به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 17
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 تیر 97 [ 11:22]
    تاریخ عضویت
    1392-5-06
    محل سکونت
    زیر اسمان خدا
    نوشته ها
    203
    امتیاز
    5,485
    سطح
    47
    Points: 5,485, Level: 47
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 294 در 130 پست

    Rep Power
    33
    Array

    New 07 کمک گرفتن برای ترک رابطه اشتباه

    سلام دوستای خوبم
    دوستایی که اینجا دارم رو با ۱۰۰ تا دنیا عوض نمیکنم چون همیشه در کنارم بودید و باهام همدردی کردید و بهترین راه حل رو نشونم دادید.


    امروز خیلی‌ برام روز سختی بود بچه ها ... صحنه‌ای رو دیدم که درسته که خیلی‌ وقتا می‌شنیدم از بقیه ولی‌ هیچ وقت فکر نمیکردم برای خودمم اتفاق بیفته اونم راجع کسی‌ که قسم میخورد عشق اولو آخر زندگیش منم...


    حتما یادتونه که اومدم اینجا ۲،۳ ماه پیش و تاپیک زدم راجع فردی که ۴،۵ سال بود باهاش رابطه داشتم،خصوصیات اخلاقیشو گفتم و حد و حدود رابطمون رو ،خانم شیدا،آقای ammin و چند نفر دیگه بهم گفتن این فرد مناسب زندگی‌ نیست چون اساس و پایش روی ترسه، ترس من از تنها موندن،ترس من از قضاوت مردم،از شکست خوردن و هزار تا دیگه...


    من اتفاق امروزو میزارم به حساب عیدی خدا به من توی سال جدید،میزارم به حساب یه تغییر اساسی‌ که خدا می‌خواست توی من ایجاد بکنه،میزارم به حساب اینکه خودشم میدید بچگی‌ و کودکیه خوبی که نداشتم حداقل بذار تو زندگیم یه (مرد) بیاد که غم از رو دوشم برداره نه این که بارمو سنگین تر کنه...

    ولی‌ اتفاقی‌ که امروز واسم افتاد:
    خونه‌ی ما با این آقائی که باهاش دوست بودم خیلی‌ فاصله داره ،امروز بعد از ظهر ما با هم قرار گذاشته بودیم که بریم بیرون ،ایشونم دانشگاه بود و من عجله داشتم که زود ببینمش آقا از من زنگ زنگ از اونم ریجکت کردن و جواب ندادن...
    یکی‌ از معجزه‌های خدا این بود که من همون لحظه سوار ماشین شدم و از کوچه مون اومدم بیرون تا برم نزدیک دانشگاهش ولی‌ همون موقع ماشینشو دیدم که داشت از روبرو میومد...کل خیابونو دور زدم و دنبالش بودم تا ببینم چیزی که دیدم واقعیت داره یا نه ...و معجزهٔ دوم خدا این بود که من با چشم خودم عشق ۵ ساله‌ام رو کنار یه دختر دیگه جلوی ماشین جایی که فقط جای منه ببینم...


    امروز بارون زیادی میومد اصفهان هم از آسمون هم از چشم‌های من...اونقدر که دیگه نمیتونستم رانندگی‌ کنم فقط موقعی که پشت سرش گاز میدادم گفتم خدایا می‌خوام ببینم تا باورم بشه و دیدم و شکستم...
    اینجا افراد زیادی هستن که بهشون خیانت شده امروز درک کردم که چقدر سخته برای یه زن...


    اما دلیل تاپیک زدنم،(مرثیه سرائی ممنوع) امشب کلی‌ با مامانم حرف زدم بهترین انتقامی که می‌تونم ازش بگیرم دریغ کردن خودم ازشه که تا آخر عمر کنار هر دختری نشست یاد من باشه و یاد اشتباهی‌ که مرتکب شد، از عصر تا حالا هزار بار تا حالا خدا رو شکر کردم به خاطره این هدیه و این معجزه چون واقعا امکان نداشت من حالا حالا‌ها این قضیه رو بفهمم و اون وقت بود که کلاه گشادی سرم میرفت !

    بچه‌ها دوست دارم کمکم کنید/ واقعاً ازتون می‌خوام که باهام باشید تا دوباره خدایی نکرده بر نگردم سمتش،الان به قول شیدا جون من یه عضوی از بدنم رو قطع کردم تازه اونم بدون جراح !! پس لطفا شما جراح و مشاورم باشید.مرسی‌

    ببخشید خیلی‌ طولانی و در هم بر هم بود...


    زندگی‌ من کنار این غریبه بی‌ تو مثل روز روشنه
    این غریبه بر خلاف تو تمام لحظه ها‌ش کنار منه
    یه زندگی‌ براش درست کنم که روز و شب حسودی کنی‌
    روزی هزار دفعه تو آرزوی اینکه کاشکی‌ بودی کنی‌...

    روبروی من کسیه که دلش با منه و تمام زندگیش منم
    روبروت کسیه که توی وجودش میگردی دنبال عطر تنم...
    ولی‌ هیشکی مثل من برات نمی‌شهرفتم از کنار تو واسه همیشه...



    با هیچکس بر سر باورش نمى جنگم؛

    خداى هر کس همان است که؛

    درون او با وی سخن مى گوید ...

  2. 6 کاربر از پست مفید yektaye tanha تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 20 اسفند 92), Naashena (چهارشنبه 21 اسفند 92), shabnam z (سه شنبه 20 اسفند 92), toojih (سه شنبه 20 اسفند 92), ستیلا (سه شنبه 20 اسفند 92), شیدا. (سه شنبه 20 اسفند 92)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 دی 93 [ 18:58]
    تاریخ عضویت
    1392-10-05
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    1,579
    سطح
    22
    Points: 1,579, Level: 22
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocial1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    540

    تشکرشده 489 در 127 پست

    Rep Power
    25
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط yektaye tanha نمایش پست ها
    سلام دوستای خوبم

    امماشینشو دیدم که داشت از روبرو میومد...کل خیابونو دور زدم و دنبالش بودم تا ببینم چیزی که دیدم واقعیت داره یا نه ...و معجزهٔ دوم خدا این بود که من با چشم خودم عشق ۵ ساله‌ام رو کنار یه دختر دیگه جلوی ماشین جایی که فقط جای منه ببینم...
    سلام
    کاش قبلش کاملا از کیفیت ارتباط ان دختر با دوستت مطمین میشدی...
    من چیزی از رابطه شما نمیدونم فقط همین تاپیکتو خوندم نمیتونستی ان صحنه را رو به رو کنی؟
    زندگی باید کرد
    گاه با تلخی راه , گاه با یک گل سرخ
    گاه با یک دل تنگ
    گاه باید رویید در میان باران
    گاه باید خندید با غمی بی پایان


  4. کاربر روبرو از پست مفید پونه تشکرکرده است .

    khaleghezey (سه شنبه 20 اسفند 92)

  5. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو یکتای تنها

    با سپاس از بانو پونه حرف شما درست یا غلط رابطه ای قرار بود با اون دختر برقرار بشه یا نشه فامیلشون بوده یا نه دوست دخترش بود هرچی بود مهم نیست اصلا و ابدا

    چیزی که مهم هستش الان در حال حاضر اینه که رابطه شما با اون آقا تموم شده همین و بس.

    لطفا دیگه کشش ندین به هیچ عنوان هرچی بود درست یا غلط تموم شد

    میدونم میشینین به این فکر میکنید که اون مقصر بوده و اینجوری یکم خودتون رو آروم میکنید.والا ما هم پسریم درسته کمتر احساساتی میشیم ولی به اندازه خودمون درک میکنیم نوشته شما رو

    از من میشنوی از این فرصت استفاده کن و رابطه رو قطع کن.

    راستی یه سوال واسم پیش اومده چون نوشتین خودتون پشت ماشینم بودین احیانا به جایی نزدی ماشین رو؟آخه میگن رانندگی زنا اصلا خوب نیست
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  6. 4 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (سه شنبه 20 اسفند 92), sevil73 (چهارشنبه 19 آذر 93), toojih (سه شنبه 20 اسفند 92), پونه (سه شنبه 20 اسفند 92)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 دی 93 [ 18:58]
    تاریخ عضویت
    1392-10-05
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    1,579
    سطح
    22
    Points: 1,579, Level: 22
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocial1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    540

    تشکرشده 489 در 127 پست

    Rep Power
    25
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها
    درود بانو یکتای تنها

    با سپاس از بانو پونه حرف شما درست یا غلط رابطه ای قرار بود با اون دختر برقرار بشه یا نشه فامیلشون بوده یا نه دوست دخترش بود هرچی بود مهم نیست اصلا و ابدا
    سلام خاله قزی
    ممنونم از توجهی که داری
    زندگی باید کرد
    گاه با تلخی راه , گاه با یک گل سرخ
    گاه با یک دل تنگ
    گاه باید رویید در میان باران
    گاه باید خندید با غمی بی پایان


  8. 2 کاربر از پست مفید پونه تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (سه شنبه 20 اسفند 92), khaleghezey (سه شنبه 20 اسفند 92)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 خرداد 97 [ 13:17]
    تاریخ عضویت
    1392-8-26
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    9,405
    سطح
    65
    Points: 9,405, Level: 65
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,386

    تشکرشده 653 در 231 پست

    Rep Power
    53
    Array
    سلام یکتا جان
    من تا حدودی با نظر پونه خانم موافقم بهتر نبود پیگیر میشدی که این رابطه چطور رابطه ایه؟
    البته نفس عمل ارتباط با غیر همجنس همیشه مخرب نیست باید دید این ارتباط چطور مدیریت میشه و به چه قصدی صورت گرفته... گرچه من خودم هرگز وقتی برای داشتن یه دوست پسر توی زندگیم رو نداشتم اما این دلیل نمیشه که اونو عاملی برای انحراف بدونم ...انحراف و غیر انحراف بودن مسیر رو تفکر ماست که مشخص میکنه... و اینکه چطور بتونیم عامل ورودی رو استنباط و عامل خروجی رو متناسب با عقایدمون تنظیم کنیم.
    از نظر من اگه شما هیچ مورد مشکوکی از ایشون تا به امروز ندیدید بهتره پیگیر مسئله باشید اینطوری حداقل خدایی نکرده احساس حقارت و یا توهین نمیکنید و بعدش میتونید به راحتی ازین رابطه خارج بشید
    برای تسکین روحیه تون هم بهتره بیش از پیش خودتون رو مشغول به کار کنید... با دوستاتون بیرون برید و هزار تا کار دیگه که میتونه به این کار کمک کنه و بنده ازش بی اطلاعم
    برات آرزوی موفقیت دارم و سال نو رو پیشاپیش بهت تبریک میگم دوست خوبم

    - - - Updated - - -

  10. 2 کاربر از پست مفید هم آوا تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 20 اسفند 92), sevil73 (چهارشنبه 19 آذر 93)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 30 بهمن 94 [ 13:54]
    تاریخ عضویت
    1392-4-01
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    2,929
    سطح
    33
    Points: 2,929, Level: 33
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    85

    تشکرشده 129 در 66 پست

    Rep Power
    24
    Array
    سلام یکتاجان
    اون دخترچه کسی بوده خودش جای سوال داره؟
    یه سوال برام پیش اومده ایاخانواده هادرجریان رابطه شمابودند؟خانوادش رومیشناختی؟
    یکتاجان من روببین وقتی کل خانواده هاواشناهاودوستان اقادرجریان بودندولی بیخبرگذاشت ورفت بدون اینکه چیزی بگه سعی کردم خودم رواروم کنم واجازه ندم بارفتاراون بشکنم یاحداقل ناراحتیم رونبینه پیش خودش نگه ببین چطوربهم وابسته شده دختری که این همه اصرارکردم تاباهام حرف زد بالاخره شکستش دادم
    عزیزاصلاخودت روناراحت نکن چون اصلاارزش ناراحت شدن روندارند اونهاپی زندگی خودشونندوشماناراحت باشی همونطوریکه اون توروفراموش کرده توهم اون روفراموش کن این ازارزش ادمهانیست که باادمهای زیادی باشندبلکه ازبی ارزشی خودشون ناشی میشه که اجازه میدندهرکی که خواست واردزندگیشون بشه
    خداروشکرکن که قبل ازاینکه واردرابطه رسمی بشیدایشون روشناختید خدای نکرده اگه بعدازعقدبودچیکارمیکردی؟
    پسری که دختری روبخوادخیلی زودرسمیش میکنه نه اینکه طولش بده بایه دخترتازگیهااشناشدم میگفت سال اول دانشگاه باهمسرم اشناشدم پیشنهاددوستی داددوست شدم ازش خواستم سه سال دوست بمونیم ولی اون بلافاصله به خواستگاریم اومدوشش ماه نامزدبودیم والان پنج ساله باهم ازدواج کردیم عزیزم پسری که دختری روبخوادامروزفردانمیکنه خیلی زودبه خواستگاری میاد
    پس بی خیال

  12. 4 کاربر از پست مفید matinalone تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 20 اسفند 92), sevil73 (چهارشنبه 19 آذر 93), toojih (سه شنبه 20 اسفند 92), دختر بیخیال (سه شنبه 20 اسفند 92)

  13. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 تیر 97 [ 11:22]
    تاریخ عضویت
    1392-5-06
    محل سکونت
    زیر اسمان خدا
    نوشته ها
    203
    امتیاز
    5,485
    سطح
    47
    Points: 5,485, Level: 47
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 294 در 130 پست

    Rep Power
    33
    Array

    New 07

    دوستای خوبم ممنون و عذر خواهی‌ منو قبول کنین چون دیشب یه کم عجله کردم و این قسمت رو ننوشتم که
    من به ایشون فرصت برای توضیح دادن دادم، و گفت دختری که کنارش بود از همکلاسی‌های دانشگاهشه و چون زیر بارون ایستاده بوده سوارش کرده ! (در حالی‌ که بعدش با من قرار داشت و میخواسته گویا مسیر دانشگاه تا خونه‌ی ما را تنها نباشه !) (و نکتهٔ دوم اینکه من وقتی‌ که به اون خانم گفتم ایشون ۵ساله که با من در ارتباط هستش دختره شوکه شد و پرسید هنوز هم باهم هستین؟! برداشته خودم اینه که به اون گفته یه رابطه‌ای در گذشته بوده و حالا تموم شده،و این اولین بار نبود که اون ۲ نفر با هم ملاقات میکردن)

    لطفا دیگه کشش ندین به هیچ عنوان هرچی بود درست یا غلط تموم شد

    میدونم میشینین به این فکر میکنید که اون مقصر بوده و اینجوری یکم خودتون رو آروم میکنید.والا ما هم پسریم درسته کمتر احساساتی میشیم ولی به اندازه خودمون درک میکنیم نوشته شما رو

    از من میشنوی از این فرصت استفاده کن و رابطه رو قطع کن.

    راستی یه سوال واسم پیش اومده چون نوشتین خودتون پشت ماشینم بودین احیانا به جایی نزدی ماشین رو؟
    قصد منم همینه، تمام هدایا‌ای که برام توی این مدت گرفته رو هم بسته بندی کردم تا چند روز دیگه با پیک براش بفرستم.این نشون از طرف خدا بود که می‌خواست با چشم باز توی چاه نیفتم واقعاً نمیدونم برای جبران چیکار باید بکنم؟...
    راجع رانندگی هم والا خودمم نمیدونم چجوری میروندم اینم یه معجزهٔ دیگه می‌شه اسمشو گذشت!
    رابطه‌ای که تو بهترین دوران خراب بشه و سست باشه دیگه درست نمی‌شه.از پایه خرابه...
    خشت اول چون نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج...

    برای تسکین روحیه تون هم بهتره بیش از پیش خودتون رو مشغول به کار کنید... با دوستاتون بیرون برید و هزار تا کار دیگه که میتونه به این کار کمک کنه و بنده ازش بی اطلاعم
    برات آرزوی موفقیت دارم و سال نو رو پیشاپیش بهت تبریک میگم دوست خوبم
    هم آوا
    عزیزم

    ممنون واسه دلداریت ،راستشو بخوای فکر می‌کنم اونی که تحقیر شد من بودم چون واسه ادمی‌ ارزش گذشتم که قدرمو نمیدونست،من به خاطرش تو روی پدرم ایستادم همه جا خوبی‌ شو گفتم ،گیر دادن و شک داشتن‌های مداومش به خودم رو /با اینکه می‌دونستم بیماریه/ ولی‌ به همه می‌گفتم از روی عشقه، سعی‌ کردم ببرمش بالا ،خدا شاهده که هر کاری از دستم بر میومد براش انجام میدادم و این حقم نبود اما مهم نیست چون کسی‌ که باید ناراحت باشه اونه نه من ،مطمئنا یه روزی میفهمه اینو...


    منم عید رو پیشاپیش به شما و کل تالار تبریک میگم درسته واسم این اتفاق افتاد اما به قول میشل (هر اتفاق بد یه اتفاق خوبه!)

    یه سوال برام پیش اومده ایاخانواده هادرجریان رابطه شمابودند؟خانوادش رومیشناختی؟
    بله عزیزم کاملا در جریان بودند منم اونها رو میشناختم


    این لینک تاپیک قبلیمه
    http://www.hamdardi.net/thread-31060.html
    با هیچکس بر سر باورش نمى جنگم؛

    خداى هر کس همان است که؛

    درون او با وی سخن مى گوید ...

  14. 4 کاربر از پست مفید yektaye tanha تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 20 اسفند 92), sevil73 (چهارشنبه 19 آذر 93), پونه (سه شنبه 20 اسفند 92), هم آوا (سه شنبه 20 اسفند 92)

  15. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    سلام عزیزم
    احساسم میگه کار درستی کردی چون ایشون اگه ریگی به کفش نبود تلفن شما رو ریجکت نمی کرد بعد هم دلیلی نداره وقتی با شما قول و قرار گذاشته مسیر رو صرفا برای این که تنها نباشه با یه دختر دیگه بیاد
    این ادم اگه تو زندگی هم باشه ازین بهانه ها میاره و هر از گاهی ...
    از اول دنبال دردسر نباش . مطمئن باش خانوادت خوبیت رو میخوان . کسی که از اول بخوای به خاطرش تو روی پدرت بایستی چند سال بعدش دیگه با خداست
    کسی رو انتخاب کن که خانوادت تاییدش کنن و خودت هم تو زندگی ارامش داشته باشی . نه اینکه هی نگران شی الان کجاست و با کیه
    زندگی باید با اعتماد باشه و الان دوران شناخت هست . پس منطقی رفتار کردی
    موفق باشی

  16. 3 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (سه شنبه 20 اسفند 92), khaleghezey (سه شنبه 20 اسفند 92), toojih (سه شنبه 20 اسفند 92)

  17. #9
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 00:09]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,973
    امتیاز
    33,800
    سطح
    100
    Points: 33,800, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,405

    تشکرشده 6,419 در 1,797 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام یکتای تنها

    احساس تلخت رو درک میکنم.فروریختن یک بنای ۵ساله دریک ثانیه و یک آن.اون حس تلخ ودردناک مقدس ترین وحقیقی ترین حسی بودکه این ۵سال تجربه کردی،اگه دقت کنی اون لحظه باوجود تلخ بودن،سرشارازحضوروبودن بودی،حس بیدارشدن وحس متصل شدن به حقیقت،شایدحس حقارت ورودست خوردن هم بهت دست داد...

    ولی فراموش نکن این آقا همون کسی بود که دم خونه تون کشیک وایساده بود تاسوظنش روبهت ثابت کنه ولی اون موقع توخواب بودی وتوی خونه نه توی خیانت

    .عشق حقیقی اعتمادمیاره،نه سوظن این در زبور حضرت داوود هم آمده،

    عشق حقیقی حیا وادب داره نه بیشرمی وفحش

    عشق حقیقی پاکی و نجابت داره نه هوس وهم خوابی قبل ازعقد

    بذاراین دردمقدس کارشوانجام بده،باتمام وجود همین حالاجام درد روسربکش چون از زیرش در رفتن باعث میشه هر روز یک جرعه ازش بخوری،(منظورم اینه هراحساس تلخی بهت دست داد ازتجربه کردن وچشیدنش نترس وانکارنکن هم تلخیش زودترتموم میشه هم معناشو درآینده بیشترمتوجه میشی پس بااحساسات خودت باصداقت ووضوح رفتارکن )

    این نتیجه نهایی یک انتخاب اشتباهه پس خودت سرزنش نکن،رابطه ای که ازسر نوجوانی ونپختگی وترس و وابستگی شروع شد،حالابه اینجارسید.دانشگاه زندگی همین زخمهاودردهاست.اگه پسری دختری رو قبل ازعقد لمس کرد باهرشرایط واسمی روش بذاری،نامزدی بدون عقد،عشق،شرایط خاص،دوستی بیشتر،تخلیه روانی پسریاهردو، دیگه اون دختر ازچشم پسرافتاده چه اون پسر ودخترباورکنن یانه چه اون پسردانشمندباشه چه بیسواد..یعنی رابطه یک سطح ویک پله تنزل میکنه..ولی بسیاری ازکلمات وتعبیرقبلی عاشقتم دوست دارم وتو بهترینی دیگه خاصیت شعاروتلقین پیدا میکنه

    .وقتشه عشق حقیقی روبشناسی،عشقی که خودنمایی واسارت نداره، یعنی هر روزچهره ای ازخودش رو نشون بنده اش میداد میگفت اینوبپرست،

    دیگه به فکر این نباش که بیادبگه اشتباه کردم..قدرتو ندوستم وازاین حرفاکه بعدش تو تخلیه روحی بشی (شایدبیاد شاید نیاد دیگه مهم نیست)..

    بعدمتعالی خودتوپرورش بده بذارهمسایه هاوفامیل هرچی میخان بگن..الان نوبت وارستگیه که نقطه مقابل وابستگیه (مطمئن باش خواستگار اصیل دنبال این وارستگی در دخترهست واین دخترروجذاب میکنه جذابیتی که افول نمیکنه؛البته بخاطر دل خودت وارستگی روپیش بگیر)

    جای خالی با اوبودنها روبا کارهای اصیل وخودسازی پرکن..موسیقی آرام وبیکلام گوش کن..

  18. 6 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (سه شنبه 20 اسفند 92), khaleghezey (سه شنبه 20 اسفند 92), toojih (سه شنبه 20 اسفند 92), پونه (سه شنبه 20 اسفند 92), zendegiye movafagh (چهارشنبه 21 اسفند 92), شیدا. (سه شنبه 20 اسفند 92)

  19. #10
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    یکتا جان،

    گاهی که می دیدم به تاپیکها سر می زدی و بی صدا می اومدی و می رفتی، همش فکر می کردم یکتا چیکار کرد؟ حالش خوبه؟

    واقعا نمی دونم چی می شه بهتون گفت.
    توی تاپیک "رابطه 5 ساله ... " طوری بیان کردید که خودتون خیلی مایل به ادامه رابطه نبودید و دنبال دلیل یا بهانه ای برای تمام کردنش بودید.
    شاید این خیانت بتونه کمکی باشه برای این که راحت تر تمامش کنید.

    اما یه چیزی که دوست دارم بدونی اینه که فکر می کنم تو باید حتما بری مشاوره حضوری.
    یکتا جان از تاپیکهات اینطور برداشت کردم که از نظر مالی مشکلی نداری و می تونی این کار را بکنی.
    یه روانشناس خوب پیدا کن و یه مدت طولانی برو پیشش.
    خیانت ضربه بدی به روح و روان می زنه و برگشتن به حالت عادی زندگی و اعتماد دوباره به آدمها و اطرافیان و باور کردن دنیا و آدمهاش را خیلی سخت می کنه.

    تو دوبار این تجربه را داشتی و باید حتما با کمک مشاور ذهنیتت را ترمیم کنی و آروم بشی.

    حتی برای تمام کردن این رابطه هم به نظرم باید با کمک مشاور تصمیم بگیری.
    آیا واقعا باید تمام بشه؟ جای بخشش نداره؟ یک خطا و اشتباه است یا اون آقا تنوع طلب و خیانت پیشه است؟ و خیلی موارد دیگه.

    شما 5 سال رابطه نزدیک داشتید. حتی فراتر از نامزدی. جدا شدن از این رابطه آسون نیست.
    شاید بشه بهش جهت داد، اصلاحش کرد، به مسیر درست برش گردوند.

    نمی گم به هر قیمتی باید بمونی. اما فکر می کنم باید به کمک مشاور بررسی کنی که آیا تحمل ضربه این جدایی برات آسون تره و به صلاحت هست
    یا تحمل بخشش و شروع دوباره و البته درست!! (منظورم این هست که رابطه را از دوستی با اطلاع خانواده ها، به ازدواج و ... برسونید ).

    شاید رفتارهای شما باعث این عکس العمل شده.
    نمی خوام توجیه کنم و هیچ رفتاری و هیچ فردی را سزاوار خیانت نمی بینم. هر رفتاری هم که شما داشتید ایشون می تونست نهایتا جدا بشه، نه این که خیانت کنه.

    عزیزم،
    حتما مشاوره حضوری برو.
    تو سن خیلی کمی داری برای این همه فشاری که روت هست. با کمک یک مشاور باید یه کم خودت و ذهنت را سبک تر و رهاتر کنی.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : سه شنبه 20 اسفند 92 در ساعت 15:56

  20. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    ammin (سه شنبه 20 اسفند 92), asemaneabi222 (سه شنبه 20 اسفند 92)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:58 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.