صبحدم مرغ چمن با گل نو خاسته گفت
ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت[color=#8B4513]
تشکرشده 8,600 در 1,498 پست
صبحدم مرغ چمن با گل نو خاسته گفت
ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت[color=#8B4513]
تشکرشده 4,202 در 1,430 پست
كم كن طمع از جهان و ميزي خرسند
از نيك و بد زمانه بگسل پيوند
مي در كف و زلف دلبري گير كه زود
هم بگذرد و نماند اين روزي چند
تشکرشده 8,600 در 1,498 پست
گفت با ليلي خليفه کاين تويي
کز تو شد مجنون پريشان و غوي
از دگر خوبان تو افزون نيستي
گفت خامش چون تو مجنون نيستي
تشکرشده 366 در 125 پست
بگو کدام خلوت سپیده
به خلوت بوسه رسید
بگو نگاه تو چه داشت
که از شبم خواب پرید
تشکرشده 8,600 در 1,498 پست
چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد
چه نکوتر آنکه مرغــی ز قفـس پریده باشد
پـر و بـال ما بریدند و در قفـس گشـودند
چه رها چه بسته مرغی که پرش بریده باشد
من از آن یکی گـزیدم که بجـز یکـی ندیدم
که میان جمله خوبان به صفت گزیده باشد
عجب از حبیـبم آید که ملول می نماید
نکند که از رقیبان سـخنی شـنیده باشد
اگر از کسی رسیده است به ما بدی بماند
به کسی مبـاد از ما که بدی رسـیده باشد.
تشکرشده 9,108 در 2,116 پست
شدتو را پابند اين وهم وحجاب
از عدم تا هستي ات شد دور خواب
تشکرشده 14,121 در 2,560 پست
بوی یاس و خدای احساس و ضریح عباس و کرب بلا
بوی لاله دختر سه ساله خدای آلاله کرب بلا
بالهای صداقت (سه شنبه 08 دی 88)
تشکرشده 366 در 125 پست
تا نکنی جای قدم استوار
پای منه در طلب هیچ کار
پندار (چهارشنبه 02 دی 88)
تشکرشده 10,163 در 2,191 پست
قصه ها بر من گذشت تا بدانم کیستم / سرگذشتم هرچه بوده من پشیمان نیستم
من اگر سردار عشقم یا که پاکباخته ام / سرگذشتم را به دستان خودم ساخته ام...
keyvan (چهارشنبه 28 بهمن 88)
تشکرشده 791 در 202 پست
كاروان رفت و تو در خواب و بيابان در پيش ...
كي روي.. ره ز كه پرسي... چه كني... چون باشي؟
shirin joon (دوشنبه 21 دی 88)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)