سلام...
راستش اول می خواستم با فکر خودم مشکل حل کنم..گفتم برای 1 بارم شده از اینرتنت استفاده درست بکنیم . ازش کمک بگیریم.
در ابتدا از همه مسئولین سایت تشکر میکنم بابت طراحی این سایت.چون من به شخصه اطلاعات و مهارت های زیادی یاد گرقتم که هیچ جایی بهم نگفته بودند و دیدم در این بعد زندگی عوض شده..
حالا مشکل من:
راستش من در دانشگاه دولتی و در یک رشته مهندسی دارم درس میخونم.دوره لیسانس...مشکل از اونجایی شروع شد که وروردی های جدید اومدن!...موضوع خلاصش میکنم...بین وروردی های جدید یک خانمی وارد دانشگه شده بود که توجه همه رو به خودش جلب کرده بود...راستش من خیلی تو محیط دانشگاه نیستم.ولی بجه چیزای عجیب و غریبی تعریف میکردن.حدود 10 نفر فکر کنم عاشق شده بودن.20 نفری دوست داشتن باهاش ارتباط برقرار کنن و.... .من با شنیدن این حرف ها یاد عشق دوره اوایل جوانی و ...
می افتادم که میگفتم عادیه و مشکلی نیست .بچه ها اکثرا سرشون تو کتاب بوده و تازه این جا با با دخترا اشنا شدن و این مشکلات عادیه.. (به خاطر سطح بالای دانشگاه 99 درصد بچه ها بسیار درس خون بودند که قبول شدند.معمولا افراد درس خون خیلی تو حاشیه نیستند.البته من رو جدا کنید .من طبق معمول با مطالعه عادی وارد دانشگاه شدم و بیشتر از استعداد خدادای استفاده کردم .نمیخوام بگم باهوشم.منظورم اینه که من تو دوره دبیرستان با دختر های زیادی اشنا بودم(دوست عادی) و هیچ محدودیت و... در این ضمینه نداشتم.پس من اولین بارم نبوده توی همچین محیطی قرار میگرفتم.همین!).نکته هم که هست ایشون بسیار سنگین راه میرن و تو چند باری که دیدمشون اصلا به پسر ها توجه نمیکنن و کاملا سر و سنگین میان و میرن.
حالا یک از خودم:
من برای 1 هدف اومدم دانشگاه و اونم اینه که معمولومات و سطح خودم رو بالا ببرم و در پایان این دوره یه چیزی بهم اضافه شده باشه..به همین خاطر تو محیط اموزشی دانشگاه بسیار بی حاشیه هستم .البته منظورم بچه مثبت بودن نیست ، اکثر شرارت های خوابگاه من برنامه ریزی میکنم ! پس فکر نکنید من از این ادمای ساکت که میاد و میره و هیچ کس اونو نمیشناسه و.... ام..من رو کل دانشگاه میشناسن و با همه سلام و الیک دارم..ولی خوب کاملا بدون حاشیه!
توی دانشگاه هم اصلا رابطه دوستانه با دختر ها برقرار نکردم.از این بعد هم سالم هستم!...اما مشکل بعدی اینه که من قیافه ام هست!...چهره نسبتا جذاب (ولا خودم نمی فهمم کجام جذابه ولی خیلی بهم میگن!پس ایراد نگیرید که باز از خودش تعریف کرد!)
دردسر ساز شده برام(تمام سعی ام میکنم با ساده کردن مدل موهام و پوشیدن لباس های ساده این موضوع رو رفع کنم ولی انگار جوال نمیده!)معمولا دخترا نگاه بدی به من دارند (تو سر کلاس و محیط دانشگاه و سر کلاس هایی که TA هستم و..).اما 100 این نگاه ها رو بی پاسخ میزارم و به سادگی از کنارش میگذرم.
تا اینکه اون خانم که بالا ازش گفتم بعد از چندین بار ملاقات کاملا عادی (منظورم از ملاقات ،دیدن هم دیگه بدون صجبت سر کلاس های عمومی وسالن دانشگاه وعبور از کنار هم..هست) ،از اون نگاه های سنگین که دیگران به من میکنن به من کرد و من نا خود آگاه این نگاه رو ادامه دادم تا اینکه بعد چند ثانیه به خودم اومدم و مثل همیشه از کنارش گذشتم!!! دلیل این اتفاق هم چیزی نبود جز اینکه ایشون اون روز به شدت زیبا شده بودند و اون جور که من فهمیدم حدود 20 نفری از بچه های دانشگاه رو اون روز با اورژانس به دلیل غش و ضعف کردن بردن بیمارستان!
حالا از شوخی بگذرین و زیاد حرف نزنیم باید بگم من بعد از این موضوع کاملا عادی رقتار میکردم اما ایشون نه!...من اصلا سعی میکردم با دیدنش عکس العملی نشون ندم(حتی سرم رو مینداختم پایین)اما بچه هایی که کنار من بودن همه از هیچی خبر نداشتن به دلیل نگاه های این خانم به من میگفتن خبریه؟!ای شیطون کاری کردی؟...حالا من با هزار قسم که نه به خدا...حالا واقعا نمیدونم چی کار کنم؟
به نظر شما چی کار کنم؟من 1ماه هیچ عکس العملی نشون ندادم ولی ایشون بی خیال بشو نیست!.تغریبا با نگاهاشون تمام هم کلاسیامو متوجه این موضوع کرده...
نظرتون چیه خودم تو فرصت مناسب بهش بگم موضوع چیه؟.چون احساس میکنم داره اذیت میشه و من هم دلم نمیاد کسی رو اذیت کنم...یا اینکه باهاشون ارتباط سالم برقرار کنم و سعی کنم مشکل رو حل بشه
البته دوستان عزیز من کاملا به این موضوع که این نگاه ها در دوره دانشگاه عادیه و شما بی خیال شو ...اشنا ام.می دونم این ها همه رود گذره و بعد ها بهش میخوندیم و ..... . اما من احتیاج به راه حل دارم.البته راه حلتون اگه اینه که بعد یه مدت بی خیال میشه والا واقعیت اینو نشون میده که حداقل تا 1 سال من باید تحمل کنم تا فرضیه فراموشی شما درست از اب در بیاد..که تو این 1 سال من برام سخته که از این واون تیکه بشنوم ولی کار نکنم
ممنون از کمک هاتون
علاقه مندی ها (Bookmarks)