به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 9 از 12 نخستنخست 123456789101112 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 81 تا 90 , از مجموع 115
  1. #81
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 آبان 99 [ 11:26]
    تاریخ عضویت
    1386-12-06
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    25,868
    سطح
    96
    Points: 25,868, Level: 96
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 482
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    743

    تشکرشده 1,065 در 185 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Re: جواد عزیزم میدونی چقدر دلم برات تنگ شده؟!

    جواد ، قربانی و آرامش





    اگر روزی رسد دستم به دامانت
    کنم جان را به قربانت
    ولی بی لطف و احسانت چگونه؟
    شوم ناخوانده مهمانت چگونه؟!!!


    عید است
    قربان عیدی که نماد دلدادگی و فنای در معبودست.
    روزی که باید تکلیف دو راهی«من» و «او» تنها و تنها به یک راه ختم شود.
    روز قربانی «من» است.
    آنگاه که همه چیز حذف می شود و قربان می شود، فقط «او» می ماند.
    یک روز ابراهیم، همه دلبستگی و و ابستگی اش را در «نماد اسماعیل» به قربانگاه برد، با دلهره ، با تردید و اضطراب. او می بایست از بین «همه آنچه را که دوست می داشت» و «همه آنچه را که او می خواست» دست به انتخاب بزند.
    و ابراهیم سرانجام «او و خواست او» را برگزید.

    جواد!
    تو چگونه هر لحظه خود را در مسلخ عشق می انداختی، آن چنان که گویی «خود»، هرگز نبوده ای تا «تعلقی» داشته باشی. چگونه تو هر ثانیه و هر ساعت و هر روز و هر ماه و هر هفته ات ، عید قربان بود و تو همیشه قربانی جان بر کف و متواضعانه تسلیم وجود بی منتهایش بودی.

    جواد همیشه حاجی ام.
    حجت بودنت را می بایست از دائم القربانی بودنت می فهمیدم. و شناختت را به دوست از عرفان واقعی و عملگرایت متوجه می شدم که هرگز خواست و لذتت را بر خواست وجود عزیزش رحجان نبخشیدی.

    جواد نازنینم!
    امروز عید قربان است و تو یادآور قربانی خالص و بی تردیدی هستی که همیشه در قربانگاه آماده بودی.
    توام آموختی ام که هر کس در هر لحظه عمرش لازم است قربانی دهد.
    قربان شدن، یعنی نیست شدن از آنچه که می خواهی در برابر آنچه او می خواهد.


    جواد!
    تو چه خوب نمادها را شرح بودی.
    هرگز مفهوم قربانی در نگاهت، در یک گوسفند ختم نمی شد.
    تو می دانستی که حج و آدابش هر یک صرفا به عنوان یک نماد از فضائل عظیم انسانی است، همانگونه که آداب نواختن سرود ملی و ایستادن و .... نماد ملی یک کشور و ارزشها ملی اشان است. حج و آدابش هر کدام ما را به عمق ترین، ژرف ترین و ناشناخته ترین رموز بین معبود و بنده می برد.
    می گویم ای کاش هرگز در سطح نمی ماندیم و عشقبازیمان زبان ترجمانی برای دیگران داشت..

    ای جواد وجودمان، که تو را در بند کرده ایم و دهانت دوختیم و پاهایت را به زنجیر کشیدیم و دستان را بسته ایم. این حقمان است که اکنون چون جاهلان و عوام به ظواهر بسنده کنیم.
    این حقمان است که به جای عشقبازی به هوس مشغول باشیم.

    این سزای ماست که به جای روی بلند عرفان و تعبد، به بازیهای سطحی صوفیانه دلخوش باشیم.
    این مجازت ماست که تشنه لب بر لب دریا بمیریم.
    این طبیعی است به جای زایا بودن، همیشه نیازمند، همیشه حریص، همیشه تنها و همیشه سر درگریبان بمانیم.
    آری حقمان هست که سردرگم و پر مشکل و آشفته باشیم و به اشتباه فکر کنیم که رابطه ما با او به کارمان نمی آید.
    آری جواد عزیز ! ای بلند معنای آداب عبادی،
    ما تفکر و استدلال عقلانی مستور در نماز و حج را در خود حبس کردیم. چرا که طریق عملگرایی تو بر اساس قربانی شدن بود و ما امروز از این مفهوم تهی هستیم.


    امروز ما نمی خواهیم از خود عبور کنیم، می خواهیم به خود برسیم و این آغاز انحرافی هست که با «عقل لذت خواهمان» نمی توانیم علاج کنیم.
    امروز نمی خواهیم خودمان را به پای او قربانی کنیم،
    امروز می خواهیم همه چیز را به پای خود قربانی کنیم.


    جواد جان!
    امروز همه افکار و علم و هزاران رویکرد را در جهت فربه کردن خود به کار می گیریم و وحشتناکتر وقتی هست که تعارض و تناقضی بین «من» و «او » پیش می آید. با تخیلات استدلال نما و رویکردهای درون تهی و شبه عرفانی، شبه علمی، و شبه روشنفکری، «او» را به پای خویش قربانی می کنیم.
    ما تا وقتی او را می خواهیم، که نخواهیم به آدابی متوسل باشیم، یا تکلیفی را به دوش بکشیم. یا رنجی را بر خود هموار کنیم.
    ما امروز راهی ساده و همراه با رفاه را طلب می کنیم که از آن راه بتوانیم به راحت ترین صورت به بزرگترین «من» تبدیل شویم. حتی اگر این من موقت، ساکن و متعفقن شود.
    امروز «من» ، «خویشتن»، و «انسان» مانند اسکناسهای بی پشتوانه ای شده اند که همه جا خرج می شوند، بدون آنکه بدانند ، انسان تنها در ارتباط با او معنا می گیرد و به اندازه ای که خود را «قربانی او» می کنند بر خود می افزایند. و «انسان بی او» ، بی پشتوانه، تهی و رو به قهقراست و تنها قربانی شدن نهایت کسب پشتوانه است.


    آری امروز قربان عیدیست.
    و شیفته آنم که با مفهوم قربان آشنا شوم ، با مفهوم عید آشنا شوم.
    می خواهم که انتخاب کنم قربانی شدن را
    می خواهم که عشقبازی کنم، با قربانی شدن
    می خواهم ماندگار و باقی شوم با فانی شدن
    می خواهم که دریا شوم ، با جان کندن از قطرگی
    می خواهم جواد وجودم را آزاد کنم تا آزادگی بی اسارت را در قطع تعلق و وابستگی در قربانگاه اسماعیلی تجربه کنم.
    ابراهیم، اسماعیل خودش را در نهایت قربانی نکرد. اما جوادم، جوادش را در مسلخ عشق قربانی کرد.




    ای صبا از من به اسماعیل قربانی بگو
    زنده برگشتن ز کوی دوست شرط عشق نیست

    فایل های پیوست شده

  2. 7 کاربر از پست مفید غریب آشنا تشکرکرده اند .

    taraneh89 (یکشنبه 29 اردیبهشت 92), من می دونم (پنجشنبه 01 خرداد 93), غریب آشنا (شنبه 07 آذر 88)

  3. #82
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array

    RE: جواد عزیزم میدونی چقدر دلم برات تنگ شده؟!

    غریب آشنای عزیز
    خودت می دونی که هم جواد وهم از جواد نوشتنت برا م ارزشمنده ، اما این مقایسه ها رو نمی پسندم

    "ابراهیم، اسماعیل خودش را در نهایت قربانی نکرد. اما جوادم، جوادش را در مسلخ عشق قربانی کرد."

    (نه بر مبنای مقیاس خودم که بر مبنای کیل وسنجه دین چه که او -ابراهیم- خلیل الرحمن هست و سربلند از آزمونهای بسیار سخت خداوندی ومن وتو وجواد و.... نخواهیم فهمید اسرار این ارتباط را.

  4. 3 کاربر از پست مفید baby تشکرکرده اند .

    baby (چهارشنبه 25 آذر 88)

  5. #83
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 آبان 99 [ 11:26]
    تاریخ عضویت
    1386-12-06
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    25,868
    سطح
    96
    Points: 25,868, Level: 96
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 482
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    743

    تشکرشده 1,065 در 185 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: جواد عزیزم میدونی چقدر دلم برات تنگ شده؟!

    baby گرامی، سلام

    - جواد صرفا یک شخص نیست، اشاره به عالی ترین مرحله ایست که یک انسان می تواند باشد. که بی نهایت هست چون به او میل می کند (ایده آلهای انسانی)

    - لذا صرفا در امت پیامبر آخرالزمان داریم کسانی چون حضرت علی (ع)، که می گویند که اگر همه پرده ها بالا رود بر دین من نه یک ارزنی افزوده می شود و نه کاهش می یابد.(بی نیاز از مسائلی که چون ابراهیم در داستان 4 پرنده از خدا خواست. یا در ذبح اسماعیل تردید کرد.)
    اما تاکید شما به جا بود، تا چنین شائبه ای بر طرف شود. مقام انبیاء که ظرفیت کلام وحی دارند فراتر از این بحث هاست و قصد مقایسه نبوده است، بلکه خواستیم بگوییم نهایت جوادهای وجود انسانی بی نهایت هست که حتی پیامبران نیز هر کدام به اندازه ای از این ظرفیت را بالفعل کرده اند.

    قدردانی دارم از توجه و نکته سنجی زیرکانه اتان

    نقل قول نوشته اصلی توسط غریب آشنا
    جواد بخشی از همه ماست.
    تحسین جواد، تحسین بخشی از وجود خود ماست. اما بخشی که بالفعل شدنش انرزی بر است.
    یا باید جواد شدن و راهش را سخت و صعب العبور بدانیم و در سراشیبی لذتها و ماندن بیفتیم. یا باید به اندازه انرژی و رنجی که می بریم ، جوادمان را زنده کنیم. و سردر گمی را زنده به گور سازیم

    اگر چه الگوی کامل جواد به مانند قامت زنده و یکپارچه ، تصویر سفید و کامل و بی عیب و نقصی باشد که به همان اندازه دور از دسترس هست. لیکن به همان اندازه که رنج جواد شدن را بر خود می خریم، بخش رشد یابنده امان (جوادمان) ارضاء می شود.

    آب دریا را گر نتوان کشید ............................... هم بقدر تشنگی باید چشید


    توصیف جواد لحظه به لحظه، ، یعنی توصیف یک مسیر لحظه به لحظه
    اینجا جایی نیست که غریب آشنایی باشد، یا جوادی یا...
    بلکه فقط آدرس دقیق لنگر و لنگرگاهی هست که وقتی از همه چیز بریده می شویم به آن پناه ببریم.
    و آن بخشی از درون خودمان هست. جواد درونمان.
    این بخش نه عقل معاش هست و نه علم ناقص،
    نه آداب و روشهای ناشناخته خودکاوی های هندویی،
    نه دعاهای مجهور مانده از معنی ،
    نه راههای متضاد و نه درهای سبز باغ.
    نه اشتباهات ذهنمان و نه حسهای ناشناخته و آسیب رسان،
    نه ناامیدی و نه خودشیفتگی،
    و نه دست آویختن به ریسمانهای گسسته به وقت استیصال
    بلکه جام جمی هست که در درونمون هست. و ما گم کرده راه و پیوسته جوینده ی ناکام آنیم.


    سالها دل طلب جام جم از ما می کرد................ آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد.



    هر کدام از ما بخشی از جوادهایمان را بالفعل کردیم، زنده کرده ایم. و اثربخشی اش را با همه وجود حس می کنیم.
    بخشی را غافل شده و فراموش کرده ایم،
    بخشی از جوادمان زندانی است،
    و بخشی را مستبدانه نسبت به آن بی تفاوت شده ایم.
    بخشی از جوادمان ممکن است مجروح یا حتی کشته شده باشد.
    اما در لحظاتی ممکن است نفس خوش جوادمان به وجدمان آورده باشد، امید به ما داده باشد.
    گاهی دیگران مبهوت بخشی از جواد ما ، ما را تحویل گرفته باشند.
    و گاهی کسانی به خاطر بی خیال شدن از جوادمان ، ما را شماطت کرده باشند.
    و ممکن است گاهی دور از جوادان (بخوانید بهترین بخشهای وجودمان)، ما را تشویق به بی خیالی کرده باشند.
    و متاسفانه گاهی جواد نماها، ما را بدبین کرده باشند ما را بین جواد واقعی درونیمان و جواد فروشان بدلی ، به اشتباه انداخته باشند.


    جواد وجودمان بدون بهانه، بدون تنبلی، بدون سفسطه، بدون لذت خواهی، بدون تفاخر، بدون مطرح شدن، بدون انتظار، ... هر لحظه ما را ندا سر می دهد، دستمان را می گیرد، و احساس تنهایی را از دل و جانمان دور می کند. از سستی برحذرمان می کند، و به تکاپوی فراوان اما هدفمند ، و اندیشه بسیط فرا می خواند.

    همراهان عزیزم، فقط تاپیک : "جواد ، عزیز دلم را "را بازبینی نکنید، خود جواد را ، جواد درونتان را بازبینی کنید تا مسحور این همه عمق و وسعت آرامبخش و کمالبخش شویم. ببینید کدامین موضوع که در مورد جواد می گویم ، در جواد شما غایب است!!! جواد بالفعل یعنی همه اینها.

    بیایید جوادهایمان را غبار روبی کنیم.
    دست و پایش را باز کنیم،
    آزادش کنیم.
    برایش تدارک برنامه و آذوقه ببینیم ،
    بهش فکر کنیم.
    برایش وسیله سازیم.


    او بهترین بخش وجودمان هست، تنهایش نگذاریم

  6. 5 کاربر از پست مفید غریب آشنا تشکرکرده اند .

    taraneh89 (یکشنبه 29 اردیبهشت 92), من می دونم (پنجشنبه 01 خرداد 93), غریب آشنا (پنجشنبه 30 شهریور 91)

  7. #84
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 آبان 99 [ 11:26]
    تاریخ عضویت
    1386-12-06
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    25,868
    سطح
    96
    Points: 25,868, Level: 96
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 482
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    743

    تشکرشده 1,065 در 185 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: جواد عزیزم میدونی چقدر دلم برات تنگ شده؟!

    عزیزان سلام
    می گویم جوادهای درونمان ما را به چه می خوانند؟
    نجوای غزلشان در گوشمان بریدن از چه و رسیدن به چه چیز را توصیه می کنند؟
    مطمئنا جواد درون هر کداممان با توجه به شرایطمان زمینه ای را برای رشدمان فراهم می کند ؟
    شاید بگوید: (به قول محمد سلمانی)


    چنان ز پند شما ناصحان زمین ،گیرم
    که گر دوباره نصیحت کنید، می میرم

    مرا به خویشتن خویش وانهید که من
    نه از قبیله ی زهدم ، نه اهل تزویرم

    مرا به حال دگردیسی ام رها سازید
    که در شگفت ترین لحظه های تغییرم


    اسیر وسوسه ی سفره های تان نشوم
    که از سلاله ی مردان چشم و دل سیرم


    حریم خواب من آن سوی خواب های شماست
    اگرچه مثل شما واژگونه تعبیرم

    کمی دقیق تر از هر کسی مرور کنید
    مرا که صاحب داوودی از مزامیرم

    شما به سوی همان قله ها شتابانید
    که من زفتح بلندای شان سرازیرم


    مرا به پیروی از عاقلان چه می خوانید؟!
    که من برای خودم مرشدم ، خودم پیرم!!

  8. 5 کاربر از پست مفید غریب آشنا تشکرکرده اند .

    taraneh89 (یکشنبه 29 اردیبهشت 92), من می دونم (پنجشنبه 01 خرداد 93), غریب آشنا (پنجشنبه 30 شهریور 91)

  9. #85
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 مرداد 92 [ 13:58]
    تاریخ عضویت
    1388-5-24
    نوشته ها
    1,224
    امتیاز
    2,219
    سطح
    28
    Points: 2,219, Level: 28
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    7,577

    تشکرشده 8,600 در 1,498 پست

    Rep Power
    139
    Array

    RE: جواد عزیزم میدونی چقدر دلم برات تنگ شده؟!

    غریب آشنا نوشته:
    مطمئنا جواد درون هر کداممان با توجه به شرایطمان زمینه ای را برای رشدمان فراهم می کند ؟
    ...

    چنان ز پند شما ناصحان زمین ،گیرم
    که گر دوباره نصیحت کنید، می میرم

    مرا به خویشتن خویش وانهید که من
    نه از قبیله ی زهدم ، نه اهل تزویرم

    [b]مرا به حال دگردیسی ام رها سازید
    [color=#800000]

    [b][b]خوب بالاخره شما خودت جواب خودتو دادی!
    مدتها بود که میخواستم با عباراتی که سو تفاهم ایجاد نکند از شما بخواهم که با تعاریف افراطی و اغراق آمیز از جواد، هم این جواد و هم دیگر جوادها را از چشم مردم نیندازی. همان چند پست اول داشت اثر مطلوب خود را میگذاشت که شروع کردی به انتقاد از اعضای تالار که دغدغه هایشان عین شما و جواد شما نیست و بعد بقیه جامعه و...
    برادر عزیز دور و بر بنده پر است از گلچین های از جنس جواد شما در دوران جنگ. اما الان در این کشمگش ها و هیاهوی سالهای پس از جنگ دلم میخواست جواد شما هم در کنار همقطاران خالص و مخلصشون حضور داشتند تا میدیدید که شرایط فعلی چه زمینه ای برای رشد ایشان فراهم میکرد. برادر من حتی یک چیز خوشایتد را هم میتوان با تعاریف تاصحیح و افراطی برایش دافعه ایجاد نمود. ( درست عین سیاه و سفید نماییهای مطلق در صدا و سیما) نمیدانم چرا شما اصرار دارید جواد را یک انسان ماورایی و فرا زمینی که دلگیر و خسته کنج خلوت برای خود گزیده و بی نیاز و پشت کرده به تمام ... معرفی کنی من میگویم حتی پیغمبر اسلام هم زندگی مادی داشتند و همسران متعدد و اتفاقا حدیث از پیامبر نقل است که ایشان در دنیا دو چیز را بسیار دوست داشتند و آن 1.زن و 2.عطر بود.
    خوشبحال آن جوادهایی که آن موقع شهید شدند چون آنهایی که ماندند یا خودشان سر خورده شدند ( قلیلی) یا مردم را سرخورده کردند( اکثریت). و از همه اینها منفورتر آن عده ای هستند که که نه جنگ دیده اند و نه دو رکعت نماز بی ریا و درست خوانده اند و نه اصلا دغدغه دین دارند و الان شده اند پرچمدار آزادگی و دینداری و عدالتخواهی و این شده پوششی برای جاه طلبی هایشان.

    عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت

    که گناه دگران بر تو نحواهند نوشت

    من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

    هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت

    همه کس طالب یارند چه هوشیار و چه مست

    همه جا خانه ی عشقست چه مسجد چه کنشت

    نا امیدم مکن از سابقه ی لطف ازل

    تو پس پرده چه دانی ؟ که که خوبست و که زشت ؟ …

    فطرت آدمی استواره بر خداجویی حداقل کاری که شمای نوعی برادر عزیز! در این برهه از زمان میتوانی انجام دهی ، شمایی که از صحبتهاتون معلومه که وصلید به منابع قدرت! اینه که خوتونو بنحوی اصلاح کنید که مردم با هوش و خداجوی ما شما رو به عینه آنجه که هستید دوست داشته باشند بقیه اش خود بخود اتفاق خواهد افتاد.
    ایده آلیست حرف زدن و محک.م کردن دنیا و لذتهای مادی و ... راهش نیست.
    یه زمانی تو این مملکت فاحشه خانه ها باز بودند. معلوم بود کی فاحشه است کی درست. مرد دله کدومه مرد پاک کدومه. مرزها مشخص بود. اما امروز فاحشه ها رخت پاکان رو بر تن دارند و مردان ناپاک تسبیح تزویر دستشونه و با آب صیغه محرمیت فحشا رو غسل داده اند. نام دزدی شده رانت خواری و رانت خواری هم به آدمش بستگی داره که جرم باشه یا نه....
    نمیخوام حرفهام رنگ سیاسی داشته باشه اما لطفا بدانید که اهداف سیاسیتون داره داد میزنه زیر جل عرفان و خداجویی

  10. 3 کاربر از پست مفید بی دل تشکرکرده اند .

    من می دونم (پنجشنبه 01 خرداد 93), بی دل (سه شنبه 22 شهریور 90)

  11. #86
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 آبان 99 [ 11:26]
    تاریخ عضویت
    1386-12-06
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    25,868
    سطح
    96
    Points: 25,868, Level: 96
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 482
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    743

    تشکرشده 1,065 در 185 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: جواد عزیزم میدونی چقدر دلم برات تنگ شده؟!

    سلام بی دل
    از نوشته هایتان بر می آید شما درد آشنایید.
    توجه شما به این مطالب طویل که شاید برای خیلی ها کسالت آور باشد، نشان از دلسوزی خالصانه شما دارد.

    اما بی دل، شاید این پرگویی ام سبب شده که همه پستهایم را به دقت نخوانده باشید.
    جواد مفهوم عالی ترین بخش وجودمان است آنگاه که بالفعل باشد.
    من در چندین پستم اشاره داشته ام به بهانه یک اسم یک فرد و یک مثال ، وضعیت بالفعل شدن توانمندیهای مختلفمون را تصویر کردم.


    نقل قول نوشته اصلی توسط غریب آشنا


    جواد بخشی از همه ماست.
    تحسین جواد، تحسین بخشی از وجود خود ماست. اما بخشی که بالفعل شدنش انرزی بر است.


    اگر چه الگوی کامل جواد به مانند قامت زنده و یکپارچه ، تصویر سفید و کامل و بی عیب و نقصی باشد که به همان اندازه دور از دسترس هست. لیکن به همان اندازه که رنج جواد شدن را بر خود می خریم، بخش رشد یابنده امان (جوادمان) ارضاء می شود.

    آب دریا را گر نتوان کشید ............................... هم بقدر تشنگی باید چشید


    توصیف جواد لحظه به لحظه، ، یعنی توصیف یک مسیر لحظه به لحظه
    و آن بخشی از درون خودمان هست. جواد درونمان.
    این بخش نه عقل معاش هست و نه علم ناقص،
    نه آداب و روشهای ناشناخته خودکاوی های هندویی،
    نه دعاهای مجهور مانده از معنی ،
    نه راههای متضاد و نه درهای سبز باغ.
    نه اشتباهات ذهنمان و نه حسهای ناشناخته و آسیب رسان،
    نه ناامیدی و نه خودشیفتگی،
    و نه دست آویختن به ریسمانهای گسسته به وقت استیصال
    بلکه جام جمی هست که در درونمون هست. و ما گم کرده راه و پیوسته جوینده ی ناکام آنیم.


    سالها دل طلب جام جم از ما می کرد................ آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد.



    هر کدام از ما بخشی از جوادهایمان را بالفعل کردیم، زنده کرده ایم. و اثربخشی اش را با همه وجود حس می کنیم.
    و ممکن است گاهی دور از جوادان (بخوانید بهترین بخشهای وجودمان)، ما را تشویق به بی خیالی کرده باشند.
    و متاسفانه گاهی جواد نماها، ما را بدبین کرده باشند ما را بین جواد واقعی درونیمان و جواد فروشان بدلی ، به اشتباه انداخته باشند.


    جواد وجودمان بدون بهانه، بدون تنبلی، بدون سفسطه، بدون لذت خواهی، بدون تفاخر، بدون مطرح شدن، بدون انتظار، ... هر لحظه ما را ندا سر می دهد، دستمان را می گیرد، و احساس تنهایی را از دل و جانمان دور می کند. از سستی برحذرمان می کند، و به تکاپوی فراوان اما هدفمند ، و اندیشه بسیط فرا می خواند.

    همراهان عزیزم، فقط تاپیک : "جواد ، عزیز دلم را "را بازبینی نکنید، ..........جواد درونتان را بازبینی کنید تا مسحور این همه عمق و وسعت آرامبخش و کمالبخش شویم. ببینید کدامین موضوع که در مورد جواد می گویم ، در جواد شما غایب است!!! جواد بالفعل یعنی همه اینها.

    بیایید جوادهایمان را غبار روبی کنیم.
    دست و پایش را باز کنیم،


    او بهترین بخش وجودمان هست، تنهایش نگذاریم


    نقل قول نوشته اصلی توسط غریب آشنا
    جواد صرفا یک شخص نیست، اشاره به عالی ترین مرحله ایست که یک انسان می تواند باشد. که بی نهایت هست چون به او میل می کند (ایده آلهای انسانی)

    نقل قول نوشته اصلی توسط غریب آشنا
    آری امثال ما گاهی با رفتارمان، گاهی باگفتارمان و گاهی با افكار و احساسمان جواد را منزوی كردیم،‌ مطرود كردیم تا جایی كه گاهی از آنها غول ساختیم.
    می بینی تارا.
    حتی من كه همه سعی ام را كردم كه جواد را و ظرفیت و تحمل پذیرشش را تصویر كنم. باز آنقدر بد نگاشته ام كه معنی تحقیر عزیزان تالار را به ذهن تلقین كرده است.


    اما جواد یك مفهوم خالص شده از آنچیزی هست كه دل برایش پر می كشد.
    و تبلور جواد بودن، تبلور یك رنگ یا یك فرد یا یك سلیقه نیست. نهایت آن چیزی هست كه به اسم خوبی های فطری انسانی طلب می كنیم. اشتراك نهایت خوبیهایی هست كه همه ما روی آنها متفق القولیم كه به سویش برویم. نه اینكه شخصی یا سلیقه ای كه در كنار كسی قرار می گیرد.
    ...
    جواد و جوادهای وجودمان آن چیزی هست كه باید زنده نگه داریم.
    هر كسی جوادی در درونش دارد كه با فكر و دل خود درك می كند كه برایش بهترین ها چیست! به همان جامه عمل بپوشانیم.
    جوادهای وجودمان یكی هستند لیكن محدودیت های هر كدام از ما و توانایی ما برای پركشیدن تفاوت دارد.هر كدام ما به قول شما رنگی از رنگین كمانیم كه باید همان باشیم. و جوادهای وجودمان ذات نورانی این رنگ هستند اگرچه متفاوتند،‌اما نورانی اند. و فصل مشترك وجودمان جوادهای درونی ما هستند كه با همه انرژی بسوی بالا پر می كشند اگرچه پرشان شكسته شود یا زخمی... لیكن از زیباترین بخش وجودشان یعنی جوادشان دست نمی كشند.
    ما نباید تصور كنیم خوبیها چند گانه اند و جوادها با هم فرق دارند. جواد هر كس غایت توانایی های مثبتش هست. و البته این غایت بر هر كسی تفاوت دارد.
    من تاكید دارم كه بابت زبان الكنم و قلم نارسایم كه منجر به برداشت تحقیر نسبت به اعضاء محترم این تالار شده است ، معذرت خواهی كنم.
    و صریحا می گویم عشق به همه آدمها و تلاشها و رنجها و ...، قلب تپنده جوادها هست. و با تحقیر و پوچ شماری تجارب دیگران فاصله طولانی دارد.
    دلسوزی جوادها برای رنجی كه افراد در تجاربشان می برند، خصیصه ذاتی هست ، لیكن همراه و دلسوزانه تا آخر كنار آنها می ماند نه اینكه با استهزاء از كنار آنها بگذرد.

    و صد البته غریب آشنا حسابش از جواد جداست.


    بی دل گرامی، دو دسته را نام بردی اکثریتی که مردم را سرخورده کردند و اقلیتی که سرخورده شدند، دسته سوم را نیز می توان متصور بود اگرچه نسلشان رو به انقراض باشد، آنها که بدون مارک هستند و می سوزند نه نامی دارند و نه جایی. نه هیاهویی، نه آب کشیدن جانمازی، نه تسبیج ریایی، نه رسانه ای در دست دارند، نه کسی را دشمن، و منابع قدرتشان، یاد جواد درونشان و سیاستشان حذف خویشتنشان هست.
    آنها را نه تو دانی و نه من.
    و گمنامی ،زندگی آنهاست.


    اما آنچه که مردم و "بی دل" را به واکنش وا می دارد به انتقاد و ...، غریب آشناها هستند.
    آنها که خیلی خوب حرف می زنند، خیلی خوب ایده آلها را تصویر می کنند و شاید قلمشان تحقیر کننده باشد. اما خودشان در عمل لنگانند. و باعث آزار.
    این همان چیزی هست که به آن اعتراف دارم.
    شاید اگر غریب آشناها نبودند. بخش جواد وجودها بهتر می درخشید. چون به گفته پر مغز شما «جواد ها آنطور که هستند خواستنی تر از آنند که ناقص توصیف می شوند»

    ارزشهای بدلی و جعلی این روزه در درست غریبان آشنا جعلی، ترس فریب را به جان هر کسی می ریزد.
    و "بی دل" ها به حق بی اعتماد می شوند.
    و این هر غریب آشنایی را دعوت به سکوت می کند.

    و در آخر باید به خاطر جمله بیدارباشتان از شما تشکر کنم :
    نقل قول نوشته اصلی توسط بی دل
    خودتونو بنحوی اصلاح کنید که مردم با هوش و خداجوی ما شما رو به عینه آنجه که هستید دوست داشته باشند بقیه اش خود بخود اتفاق خواهد افتاد.
    چشم، پیشنهادتون بسیار بجاست. همین سکوت سنگین تاپیک هم همین را توصیه می کند.
    اصلاح خویشتن و انرژی روی جوادمایه های وجود خود، آن چیزی هست که در غریب آشناها غایب هست. حرفهای بدون عمل و بی پشتوانه دردی از مردم درمان نمیکنه. و زخمهای آنها را نمک می زند.
    و من با تلنگر شما، خود را مصداق این شعر می دانم که :
    ای برادر عالمان بی عمل
    همچون زنبورند لیکن بی عسل


    خداحافظ

  12. 5 کاربر از پست مفید غریب آشنا تشکرکرده اند .

    taraneh89 (یکشنبه 29 اردیبهشت 92), من می دونم (پنجشنبه 01 خرداد 93), غریب آشنا (سه شنبه 22 شهریور 90)

  13. #87
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 آبان 99 [ 11:26]
    تاریخ عضویت
    1386-12-06
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    25,868
    سطح
    96
    Points: 25,868, Level: 96
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 482
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    743

    تشکرشده 1,065 در 185 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: جواد عزیزم میدونی چقدر دلم برات تنگ شده؟!

    سلام جواد نازنینم
    آخرین پنجشنبه سال 1388 در حالی فرا می رسد که بیشتر از همیشه نیازمند فاتحه ای هستم که برایم بخوانی.
    تا گشایشی برایم حاصل شود و سینه ام گسترده گردد.

    در زمانی که زنده ماندم و چون تو زندگی نکردم، حتی وصفت باور نکردنی هست.
    بی جهت نیست که وجودت چنین حیرت انگیز اثر بخش و اثر گذار هست.

    خواستم بی وفایی نکرده باشم و باز هم با تو قال و مقالی داشته باشم. سال 1388 بر من سپری شد بر تو نه!
    ای بی زمان ، بی وفایم ندان و فراموشم نکن.
    جواد عزیز دلم میدونی چقدر دلم برات تنگ شده؟! به خدا بیشتر از همیشه....

  14. 5 کاربر از پست مفید غریب آشنا تشکرکرده اند .

    taraneh89 (یکشنبه 29 اردیبهشت 92), من می دونم (پنجشنبه 01 خرداد 93), غریب آشنا (پنجشنبه 30 شهریور 91)

  15. #88
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 آبان 99 [ 11:26]
    تاریخ عضویت
    1386-12-06
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    25,868
    سطح
    96
    Points: 25,868, Level: 96
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 482
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    743

    تشکرشده 1,065 در 185 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: جواد عزیزم میدونی چقدر دلم برات تنگ شده؟!

    هر که به من می رسد ، بوی قفس می دهد
    جز تو که پر می دهی ، تا بپرانی مرا

  16. 6 کاربر از پست مفید غریب آشنا تشکرکرده اند .

    taraneh89 (یکشنبه 29 اردیبهشت 92), من می دونم (پنجشنبه 01 خرداد 93), غریب آشنا (چهارشنبه 12 خرداد 89)

  17. #89
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 آبان 99 [ 11:26]
    تاریخ عضویت
    1386-12-06
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    25,868
    سطح
    96
    Points: 25,868, Level: 96
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 482
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    743

    تشکرشده 1,065 در 185 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: جواد عزیزم میدونی چقدر دلم برات تنگ شده؟!

    جوادم اعترافي مي كنم از عمق سينه

    كسي كه جاهل هست يا بي عمل آخرهمينه

    من آن برج بلولينم، كه هر كس آرزو دارد

    شكستم با تلنگر، ولي اين هاي و هو دارد

    من از آن كودكي لوس پروريدم

    ندانستم قوانين جهان را، نه شنيدم

    بگفتم اي جهان، آب روانم ده

    غذا و پوشك و درمان دردم ده

    پدر مادر مرا هر روز و شب، برده

    اگرچه قلبشان از من پر از درده

    زدم ملّق، زدم جفتك، فراوان خنده كردم

    به ناگاه سربه سنگم آمد و من گريه كردم.

    گذر از كوچه هاي كودكي با بي خيالي بود

    مرا گستاخي گردنگشي از بي حيايي بود

    كنون اي همنوايان، رها گرديدم و گمراه

    ميان صدهرازان كژدم اين راه و بيراه

    دلم خواهد كه لوس و مست باشم چو ديروز

    ولي دردم فزون مي گردد ار لوس باشم امروز

    نكردند والدين از بچگي ما را به سنگر

    كه علم و دين و عقل ما راست لنگر

    ولي ديروز رفت و كودكي رفت و جواني شد

    مرا با سختي فكر و عمل انديشه اي نو شد

    بفهميدم قوانين جهان، فقط تقدير و بازي نيست.

    بفهميدم جهان تنها سراي رنج و لذت نيست

    بفهميدم هزاران چون مني گرديده اند معدوم

    چه خوش باشد كه راز زندگي ما را شود معلوم

    كنون دست دعا و چشم اميدم خدا باشد

    مرا تنها هنر، گدايي مدامم از خدا باشد

    غريبانه جوادم در عمل، درسي خدايي داد.

    مرا با وحي و قرآن و محمد آشنايي داد

  18. 6 کاربر از پست مفید غریب آشنا تشکرکرده اند .

    taraneh89 (یکشنبه 29 اردیبهشت 92), من می دونم (پنجشنبه 01 خرداد 93), غریب آشنا (چهارشنبه 12 خرداد 89)

  19. #90
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 آبان 99 [ 11:26]
    تاریخ عضویت
    1386-12-06
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    25,868
    سطح
    96
    Points: 25,868, Level: 96
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 482
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    743

    تشکرشده 1,065 در 185 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: جواد عزیزم میدونی چقدر دلم برات تنگ شده؟!

    حسب حالی ننوشتی و شد ايامی چند
    محرمی کو که فرستم به تو پيغامی چند
    ما بدان مقصد عالی نتوانيم رسيد
    هم مگر پيش نهد لطف شما گامی چند
    چون می از خم به سبو رفت و گل افکند نقاب
    فرصت عيش نگه دار و بزن جامی چند
    قند آميخته با گل نه علاج دل ماست
    بوسه‌ای چند برآميز به دشنامی چند
    زاهد از کوچه رندان به سلامت بگذر
    تا خرابت نکند صحبت بدنامی چند
    عيب می جمله چو گفتی هنرش نيز بگو
    نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند
    ای گدايان خرابات خدا يار شماست
    چشم انعام مداريد ز انعامی چند
    پير ميخانه چه خوش گفت به دردی کش خويش
    که مگو حال دل سوخته با خامی چند
    حافظ از شوق رخ مهر فروغ تو بسوخت
    کامگارا نظری کن سوی ناکامی چند

  20. 5 کاربر از پست مفید غریب آشنا تشکرکرده اند .

    من می دونم (پنجشنبه 01 خرداد 93), غریب آشنا (سه شنبه 22 شهریور 90)


 
صفحه 9 از 12 نخستنخست 123456789101112 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 48
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 اردیبهشت 93, 13:35
  2. عزیزم به من نزدیک نشو!
    توسط قاصدکی در باد در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 15 خرداد 92, 15:09
  3. شوهر عزیزم ! من به این کلمات آلرژی دارم...!
    توسط maryam123 در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 تیر 91, 09:19

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:35 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.