انگیزه ای ساده دارد، مردی که باید بیاید
زانوئی استاده دارد، مردی که باید بیاید
مردی که باید بیاید ، دور از شهر ما نیست
پا در خم جاده دارد ، مردی که باید بیاید
در جاده اش جای پا نیست، باور بکن! ادعا نیست
در خویش این جاده دارد، مردی که باید بیاید
با او مرامی قدیمی است، گلخنده هایش صمیمی است
دستانی آزاده دارد، مردی که باید بیاید
از ذوالفقار علی تاب، در باده کوثر ناب
شمشیری آماده دارد، مردی که باید بیاید
برق نگاهش عجیب است! سجاده اش برگ سیب است
گفتم که ، سجاده دارد، مردی که باید بیاید
در صبح پیچیده و سرد، در ظلمت تلخ و نامرد
انگیزه ای ساده دارد، مردی که باید بیاید
علاقه مندی ها (Bookmarks)