مشکل رابطه با هم دانشگاهی پسر و همکلاسی دختر

[Ashaa]

سلام

مشکلی دارم که زندگیمو مختل کرده...
با پسری آشنا شدم و مدتی با هم ارتباط تلفنی داشتیم، ازم تقاضای سکس داشت ولی بهش گفتم بدون احساس وارد یه همچین رابطه ی نزدیکی نمیشم، من هم می خواستم، نمیگم نمی خواستم، اما می ترسیدم وابسته بشم بهش و اون هم قطعا با من ازدواج نمیکرد! من می موندم و تنهایی و افسردگی...
تلفنمو چند روزه خاموش کردم اما چون هم دانشگاهیمه نمی دونم اگه بیاد سراغم باید چی کار کنم، نمیدونم اراده کافی برای مقاومت دارم یا نه...
همزمان با این جریان دوست همکلاسیم (دختر) چند روز باهام قطع رابطه کرد، درباره اون پسر باهاش حرف زده بودم، نمی دونستم چرا باهام این طور رفتار می کنه ، چون دختر خیلی مهربونیه...
تا اینکه دو روزه پیش ازش به صراحت پرسیدم دلیل این رفتارهاش چیه ( بد رفتاری با پسرهایی که به من ابراز علاقه می کند) فهمیدم همجنسگراست و عاشقمه
حالا نمی دونم چی کار کنم من می خوام با پسر رابطه داشته باشم نه دختر ، ولی نمی خوام دوستمو از دست بدم...
دارم دیونه می شم... دلم می خواد از همه فرار کنم... از همه طرف بهم فشار میارن...
من آدم مذهبی نیستم ، جوابی بهم بدید که بتونم قبول کنم ازتون
مرسی

[maryam123]

آشا عزیز سلام

به همدردی خوش امدی

وقتی مشاورین و کارشناسان دختر و پسرها رو از روابط بیهوده و پوچ و بی هدف منع میکنند همه دلیلش مسائل مذهبی نیست.
بزرگترن و مهم ترین ایراد این روابط آسیبهای روحی وحشتناکیه که به روحیه افراد و به خصوص دختر وارد میکنه.
مثل همین تقاضای روابط جنسی...اگر شما وارد این رابطه بشی که آینده ات تباه میشه و اگر نشی اون اقا رو از دست میدی...

رابطه ای که در اون طرفین هیچ تعهدی به هم ندارن و شما صرفا به عنوان یک وسیله برای رسیدن به اهداف جنسی یک آقا در نظر گرفته شدید اصلا به ادامه اش به صلاح شما نیست...

بازم میگم نه فقط به خاطر گناهی که داره...به خاطر زخمی که ممکنه به روح شما وارد کنه و به خاطر یک ساعت لذت یه عمر اسم هر خواستگاری که میاد تن و بدنت بلرزه که نکنه بفهمه من با یکی بودم...نکنه بویی ببره...

توصیه من به شما قطع کامل ارتباط با کسیه که شما فقط برای ارضای شهوت براش میمونی

و همچینین قطع رابطه با همکلاسی همجنس باز.چون اگر وارد روابط همجنس گرایی بشی دیگه نمیتونی ازش دربیای..حتی اگر بهترین مرد دنیا هم بیاد و بخواد باهات ازدواج کنی نمیتونی از روابط با همجنس دل بکنی

[naghashi]

سلام

مشکلی دارم که زندگیمو مختل کرده...
با پسری آشنا شدم و مدتی با هم ارتباط تلفنی داشتیم، ازم تقاضای سکس داشت ولی بهش گفتم بدون احساس وارد یه همچین رابطه ی نزدیکی نمیشم، من هم می خواستم، نمیگم نمی خواستم، اما می ترسیدم وابسته بشم بهش و اون هم قطعا با من ازدواج نمیکرد! من می موندم و تنهایی و افسردگی...
تلفنمو چند روزه خاموش کردم اما چون هم دانشگاهیمه نمی دونم اگه بیاد سراغم باید چی کار کنم، نمیدونم اراده کافی برای مقاومت دارم یا نه...


سلام دوست عزيز

خوشحالم كه خودت منطقي هستي

حرفهاتو بخون,مخصوصا اون قسمتي كه قرمز شده

خوب وقتي خودت حقيقتو ميدوني جه جاي حرف ميمونه؟؟؟اگه با احساس هم بخواي وارد اين رابطه بشي مگه چه اتفاقي ميفته؟

فكر ميكني يه لذت دايم و خوشي ابدي رو با اون ادم تجربه ميكني؟

اون كه از اول باهات اتمام حجت كرده به طور غير مستقيم گفته واسه چي ميخوادت كه بعدها هم جاي حرف واست نمونه
حتا اگه!!!!!!به ازدواج هم بكشه چه اتفاقي ميفته؟؟؟كدوم مردي رو ديدي كه با زنش قبل از عقد رابطه برقرار كنه و بعد ازدواج همون رابطه نشه عامل تخريب شخصيت زن؟هر قدر هم روشنفكر و مثلا باز بخواد فكر كنه اول و اخر بازنده تويي چون در بهترين حالت يا بخاطر شك اون ادم محدود ميشي يا بخاطر بي توجهيش

در نهايت هم اگه فقط دنبال يه رابطه جنسي زودگذري و فكر ميكني اين وسط تو برنده اي اين گوي و اين ميدان,اما از همين الان بدون باختي.احتياج به گفتن نيست چيو ميبازي چون ميدوني


همزمان با این جریان دوست همکلاسیم (دختر) چند روز باهام قطع رابطه کرد، درباره اون پسر باهاش حرف زده بودم، نمی دونستم چرا باهام این طور رفتار می کنه ، چون دختر خیلی مهربونیه...
تا اینکه دو روزه پیش ازش به صراحت پرسیدم دلیل این رفتارهاش چیه ( بد رفتاری با پسرهایی که به من ابراز علاقه می کند) فهمیدم همجنسگراست و عاشقمه
حالا نمی دونم چی کار کنم من می خوام با پسر رابطه داشته باشم نه دختر ، ولی نمی خوام دوستمو از دست بدم...
دارم دیونه می شم... دلم می خواد از همه فرار کنم... از همه طرف بهم فشار میارن...
من آدم مذهبی نیستم ، جوابی بهم بدید که بتونم قبول کنم ازتون
مرسی

در مورد دوست همكلاسيت
مگه اون كيه و چه اهميتي داره؟مگه يه خواسته منطقي از تو داره , مگه معناي مهربون بودن وابستگي و حماقته

مگه روح و روان ادم ملك شخصيه اين و اونه كه نميدوني اين وسط به كي بايد بديش

مگه مال تو نيست

بهتر نيست يه كم خودتو قويتر كني و اعتماد به نفستو بيشتر

يعني اگه جسم تو نبود هيچكس تو دنيا واسه تو نميموند

يعني اگه خودتو در اختيار اين و اون نزاري زندگيت تيره و تار ميشه

واسه خودت شخصيت قايل باش و به مرور زمان اونو از بين نبر

خواهرانه بهت ميگم فكرتو و روش زندگيتو يه كم تغيير بده و اينقدر وابسته به ديگران نباش

اونا نباشن هم تو هيچيت نميشه

هستي و رشد ميكني و ايشالا يه زندگي زيبا هم ميسازي

با خودت مهربونتر باش

[فرشته مهربان]

Ashaa عزیز

به تالار همدردی خوش آمدی

خانمی تاپیک زیر را حتماً بخوان :

http://www.hamdardi.net/thread-17296.html



.

[tamas]

دوست عزیز
اول به من بگو می خوای بازیچه باشی؟می خوای حق داشتن یک ازدواج موفق رو از خودت بگیری؟حالا خوبه می دونی طرف داره دید شهوانی و ابزاری بهت میکنه اونوقت باز هم شک داری!
این سایت پر از کسانی که این رابطه رو داشتن و حالا موندن برای ازدواج چی کار کنن.
همونطوری که یکی از دوستان اشاره کرد روانشناسان این روابط رو از دیدگاه روانی بررسی می کنن نه مذهبی،روانشناسی هم علمیه که هم در غرب هست هم در ایران.
نمی دونم چه چهار چوبی داری که هم عادم همجنس باز درش قرار میگیره و هم ادمی که چنین پیشنهادی بهت میکنه،کجا می خواهی بری؟برای چی با اینا ارتباط داری؟ می دونی همین همجنس بازی در کتابهای روانشناسی به عنوان یک اختلال روانی شناخته میشه؟
می خواهی پسره بعدش ولت کنه و بعد هم ازدواجش رو بکنه و اونوقت شما ...
اصلا چه نوع تمایلات جنسی داری به هم جنست یا جنس مخالفت؟
قبل از هر جوابی چند نفس عمیق بکش تا این همه در افکار جنسی غرق نباشی بعد هم یک پیاده روی برو بعد بیا اینجا به این سئوالات جواب بده.

[جوانه؟؟؟]

گفتم بدون احساس وارد یه همچین رابطه ی نزدیکی نمیشم، من هم می خواستم، نمیگم نمی خواستم، اما می ترسیدم وابسته بشم بهش و اون هم قطعا با من ازدواج نمیکرد! من می موندم و تنهایی و افسردگی...

آشا
حتی اگه یه روزی احساسم داشتی
با احساس هم وارد اینجور روابط نشو قبل ازدواج
اصلا به لذتش نمیارزه ...

خواستنت خطرناکه
نتیجشم خودت میدونی
تو میمونیو
تنهاییو
افسردگی

[کامران]

باید به اون آقا بگید چی در مورد شما فکر کرده که چنین خواسته ای را از شما داشته!!!
و بهش بفهمونید خارج ازدواج اهل این برنامه ها نیستید(اصلا هم ربطی به مذهبی بودن و نبودن نداره)
و در مورد اون دختر باید عرض کنم که مبرهن و واضحه که همجنسگرایی یک اختلال روانی و یک عمل خارج از عرف و خارج از انسانیته (کاری به گناهش اصلا ندارم) پس اگه میتونید باید به دوستتون کمک کنید از این گرفتاری بیاد بیرون ولی اگه نمیاد باید مراقب خودتون باشید،آدم تا یه حدی میتونه برای دیگران باشه و باید از ی جایی به بعد خط قرمز بکشید و به احدی اجازه ندید وارد خط قرمزتون بشه. ولی برادرانه ی تذکری میدهم خدمت جنابعالی و اون اینه که در ی مدت کوتاه دو پیشنهاد رابطه جنسی از طرف یک دختر و یک پسر بشما داده شده که شاید لازم باشه در پوشش و آرایش و رفتار خودتون هم ی بازنگری داشته باشید! این آمار زیاده! نمیخوام خدایی نکرده شما را متهم یا مقصر کنم فقط بعضی وقتها ممکنه اشکالاتی در حرکات و پوشش خود ما وجود داشته باشه که ما را در معرض این نوع پیشنهادها قرار میده، کمی هم باید درون نگر باشیم. منظورم پوشش و رفتار مذهبی نیست بلکه پوشش و رفتار سنگینیه که به احدی اجازه نده در مورد ما اینطوری فکر کنه چه برسه به اینکه پیشنهادشو بده!

[Ashaa]

مرسی از پاسخ هاتون
اما چند تا مساله نا گفته وجود داره :
1- اگه من بتونم احساسمو از رابطه خارج کنم و من هم اون پسر رو فقط برای سکس بخوام چی؟ و مساله نگاه ابزاری به جنس مخالف دو طرفه باشه چی؟ میدونم سکس وابستگی میاره اما به خاطر اختلاف عقیده ای که تو بعضی مسایل مهم با هم داریم فکر نمی کنم اصلا بتونم بهش دل ببندم! من فقط به شدت جذب ظاهرش شدم اون هم همینطور! میگه من نماز می خونم، مذهبی ام ؛ می پرسم چطور همزمان هم نماز می خوندی هم با دوست دخترقبلیت می خوابیدی؟!!! شاید هم می خواست اعتماد منو جلب کنه ولی به هر حال بهش فهموندم که این چیزا برام مهم نیست و کمتر بهم دروغ بگه، اما دستکم همینقدر صداقت داشت که از همون اول بگه چی می خواد. اگه نتونم خودمو کنترل کنم و رابطه ای رو باهاش شروع کنم آخرش باهاش به هم میزنم چون می دونم لیاقتمو نداره؛ اما چون هم رشته ای هستیم و اون در مقطع بالاتری، می تونه تو درسا کمکم کنه و خوب ، نیاز جنسیمون رو هم بر طرف می کنیم با رضایت دو طرف؟

2-من مشتاق ازدواج نیستم ، از ازدواج سنتی هم بیزارم ؛ قرعه کشی می کنند و میرن خواستگاری ! اون هم برای پسری که اگه گذشتشو جستجو کنی معمولا بی رابطه نبوده اما خودش دنبال دختر دست نخورده می گرده ! این از نظر شما بهتره؟ ( نمونه هاشو فراوون دیدم و شنیدم ) تا حالا همه خواستگارهای این جوریمو رد کردم.

3-منو از باختن می ترسونید؛ انگار مساله شما از دست رفتن بکارتمه ، من بکارتمو تو یه حادثه تو بچگی از دست دادم ؛ هیچ ترسی هم ندارم که پنهانش کنم از شریک آینده زندگیم .دخترایی رو می شناسم که با 300 ، 400 تومان پردشونو دوختن، برای من هم کاری نداره اما من از دروغ بیزارم و اینقدر غرور دارم که به خاطر هیچ کس شخصیتمو این طور خورد نکنم ! کسی که منو به خاطره باکره نبودن نخواد اختیار داره ، فقط امیدوارم جای دیگه جوره دیگه فریب نخوره.

4-اون دختری که ازش صحبت کردم تا حالا 2 بار خود کشی کرده ، یه آدم کاملا افسرده ( به خاطر از دست دادن یکی از عزیزانش و قطع رابطه با دوست دختر قبلیش به دلیل ازدواج اون دختر)، من احمق بودم که تا حالا نفهمیده بودم جریان چیه ، فکر می کردم بینمون یه دوستیه صمیمیه ، مثل همه دوستی های صمیمانه بین دخترها ، حالا اون کاملا بهم وابسته شده و از 2 روز پیش علنا بهم ابراز عشق میکنه.کمترین بی توجهی که بهش می کنم ناراحتیشو بروز میده، تا صحبت از پسرایی که میشناسم می کنم اصلا بهم گوش نمیده و حرفو عوض میکنه، ازم پرسیده منو می خوای یا نه؟ بهش گفتم بهم فرصت بده تا فکر کنم. من نگرانم اگه ازش دوری کنم باعث شم دست به کار اشتباهی بزنه ، از لحاظ اخلاقی خودمو مسئول می دونم ، در ضمن به هیچ عنوان منو مجبور به کاری نکرده و نمی کنه چون دختر ها معمولا در این موارد خیلی فهمیده تر از پسر ها هستند . فقط بهم بگید چه جوری قانعش کنم که ضربه نخوره؟ من دوسش دارم اما به عنوان یک دوست. ( من برای همجنسگراها احترام قائلم اما به نظر شما این طور نیستید در ضمن همجنسگرایی به هیچ عنوان اختلال روانی نیست و سابقه ی بسیار طولانی هم در ایران داره، نمی دونم می دونید مخاطب اشعار بسیاری از شاعران بزرگ ایران مرد بوده نه زن؟ " زلف بر باد مده تا نَدَهی بر بادم ")

5-من از تنهایی خسته شدم ، اگر تمام کسایی رو که بهم نزدیک میشن به خاطر نیتشون پس بزنم چه کار کنم ؟ من که دنبال ازدواج نیستم (حداقل تا 4 سال دیگه) تا اون موقع باید چه جوری زندگی کنم ؟ من نمی تونم بیشتر از این خودمو از رابطه دور نگه دارم...بیشتر دوستام (دخترها) یا دوست پسر دارند یا اینکه ازدواج کردند یا در موارد معدودی دوست دختر دارند... من خسته شدم از اینکه تا کسی ازم درخواست سکس کرد باهاش به هم بزنم ! خوب مگه زندگی آدما چیزی غیر از اینه؟ همه مساله اصلی زندگیشون همینه بقیه مسایل زیره سایه اون اما انکار می کنن ... می دونم میگید رابطه باید با ضابطه باشه اما وقتی 2 تا جوون امکان و علاقه ازدواج رو ندارن باید چی کار کنن؟؟؟

6- در مورد پوششم اعتقادی به حجاب ندارم و با کمال احترام باید عرض کنم به کسی اجازه دخالت و تحمیل نظر در مورد این مساله رو نمی دم . به زن چادری رو گرفته شوهر دار هم پیشنهاد سکس میدن شما (وخیلیهای دیگه) اما انگار عادت دارید زن ها رو مقصر بدونید و با این حرف ها آزادیشون رو در انتخاب پوشش محدود کنید. این نگاه کاملا مرد سالارانه است و برای من قابل قبول نیست.

خیلی حرف زدم می دونم ، شاید اصلا نباید اینجا درد دلم رو می گفتم ، ولی حرف دلم رو گفتم. همین که حرفامو خوندین ممنونم .

[melisaa]

بنظر من هیچ وقت همچین کاری رو اونم با پسری که هم دانشگاهیته نکن ! نمی گم دوست نشو ، سکس نکن ! بحث من اصلا این نیست ! کاری ندارم که شما برات مهم نیست و از این حرفها ، مثل خیلیا هم نمی خوام نصیحتت کنم و بگم این روابط به هیچ جا نمی رسه و ... اما همچین ارتباطی اونم با یه پسر که هم دانشگاهیته حماقت محضه دختر ! همیشه فکر آخر و عاقبت کارات باش .

در مورد دوست هم جنس بازتم صریحا احساستو بهش بگو !

[eng.aydin]

سلام بر شما
ابتدا لازم میدونم گفتار خانم مریم را در پست دو تایید کنم

پستای شما رو خوندم استارتر گرامی

پاسخی که میدم بدون هیچ گونه جهت گیری است و امیدوارم شما هم بدون هیچ جهت گیری اون رو بخوانید...
1 . رابطه جنسی ، یه رابطه فیزیکی صرف نیست ، شاید مهم ترین بخش این رابطه احساس ارامش حقیقی بین دو طرف است
حال می خواهم از شما بپرسم این احساس آرامش حقیقی چگونه بدست میاد؟
این آرامشی که من میگویم چند بعد دارد که هر کدام از ابعاد مهم هستند و اگر نادیده شان بگیرید نشان از نداشتن درک درست شما از زندگی رو داره
* یک بعدش ارضا شدن میل غریزی هست که ابتدایی ترین بعد در این رابطه است
*یک بعدش ارضا شدن حس ارامش و امنیت خاطر از تعلق روانی و جسمی طرفین است
*یه بعدش پاسخ به ادامه نسل انسان است
*بعد دیگرش که مهم ترین بعد ان است ، تقویت عشق حقیقی است .

عشق چیست؟
عشق رابطه ای است که از خود خواهی و نیاز ، خارج میشه
در عشق شما از خود خارج میشید و شریکتان هم همچنین و این عشق است که ارامش حقیقی رو بوجود می اورد
این ازدواج است که عشق حقیقی را بوجود می اورد ، چون در ازدواج تعلق اجتماعی پیدا می کنید و دهها دلیل مهم دیگر...
در رابطه جنسی و نیاز جنسی که مطرح کردید ، پاسخی به اصلی ترین نیاز شما یعنی نیاز شما به همدم و عشق حقیقی داده نمی شود چون در عشق حقیقی ، انقدر جرئت وجود دارد که یک محیط امن برای خانواده ایجاد کند نه اینکه هر وقت تشنه شد برود به سراغ معشوقه....

در مورد ازدواج سنتی
اینجا کسی موافق ازدواج سنتی نیست! حتی مدیر همدردی هم موافق این نوع ازدواج نیست که چشم و گوش بسته ازدواجی صورت گیرد
ازدواجی که ما از ان صحبت می کنیم ، ازدواجی هست که منطقی باشد ، این ازدواج منطقی پیش شرط هایی دارد
یکیش ، اطلاع افرادی هستند که صلاح شما رو می خواهند مثل پدر و مادر شما

در مورد پرده بکارت
من به شما تبریک می گویم که قصد دروغ گویی ندارید ، اینجا کسی شما رو از باختن نترساند، اینجا به شما گفتند نباید ارامش حقیقی رو فدای خواست های غریزی خود کنید
یک مرد ، زنی را دوست دارد که متعلق به او باشد و زن هم در مقابل مرد همچنین . این تعلق یک بعدش رابطه جنسی است یعنی رابطه جنسی هم این حس تعلق را برطرف می کند ، ممکن است شما با این تعلق مخالف باشید! من تعلقی رو مطرح کردم که در اون به همدیگر به عنوان یک کالا نگاه نمی شود ، این تعلق ، از نوح احتراک است ، احترام به خود ، احترام به همسر و احترام به عشق حقیقی، بین شما و همسر اینده تان

شما چرا به دنبال ازدواج نیستید؟
البته این درست است که باید مهارت های زندگی را بدست بیارید ،( با استفاده از کتاب ها و سایت هایی مثل همدردی و مشاوران) ولی باید کار ها را موازی با هم جلو ببرید

بهتر است با انسان های افسرده دوست نشوید
شما نیاز به دوست دارید ولی دوستی که برای شما مفید باشد و شما هم برای او همچنین
دوستی که ، شما را از مسیر اصلی طبیعت( با توجه به همجنسگرا بودنش) جدا می کند ، دوست نیست بلکه بیشتر خود خواهی می کند
سعی کنید به او مشاوری رو معرفی کنید تا کمکش کند ، ممکن است همجنسگرا بودنش به دلیل اختلالات روانی باشد ، ممکن است اختلالات هورمونی داشته باشد که در این صورت قضیه اش جداست ...
مهم ترین دلیل رد همجنس گرایی همین نادیده گرفتن اصل وجودی انسان است ، چون رابطه ای بی هدف است



شما الان در بیابان تنهایی هستید ...
بهتر است ، به دنبال سر پناهی باشید، این سرپناه کیست؟ زمانی می توانید به این سوال پاسخ دهید که تعصب را کنار بگذارید...
بدنبال سراب ها نروید ... فکر می کنید با ازدواج تمام تنهایی شما برطرف می شود؟ این نیاز روح شماست... نیاز به خدا

پاینده باشید