به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3
  1. #1
    عضو پیشرو آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    تجربیات و تغییراتی که منجر به حس مثبت اندیشی در من شد

    این روزها تعدادی از دوستان تالار از من سئوال می کنند که چطور به این سطح از مثبت اندیشی رسیده ای و چه روشی داشته ای و آیا کتاب و راه و روشی خاص برای مثبت اندیشی دارم و...

    بله درک و یادگیری اش راه و روش داشت و ثبات و حفظ آن هم راه و روش دارد .

    امروز مثبت اندیشی برای من عادت شده چیزی مثل نفس کشیدن است گاهی مثل یک سرماخوردگی و یا اختلال تنفسی مثبت اندیشی من دچار اختلال می شود ولی فوری به دادش می رسم و برای درمانش فکر جوشانده و دارو می کنم و سریع خودم را جمع و جور می کنم تا این عادت تبدیل به عادت منفی نگری و منفی اندیشی نشود .
    برای نهادینه کردنش در درونم خیلی زحمت کشیده ام و قدرش را خیلی خوب می دانم .

    مثبت اندیشی با من متولد نشد و وقتی که از مادر متولد شدم نمی دانستم و بلد نبودم و به این نتیجه نرسیده بودم که مثبت اندیشی معجزه ی زندگی انسان است و درک نمی کردم که از کائنات می توانم تا بی نهایت برای خودم و دیگران برکت و رحمت و آرامش و امنیت بی منت دریافت کنم.

    یادم هست یکبار دوستی تازه وارد که در جریان بعضی از مشکلات زندگی من قرار گرفته بود به من گفت : با این مسائلی که برایت اتفاق افتاده به نظر نمی رسد که ناراحت باشی و.... !!!

    و خوب به یاد دارم به او پاسخ دادم : این هم روشی است و تصمیم ندارم حال خودم را بدتر از آن چیزی که هست بکنم .( این دیالوگ مربوط به زمانی حدود یکسال پیش است )

    اما نیاز به مثبت اندیشی از کجا شروع شد از مجالست و همنشینی با افراد بدبین و منفی و شرایط سخت

    راهکارهای من برای رسیدن به این عادت پیدا کردن و یا جایگزینی عادتهای دیگری بود که باید بر روی آنها هم کار می کردم

    1-به دروازه های مهربانی و رحمت و برکت قدرتی به اسم خدا - کائنات و... اعتقاد دارم و همه ی انسانها را در آغوش او می بینم .

    2-درک سخن بزرگان و قدیمی ها که می گفتند :زبان خوش ماررا از سوراخ بیرون می کشد .زبان خوش .زبان خوش .
    از استفاده واژه ها ی "...محترم" "...عزیزم""...نازنینم " دریغ نمی کنم و در استفاده ازاین کلمات خست به خرج نمی دهم و معجزه و جادوی بکارگیری از کلمات خوب را دست کم نمی گیرم .

    3-تعیین سطح زشتی و زیبایی- بدی و خوبی تصویر ذهنی من از نیمه ی پر و خالی لیوانی است که دردست دارم .لیوانم را از زیبایی های تصویر ذهنی ام پر می کنم و یا در کم ترین سطح به زیبایی ها تمرکز و نگاه می کنم و قدر داشته هایم را می دانم و اذعان می کنم و سپاسگزاری می کنم بین داشته ها ی بیرونی و درونی خود هارمونی ایجاد می کنم

    4- مدتی سی دی های راز را حداقل روزی ده دقیقه نگاه می کردم و کتاب قانون جذب و راز همیشه دم دست من است

    5- از تمبر جمع کردن دست برداشته ام مخصوصا تمبرهای طلایی که ایجاد توقع می کند .

    6- باورپیدا کرده ام هر ناممکنی در جهان هستی ممکن است پس حد اعتدال احساسی را در مواجه با هر غیرممکنی که در پیرامونم به ممکن تبدیل می شود سعی می کنم که نگاه دارم .

    7- سعی کرده ام آلودگی هایم را دور بریزم

    8-به این نتیجه رسیده ام که ارسال پیامهای مثبت به کائنات درهای رحمت و برکت را به روی من وسایرین باز می کند

    9- برای این دو روز عمر ارزش و احترام قائل هستم و برای خودم و دیگران و وقت و عمری که صرف می شود بهترین تصاویر ذهنی را در ذهن دارم . حیف نیست که به جای شاد بودن برای خودم مسئله و مشگل اضافی درست کنم و زانوی غم به بغل بگیرم .

    10 دست از وابستگی متقابلی که به آن گرفتار بودم کشیده ام و راحت تر با مسائل برخورد می کنم . دنیا و ... با سرپرستی کردن من به مدینه ی فاضله تبدیل نمی شود. مدینه ی فاضله در درون انسان است و ارزش و زیبایی دنیا و کائنات و زندگی هم به حضور زشت و زیبا ، شب و روز ،خوب و بد و....در کنار هم است .

    11- از قضاوت کردن دست کشیده ام واز قضاوت شدن هم که یک زمانی برایم خیلی مهم بود دیگر نمی ترسم .

    12- همه ی انسانها را خوب می بینم و میزان توانایی و عملکردهایشان را دلیل بر بدی هایشان نمی دانم و تصور هم نمی کنم هر انسانی باید باب میل من رفتار و احساس و عمل کند .

    13- مسئولیتهای خودم را شناخته ام و بیش از حد متعارف قبول مسئولیت نمی کنم .

    14- روی اعتماد به نفس خود کار کرده ام .

    15- روی شخصیت سازنده ی خود کارکرده ام

    16-برای برنده شدن تلاش می کنم اما احساسات خودم را برروی نتیجه ی تلاش که همانا برد و باخت است معطوف نمی کنم

    13-روی حالات نفسانی مثبت خود کار می کنم اما از عرض اندامهای حالات نفسانی منفی خود نیز آگاه هستم و حالات نفسانی دیگران را نیز شناسایی می کنم و برای افکار و احساسات و اعمال آنها احترام قائل می شوم حتی اگر از افکار و احساسات و اعمال آنها خوشم نیاید .

    14- ریکی کار می کنم و به شعور کائنات ایمان دارم .

    15- روحیه ی دیگران خوشنود کنی که داشتم (عدم رضایت خودم در قبال کسب خشنودی دیگران از من ) را به دست فراموشی سپرده ام

    16- خودم را قربانی سرنوشت و تقدیر و ...نمی دانم و باور راسخ تری پیدا کرده ام که امروز من قدرت تصمیم گیری و حق انتخاب و تجربه کردن زندگی را دارم .

    17-موسیقی خوب گوش می دهم و خیلی مواقع هم گوشم را تیز می کنم تا در شهر تهران صدای زیبای طبیعت را با حداقل امکانات بشنوم و یا صدای طبیعت را از لابه لای سرو صداهای محصول تکنولوژی و صنعت استخراج کنم

    18-فیلم های مستند مربوط به طبیعت و حیوانات (bbc) را با اشتیاق نگاه می کنم و غرق قدرت آفرینش و شگفتی های آن می شوم .

    19- کتابهای خوب می خوانم و از مطالب آن لذت می برم و از نویسندگان اثر به دلیل هر لحظه ی لذتبخشی که با قلم فکر و احساس آنهاداشته ام تشکر می کنم .

    20- کارتونهای خوب و قشنگ نگاه می کنم ( عاشق کارتون بابا لنگ دراز و جودی آبوت هستم )

    21-با کودک درونم ارتباط گرفته ام و با او دوست شده ام و از دوستی با او احساس خجالت نمی کنم .

    22- تعیین هدف و داشتن هدف روشن و واضح به من حس خوب زندگی می دهد .


    23-تا فکر منفی به ذهنم می رسد فورا او را روی یک ابر ( تجسم خیالی ) می نشانم و به آن فکر بد و منفی که معمولا از جنس تمبرها و قضاوتها و برچسب و آلودگی هایی است که در گذشته جمع کرده بود م می گویم دیدمت برو و هر چه سرعت حرکت افکار منفی زیادتر می شود سرعت حرکت ابر من هم بیشتر می شود تا جایی که همه ی افکار بد از رو می روند و ابر من منتظر یک مسافر می ماند اما خبری از مسافر نیست .

    اوائل این کار در گام اول مسخره و در گام بعدی هم خیلی سخت و زمان بر به نظر می رسید اما امروز کاملا بر حسب عادت بیش از چند دقیقه طول نمی کشد تا ذهنم را از افکار منفی محصول گذشته و رویدادهای آینده ی از راه نرسیده پاک کنم .


    حاصل این تغییرات و تغییرات دیگری که در خودم ایجاد کردم شد یک انرژی خیلی خوب که در درونم احساس می کنم و با آن زندگی می کنم .

    درست وغلط آن را هم از نگاه شما و سایرین نمی دانم اما این را می دانم که من به این تغییرات نیاز داشتم تا راحت تر و قشنگ تر زندگی کنم پس انجامشان دادم و در حفظ آنها هم می کوشم و تلاش می کنم و اگر نیاز به تغییر دیگری هم باشد تا به من کمک کند که آرام تر و قشنگ تر زندگی کنم حتما این کار را خواهم کرد .


    به هر ترتیب من به در نتیجه ی مجموعه ای از تغییرات و تمایل و خواست در حفظ و نگهداری مثبت اندیشی به این عادت مبتلا هستم و چه عادت خوبی هم هست.

    اما سئوال کرده بودید که چه کسانی به من کمک کردند ؟!خیلی ها

    اول - همه ی افراد منفی باف و... که حس نیاز خنثی کردن انرژی هایشان را احساس کردم ( دست همه ی آنها را می بوسم که باعث رشد من شدند )
    دوم -شرایط سختی ی که در یک مقطع زمانی تجربه کردم (سپاسگزار این شرایط هستم که باعث و بانی ایجاد انگیزه ی حرکت در من شدند )
    سوم - خودم که می خواستم تا برای خودم و حفظ آرامش بیرونی و درونی خودم کاری انجام دهم اما چیزی به اسم مثبت اندیشی وکسب آن در ذهن نداشتم اما در مسیر راه به او برخوردم روی زمین افتاده بود و کسی به او توجه نمی کرد من برش داشتم برای خودم
    سوم - خانواده ی آزاد و...
    چهارم - دوستان و مربیان کلاسهای ریکی و...
    پنجم - نویسندگان کتابهای روانشناسی مدرن و فراروانشناسی و عرفان مشرق زمین و مذهبی
    ششم - سارا دوست سرخپوستم
    هفتم - یک دوست نازنین و محترم در ولایت کرمانشاه به نام مهندس موسوی
    هشتم - دکتر دولتشاهی - دکتر شیبانی - دکتر پاوندی و خانم افشنگ ( مشاور) ...
    نهم - یک دختر25 ساله بی سواد که تفکرات و اندیشه های نابش را خیلی دوست دارم .
    دهم - مسیحا برزگر استاد استاد ارجمندم .
    یازدهم - آقای سنگ تراشان و همه ی شما دوستان حاضر و غایب تالار همدردی

  2. 10 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (پنجشنبه 06 بهمن 90)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array

    RE: تجربیات و تغییراتی که منجر به حس مثبت اندیشی در من شد

    آفرین آنی ، بخاطر این حس مثبت اندیشی بهت تبریک میگم.

    ریکی چیه ؟ اگه ممکنه یه مختصر توضح بده ، برام جالبه.

  4. کاربر روبرو از پست مفید baby تشکرکرده است .

    baby (یکشنبه 19 اردیبهشت 89)

  5. #3
    عضو پیشرو آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: تجربیات و تغییراتی که منجر به حس مثبت اندیشی در من شد

    ری - کی علمی مبتنی بر انتقال انرژي جهاني . همان انرژي كه نیروی همه هستي است و جهان را شكل مي دهد.

    ريكي ( با تلفظ ري – كي ) يك تكنيك ژاپني است براي كاهش استرس، دستيابي به آرامش و در نتيجه شفا و....مورد استفاده قرار مي گيرد .

    ريكي نامي است براي انرژي شفابخشي كه به طور طبيعي در هستي موجود است. هيچ گونه جادوگري يا تردستي و يا حتي نيازي به ايجاد يك حالت تغيير يافته از هوشياري در انجام ريكي وجود ندارد. تمركز در موقع درمان بسيار مفيد است، اما هرگاه كه دست بر روي ناحيه مورد نظر قرار گيرد ريكي به طور اتوماتيك عمل مي كند.

    ريكي هميشه وجود دارد و ما از وجود آن غافل هستيم تا زماني كه از راه همسويي و تمرين ارتباط برقرار شود، بعد از آن ريكي مي تواند دريافت و منتقل شود.

    ريكي فقط وجود داردو.....

    ريكي بي ضرر است و به هيچ كس آسيبي نمي رساند. ريكي به تمام موجودات زنده مثل گياهان، حيوانات، ماهي ها، مرغ ها و انسانها از كودكي تا پيري حيات مي بخشد و فقط ميتواند مفيد و مثبت باشد.



    این توضیح کوتاه را فعلا از من قبول کنید تا انشالله یک تاپیک در مورد آن بزنم و توضیح مفصل دهم .

  6. 2 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (پنجشنبه 06 بهمن 90)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. من باید چه تغییراتی کنم که مشکلات با همسر حل بشه؟
    توسط سحر جونی در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: جمعه 07 اسفند 94, 17:51
  2. پاسخ ها: 98
    آخرين نوشته: شنبه 05 مهر 93, 01:51
  3. مشورت برای آشتی با دوست تغییر بدین
    توسط mammadss در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 19 مرداد 92, 13:30
  4. آیا تنها راه نجات زندگی ام تغییر خودم است؟ این تغییر یعنی چی؟
    توسط خاموش در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: چهارشنبه 24 فروردین 90, 12:55

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:17 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.