به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 تیر 93 [ 15:40]
    تاریخ عضویت
    1389-12-03
    نوشته ها
    453
    امتیاز
    4,461
    سطح
    42
    Points: 4,461, Level: 42
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,177

    تشکرشده 2,204 در 465 پست

    Rep Power
    59
    Array

    دست از جستجو بردار. تو خوشبختی را گم نکرده ای

    سلام دوستای خوبم. طی نامه ها و ایمیل ها و تماس ها و درخواست های کثیر متقاضیان مبنی بر اینکه راز خوشبختی بنده در چیست، بر آن شدم تا یه رونمایی از علل خوش اقبالیم بکنم بلکه به درد 4 تا جوون خورد.

    اگر دقت کرده باشید 80 درصد افراد یا احساس بدبختی میکنند یا نهایتا احساس خوشبختی نمیکنند.

    نمیخوام شعار بدم که خوشبختی همینجاست، در لابلای برگ گل ها، به شفافیت بلورهای شبنم صبحگاهی، در لبخند ملیح دخترک کبریت فروش...

    هممون خوب میدونیم وقتی فکرمون مشغوله، وقتی از چیزی آزرده خاطر هستیم، لبخند دخترک کبریت فروش که سهله، چارلی چاپلین هم ظاهر شه نمیتونه مارو بخندونه.

    پس بهتره بدونیم اون چیزهایی که مارو از خوشبختی محروم کردن چیا هستند و در مقابل چه باید کرد. (البته اینها نظر شخصی هستند و چیزیو جز یه تجربه دلنشین ثابت نمیکنند. شاید این تجربه نکاتی داشته باشه که برای بقیه هم مفید باشه. ما هم که بخیل نیستیم.)

    1. جاهل باش!

    یکی از مواردی که باعث میشه احساس خوشبختی نکنیم اینه که زیادی میدونیم. زمانی که به دانشی متمرکز میشیم دیگه آماده ی آموختن نیستیم. ما برای همه چیز تنها یک فرمول داریم و هرگاه فرمول ما جواب نده احساس ضعف و ناتوانی میکنیم و چون دانش یعنی دانایی، یعنی یک چیز درست، هزار بار هم شکست بخوریم بر همون فرمول سماجت میورزیم.

    ما از جهل تصور خوبی نداریم. اما جهل زیباست. خداوند احسن الخالقینه، چون انسان احسن المخلوقینه. و در زیبایی انسان این جهله که میدرخشه. جهل پیش زمینه ی آموختنه. اما فرد دانا هیچ وقت آماده ی آموختن نیست.

    یکی از نویسنده ها میگه: از زیباترین تجربه های موجود در عالم هستی این است که در حالت روشنفکرانه ی ندانستن قرار داشته باشی... ممکن است در لحظه ای چیزی درست باشد و در لحظه ی بعد همان چیز اشتباه، سعی نکن ثابت باشی وگرنه مرده خواهی بود...

    باید اونچیزی که یاد گرفتی پیوسته دور بریزی، وگرنه دوباره میشه دانش و مانع آموختن میشه.
    برای احساس خوشبختی جهل زیباست، مثل احساس خوشبختی یک کودک زمانی که جلوی پنکه صداشو تست میکنه. اون غرق شادیه، چون نمیدونه چرا جلوی پنکه صداش میلرزه و مثل همیشه پیوسته نیست.

    2. به دنبال راهی برای رسیدن به خدا و آرامش نباش.

    آرامش از آن خداست و خدا همه جا هست، چطور ممکنه راهی به خدا پیدا کنی، در حالی که او همه جا هست و هیچ جا نیست.این تصور که اگر آدم خوبی باشم ، حدود الهی رو رعایت کنم، مواظب نفسم باشم راهی به خدا پیدا میکنم کاملا اشتباهه. زمانی که خوب میشیم سریعا احساس شعف و شادی میکنیم که حضور خدا رو حس میکنیم، زمانی که اشتباه می کنیم فورا احساس میکنیم خدا از ما دور شده و به همین نسبت تصورات خودمون هی آرام میشیم، هی پریشان و به همین ترتیب در آرامشمون ثبات نداریم. اما حقیقت اینه که این دوری و نزدیکی ها فقط تصورات ماست.

    به دنبال خدا نباش. تنها راه رو بر خدا باز بذار، اون خودش به درونت قدم میذاره.

    اون دری که ما سد ورود خدا کردیم منیتمون هست. و منیت ما همین سماجت ما در جستجوی خداست. اگر منیت ما محو بشه، خداوند در وجودمون متجلی میشه. وقتی خدا متجلی بشه، آرامش و عشق هم متجلی میشه، وقتی عشق متجلی بشه، پرستش هم متجلی میشه، و وقتی پرستش متجلی بشه، عادت های منفی خود به خود از سر ما میوفتند.

    تو هیچ گاه نمیتونی خداوند رو تسخیر کنی. پس اجازه بده به تسخیر خدا در بیای. به تسخیر خدا در آمدن یعنی خوشبختی.

    3. پیشرفت نکن.
    .
    .
    .
    (ادامه دارد)

  2. 12 کاربر از پست مفید shabe barooni تشکرکرده اند .

    shabe barooni (پنجشنبه 19 مرداد 91)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 شهریور 94 [ 14:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,076
    امتیاز
    13,834
    سطح
    76
    Points: 13,834, Level: 76
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,166

    تشکرشده 6,121 در 1,114 پست

    Rep Power
    122
    Array

    RE: دست از جستجو بردار. تو خوشبختی را گم نکرده ای

    ممنون شب بارونی
    خیلی جالب بود زودتر بیا ادامشو بگو ببینم پیشرفت نکن دیگه چیه!!!

  4. 6 کاربر از پست مفید نازنین آریایی تشکرکرده اند .

    نازنین آریایی (سه شنبه 17 مرداد 91)

  5. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 تیر 93 [ 15:40]
    تاریخ عضویت
    1389-12-03
    نوشته ها
    453
    امتیاز
    4,461
    سطح
    42
    Points: 4,461, Level: 42
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,177

    تشکرشده 2,204 در 465 پست

    Rep Power
    59
    Array

    RE: دست از جستجو بردار. تو خوشبختی را گم نکرده ای

    مورد سوم رو که میخوام بهش بپردازم مورد بسیار مهمیه.

    پیشرفت نکن!

    ما همیشه گمان میکنیم خوشبختی یعنی دستیابی به چیزی به نام موفقیت و داشتن اون برای همیشه و همواره با این تصور در تلاش بیهوده ایم. خواهان این پیشرفتیم تا کسی بشیم، بهادار بشیم. ما هرگاه تصمیم میگیریم کاری رو انجام بدیم، به فکر آخرش هستیم. اگر پیشرفت کردیم به کارمون ادامه میدیم. اگر پیشرفت نکردیم دست نگه میداریم.

    اما واقعیت اینه که پیشرفت ها حتی در اوج کمال، فقط لحظه ی دستیابی مارو شاد میکنند. پس از اون باز هم راضی نیستیم و چیز دیگری می طلبیم. و چیزهای دیگر.... چون ما انسان ها ذاتا بینهایت طلبیم و هیچگاه قانع نمیشیم.

    میخواهیم پیشرفت کنیم تا فرد شناخته شده ای باشیم. تا بهمون بگن دکتر، مهندس، ادیب.... تا پول و رفاه داشته باشیم. حتی در پیشرفت های اخلاقی میخوایم خوب شناخته بشیم. ما از پیشرفت فقط یک هدف داریم، اینکه تشویق و تمجید دیگران رو جلب کنیم. ما نیازمند توجه ایم.

    برای همین در پیشرفت هامون بر خلاف انتظار چیزی به نام خوشبختی نیست. چون فقط به آخرش فکر می کنیم. و دقیقا اون کاری رو انجام میدیم که از نظر جامعه پذیرفته و در خور ستایشه نه از دید خودمون. احساس خوشبختی نمیکنیم چون جامعه تعریف خوشبختی رو بر ما تحمیل کرده و ما سعی میکنیم از همان تعریف ها به هدف خوشبختی استفاده کنیم.

    اما واقعا چند تا پولدار، چندتا بازیگر مشهور، چند تا دکتر و مهندس و به عبارتی چند تا فرد پیشرفته هست که خوشبختی رو داد بزنه؟

    ما میخواهیم پیشرفت کنیم چون جامعه یک فرد پیشرفته رو خوشبخت معرفی کرده.

    برای خوشبختی پیشرفت رو کنار بذار. از دید مردم زندگی نکن. تنها اون کاری رو انجام بده که فکر میکنی به تو آرامش میده. از نیاز به تعریف و تمجید، نیاز به رسمیت یافتن، از آرزو مبرا باش!

    برای اینکار لازمه بی وقفه عبادت کنی. عبادت تنها نماز خوندن و روزه گرفتن نیست، هر کاری که با عشق و به نیت خدا باشه عبادته. جایی خوندم "عبادت یعنی قلبی که با سپاسگزاری ژرفی می تپد." حتی نفس کشیدن هم میتونه عبادت باشه اگر با عشق باشه، میشه درس خوند، نه به هدف قبولی امتحان، نه به هدف پیشرفت. فقط و فقط برای ساعتی عبادت.

    کافیه بی وقفه به کاری بزنی که بر اون نیت عبادت کردی و با عشق اون کارو انجام بدی، بدون اینکه فکر کنی آخرش چی میشه. برای احساس خوشبختی این خیلی مهمه که عاشقانه عبادت کنی. اگر در کارت عشق نباشه، خوشبختی هم نیست. این مهمه که کاری رو که دوست داری انجام بدی حتی اگر تشویق نشی، حتی اگر ملامت هم بشی.

    اگر فکر میکنی میتونی عاشقانه قلم رو بدست بگیری، بشینی و نقاشی کنی، اون کار تو عبادته. دیگه نیازی نیست فکر کنی به اینکه چقدر توانایی داری یا اصلا قراره چی بکشی. نیازی نیست فکر کنی اگر نقاش بشم درآمد دارم یانه. دیگران نقاشی منو تحسین میکنند یا نه. تو بی هیچ آرزویی، بی هیچ انگیزه ای فقط روی کاغذت قلم رو به حرکت در بیار. با وجود خودت ارتباط برقرار کن. هنگامی که کاری رو با عشق انجام میدی، اون کار روح داره، زنده و پویاست حتی اگر ناقص باشه.

    نترس از اینکه تو رو نپذیرند، نترس از اینکه دیوانه جلوه کنی. اکثر افرادی که چیزی ارزشمند به جهان ارائه کردن، قبل از شناخته شدن دیوانه جلوه میکردن و هنگامی که شناخته شدند و عاقل جلوه کردند، دیگه چیزی به جهان ارائه نکردند!

    اندیشیدن به آخر هر چیز، لذت حضورش رو از بین میبره. بنابراین باید دل از پیشرفت و ترقی شست. خوشبختی همان احساسیه که تو از عملت داری. همان لحظه. نه در آینده ای که معلوم نیست تا لحظه ی بعد ادامه داره یا خیر.

    4. خاطراتت را چه خوب، چه بد دور بریز.
    .
    .
    (ادامه دارد)

  6. 8 کاربر از پست مفید shabe barooni تشکرکرده اند .

    shabe barooni (سه شنبه 17 مرداد 91)

  7. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 تیر 93 [ 15:40]
    تاریخ عضویت
    1389-12-03
    نوشته ها
    453
    امتیاز
    4,461
    سطح
    42
    Points: 4,461, Level: 42
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,177

    تشکرشده 2,204 در 465 پست

    Rep Power
    59
    Array

    RE: دست از جستجو بردار. تو خوشبختی را گم نکرده ای

    مورد چهارم که میخوام راجع بهش توضیح بدم ذهن و خاطراته.

    خاطرات اگر آسیب زا نباشند، هرگز سازنده نیستند. خاطره یعنی اتفاقی که در گذشته ای دور یا نزدیک به تو احساسی خوب یا بد داده و تو با مرور اون در زمان حال به نسبت خوب یا بد احساس شادی یا غم رو بازسازی میکنی. مبرهنه که خاطرات بد سدی برای خوشبختی اند، اما خاطرات خوب نیز هرگز خوشبخت کننده نیستند. چون خاطرات متوقف شده اند، اما خوشبختی در تداوم و جریانه، خوشبختی هیچگاه نمیتونه در گذشته متوقف شده باشه. آن احساس شادمانی و خوشبختی که از مرور خاطراتمون میگیریم، یک احساس کاذبه. احساس کاذبی که با اون خلاء خوشبختی واقعی لحظاتمون رو پر میکنیم. شاید ظاهر هر چیز دروغین و کاذب دلنشین و سازنده باشه، اما در اصل ذات ویرانگره. شاید دقت کرده باشین، اکثر افرادی که خودکشی میکنند افرادی اند که دوران خوشی کاذبشون سر اومده. اکثرا افرادی اند که از ثروت به فقر رسیدند، از عشق به نفرت رسیدند، از اعتبار به بی آبرویی رسیدند و ... دلیلش اینه، اونها خاطرات روزهای آرامش رو فراموش نکردند. اونها خوشبختی رو تمام شده میدونند. چون گمان می کنند خوشبختی در گذشته شون محاصره و محدود شده.

    خیلی از افرادی که گمان می کنند خوشبختی زندگی مشترکشون رنگ باخته فقط یک بهانه دارند: همسرم دیگه مثل سابق نیست! اونها خوشبختی امروزشون رو در مقایسه با خاطرات گذشته از دست داده اند. دلتنگی گذشته محصول مرور همین خاطراته.

    این که میگم خاطرات خوب و بد رو دور بریز منظورم این نیست که گذشته ات رو فراموش کن. مسلما هیچ کس نمیتونه بخشی از زندگیشو حذف کنه.

    جایی در مورد خاطرات اینچنین توضیحی خوندم که انسان دو جور خاطره داره.

    1. خاطره ی روانشناختی 2. خاطره ی واقعی

    فرض کنید فردی دیروز به شما فحش داده.
    خاطره واقعی: امروز فرد و کاری که انجام داده به خاطر میاری
    خاطره روانشناختی: امروز از دیدن اون شخص یا مرور اون اتفاق خشمگین میشی.

    خاطره واقعی میگه این فرد دیروز به "من" فحش داده، اما این "من" از دیروز تا بحال کلی تغییر کرده.

    منظور من از خاطره و آنچه که باید دور بریزی، همین خاطره ی روانشناختیه. خاطره واقعی حافظه ی توست. تو برای رشد کردن به اون احتیاج داری. اما خاطره روانشناختی هیچ کمکی به تو نخواهد کرد.

    فرضا در رابطه ای که با فریب تمام شده. خاطره ی روانشناختی فرد رو پر از کینه و خشم و نفرت میکنه به حدی که قسم میخوره هیچگاه عاشق نشه! او اگر بار دیگری در موقعیت زیبای عشق قرار بگیره از ترسش دل نمیده. اما خاطره واقعی میگه: من اینچنین فریب خوردم، دیگه اشتباهم رو تکرار نمی کنم. او احساس خوب یا بدش رو همانجا در گذشته رها کرده.

    باید خاطرات (روانشناختی) رو دور ریخت. اونها اجازه نمیدن تو در زمان حال خوشبختی رو لمس کنی. خوشبختی یک جور معناست که باید اون رو خلق کنی و این مسلمه که ممکن نیست چیزی رو که خلق شده، مجددا خلق کنی. هر خوشبختی یک معنای منحصر بفرد به همراه داره و هر معنایی در زمانی منحصر بفرد خلق میشه. با نشخوار خاطرات فرصت های خلق معنا و متعاقبا خلق خوشبختی از بین میره.

    تو زمانی احساس خوشبختی میکنی که پیوسته خوشبخت باشی.

    5. واقع بین نباش!
    .
    .
    (ادامه دارد)

  8. 6 کاربر از پست مفید shabe barooni تشکرکرده اند .

    shabe barooni (پنجشنبه 19 مرداد 91)

  9. #5
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array

    RE: دست از جستجو بردار. تو خوشبختی را گم نکرده ای

    شب بارونی عزیز
    ببخشید وسط نوشته هاتون دارم نظر میدم ، اما از اونجائی که ما مسئول نوشته هامون هستیم ، و این کلماتی که به عنوان تاپیک و ارسال ، به تالار هدیه میدیم قطعا بر روی افراد تاثیر میذاره ،
    ارسالهای بالا از نظر من معجونی از جملات صحیح و غلط هستند که ماهرانه کنار هم چیده شده اند ، گاهی جملات بعدی جملات قبلی رو نقض می کنن.

    قبل از اون بطور کلی سهم نوشته های خود و نقل قولهاتون رو جداکنید ،

    مثلا بیان کردید "در زیبایی انسان این جهله که میدرخشه" اینو از کجا آوردید ؟ به تجربه بهش رسیدید؟ انسانهای جاهلی رو دیدین که زیبان؟ یا انسانهای زیبائی رو دیدین که جاهلند؟

    در چند جا از نوشته تون اینطور گفتین:
    یکی از نویسنده ها میگه
    جایی خوندم "عبادت یعنی قلبی که با سپاسگزاری ژرفی می تپد."
    جایی در مورد خاطرات اینچنین توضیحی خوندم


    خلاصه خواننده رو به یه رفرنسی دلالت نمی کنید که بتواند منبع این نوشته / این اظهار نظر رو بشناسه.

    با این عنایت برخی از جملات ارسالهای بالا رو که بنظرم صحیح نیست رو در ذیل اشاره می کنم:

    توصیه 1 :جاهل باش!
    هیچ مکتب و نظامی ما رو به جهل تشویق نمی کنه، اساسا یکی از طرق شناسائی مکاتب ارزشی ، میزان توجه و توشیه اونها به عقل و علم است . حتی برخی از مکاتب انحرافی هم مدعی علم محوری هستند.

    "زمانی که به دانشی متمرکز میشیم دیگه آماده ی آموختن نیستیم."
    با فرض صحت این جمله ، نویسنده داره میگه که آماده آموختن باش ، توصیه به آموختن می کنه ، اما آفت آموختن رو تمرکز بر دانش می دونه ،
    اینا میشه تناقض با توصیه اصلی که "جاهل باش"

    "جهل زیباست" لطفا به ما هم بگوئید چگونه می تونیم زیبائی جهل رو ببینیم!!!
    "اما فرد دانا هیچ وقت آماده ی آموختن نیست" این جمله رو نمی دونم منشاش چیه، اتفاقا دنبال دانش رفتن رو افراد دانا انجام میدن.
    فرد دانا که هیچ وقت آماده آموختن نیست ! فرد جاهل هم که اساسا نه دنبال دانش رفته (که خب میشد دانا) نه تمایلی به اینکار داره ، توصیه تون اینه که فرد دانا دائما جاهل بشه تا چی بشه ؟ دانا بشه (خب به چه درد می خوره این دانائی؟!!) جاهل بمونه ؟؟!!

    فکر کنم تا همین جا کافی باشه
    اینم بگم خیلی سعی کردم صرفا یه خواننده باشم و بدون اظهار نظر عبور کنم ، اما ارادتم به شخص شما مانع این کار شد

  10. 5 کاربر از پست مفید baby تشکرکرده اند .

    baby (شنبه 18 شهریور 91)

  11. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 مرداد 92 [ 13:58]
    تاریخ عضویت
    1388-5-24
    نوشته ها
    1,224
    امتیاز
    2,219
    سطح
    28
    Points: 2,219, Level: 28
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    7,577

    تشکرشده 8,600 در 1,498 پست

    Rep Power
    139
    Array

    RE: دست از جستجو بردار. تو خوشبختی را گم نکرده ای

    ضمن ارادت بی پایان به صاجب تاپیک و اینکه با شناخت نسبی که از ایشون دارم، تقریبا میدونم منظورشون چیه ولی با اینحال منهم یه تعداد علامت تعجب و سوال در رابطه با بعضی عبارات و مفاهیم روی سرم تشکیل شد.

    اما ازآنجا که شنونده باید عاقل باشه: آقای بی بی! فکر کنم منظور شب بارانی از اینکه جاهل باش این است که:

    آب کم جو تشنگی آور بدست
    تا بجوشد آبت از بالا و پست

  12. 3 کاربر از پست مفید بی دل تشکرکرده اند .

    بی دل (پنجشنبه 19 مرداد 91)

  13. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 تیر 93 [ 15:40]
    تاریخ عضویت
    1389-12-03
    نوشته ها
    453
    امتیاز
    4,461
    سطح
    42
    Points: 4,461, Level: 42
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,177

    تشکرشده 2,204 در 465 پست

    Rep Power
    59
    Array

    RE: دست از جستجو بردار. تو خوشبختی را گم نکرده ای

    نقل قول نوشته اصلی توسط baby
    شب بارونی عزیز
    ببخشید وسط نوشته هاتون دارم نظر میدم ،

    خواهش میکنم. شما صاحب نظرین. چون بنده به منظور خودم واقف هستم، گاها متوجه نمی شم که ابهامی ایجاد شده. این خیلی خوبه که شما ابهامات اشاره کردین. ممنونم ازتون.

    اما از اونجائی که ما مسئول نوشته هامون هستیم ، و این کلماتی که به عنوان تاپیک و ارسال ، به تالار هدیه میدیم قطعا بر روی افراد تاثیر میذاره ،
    ارسالهای بالا از نظر من معجونی از جملات صحیح و غلط هستند که ماهرانه کنار هم چیده شده اند ، گاهی جملات بعدی جملات قبلی رو نقض می کنن.

    بله. کاملا درسته. اما مساله همینجاست. همیشه چیزهایی که در ابهامند ضد و نقیض اند. اما نهایتا مکمل اند. مانند عقل و عشق، مانند اصل عدم قطعیت نور. برای من اونچه که میگم درک شده است، ولی به خاطر رعایت اختصار و تمرکز بحث از توضیحی که بنظرم اضافی هست صرف نظر کردم. اما خب شاید برای بقیه مبهم باشه. باید پرسید. به همین دلیل قسمت قسمت مینویسم. که اگر سوالی باشه در قسمت مربوطه پرسیده شه.

    قبل از اون بطور کلی سهم نوشته های خود و نقل قولهاتون رو جداکنید ،

    مثلا بیان کردید "در زیبایی انسان این جهله که میدرخشه" اینو از کجا آوردید ؟ به تجربه بهش رسیدید؟ انسانهای جاهلی رو دیدین که زیبان؟ یا انسانهای زیبائی رو دیدین که جاهلند؟

    در چند جا از نوشته تون اینطور گفتین:
    یکی از نویسنده ها میگه
    جایی خوندم "عبادت یعنی قلبی که با سپاسگزاری ژرفی می تپد."
    جایی در مورد خاطرات اینچنین توضیحی خوندم


    خلاصه خواننده رو به یه رفرنسی دلالت نمی کنید که بتواند منبع این نوشته / این اظهار نظر رو بشناسه.

    با این عنایت برخی از جملات ارسالهای بالا رو که بنظرم صحیح نیست رو در ذیل اشاره می کنم:

    توصیه 1 :جاهل باش!
    هیچ مکتب و نظامی ما رو به جهل تشویق نمی کنه، اساسا یکی از طرق شناسائی مکاتب ارزشی ، میزان توجه و توشیه اونها به عقل و علم است . حتی برخی از مکاتب انحرافی هم مدعی علم محوری هستند.

    "زمانی که به دانشی متمرکز میشیم دیگه آماده ی آموختن نیستیم."
    با فرض صحت این جمله ، نویسنده داره میگه که آماده آموختن باش ، توصیه به آموختن می کنه ، اما آفت آموختن رو تمرکز بر دانش می دونه ،
    اینا میشه تناقض با توصیه اصلی که "جاهل باش"

    "جهل زیباست" لطفا به ما هم بگوئید چگونه می تونیم زیبائی جهل رو ببینیم!!!
    "اما فرد دانا هیچ وقت آماده ی آموختن نیست" این جمله رو نمی دونم منشاش چیه، اتفاقا دنبال دانش رفتن رو افراد دانا انجام میدن.
    فرد دانا که هیچ وقت آماده آموختن نیست ! فرد جاهل هم که اساسا نه دنبال دانش رفته (که خب میشد دانا) نه تمایلی به اینکار داره ، توصیه تون اینه که فرد دانا دائما جاهل بشه تا چی بشه ؟ دانا بشه (خب به چه درد می خوره این دانائی؟!!) جاهل بمونه ؟؟!!

    فکر کنم تا همین جا کافی باشه
    اینم بگم خیلی سعی کردم صرفا یه خواننده باشم و بدون اظهار نظر عبور کنم ، اما ارادتم به شخص شما مانع این کار شد
    در مورد منبع باید گفت من چیزی رو در ذهن دارم. فقط میدونم که این رو من نگفتم. اما چون در بخش تجربه های فردی نوشتم، خب اون مطالب تجربه بنده نیستند. اما موظف ام به اونها اشاره کنم. چون چسباندنشون به تجارب خودم کار صحیحی نیست.

    اما در مورد جهل منظورم اینه که وقتی انسان به عنوان برترین مخلوق خدا معرفی میشه یک تفاوت اساسی با فرشتگان داره. اینکه جاهله. در حقیقت خداوند به انسان عشق بینهایت داد، عقل صفر کیلومتر. هیچ کس نیست که بگه من از پارسال تا حالا عاشق تر شدم. اما همه درک میکنند که از پارسال تا به حال خیلی عاقل تر شدن. به همین دلیل عشق در ابهامه. چون هیچ ناقصی نمیتونه بر کامل واقف بشه و خب اینها توضیحاتش مفصله و اگر بخواد باز بشه باید در تاپیکی منحصر بفرد باشه.

    اگر قرار بود انسان عشق خودش رو درک کنه، هر چقدر هم که توسط شیطان وسوسه میشد، گونه ای از فرشته بود. هیچگاه شک نمی کرد. به همین ترتیب آزمایش معنا نداشت. عبادت و عشق معنا نداشت. آفرینش انسان عبث و بیهوده بود. خداوند انسان رو گرامی داشت چون از صفر عقل شروع میکنه و توانایی این رو داره که به خلق عشق برسه. در واقع همه ی هنر انسان همینه.(بعدا در مورد اینکه چرا میگم خلق عشق در ادامه ی تاپیک توضیح خواهم داد.)

    برای همین میگم آنچه که باعث شده خداوند انسان رو از دیگر مخلوقاتش جدا کنه همین جهله و در زیبایی انسان میدرخشه. واژه ی انسان خودش گویای همه چیزه. "انسان" برگرفته از واژه ی معرب "نسی" به معنای فراموش کردن میاد. یعنی فراموش کننده. اگر انسان فراموش نمی کرد و جاهل نمیشد باز هم توانایی خودش رو در خلق عشق از دست میداد. همان چیزی که واقعیتشو میبینیم. افرادی که فکر میکنند میدونن هیچگاه عشق نمی آفرینند.

    من به خود معنای جهل اشاره دارم. نه به تعابیرش. خود واژه ی جهل فقط یک مفهوم داره. بی خبری! بی خبری هم به خودی خود چیز بدی نیست. این شبهات دانشه که دردسر سازه. اما من به یه نکته ی مهم اشاره کردم. نگفتم فرد اشتباهی بدونه. گفتم در حالت روشنفکرانه ی جهل قرار بگیره. این واژه ی روشنفکرانه ابهام جهل مورد نظر رو بیان میکنه.

    من هرگز نگفتم چیزی یاد نگیر، چیزی درک نکن. برعکس گفتم آماده ی یادگیری باش. اما پیش نیاز یادگیری جهله. همان حالت روشنفکرانه. به عبارتی تا سوال نباشه، پاسخ بی مفهومه. خداوند توی قرآن میگه ما پیامبران رو با دلایل روشن سراغ فلان قوم فرستادیم که بت پرستی نکنید، اونها گفتند ما از چیزی پیروی میکنیم که پدرانمون رو بر آن یافتیم.
    اینها هدایت نمی شن چون فکر میکنند میدونند. حتی حاضر نیستند برای آگاهی بیشتر جستجو کنند. سراسر قرآن اینه که" آیا تدبر نمی کنید، آیا تعقل نمی کنید، آیا نمی اندیشید؟" پیش نیاز اندیشه جهله.

    و بی دل عزیز تو یه بیت توضیح کاملی دادن. هرچی یاد گرفتی باید پیوسته دور بریزی، وگرنه باز میشه دانش و دانش سدی هست بر یادگیری. تو فقط زمانی که نمی دونی اشتیاق پرس و جو داری. سقراط میگه: "من فقط یک چیز میدانم، که هیچ نمی دانم." این چیزیه که اونو مشتاق حقایق میکرد.

    و خوشبختی به همین دلیل در ابهامه. چون وقتی می دونی حاضر به تجربه نیستی. اما خوشبختی دانایی نیست. تجربیه. خوشبختی مبهمه چون هر کاری که میخوای برای لمس احساس خوشبختی انجام بدی میگی: اما این غیر ممکنه، این دیوانگیه، با عقل جور در نمیاد، با دانش سازگار نیست. و تو اینگونه تمام لحظه های لمس خوشبختی رو از دست میدی.

    امیدوارم مفهوم رو رسونده باشم. اگر باز هم مبهمه بگید بیشتر توضیح بدم. چون کلمات محدودند و خب واقعا رساندن منظور از یک درک شهودی دشواره. ولی خب اگر گشوده شه شاید بهتر بشه توضیح داد.

    ممنونم ازتون.

  14. 6 کاربر از پست مفید shabe barooni تشکرکرده اند .

    shabe barooni (دوشنبه 23 مرداد 91)

  15. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 11 دی 95 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1391-3-22
    نوشته ها
    569
    امتیاز
    8,026
    سطح
    60
    Points: 8,026, Level: 60
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 124
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    5,009

    تشکرشده 4,547 در 875 پست

    Rep Power
    68
    Array

    RE: دست از جستجو بردار. تو خوشبختی را گم نکرده ای

    نقل قول نوشته اصلی توسط baby
    شب بارونی عزیز
    ببخشید وسط نوشته هاتون دارم نظر میدم ، اما از اونجائی که ما مسئول نوشته هامون هستیم ، و این کلماتی که به عنوان تاپیک و ارسال ، به تالار هدیه میدیم قطعا بر روی افراد تاثیر میذاره ،
    ارسالهای بالا از نظر من معجونی از جملات صحیح و غلط هستند که ماهرانه کنار هم چیده شده اند ، گاهی جملات بعدی جملات قبلی رو نقض می کنن.

    قبل از اون بطور کلی سهم نوشته های خود و نقل قولهاتون رو جداکنید ،

    مثلا بیان کردید "در زیبایی انسان این جهله که میدرخشه" اینو از کجا آوردید ؟ به تجربه بهش رسیدید؟ انسانهای جاهلی رو دیدین که زیبان؟ یا انسانهای زیبائی رو دیدین که جاهلند؟

    در چند جا از نوشته تون اینطور گفتین:
    یکی از نویسنده ها میگه
    جایی خوندم "عبادت یعنی قلبی که با سپاسگزاری ژرفی می تپد."
    جایی در مورد خاطرات اینچنین توضیحی خوندم


    خلاصه خواننده رو به یه رفرنسی دلالت نمی کنید که بتواند منبع این نوشته / این اظهار نظر رو بشناسه.

    با این عنایت برخی از جملات ارسالهای بالا رو که بنظرم صحیح نیست رو در ذیل اشاره می کنم:

    توصیه 1 :جاهل باش!
    هیچ مکتب و نظامی ما رو به جهل تشویق نمی کنه، اساسا یکی از طرق شناسائی مکاتب ارزشی ، میزان توجه و توشیه اونها به عقل و علم است . حتی برخی از مکاتب انحرافی هم مدعی علم محوری هستند.

    "زمانی که به دانشی متمرکز میشیم دیگه آماده ی آموختن نیستیم."
    با فرض صحت این جمله ، نویسنده داره میگه که آماده آموختن باش ، توصیه به آموختن می کنه ، اما آفت آموختن رو تمرکز بر دانش می دونه ،
    اینا میشه تناقض با توصیه اصلی که "جاهل باش"

    "جهل زیباست" لطفا به ما هم بگوئید چگونه می تونیم زیبائی جهل رو ببینیم!!!
    "اما فرد دانا هیچ وقت آماده ی آموختن نیست" این جمله رو نمی دونم منشاش چیه، اتفاقا دنبال دانش رفتن رو افراد دانا انجام میدن.
    فرد دانا که هیچ وقت آماده آموختن نیست ! فرد جاهل هم که اساسا نه دنبال دانش رفته (که خب میشد دانا) نه تمایلی به اینکار داره ، توصیه تون اینه که فرد دانا دائما جاهل بشه تا چی بشه ؟ دانا بشه (خب به چه درد می خوره این دانائی؟!!) جاهل بمونه ؟؟!!

    فکر کنم تا همین جا کافی باشه
    اینم بگم خیلی سعی کردم صرفا یه خواننده باشم و بدون اظهار نظر عبور کنم ، اما ارادتم به شخص شما مانع این کار شد
    سلام خدمت شما آقای بی بی .

    من درحدی نیستم که بخوام از شما ودوستان انتقاد کنم.

    اما میتونستید این حرفهارو از طریق پیام خصوصی بگید.

    چرا سعی دارید ترور شخصیتی کنید وخودتون رو خوب جلوه بدید .

    شما آدم خوبه و شب بارونی آدم بده بشه .
    ...........................
    این همه زحمات برای تایپ کردن کشیده این همه مطالب جمع کردن یا از تجربیات خود گفتن.

    چرا جدیدن در تالار هرکی هرکی شده .

    هرکی دوست داره به کسی توهین کنه اجازشو داره .

    انسانیت کجا رفته .

    چرا سعی دارید تالار رو با این حرفها خراب کنید .

    من آدم رو راستیم با کسی هم رو در وایسی ندارم.

    اما تاقت ندارم ببینم یکی که زحمت میکشه برای پست .

    اینجور لهش کنند.





  16. 3 کاربر از پست مفید پدربزرگ تشکرکرده اند .

    پدربزرگ (چهارشنبه 18 مرداد 91)

  17. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 تیر 93 [ 15:40]
    تاریخ عضویت
    1389-12-03
    نوشته ها
    453
    امتیاز
    4,461
    سطح
    42
    Points: 4,461, Level: 42
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,177

    تشکرشده 2,204 در 465 پست

    Rep Power
    59
    Array

    RE: دست از جستجو بردار. تو خوشبختی را گم نکرده ای

    اوه اوه پدر جان اعصابتو بپا!

    من هیچ بی احترامی از جناب baby ندیدم. اتفاقا شهامت به خرج دادن ابهامی رو که شاید خیلی ها از کنارش رد شدند مطرح کردند.

    خوشحال میشم شما و دیگر دوستان هم نظرتون رو بگید. ابهامات رو بپرسید. به هرحال این مطالب بحث برانگیزند و من هم اگر بخوام با هر جمله ای ناراحت بشم که باید بساط خوشبختیمو جمع کنم.

    هیج مساله ای نیست. دیگر دوستان هم نظر بدن خوشحال میشم.

  18. 5 کاربر از پست مفید shabe barooni تشکرکرده اند .

    shabe barooni (دوشنبه 23 مرداد 91)

  19. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 تیر 93 [ 15:40]
    تاریخ عضویت
    1389-12-03
    نوشته ها
    453
    امتیاز
    4,461
    سطح
    42
    Points: 4,461, Level: 42
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,177

    تشکرشده 2,204 در 465 پست

    Rep Power
    59
    Array

    RE: دست از جستجو بردار. تو خوشبختی را گم نکرده ای

    مورد بعدی که میخوام بهش بپردازم (مورد 5) واقع بینی هست.

    واقع بین نباش!

    واقعیت آنگونه که هست چیز زیبا و ارزنده ایه، اما آنگونه که ما از اون برداشت میکنیم و ما اون رو میشناسیم، هرگز سازنده نیست. فقط نوعی سرکوبه.

    منظور من از جمله ی واقع بین نباش، آن واقع بینی هست که به ما آموختن و برای ما عرف شده. نه آن واقع بینی اصیل.

    برای ما معنای واقع بینی یعنی بپذیر و آرام باش. اما ما فقط ظاهر قضیه رو میبینیم و با جمله ی "همینی که هست" فغان درونمون رو سرکوب میکنیم. در حالی که ظاهر قضیه هیچگاه نمی تونه حقیقتا بیانگر واقعیت باشه.

    یه ضرب المثل پذیرفته شده در بین مردم اینه که "حقیقت تلخه". چطور ممکنه حقیقت تلخ باشه در حالی که حقیقت ریشه در خداوند داره. در حالی که تنها مقدر کننده اوست.

    هرچیز که ما به اون معنای حقیقت میدیم نسبیه. نسبت به آگاهی خودمون. نسبت به شواهد موجود که برای اون ارائه شده. اصل واقعیت زمین تا آسمون از تصورات ما فاصله داره.

    باری چون اینجا واقعیت در معنای اصیل خودش استفاده نمیشه، اشاره کردم به اینکه واقع بین نباش.

    این واقعیت مصنوعی که به ما معرفی شده سازگاری با وضع موجود ، پذیرش و عدم خیال بافیست. اما خیال بافی بسیار کار زیبا و با ارزشیه. خیال از خیل، از تخیل میاد و تخیل بارز ترین صفات خداییه که در انسان جاریست. کافیه نگاهی به جهان بندازی. خداوند با تخیلش جهان رو خلق کرده و این میان تنها موجودی که از تخیل برخورداره انسانه. تمام پیشرفت بشری مدیون تخیل انسان هاست. هیچ موجودی، هیچ جانوری، هیچ گیاهی پیشرفت نکرد. تنها انسان پیشرفت کرد. و این پیشرفت تماما محصول خیال پردازی هاست. خود خلقت انسان بیانگر خیالپردازی بینهایت خداست.

    اما ما تصور میکنیم افراد خیال باف مشکل روانی دارند. جاشون گوشه ی تیمارستان هاست. دقت کنید این خیال پردازی که من بهش اشاره می کنم بینهایت با توهم این افراد فرق داره. اونها خیال پرداز نیستند. اونها در وهم اند. وهم با خیال خیلی فرق داره. تفاوتش در اینه که وهم به واقعیت مصنوعی منجر میشه ولی خیال واقعیت اصیل رو خلق میکنه. توجه کنید که برای واقعیت مصنوعی لغت منجر شدن رو به کار بردم، اما برای واقعیت اصیل لغت خلق. چون خیالبافی به خلق منجر میشه و خلق سازنده است.

    و وقتی ما به کسی میگیم واقع بین باش شاید ظاهرا اون روبه واقعیت دعوت میکنیم اما حقیقتا اون رو به وهم دعوت کردیم. به این که در ذهن بگذرونه شرایط موجود همینه و خواه ناخواه باید بپذیره. برای همین واقعیت از نظرمون تلخه.

    اما فرد خیالپرداز همیشه واقعیت اصیل رو خلق میکنه. اون میدونه واقعیت اصیل هرگز تلخ نیست. اون همیشه خودش رو ملزوم به یافتن راهی برای خلق واقعیت اصیل میدونه.

    افرادی که توکل می کنند، از این اصل به زیبایی استفاده میکنند. اونها خوب میدونند واقعیت همواره به صلاحشونه. پس همواره به دنبال خلق واقعیت اصیل هستند.

    افراد خیال پرداز از هر فرصتی بیشترین استفاده رو جهت خلق خوشبختی میبرند. افکار تکراری اند اما خیال ها هرگز تکراری نیستند. آنچه موجب رنج انسان میشه، آنچه موجب جنون بیماران بخش روانی شده افکار تعلیمی تکراریه. اونها همیشه یک نوع فکر میکنند. همان مدلی که باور کردند. اونها هیچ وقت هیچ راه حلی برای وضع موجود خلق نمی کنند. اونها فقط آنچه که می بینند می پذیرند.

    ولی فرد خیالباف با چیزهایی که میبینه ارتباط برقرار میکنه. اون یک رود رو فقط یک رود نمی بینه، اون ستاره رو فقط ستاره نمیبینه. اون فقط شب رو سیاه و روز رو روشن نمیبینه. بلکه به زیبایی با طبیعت و جهان اطرافش ارتباط برقرار میکنه.

    فیزیک دان ها میدونن اون چیزی که ما میبینیم هیچگاه همان رنگی که ما تصور میکنیم نیست. وقتی تو شی ای رو فرضا سیاه میبینی دلیلش اینه که اون شی امواج نوری در محدوده ی قابل درک ما رو عبور نداده. چون ما فقط فرکانس خاصی از نور رو می بینیم. اصل واقعیت اینه که آن جسم به گمان ما سیاه رنگ، ممکنه صورتی رنگ باشه. تو فقط صورتی اون رو درک نمی کنی. یا در مورد محدوده ی شنوایی. این مورچه های ریز که ما ناخودآگاه روزی هزارتاشو زیر پامون له میکنیم چون صداشون رو نمیشنویم، حقیقتا آنقدر بلند صدا میدن (فراصوت) که در محدوده ی شنوایی ما نمی گنجه.

    تو قسمت یک که اشاره کردم جاهل باش اینجا میشه نتیجه شو دید. تا زمانی که ذهن تو انباشته از عقیده و باوره، هیچ گاه قادر به خیال پردازی نیستی. چون ذهن تو در محدوده ی دانشت به دام افتاده. زمانی که خیال پردازی میکنی، تو دست به خلق زدی و خلق یعنی یک چیز نوین که ربطی به دانش قبلی تو نداره. به عبارتی دانش های قبلی میشه زمینه ساز باشن، اما انتها ندارند. تو هیچ گاه دانا نمیشی. همیشه شاگردی و جهان روز به روز چهره ای جدید از خوشبختی رو به تو معرفی میکنه.

    6. (برای این مورد هنوز چیزی در ذهن ندارم. وقتی اومد ارائه میدم)

    دوستان دقت کنید من پیش زمینه ای برای نوشتن ندارم. من فقط صفحه رو باز میکنم و شروع میکنم به نوشتن. اگر جایی ابهامی بود حتما بپرسید. چون ممکنه اشتباه برداشت شه و این مطالب دو جانبه است. اگر اشتباه برداشت بشه، نه تنها سازنده نیست، مخرب هم هست. بنابراین مطرح کنید.
    .
    .
    (ادامه دارد)





  20. 3 کاربر از پست مفید shabe barooni تشکرکرده اند .

    shabe barooni (جمعه 20 مرداد 91)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دانلود: هر بلایی کز تو آید رحمتی است
    توسط مدیرهمدردی در انجمن موسیقی و آرامش، دانلود موسیقی و...
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 27 تیر 96, 11:43
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 مهر 94, 23:08
  3. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: یکشنبه 04 اسفند 92, 14:43
  4. درست تو اوج خوشبختی چرا به گذشته برگشتم؟
    توسط 3tare در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 01 آبان 91, 10:43
  5. تو اطرافم ازدواج اینترنتی موفق دیدم من شرایطم مثل آنهاست / میشه ؟؟
    توسط نازنــیـــــــــن در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: جمعه 09 مهر 89, 20:51

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:56 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.