اين معما توسط رياضيدان" دوگلاس هوفشتاتر" طرح شده است.
پدري همراه پسرش با خودروي خود در حال رفتن به مسابقه فوتبال هستند. آنان ميخواهند از عرض خطوط راه آهن عبور كنند، اما بين خطوط خودرو از كا ميافتد. پدر با شنيدن صداي صوت قطار كه در حال نزديك شدن است، نااميدانه تلاش ميكند تا خودرو را روشن كند، اما موفق نميشود و قطار با خودرو برخورد ميكند. پدر درجا كشته ميشود، اما پسر زنده ميماند و او را براي جراحي مغز به بيمارستان ميرسانند.
جراح با ورود به اتاق عمل ميگويد: "من نميتوانم اين پسر بچه را جراحي كنم، او پسر من است." پرسش اين است كه چگونه ممكن است؟
پيش از نگاه كردن به پاسخي كه معكوس نوشتم كني تامل كنيد.
"دوب كرسپ ردام حارج"
تا چيزي را متفاوت نبينيد نميتوانيد كار متفاوتي انجام دهيد
علاقه مندی ها (Bookmarks)