سلام دوستان،من تازه عضو این سایت شدم،مشکلی دارم که دیگه نمیدونم باهاش چیکار کنم،تو یه دوراهی خیلی سخت گیر کردم،من یه خانوم متاهلم،بین 30 تا 35 سال،8 ساله ازدواج کردم،اوایل خودم دوست داشتم بجه داشته باشم و 3 سال بعد از ازدواج اقدام کردیم ولی مشکل داشتیم و یه مدت بچه دار نشدیم تا اینکه بعد از دوسال درمان من باردار شدم،البته اینو بگم که مشکل از شوهرم بود و دکترا میگفتن مشکلش زیاده و احتمال بارداری طبیعی خیلی کمه،وقتی فهمیدم باردارم یه مقدار شوکه شدم،چون با حرف دکترا فکر میکردم به این راحتی بچه دار نمیشیم،متاسفانه دوران بارداری سختی داشتم و ویار خیلی شدید و از طرفی افسردگی شدید هم گرفته بودم،جوری که پشیمون بودم از بچه دارشدنم،و تو اواسط بارداری بچه تو شکمم از بین رفت،الان 4 سال گذشته و من دیگه علاقه ای به بچه دار شدن ندارم اصلا،نه حوصلشو دارم،نه شوقشو دارم از طرفی هم میترسم دوباره شرایط بارداری قبلی برام تکرار بشه،یعنی حتی یک در صد هم تمایلی به بچه دار شدن ندارم،ولی همسرم دقیقا برعکس من،روزی صد بار به اشکال مختلف بحث بچه رو پیش میکشه،میدونم دیگه با این شرایط نمیشه ادامه داد،اگر بخوام بمونم تو این زندگی باید تن به خواسته ی همسرم بدم در غیر اینصورت باید جدا بشم چون نمیتونم اونو از پدر شدن که خیلی دوست داره محروم کنم،ولی طاقت طلاق رو هم ندارم اصلا،واقعا موندم لای منگنه،نه راه پس دارم نه راه پیش،الان ممکنه بگید خب یه بچه بیار،ولی میترسم با این عدم علاقه به بچه اون طفل معصوم رو بدبخت کنم و میدونم حوصله ی بچه داری ندارم،کاش یکی بتونه راهنماییم کنه
علاقه مندی ها (Bookmarks)