" باید اصلاح شود.
    در رفتارهای ما با دیگران، به ویژه با آنانی که فرهنگی متفاوت با فرهنگ ما دارند این نصیحتی خودمدارانه است. جمله صحیح برای این قانون طلایی آن است که بگوییم: "با دیگران همانگونه رفتار کن که دیگران میل دارند با آنان رفتار شود." که ممکن است آن رفتار مورد درخواست دیگران کاملا متفاوت با رفتارهایی باشد که شما از دیگران انتظار دارید.

    یکی از مسایل و مشکلات مربوط به ارتباطات، موضوعی است که می توان "من به آنها گفتم" نامید. این اشتباه ناشی از همان باور است که معنی در پیام است. شواهد زیادی در سازمان های صنعتی دیده می شود که سرپرستی، دستوری را برای کارکنان می نویسد، در حالی که کارکنان آنچه را که او خواسته است انجام نمی دهند. این سرپرست نمی داند که چرا چنین اتفاقی می افتد. اگر از او سوال کنید که اشکال در چیست؟ پاسخ معمول این است که "من نمی فهمم این آدمها را چه شده است."

    قبل از ادامه بحث برلو، در اثبات آنچه در بالا گفته است نمونه ای را ارائه می دهم. در ذیل متن یک بخشنامه اداری است که از سوی یکی از ادارات دولتی ایران، در سال ۱۳۶۳ صادر شد. متن بخشنامه چنین است:

    ● بخشنامه

    موضوع: اجرای مقررات اداری

    ۱) رییس کارگزینی توجه دارد که کارکنان اعمال و رفتاری دارند که در تحت شرایط معینی باید نظریاتی درباره رفتار و شاید اعمال آنان داده شود و تا آنجایی که به موضوع این نامه ارتباط دارد، تاکنون مورد توجه نبوده است.

    ۲) هر چند راهی برای از بین بردن این وضع توصیه شده است تا تمام کارکنان به استثنای موارد ضروری یا مواردی که خوشایند باشد، فورا از همه اعمال و رفتار ذکر شده دست بکشند و با در نظر گرفتن مفهوم بخشنامه قبلی که در آن سفارش شده است "این نکته برای همیشه مدنظر باشد" باید به وسیله مسوول کارگزینی درک شده باشد که امکان این چنین وضعی را می باید ممکن ساخته باشد. مطلبی که اینک بر همه کس روشن است اینکه هیچ اقدامی در مورد مذکور انجام نشده است.

    ۳) در موقعیت هایی که نحوه اقدام تعیین شده است، مسوولیت های افراد موکدا تذکر داده شده است.

    متقضی است مفاد بخشنامه شماره ۸۵۶ تاریخ ۲۶ مهر ۱۳۶۳ که موضوع آن "لزوم هدایت اشخاصی است که این طور عمل نکرده اند" دقیقا مورد نظر قرار گیرد.

    بی شک این یک مورد استثنایی است. اما چه بسا در موارد دیگر نیز با این اعتقاد که معنی در پیام است، بخشنامه هایی تا حدودی مشابه یافت شود.
    بحث برلو را ادامه می دهیم. او می نویسد: "جمله "من به آنها گفتم" همچنین در شرایط تدوین نوشته های علمی نیز دیده می شود. تصور کنید یک خبرنگار، مصاحبه ای با یک دانشمند داشته باشد. در آن شرایط، دانشمند شروع به تشریح فراگرد جدیدی که به کشف آن دست یافته است خواهد کرد. روز بعد، دانشمند مورد نظر، حاصل کار خبرنگار را در نشریه او می خواند. همه چیز غلط است. آنچه چاپ شده آن چیزی که او می خواست بیان کند نیست. نتیجه، خشم دانشمند و انصراف همیشگی او از انجام چنین مصاحبه هایی خواهد شد. در آن لحظه می توان موقعیت آن دانشمند را تصور کرد که با خودش می گوید: "شما به این مردم آنچه لازم است بدانند می گویید- و آنها آن را چاپ نمی کنند."

    معنی در انسانهاست. کلمات فاقد معنی هستند. معنی ها چیزی شخصی هستند و بین فرد تا فرد متفاوتند

    "دکتر مهدی محسنیان راد"

  2. 9 کاربر از پست مفید طاهره تشکرکرده اند .

    پاپیون (شنبه 10 بهمن 94), طاهره (جمعه 11 مرداد 87)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 اردیبهشت 88 [ 08:41]
    تاریخ عضویت
    1387-4-02
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    3,892
    سطح
    39
    Points: 3,892, Level: 39
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 12 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: معنی در ارتباطات انسان با انسان

    سلام طاهره جان.
    مطالبی که نوشته بودی خیلی جالب بود. اینکه انسانها از کلمات یکسان معانی متفاوتی در ذهن دارن و بیشتر درگیریهای زن و شوهر در یک خانواده زاییده این موضوع است و ریشه در کودکی دارد. حال سوال این است که چطور میشود بین اینها هماهنگی ایجاد کرد و در واقع یک معنی واحد در ذهن طرفین ایجاد کرد؟ با توجه به اینکه معانی کلمات در ذهن افراد کاملاً حک شده و کمتر کسی حاضر به تغییر دادن آن است . چون آن معنی را با تمام وجود دیده و حس کرده. به عنوان مثال در داستان اول که در رابطه با سگ بود . زن به وضوح وفاداری سگ را درک کرده و با آن طی سالیان دراز خو گرفته و هیچ شکی در اشتباه بودن آن ندارد .در حالیکه ذهنیت مرد از سگ به عنوان یک حیوان خطرناک و نجس می باشد. چطور میشه بین این افراد هماهنگی ایجاد کرد؟

  4. کاربر روبرو از پست مفید sange saboor تشکرکرده است .

    sange saboor (جمعه 11 مرداد 87)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 30 آبان 88 [ 11:45]
    تاریخ عضویت
    1386-7-10
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    16,204
    سطح
    81
    Points: 16,204, Level: 81
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    898

    تشکرشده 926 در 486 پست

    Rep Power
    175
    Array

    RE: معنی در ارتباطات انسان با انسان

    این مقوله ای بدیهی است که هر کس بنا بر سیستم عقلی و منطقیش گونه ای ویژه از ادراک را در سر می پروراند. برخی معانی در محدوده خرد و دستگاه ارتباطی هر فردی قرار داشته و برخی دیگر دارای محدوده های گسترده تری مانند:خانواده،محله،گویش،ش ر و کشور و یا فرهنگ قرار دارند.نکته بنیادین اینجاست که پیامهای ارسالی میان افراد یک فرهنگ یا کشور وناحیه و . . . هر چقدر که محدوده اش را کوچکتر نمایییم،به هم همانندتر است.
    من نمی توانم این را بپذیرم که افراد محاط در یک مجموعه یا محدوده که دارای آموزشهای یکسان و محیط رشدیافتگی متشابه هستند،نتوانند پیامهایی با معانی یکسانی را دریابند.
    دستکم این مثالها بسیار سست بود؛اگر زوجی با هم تشکیل زندگی داده اند،به هر حال باید از یک دین و مسلک بوده باشند،چطور می شود مردی که به نجس بودن سگ اعتقاد دارد،زنی داشته باشد که سگ را نجس نداند!؟مثال دوم را نیز باید یک آدم سرکارگذار مردم نوشته باشد،زیرا آنقدر بی معنی و مغلغ بود که بنده پس از چند بار خواندن نفهمیدم جریان چیست؟؟؟؟
    اکنون مشتاقانه چشم براه ادامه این بحث هستم تا بدانم منظور نگارنده براستی چیست؟!!از دید من این بحث درباره ارتباط میان دو انسان درون یک محدوده جغرافیایی یا یک فرهنگ در هر فُرمی از آن(خانواده،دوست و همسران) هیچ جایگاهی ندارد.
    به هر حال *حافظه جمعی* آن قوم یا فرهنگ،واجد فرهنگ معانی *دورنی شده* ایست که ناخوداگاهانه و به صورت مشترک در روان و مغز همه افراد متعلق بدان جامعه و محدوده جای دارند و این خود سبب فهم مشترک آنهاست از پیامهایی که به هم می دهند.این مقوله در باب روابط میان فرهنگها و کشورهای گوناگون گیتی وارد است که دلیل آن روشن می باشد.

  6. 4 کاربر از پست مفید گرد آفرید تشکرکرده اند .

    گرد آفرید (جمعه 11 مرداد 87)

  7. #4
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:08]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,508
    امتیاز
    295,757
    سطح
    100
    Points: 295,757, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,671

    تشکرشده 37,193 در 7,064 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: معنی در ارتباطات انسان با انسان

    با سلام
    همانطور که در مشکلات مربوط به خانواده ها شاهد هستیم همانطور که نمونه های زیادی را در تالار همدردی دیده ایم برداشتهای شخصی از مفاهیم منجر به سوء تفاهمات زیادی می شود که می تواند ارکان زندگی را به تزلزل وادارد.
    با اینکه تمام ما اعضاء این تالار کم و بیش از یک فرهنگ هستیم باز هم تفاوت در برداشت از معانی مفاهیم ملموس است.
    مثلا وقتی جهت انتخاب همسر دختر و پسری این مفاهیم را بررسی می کنند:
    اخلاق ، ایمان، تفاهم، سازگاری، مسئولیت پذیری و .... طرفین روی این مفاهیم صحه م گذارند. لیکن وقتی دقیقتر شویم و معانی انعکاس یافته در ذهن دو طرف را بررسی کنیم این تفاوت معانی را کاملا درک می کنیم و همین تفاوت برداشت در زندگی می تواند منجر به مشکل شود.
    در حالیکه مثلا از دیدگاه یک نفر مثلا ایمان به معنی چادر به سر کردن است ، ممکن است از نظر دیگری ایمان بدون قید و بندهای مذهبی و صرفا اعتقاد قلبی به خدا پنداشته شود.
    لذا استفاده عملیاتی از این مقاله بسیار با محتوا اینست که افراد با مثالها و توضیحات بیشتر در ارتباطاتشان سعی کنند برداشت های شخصی خود را به طرف دیگر تعامل نزدیک کنند به نحوی که دیگران متوجه برداشت وی بشوند و تعامل بدون ابهامی به وجود آید.

  8. 2 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    مدیرهمدردی (جمعه 11 مرداد 87), رنگین (سه شنبه 22 بهمن 92)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 فروردین 91 [ 17:04]
    تاریخ عضویت
    1386-11-27
    نوشته ها
    731
    امتیاز
    8,030
    سطح
    60
    Points: 8,030, Level: 60
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    730

    تشکرشده 755 در 381 پست

    Rep Power
    90
    Array

    RE: معنی در ارتباطات انسان با انسان

    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
    در حالیکه مثلا از دیدگاه یک نفر مثلا ایمان به معنی چادر به سر کردن است ، ممکن است از نظر دیگری ایمان بدون قید و بندهای مذهبی و صرفا اعتقاد قلبی به خدا پنداشته شود.
    آنچه شما فرمودید تفاوت معنایی یا سوء تفاهم در ارتباط نیست بلکه مربوط به تفاوت سلیقه است.
    آنها مشترکاً یک معنی را دریافت کرده اند اما در بکار گیری آن اختلاف سلیقه دارند من با نظر آقای گرد آفرید موافقم.

  10. کاربر روبرو از پست مفید آرزو تشکرکرده است .

    آرزو (جمعه 11 مرداد 87)

  11. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 آبان 03 [ 20:08]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    نوشته ها
    797
    امتیاز
    23,965
    سطح
    94
    Points: 23,965, Level: 94
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 385
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    VeteranRecommendation Second Class10000 Experience PointsSocialTagger Second Class
    تشکرها
    2,041

    تشکرشده 2,234 در 570 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: معنی در ارتباطات انسان با انسان

    سلام به sange saboor عزیز

    وقتی ما به دلیل تفاوت برداشتهایمان از دنیای پیرامون دچار اختلاف نظر و شاید سوء تفاهم با دیگران می شویم می توانیم از راه توضیح و تشریح برداشتهای ذهنیمان از واژه ها و کلمات ، ذهنهای خود را به یکدیگر نزدیک کنیم .مثل کاری که در این تاپیک و در همه جای دیگر تالار و دربخشهای مختلف زندگی شخصیمان به طور مداوم در حال انجام آن هستیم .
    ضمن اینکه اگر صحبت از ذهنیات و معنای وقایع در ذهن ما ، با ملاطفت ، پرهیز از سوگیری و تحکم و صرفا به منظور رفع سوءتفاهمات باشد ، شیوه ی تعامل به نزدیکی و صمیمیت بیشتری منجر شده و برای طرفین رشد دهنده خواهد بود.

    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
    افراد با مثالها و توضیحات بیشتر در ارتباطاتشان سعی کنند برداشت های شخصی خود را به طرف دیگر تعامل نزدیک کنند به نحوی که دیگران متوجه برداشت وی بشوند و تعامل بدون ابهامی به وجود آید.

  12. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 30 آبان 88 [ 11:45]
    تاریخ عضویت
    1386-7-10
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    16,204
    سطح
    81
    Points: 16,204, Level: 81
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    898

    تشکرشده 926 در 486 پست

    Rep Power
    175
    Array

    RE: معنی در ارتباطات انسان با انسان

    آرزو خانم اشاره به یک واژه کلیدی در این بحث فرمودند:*سلیقه* یا بهتر گفته باشیم:*اختلاف سلیقه*.پس از خواندن بیانات ایشان مواردی به ذهنم خطور کرد من هم آن را کلید دواژگان می دانم در این بحث:باورها،محیط،توارث و تجربیات فردی.
    همه این چهار پارامتر+دیگر عوامل سبب برداتهای گوناگون می گردد.اما نکته ای ظریف در این میان وجود دارد:
    انسانهایی که در یک فرهنگ واحد زندگی می کنند،دارای اشتراکات معانی بیشتری هستند و اگر روی به باورها آوریم،این هم پوشانی ها تقریباً کامل می شوند.چه بسا دو نفر در یک فرهنگ رشد یافته باشند،اما تحت تأثیر باورهایی باشند که ویژه خود آنهاست.فرهنگ رابطه ای سرراست با جغرافیای مادی دارد،ولی باورها فرامادی و بلاحدود و فارغ از مرزهای جغرافیایی هستند.
    از دید بنده،حوزه باورها ژرف ترین و ناب ترین بخش هر فرد در اشتراک معانی با افراد دیگر است؛به سخن دیگر هر فرد،با کسی که باورهای(عقایدی)نزدیکتر به وی داشته باشد،آسان تر و همدلانه تر ارتباط برقرار نموده و پیام رد و بدل می نماید.

  13. کاربر روبرو از پست مفید گرد آفرید تشکرکرده است .

    گرد آفرید (شنبه 12 مرداد 87)

  14. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 اردیبهشت 88 [ 21:06]
    تاریخ عضویت
    1387-5-05
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    3,576
    سطح
    37
    Points: 3,576, Level: 37
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 14 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: معنی در ارتباطات انسان با انسان

    با سلام
    واقعا کلمات و واژه ها معجزه گرند .
    یه واژه یا کلمه برای یک نفر میتونه دنیایی از معنا و افکار رو براش تداعی بکنه (اتفاقی که در طول روز برای من و اکثر دوستان حتی به طور اتوماتیک و غیر خود کار پیش میاید)
    در حالی که برای شخصی دیگر با شرایطی دیگر اون واژه یا کلمه هیچ بار معنایی نداره .
    یه پیشنهاد به خانم طاهره...
    بهتر نیست بجای انتقال کامل یک مقاله که اون هم به احتمال زیاد ترجمه ای از یک اندیشه ی دیگه ست.
    شما زحمت میکشیدید و چکیده و درونمایه ی اصلی رو برامون ارائه میدادی
    و یا از فیلتر ذهن خودتون میگذروندی تا ما متوجه میشدیم این اعتقاد شما هم هست (و طرف صحبت شما قرار میگرفتین)
    یا اینکه این نوشته صرفا یه مقاله ی علمی و با ید در این تاپیک مورد بحث قرار بگیره

    موفق باشید

  15. کاربر روبرو از پست مفید NIM-KHAK تشکرکرده است .

    NIM-KHAK (شنبه 12 مرداد 87)

  16. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 آبان 03 [ 20:08]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    نوشته ها
    797
    امتیاز
    23,965
    سطح
    94
    Points: 23,965, Level: 94
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 385
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    VeteranRecommendation Second Class10000 Experience PointsSocialTagger Second Class
    تشکرها
    2,041

    تشکرشده 2,234 در 570 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: معنی در ارتباطات انسان با انسان

    سلام NIM-KHAK -

    به تالار همدردی خوش اومدین .
    از توجه شما و همچنین از پیشنهاد خوبتون ممنونم .
    ما در تالار همدردی انواع شیوه ی ارائه ی مطلب را تجربه کرده و می کنیم .اعضاء می توانند به شیوه های مختلف اعم از طرح سوال ، طرح مشکلات ، طرح مقاله های علمی ، طرح نظریات شخصی و ... مباحث مورد نظر خودشون رو ارائه کنند با درنظر گرفتن اینکه امکان شرکت در همه ی بحث ها برای همه ی دوستان وجود داره .
    و اما این تاپیک صرفا یک مقاله ی علمی ست که مستند به بررسی های علمی بوده و منعکس کننده ی نظرات نویسنده ی آن است که می تواند مورد رد یا قبول افراد مختلف قرار گیرد .ضمن اینکه با توجه به جایگاه محتوایی این مقاله در افزایش آگاهیهای عمومی و اثربخشی آن در ارتباطات بین فردی و نیز به لحاظ رعایت اصل امانتداری ،همه ی مطلب عینا آورده شده است .

  17. کاربر روبرو از پست مفید طاهره تشکرکرده است .

    طاهره (شنبه 12 مرداد 87)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:42 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.