RE: هرگز خانوادم به خصوص پدرم رو نمیبخشم
سلام تارا جان خوبی؟
دوست من می خوام یکم دعوات کنم. چرا فکر می کنی تمام این اتفاقات بدی که برات افتاده پدرت باعثشه؟ چرا فکر می کنی دختری هستی که کمبود داره؟ چرا با بی عقلی خودت ( باز هم تاکید می کنم خودت ) باعث شدی خودت لطمه ببینی ؟
ببین من شرایطم از تو خیلی بدتره در مورد پدر. من ته تغاری خونه هستم. ولی متاسفانه اخلاق پدرم طوری که من و خواهر برادرم ازش فراری هستیم. ببین مرد بدی نیست ولی ...
خواهر برادرم از ایران رفتند و من موندم. سن پدرمم هم بالا تر رفته بود و اخلاق های بدش بدتر شده بود.
اگه بگم از 18 سالگی تا الان یک قرون هم از پدرم نگرفتم باور می کنی؟ اگه بگم از 4 سال دوران دانشجوییم هیچی نفهمیدم و 4 سال مثل اسب فقط درس خوندم و کار کردم باور می کنی؟ منم دوست پسر داشتم عزیزم ولی همیشه به خودم می گفتم : من به خاطر خودم سعی می کنم خوب باشم و خوب بمونم نه پدرم. تارا جان سخت گیری هایی رو که پدر من در مورد ارایش و دیر اومدن خونه رو اگه برات بگم گوشات تیر می کشه !!! جالب اینجاست ما اصلا خانواده مذهبی نیستیم.
می دونی دوستم من 4 سال تلاش کردم و پارسال به جایی رسیده بودم که واقعا داشتم کم می اوردم. فکر کن من دختر 22 ساله ای بودم که لیسانس داشتم و اجتماع طور دیگه ای روم حساب می کرد. کاملا مستقل بودم ولی پدرم همیشه می گفت از من بی عرضه تر نیست !!!
حاضر شده بودم زن اولین کسی که در رو زد بشوم!!!حتی به مرز خودکشی هم رفتم.
اولین خواستگار بعد این تصمیم مرد فوق العاده جذاب پولدار تحصیل کرده ( البته در نگاه اول ) بود. ولی با یک نگاه متوجه شدم مرد زندگی نیست کما اینکه بعدا کلاهبردار از آب دراومد .
بعد این خواستگاری دوباره به خودم اومدم . پیش مشاور رفتم و باز هم به خدا توکل کردم ...
تا اینکه الان تو دوران عقد هستم و مرد خوبی هم نصیبم شده.
خوب اینا رو گفتم تا بدونی از تو بدتر هم هست عزیزم. ولی ما خودمون باید به خودمون کمک کنیم دوست من. با لجبازی چیزی حل نمی شه .تارا جان هر اشتباهی که بکنی شاید دیگران رو کمی عذاب بدی ولی عاقبت کار اول و آخر مال خودته . آخرش این تویی که می بازی. ببین واقعا زندگیت انقدر بی ارزش هست که این طوری با بی تفاوتیت خرابش کنی ؟؟؟
همیشه هم وقت واسه جبران هست. تارا جان به خدا توکل کن و پیش یک مشاور خوب برو. عزیزم تو الان از لحاظ روحی اسیب دیده ای . باید درمان بشی. (تارا من خودم پیش مشاور رفتم بدون اینگه خانوادم بفمند!!! یعنی خودم همیشه به خودم کمک کردم ) به حرف های مشاورت خوب گوش کن و سعی کن برای زندگیت هدف هایی رو درنظر بگیری و برای رسیدن بهشون تلاش کن. . خودت سعی کن زندگیتو بسازی و تمام کمبودهایی رو که داشتی سعی کن برای فرزندانت جبران کنی.
دوست من وقت واسه جبران همیشه هست و ماهی رو هر وقت از اب بگیری تازه است. فقط خودت و خودت می تونی به خودت کمک کنی.
روی هر پله که بایستی خدا یک پله ازت بالاتره. نه به خاطر اینکه خداست. به خاطره اینکه دستتو بگیره...
هر شب درانتهای شب نگرانیهایت را به خدا واگذار کن و آسوده بخواب. به هر حال او در تمام شب بیدار است ...
علاقه مندی ها (Bookmarks)