به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 24 اسفند 87 [ 12:13]
    تاریخ عضویت
    1387-6-11
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    3,520
    سطح
    37
    Points: 3,520, Level: 37
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 130
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    آیا هنوز هم احساسی فکر میکنم؟؟کجاها اشتباه کردم؟؟؟؟

    من 22 سالمه و فوق دیپلمه هستمو و یک ساله ادامه تحصیل ندادم.خرداد ماه پارسال بود که برام یه خواستگار بسیار سمج پیدا شد.این پسر به قول خودش و پدرش 5 سالی منو زیر نظر داشته البته در حین رفت و آمد من به مدرسه و دانشگاه. ..که من خودم هم از این موضوع غافل بودم.که یه روز داشتم از دانشگاه برمی گشتم متوجه شدم دو نفر من رو تعقیب می کنند تا دم خونه که رسیدم دو خانم با آرایش غلیظ رو دیدم که بعد از سلام و احوالپرسی به من گفتند ":داداش ما از شما خوشش اومده و می خاستیم خدمت برسیم ".وپدرم با شماره ای که داده بودند تماس گرفت که ای کاش این کارو نمیکرد.آخه پدرم میخواست اطلاعاتی از آن پسر بگیره که بعد به من گفت ایشون سیکل داره و در یه کارگاه رنگکاری مبلمان کار میکنه.و من و خوانوادم به خاطر تحصیلات کمش به او جواب منفی دادیم.که بعدا پدرش با پدرم تماس گرفت باز هم پدرم جواب منفی داد.دوباره چند روز بعدش خود آن پسر با پدرم تماس گرفت که با ناراحتی به پدرم گفته بود ":کجای قران نوشته ملاک ازدواج سواده"و از پدرم درخواست کرد که بیاد دم کارگا که حضوری باهاش صحبت کنه من بعد از این تلفن احساساتم تحریک شد.و .با خودم گفتم عجب اعتماد به نفسی داره که تونسته زنگ بزنه و احساسش رو راحت به زبون بیاره.در اینجا آیا به نظر شما احساسم اشتباه بود؟؟؟خلاصه بگم من خیلی هیجان زده شده بودم و دوست داشتم بدونم اون کیه و چه شخصیتی داره.اون روز رسید وبعد از دیدار آن دو وقتی پدرم اومد خونه به من گفت "بابا این عاشقه"من که بسیار احساساتی ام به هیجانم بیشتر افزوده شد و خیلی دوست داشتم که خودم ببینمش .بابام با پدرش که اونجا بود صحبت کرده بودوبا اصرار مکرر اونها برای بله گرفتن از ما مواجه شدکه قرار شد آنها بیان منزل ما برای دیدار و صحبت.وقتی که اومدند مهر اون پسر به دلم نشت اگرچه قیافه قشنگی نداشت وخانواده ایشون اهل فریدن شهرند و چون از نظرفرهنگ خانوادگی وآداب معاشرتی با خوانواده ما و همچنین افکار من مناسبت نداشت و جور در نمی یومد به من احساس بدی دست میداد و.اینم بگم که اونها اوقدر عجله داشتند که فردای خواستگاری تماس گرفتند .به دلیل موقعیت درسی من ازشون یک ماه فرصت خواستیم که اصلا تمرکز نداشتم تو درسام و 8 واحد افتادم و دچار ناراحتی عصبی شدم در فاصله او یک ماه اون جوون باز هم زنگ میزد به بابام.و من که اصلا نمیتونستم تصمیم مناسب بگیرم جواب منفی دادم و اون جوون سمج باز هم زنگ زد وهر چی بابام میگفت نه باورش نمیشد چون فکر میکرد پدرم مخالفه ونمی دونست نظر من منفی هست که این طور شد که بابام گوشی رو داد به من و من محترمانه نظر شخصیمو بهش گفتم و میخواست دلیلش رو بدونه که منم گفتم ما از هیچ نظر به هم نمییایم که بازم قبول نمیکرد ومیگفت من براتون 10 سال هم صبر میکنم کآخه گفته بودم بهش که من الان میخوام درس خونم وخلاصه واقعا گیج شده بودمودیگه عقلم قد نمیداد چی بهش بگم میگفت من از این جوونا نیستم تا از یکی خوشم اومد برم بهش شماره بدم اگه بودم که تو این چند سال این کار رو میکردم.و در آخر سر گفت" من که دیگه هیچ وقت ازدواج نمیکنم و بدون یه نفر تاقیام قیامت صادقانه دوستت داره "انگار بغضی تو گلوش بود.تا خدافظی کردیم.من دوباره اسیر احساساتم شدم وهمش به جمله آخرش فکر میکردم فرداش متوجه شدم که خودشو پدرش رفتند خونه خالم وباباش کلی گله و شکایت کرده بود که چرا به ما جواب مثبت نمیدن به نظر شما این زور نیست؟؟؟شما بودین چه کار میکردین؟؟ومعلوم نبود چه جوری آدرس خالمو پیدا کرده بودن این جوون به خالم قول داده بود که منو خوشبخت میکنه.....من جریان رو فهمیدم که خالم از من خواست بیشتر فکر کنم .ولی قدرت تصمیم گیری نداشتم ولی 3 روز به خودم فرصت نهایی را دادم .بلاخره بعد از این همه سماجت های خواستگارم قرار شد یه جلسه بیان منزل ما اون روز حتی برام حلقه هم اورده بودن که ما قبول نکردیم.من هنوز هم دودل بودم که آیا انتخابم درسته ؟؟ولی ملاک من برای ازدواج بیشتراخلاق خوب .صداقت .نجابت .با ایمان بودن و در کنارش نمیدونستم آیا تحصیلات هم با تمام این چیزها مفید واقع میشه یا نه؟به نظر شما چی؟آیا من در انتخابم اشتباه کردم....ما بدون هیچ آشنایی با مخافت پدربزرگم که نباید نامزد بمونیم در ضمن با عجله زیاد خانواده طرف که باید محرم شیم من برای احترام به بزرگترها راضی به عقد شدم.سر سفره عقد اس بس همه چیز با عجله پیش رفت هیچی متوجه نشدم.الان هم یک سال از عقدمون میگزره و من هنوز هم باور نمیکنم که همه چیز خودش پیش رفته .....باور نمیکنم که حالا دیگه همسر دارم.....چطور باور کنم؟؟شما کمکم کنید .تو این یک سال دچار حسرت شدم که چرا منم مثل بقیه دخترا مشاوره نرفتم.و چرا دوران نامزدی نداشتم وای کاش های دیگه....آیا من میتونم با این احساس با همسرم زندگی خوبی داشته باشم؟؟؟ااصلا خودم چی؟؟چطور میتونم با این احساسم مبارزه کنم؟؟؟؟آیا احساسی تصمیم گرفتم یا منطقی؟آیا هنوز هم احساسی فکر میکنم؟؟برای من توضیح دهید کجاها اشتباه کردم؟؟؟؟

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 09 بهمن 88 [ 17:18]
    تاریخ عضویت
    1387-6-11
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    3,387
    سطح
    36
    Points: 3,387, Level: 36
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 10 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: آیا هنوز هم احساسی فکر میکنم؟؟کجاها اشتباه کردم؟؟؟؟

    این موضوعاتی که بیان کردید همه مربوط به دوران قبل از عقد بود.
    ئر طول این مدت یک سال اتفاق خاص یا دچار عوض شدن احساساتتون به شوهرتان نشده است؟؟
    در کل نمایی از این یک سال را نیز بیان کنید.در ضمن تفاوت سنی شما چقدر است؟

    تا اینجا که عرض کردید به نظر اسمش را نمی گذاشت اشتباه کردن. همانطور هم که خودتان هم گفتید تا لحظه آخر در شک و دودلی بودید و نمی توانستید درست تصمیم بگیرید پس از روی منطق و عقل تصمیم گرفته نشده است و موج احساسی و تصمیم حاکم بر خانواده بوده است و به نظر من بهتر است سعی کنید به نظرات دیگران که ممکن است از بابت بعضی فرهنگهای غلط جامعه ما باشد حساس نباشید و به شکوفایی زندگی خود در کنار همسرتان فکر کنید. اگر در طی این مدت اخلاق، رفتار و منش اجتماعی او به طوری بوده که شما در با او بودن احساس راحتی وخوشبختی داشتید حیف است که تنها به خاطر تحصیلات کم خدای ناکرده فرد مورد نظر را ترک کنید.همانطور هم که می دانید بیشتر کسانی هم که دارای تحصیلات عالیه هستند بیکارند و حتی بعضی از افراد بی مسئولیت هم وجود دارد. تحصیلات در هر مقطعی از زندگی میتواند ادامه داشته باشد. اگر همانطور که گفتید برای رسیدن به شما شدیداً سماجت به خرج داده پس برای شما ارزش قائل است می توانید او را تشویق به ادامه تحصیل کنید اگر صرفاً مدرک او تنها عامل این همه وسواسی شماست.
    شاید نبود دوران نامزدی است که دچار چنین بحرانی شده اید. چون در مقطع نامزدی بیشتر به خصوصیات و رفتار کلی فرد پی میبریم که مقدمه ای برای در کنار هم بودن و زیر یک سقف زیستن است . شما یک باره از محیط و جو خانواده وارد محیط جدیدی شده اید که دارای وظایف و مسئولیتها هستید و چنین احساسی به شما دست می دهد واگر بتوانید شرایط را وقف دهید و اعتماد به نفس و فکر خود را تقویت کنید حتماً زندگی موفقی خواهید داشت. سعی کنید مثبت اندیش باشید تا تاسف گذشته و فکر گذشته بکنید در حال زندگی کنید و به فکر آینده روشن باشید.
    در حقیقت این افکار و دوباره دودلی شماست که باعث این رفتار شماست و شما احساس اشتباه می کنید. در حالی که اصلا از طرف شما اشتباهی رخ نداده.

  3. کاربر روبرو از پست مفید parsa1983 تشکرکرده است .

    parsa1983 (یکشنبه 24 شهریور 87)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 24 اسفند 87 [ 12:13]
    تاریخ عضویت
    1387-6-11
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    3,520
    سطح
    37
    Points: 3,520, Level: 37
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 130
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: آیا هنوز هم احساسی فکر میکنم؟؟کجاها اشتباه کردم؟؟؟؟

    مرسی بابت جواب و همدردی تون نسبت به من.
    ما خانواده هامون از نظر جمعیتی و فرهنگی اختلاف دارن به قول همسرم "ما کلا خانواده هامون با هم متفاوت هستند" از نظر نحوه معاشرتی بیشتر. فکرشو میکنم دچار استرس میشم.خوب در واقع اونا یه جور افکار قدیمی دارن و همچنین خرافاتی هم هستند و این افکار اونا مشخصه که تو اخلاق همسرم هم تاثیر گذاشته مگه این نیست که با اونا زندگی کرده و جزء همچین خانواده ای هستش.؟؟ واسه همینه که من یک ساله مثلا دارم تغییرش میدم که فکر نکنم زیاد رفتارش تا به حال تغیر کرده باشه.آ یا من دارم اشتباه عمل میکنم؟؟در این مورد هم کمکم کنید ممنون میشم.
    اینم باید بگم که شوهرم از بابت من اطمینان کامل داره و خودش اینو به من گفته و همون طور که گفتم اون به بعضی از مردا اطمینان نداره.به نظر شما فکرش محدود نیست؟؟ یا این که مثلا میگه "چرا تو دانشگاه ها دخترا کمک درسی از پسرا میگیرن در حالیکه میتونن با همجنس خودشون رابطه درسی داشته باشن. من هرچی بر اش دلیل و برهان میارم قبول نمیکنه حتی ممکنه بحثمون بالا بگیره و باعث بشه که من ناخوداگاه چیزی از دهنم بیرون بپره که برای خودم و خودش نا خوشایند نباشه.در این مورد چطوری راهنماییش کنم؟؟
    چرا در این سایت مشاورین به من کمک نمیکنن؟؟؟

  5. کاربر روبرو از پست مفید dele bigonah تشکرکرده است .

    dele bigonah (یکشنبه 24 شهریور 87)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 30 مهر 01 [ 00:16]
    تاریخ عضویت
    1387-6-19
    نوشته ها
    91
    امتیاز
    11,511
    سطح
    70
    Points: 11,511, Level: 70
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 139
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    64

    تشکرشده 167 در 67 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: آیا هنوز هم احساسی فکر میکنم؟؟کجاها اشتباه کردم؟؟؟؟

    سلام
    همان طور که دوستمون parsa1983 بیان کردند تصمیم شما بیشتر از روی احساس بوده تا منطق و البته این مورد درباره همسرتون هم کاملا صدق میکنه یعنی باید متاسفانه گفت که تصمیم به ازدواج از سوی دو طرف بیشتر از روی احساس بوده و شاید بتوان این نکته را ذکر کرد که شما از این بابت بسیار مستعد برخورد با مشکلات متفاوت در زندگی هستید البته این دلیل نمی شود که شما نتوانید زندگی خوبی داشته باشید فقط باید بیشتر مراقب باشید تا احساسات مثبت تبدیل به احساسات منفی نشود.
    درباره اینکه شما سعی می کنید همسرتان را تغییر دهید هم باید گفت که زیاد به این امر دل نبندید و در این مسیر زیاد سعی نکنید چون متاسفانه ممکنه به جای نتیجه مثبت بعد از مدتی شوهرتان در مقابل شما موضع گیری کرده و آنوقت به مشکل بر خواهید خورد. پس بیشتر این امر را به دست زمان بسپارید و امیدوار باشید که شاید با گذشت زمان و افزایش تجربه بعضی از افکار شوهرتان تغییر کند!!!!
    در مورد روابط درسی در دانشگاه به نظر من شما نمی توانید این گونه روابط را برای ایشان که در محیط قرار نگرفته اند توضیح دهید و زیاد هم در این مورد(و موارد مشابه) صحبت نکنید چون ممکنه باعث از بین رفتن حس اطمینان ایشون به شما بشه.

    در پایان دو نکته را ذکر می کنم:
    1 – متاسفانه شما همان طوری که خودتان ذکر کردید نه از نظر تحصیلات با هم سنخیت دارید و نه از نظر خانوادگی. پس برای اینکه بتوانید پایه های زندگی تان را محکم کنید دنبال مواردی که در شما و همسرتان همسان هست گشته و توجه خودتان را به آنها جلب کنید تا کمتر دچار استرس و عواقب آن شوید.
    2 – این مواردی را که من ذکر کردم تنها از روی تجربیات من بوده و به صورت راهنمایی بیان شده و بدانید بهترین کسی که می تواند به شما کمک کند خودتان هستید.
    پیروز ، شاد و سربلند باشید

  7. 2 کاربر از پست مفید TikTak تشکرکرده اند .

    TikTak (یکشنبه 24 شهریور 87)

  8. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مهر 89 [ 16:10]
    تاریخ عضویت
    1387-1-19
    نوشته ها
    1,801
    امتیاز
    13,034
    سطح
    74
    Points: 13,034, Level: 74
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    954

    تشکرشده 992 در 530 پست

    Rep Power
    198
    Array

    RE: آیا هنوز هم احساسی فکر میکنم؟؟کجاها اشتباه کردم؟؟؟؟

    سلام dele bigonah
    جوابهاي tik tak و parsa1983 بسيار منطقي و عالي بود كه از هر دو اين دوستان تشكر مي كنم.
    بهتر است اميدوار به تغيير 100% همسرتان نباشيد.رفتاري كه ايشان تحت تأثير خانواده فرا گرفته اند به مرور زمان كمرنگ مي شود ولي از بين نمي رود.
    سعي كنيد زياد با ايشان بحث نكنيد تا كارتان به جدل نكشد وهمين مسئله باعث مي شود كه كمتر با ايشان احساس شكست كنيد.
    به اين فكر نكنيد كه ازدواجتان اشتباه بوده و يا درست چون تفاوتي در مسئله نمي كند. سعي كنيد بيشتر به پيدا كردن نقاط مشترك و راه هاي سازش بيشتر بگرديد.
    شما اشتباه نكرده ايد. عمده ازدواجهاي ايراني به همين شكل است و درصد كمي از ازدواجها از طريق فاميل يا دوستي مي باشد. شما به شيوه كاملاً سنتي ازدواج كرده ايد و اين دليل بر اشتباه شما نمي باشد.
    در همه حال اعتماد به نفس خود را حفظ كنيد و به قدرتهاي خود ايمان داشته باشيد.
    او شما را دوست دارد و در اين شكي نيست. (در اين مورد هم خودتان را به يقيين برسانيد).
    شما مي توانيد به تحفه العيني از زندگي خود بهشتي بسازيد بي همتا.
    به دنبال تغيير نباشيد به دنبال سازش باشيد. منظور من اين نيست كه در همه موارد شما كوتاه بيائيد بلكه منظور من اينست كه انگشت روي نقاط ضعف زندگيتان نگذاريد و آن را بزرگ نكنيد.

  9. 3 کاربر از پست مفید دانه تشکرکرده اند .

    دانه (دوشنبه 25 شهریور 87)

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 24 اسفند 87 [ 12:13]
    تاریخ عضویت
    1387-6-11
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    3,520
    سطح
    37
    Points: 3,520, Level: 37
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 130
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: آیا هنوز هم احساسی فکر میکنم؟؟کجاها اشتباه کردم؟؟؟؟

    سلام.مرسی از راهنماییهاتون.راستش وقتی که دوباره فکرشو میکنم میبینم که دلیل این انتخابم فقط احساس نبوده بلکه آمیخته ای از منطق هم بوده بهتره اینجو.ری بگم که از قبل معیارهایی تو ذهنم داشتم که میشه گفت به کمک اونها هم بوده یعنی من منطقی هم فکر کردم .مثلا به این مسئله هم فکر کردم که یه نفر نمیتونه تمام خصوصیات مثبت روبا هم داشته باشه مثلا این که یه نفر ممکنه اخلاقش خوب باشه ولی اهل دوز کلک هم باشه یا مثلا همه اخلاقای خوب رو داشته باشه ولی گرایش به سیگار و امثال اینها رو هم داشته باشه..ناگفته نمونه که همسرم در گفتگوی جلس اول خواستگاریم تحت تاثیر صحبتام قرار گرفته بود و وقتی معیار های منو برا ی ازدواج شنید تلاشش رو برای به بدست اوردن من بیشتر کرد(اینو خودایشون به من گفته بود)

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 24 اسفند 87 [ 12:13]
    تاریخ عضویت
    1387-6-11
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    3,520
    سطح
    37
    Points: 3,520, Level: 37
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 130
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: آیا هنوز هم احساسی فکر میکنم؟؟کجاها اشتباه کردم؟؟؟؟

    [به هر حال از کمک فراوان شما بسیار سپاسگذارم .راستش نظریه های شما دوستان در روحیه ام تاثیر بسزایی گذاشت و دارم سعی خودمو میکنم که افکار منفی رودور بریزم و به زندگی جدید و شروع آن با همسرم فکر کنم.و این هم بگم که این سایت و افراد آن خیلی به من کمک کردند(جدا از این که هیچ مشاوری در این باره هیچ نظریه ای در خطاب به من صادر نکردند)
    با تشکر فراوان
    ]
    تصاویر پیوست شده

  12. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 خرداد 98 [ 22:58]
    تاریخ عضویت
    1387-6-22
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    8,904
    سطح
    63
    Points: 8,904, Level: 63
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    40

    تشکرشده 80 در 36 پست

    Rep Power
    35
    Array

    RE: آیا هنوز هم احساسی فکر میکنم؟؟کجاها اشتباه کردم؟؟؟؟

    دوست عزيز سلام
    اميدوارم در زندگي مشتركت موفق باشي ...
    به هر حال ماهي رو هر وقت از آب بگيري تازه اس ..يعني اگر هنوز ترديد داري الان ميتوني بجاي قبل از ازدواج از كمك مشاور بهره مند بشي ....


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تر فند های ویندوز کوتاه؟؟مفید
    توسط کنجکاو در انجمن کامپیوتر و اینترنت
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: یکشنبه 18 مرداد 94, 20:33
  2. واقعا من پر توقعم؟؟منو از بزرخ فکری در بیارید لطفا
    توسط unknown144 در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 27
    آخرين نوشته: شنبه 08 آذر 93, 17:42
  3. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 07 اسفند 92, 02:43
  4. +دختر مورد علاقم امروز روز آزمایش ازدواجش با کسی دیگست؟خواهشا کمک
    توسط hosi64 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: سه شنبه 26 مرداد 89, 17:27
  5. پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: سه شنبه 26 مرداد 89, 16:24

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:53 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.