سلام
من به نامزدم خیلی اعتماد داشتم. ولی بعدش حرفهایی که بینمون رد و بدل می شد، باعث شد یه کم شک کنم بهش. این رو می دونم که اون چشم چرونه، هر وقت موقعیتی پیش بیاد بدش نمیاد یه نگاه سیر به یه خانم بندازه و کلی لذت ببره. تحمل این چیزا برای من سخته، هر موقع هم که بهش اعتراض می کنم، می گه خیالت راحت، من طوریم نمیشه. فقط برای خودتم!
ما مجبوریم زندگی مونو تو اروپا شروع کنیم. اونجا هم که دیگه این محدودیتها رو ندارن. همه چی آزاده. چه از نظر فیلم ها و تلویزیون، چه از نظر خود آدمها.
به نظر شما من چی کار کنم، تحمل این چیزا برام سخته. درست شدن اون هم سخت تر...
نامزدم برای کارش الان آلمانه. از من دوره. می گه این دوری براش سخته، یه جورایی غیر مستقیم می خواست از من اجازه بگیره که زن صیغه کنه.
من این اجازه رو بهش دادم فقط برای امتحان. خیلی خوشحال شد و تشکر کرد. ولی گفت این کار رو نمی کنه. الان یه جورایی فهمیدم که داره دنبال یه دختر می گرده که اونجا صیغه کنه.
به نظر شما اون هوس بازه؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)