به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 6 از 10 نخستنخست 12345678910 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 99
  1. #51
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 آذر 87 [ 10:03]
    تاریخ عضویت
    1387-7-18
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    4,268
    سطح
    41
    Points: 4,268, Level: 41
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: منتظران ظهور

    به امید روزی که تو را می بینم
    به او میگویم چه زیبا مولا علی (ع) فرمود :انتظار شدید تر از مرگ است.
    ای عدل منتظر و ای حاضر ناضر !چشم ها به تو دوخته شده و منتظران حقیقت همچو شمعی تا صبح ظهور در غم هجرانت میسوزند .چه سخت وگران است بر من اینکه بینم همه خلق را ونبینم تورا .
    هر آدینه که میرسد دل بهانه تو را میگیرد و ما لبها را با ندبه وکمیل متبرک کرده و رو به دریای انتظار به انتظار طلوع آفتاب می نشینم.
    چشم ها آنقدر در فراق تو اشک ریخته وانتظار کشیده دست ها آنقدر طلب نور کرده و خالی مانده دوش ها آن قدر تازیانه سنگین اهانت را برپیکره باورهای دینی تحمل کرده که دگر توان از کف داده .مولای من!کجا هستی که دوستانت را عزت بخشی و دشمنانت را ذلیل و خوار کنی.
    ای سایبان دلهای سوخته وای انتظار اشک های بخه هم دوخته عاشقانت هر جمعه دیدگان خود را با اشک می آرایند و دلشان را نذر تو می کنند. هر صبح با مولایشان تجدید میثاق می کنند .کاروان دل را به غروب میبرند .زبان را به ذکر فرج مشغول می دارند وبر سجاده انتظار نشسته وانتظار بر دوش می کشندتا شاید دعایشان مستجاب شود و معشوق گوشه چشمی به آنها بنماید .
    ای تجدید کننده احکام تعطیل شده و ای طلب کننده خون شهید کربلا کجا هستی ؟
    بیا ودیدگان را با ظهورت مزین ودریای محبت را بر دل مشتا قاتن جاری کن .
    ای بلندای نیکی!
    دوست دارم هر آدینه که میرسد ندبه های زایرانت را دانه دانه در جام جمع کنم و از آن قلب بلوری بسازمو هنگام ظهورت با قلبی بلوری به استقبالت بیایم .مولای من!
    کی میشود که تو ما را ببینی و ما تو را ببینیم وکی میشود این گفته مصداق پیدا کند که:متی ترانا و نراک.
    هر جمعه دوباره سلام دوباره ندبه دوباره حسرت وآه انتظار غروب غریبی .
    دوباره زخم کهنه جدایی ام سر باز میکند امانم را بریده است . مرض مزمن گناه رهایم نمیکند سخت در بند ثنا گوی اهریمن شده است تمام روحم را تب فرا گرفته و در آتش میسوزد وتوان قیام را ندارد.
    ای تمام آرزوی من !ای غایب غیبت نشین!توان سخن گفتن را از دست داده ام . از این غروب بی طلوع به ستوه آمده ام.
    ای مهربان!به معصیت و ناسپاسی ام اعتراف میکنم .
    دستان نا امیدم را که در بند شیطان است امید بخشو افق فکرم را به سمت عرفان ومعرفت جهت ده.

    ای با شکوه!ای هستی شیعه!فریاد بی کسی هایم را بشنو.قلب شکسته ام را درمان کن اگر چه بارها عهد شکنی کرده ام اگر چه در کلاس درست همیشه غایب بوده ام اگر چه پشت به اقیانوس محبتت کرده ام . حال همچو برگ خزانی که اسیر زمستان سرد و تاریک شده با دستان خالی و پشت خمیده در محضرت زانوی ادب خم کرده و به انتظار پاسخ در سکوتی مبهم به سر میبرم تا جوابم را بدهی وباران رحمتت را بر قلب محزونم بباری.

    اللهم عجل لولیک الفرج

    تا امر فرج شود مهیا بفرست بهر فرج و ظهور مهدی صلوات

  2. #52
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 آذر 87 [ 10:03]
    تاریخ عضویت
    1387-7-18
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    4,268
    سطح
    41
    Points: 4,268, Level: 41
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: منتظران ظهور

    [color=#008000]یا مهدی ادركنی از امام زمان (عج)چه بخواهیم؟
    قصه‌هایی هست از تشرّفات افرادی كه از امام پول، زن، سلامتی و امثال آن را می‌خواسته‌اند. اینها همه خوب است. ولی چرا انسان از حضرت آن چیزی را كه خود آن حضرت از خدا می‌خواهد طلب نكند؟

    به همین دعای حضرت در ماه رجب توجّه كنید، حقیقتاً برای ما آموزنده است، ما هم همین‌ها را از خدا بخواهیم «وَ احتم لِی فِی قَضائِكَ خَیرَ ما حَتَمتَ؛ از قضاهای خودت، بهترینش را برای من تقدیر فرما».

    «وَ اختِم لِی بالسَّعادةِ فی مَن ختمتَ؛
    مرا از كسانی قرار بده كه امرشان را در این ماه به سعادت ختم می‌فرمایی». «و اَحیِنِی ما أحیِیتَنِی مَوفُورَاً و أمتِنی مَسرُورَاً و مَغفُوراً؛ زنده‌ام بدار در حالی كه از الطاف و رحمت‌هایت، حظّی وافر داشته‌ام و بمیرانم در حالی كه مسرور و آمرزیده‌ باشم». «واجعَل لی إلی رضوانِك وجِنانكَ مَصیراً؛7 برایم راهی به بهشت و رضوان خودت مقرّر فرما».

    او رضوان و رضای خدا را می‌طلبد. ما هم همین‌ها را بطلبیم كه هیچ چیز بالاتر از رضای خدا و بالاتر از محبّت خدا و اولیای خدا وجود ندارد.

    از امام زمان(علیه‌السلام) بخواهیم كه برایمان استغفار كند.یكی از چیزهایی كه خیلی مهم است، استغفار است. استفغار، پوشاننده‌ی سیّئات است. اگر طلبِ مغفرت جدّی باشد منجر به مغفرت می‌شود. یك وقت انسان خودش استغفار می‌كند، یك وقت دیگران برایش استغفار می‌كنند، رفقا برایش استغفار می‌كنند، آن هم مؤثر است امّا راه سومی هم وجود دارد كه بهتر از دو راه قبلی است و آن این است كه انسان به حجّت وقت متوسّل شود و از آن حضرت بخواهی كه یابن‌رسول‌الله! شما برایم طلب مغفرت كنید. من این مطلب را از این آیه شریفه می‌گویم:

    و لَو انَّهُم إذ ظَّلَموُا أنفُسَهم جاؤُوكَ فاستَغفِروا اللهَ و استغفِر لهمُ الرَّسولَ لَوجَدوا اللهَ توّاباً رحیماً.*


    اگر آنان وقتی كه به خود ستم كردند، پیش تو می‌آمدند و از خدا آمرزش می‌خواستند و پیامبر نیز برای آنان طلب آمرزش می‌كرد، قطعاً خدا را توبه‌پذیر مهربان می‌یافتند.

    خداوند به پیامبرش می‌فرماید اگر اینها كه خلاف كرده‌اند، پیش تو می‌آمدند و از من طلب مغفرت می‌كردند، تو هم برایشان استغفار می‌كردی ـ اگر این دو استغفار با هم ضمیمه می‌شد ـ آن وقت « لَوجَدوا اللهَ توّاباً رحیماً» نمی‌فرماید: «یَغفِراللهُ لهم» یعنی خدا ایشان را می‌آمرزید، بلكه می‌فرماید: «لوَجَدوا الله توّاباً رحیماً» تعبیر بسیار جالبی است. یعنی در صورت استغفار خودشان و استغفار رسول خدا، در وجودشان می‌فهمیدند و می‌یافتند و درك می‌كردند كه خدا آنها را آمرزیده است. یعنی در آن صورت غفوریّت و رحمانیت خدا را درك می‌كردند.
    امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) رضوان و رضای خدا را می‌طلبد. ما هم همین‌ها را بطلبیم كه هیچ چیز بالاتر از رضای خدا و بالاتر از محبّت خدا و اولیای خدا وجود ندارد.

    خوب، آن وقت، حجّت خدا، رسول الله(صلی‌الله‌علیه‌و‌آل ) بود و حالا حجّت وقت، امام زمان(علیه‌السلام) است. به خدا قسم اگر ما از امام زمان(علیه‌السلام) بخواهیم برایمان استغفار خواهند كرد. در ساحتِ مقدّس اینها بخل راه ندارد. امام زمان(علیه‌السلام) خلیفة خداست، مظهر تامّه حق است، اسم اعظم خدا، الان امام زمان است. اگر جدّاً بخواهیم، حضرت دعا می‌كنند، طلب مغفرت می‌كنند آن‌گاه انسان، غفوریّت و رحمانیّت خدا را لمس می‌كند.

    برادران یوسف، بعد از آزار یوسف(علیه‌السلام)، وقتی متوجه شدند بدكاری كرده‌اند، پشیمان شدند و از پدر خواستند كه «یا اَبانا اِستَغفِرلَنا ذُنوبَنا...»9 گفتند: پدرجان! تو پیش خدا وجیه هستی، رسول و پیغمبر خدا هستی، پیش خدا آبرو داری، ما گناهكاریم پشیمانیم، از تو می‌خواهیم كه برایمان طلب مغفرت نمایی، یعقوب(علیه‌السلام) هم پذیرفت. ما هم از پدر حقیقی خود بخواهیم كه او برایمان طلب مغفرت كند. یعنی از امام زمان(علیه‌السلام) درخواست كنیم كه بعد از توبة حقیقی، برای ما طلب مغفرت كند زیرا او «وجیه عندالله» است. او محمود خداست، او ولیّ خداست، او همه كاره عالم است این توبه اگر با آن لطفِ مغفرت توأم شود قطعاً كارساز خواهد بود.

    الان هم رسول خدا زنده است، باید از رسول خدا بخواهیم، از امام زمان بخواهیم و عرض كنیم: یابن‌رسول‌الله! ای عزیز فاطمه(س)! تو می‌دانی ما بیچاره هستیم و پناهی نداریم، یكی از القاب شما «غوث» است. یعنی پناه بی‌پناهان! شما پدر حقیقی ما هستید. ما بچه‌های بدی هستیم ولی شما پدر خوبی هستید، ما نوكرهای بدی هستیم، اما شما خوب آقایی هستید. ما كجا برویم، به چه كسی بگوییم و به كه پناه ببریم؟ ما شما را دوست داریم و تو از قلب ما خبر داری، در زیارت دارد «ولی حقّ مُوَالاتِی» دوستی، حق می‌آورد، ما حقِّ موالات داریم. به شما امید داریم و از شما می‌خواهیم كه شما به ما تصدّق كنید. كه خدا صدقه‌كنندگان را جزای خیر می‌دهد. دست گدایی‌ ما به سوی شما دراز است.


    پی نوشت:

    *سورة نساء(4)، آیة [/size]
    منبع:

    به نقل از آیت‌الله حاج شیخ حسن صافی اصفهانی(ره)، ماهنامه موعود شماره 82،

    [size=medium]

  3. #53
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 آذر 87 [ 10:03]
    تاریخ عضویت
    1387-7-18
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    4,268
    سطح
    41
    Points: 4,268, Level: 41
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: منتظران ظهور

    اگر آقا بیاید

    اذا قام القائم حكم بالعدل و ارتفع فى ایّامه الجور و امنت به السبل و اخرجت الارض بركات‌ها و ردّ كل حق الى اهله و لم یبق اهل دین حتّى یظهر الاسلام و یعترفوا بالایمان

    ترجمه:

    زمانى كه حضرت حجة (عج) ظهور كند به عدالت حكم مى‌كند و كسى نمى‌تواند به دیگرى جور و ستم روا دارد و راه‌ها به وسیله او امن مى‌گردد، زمین بركاتش را براى استفاده مردم خارج مى‌كند و امور را به دست اهلش مى‌سپارد و هیچ دینى غیر از اسلام باقى نمى‌ماند و همه به اسلام گرایش پیدا مى‌كنند.



    در این حدیث هفت برنامه براى حضرت بیان شده است:

    1و2-حکومت عادلانه و رفع ظلم وجور


    « اذا قام القائم حكم بالعدل و ارتفع فى ایّامه الجور » نقطه مقابل عدل، ظلم است نه جور، و قسط نقطه مقابل جور است. فرق بین عدل و قسط این است كه عدالت یعنى حقّ دیگرى گرفته نشود و قسط این است كه بین افراد تبعیض نشود، پس ظلم به نفع خویشتن گرفتن و جور حقّ كسى را به دیگرى دادن است. به عنوان مثال، یك وقت خانه كسی را براى خودم مى‌گیرم، كه این ظلم است و یك وقت خانه او را مى‌گیرم و به دیگرى مى‌دهم كه این جوراست. نقطه مقابل این است كه خانه كسی را نمى‌گیرم براى خودم كه این عدل است و اگر به كسى هم ندهم این قسط است، پس قسط عدم تبعیض و عدل عدم ظلم است.



    3- امنیت راه ها:


    «و امنت به السبل» راه‌ها به وسیله او امن مى‌شود.



    * 4- شكوفایى طبیعت:


    « و اخرجت الارض بركات‌ها » زمین بركاتش را خارج مى‌كند چه بركات كشاورزى و چه معادن و چه نیروهاى دیگرى كه براى ما مخفى است.



    * 5- سپردن امور به اهل خبره:

    « و رُدّ كلّ حقّ الى اهله » كارها را به اهلش مى‌سپارند به خلاف زمان ما كه بسیارى از كارها به دست نااهلان است .



    * 6- حاكمیّت دین اسلام:


    « و لم یبق اهل دین حتّى یظهر الاسلام » هیچ دینى باقى نمى‌ماند و همه ادیان دین واحد مى‌شوند و آن همانا اسلام است.



    * 7- گرایش قلبى به اسلام:


    « و یعترفوا بالایمان » كه دو معنى دارد ممكن است یا اشاره به این باشد كه همه تابع مكتب اهل بیت مى‌شوند و یا اشاره به این باشد كه علاوه بر این كه در ظاهر ایمان دارند در باطن هم مؤمن هستند.



    مهم‌ترین كارهایى كه آن حضرت انجام مى‌دهد و از روایات استفاده مى‌شود در چهار محور خلاصه مى‌شود:

    1- اصلاح عقاید:


    « ما على ظهر الارض بیت حجر و مدر الاّ ادخله الله كلمة الاسلام »(2)

    در تمام روى زمین خانه هاى سنگى براى ثروتمندان و خانه‌هاى گِلى فقرا و چادرها باقى نمى‌ماند جز این كه كلمه «لا اله الاّ الله» در آنها خواهد بود و شرك برچیده خواهد شد.



    2- تكامل عقول:


    جهش علمى و عقلانى پیدا مى‌شود مرحوم علاّمه مجلسى چنین مى‌فرمایند:

    كه مردم تحت تربیت او قرار مى‌گیرند و اندیشه‌ها و خردهاى آنها كامل مى‌شود. (3)



    3- عدل و داد:
    در روایات متعدّد آمده است كه « یملأ الارض عدلا و قسطاً كما ملئت ظلماً و جوراً». (4)



    4- اصلاح اخلاق:


    از بین بردن مفاسد اخلاقى و زنده كردن ارزش‌هاى اسلامى كه این را از روایات علایم آخرالزمان استفاده مى‌كنیم، روایاتى كه مى‌گوید قبل از قیام قائم انحرافات اخلاقى مثل زنا، سرقت، رشوه خوارى، كم فروشى، شراب خوارى، خون بى‌گناهان را ریختن زیاد مى‌شود و معنایش این است كه مهدى (عج) قیام مى‌كند تا اینها را از بین ببرد یعنى نظام ارزشى به طور كلّى مختل شده و حضرت مهدى (عج) نظام ارزشى را درست مى‌كند.

    حضرت مهدى (عج) داراى لشكر و سپاه و اعوان و انصار است همچنان كه در «زیارت آل یس» آمده است:

    واجعلنى من شیعته و اتباعه و انصاره و یا در بعضى از روایات آمده است كه: والمجاهدین بین یدیه، كسانى كه مى‌خواهند از یاران آن حضرت باشند باید در این چهار محور كار كنند و كسى كه هیچ یك از این امور را ندارد و دعا كند كه از یاران او باشد، این دعا دور از اجابت است.
    منبع:
    سلسله مباحث اخلاقی آیت الله مکارم شیرازی

  4. #54
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 آذر 87 [ 10:03]
    تاریخ عضویت
    1387-7-18
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    4,268
    سطح
    41
    Points: 4,268, Level: 41
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: منتظران ظهور

    خود آقا میاد دیدنت اگه ...
    انتظار




    پریشان و سراسیمه بودم. لحظاتی چند فقط به چیزی که شنیده بودم، می‌اندیشیدم.

    «اگر طالب دیدار امام زمانت هستی به فلان شهر برو. حضرت بقیة الله در بازار آهنگران در مغازه بهیر قفل‌سازی نشسته بلند شو و خدمت ایشان برس»

    بعد از مدت‌ها چله‌نشینی و دعا و توسل به علوم غریبه بالاخره کورسویی از امید به رویم تابیدن گرفت. به سرعت بلند شدم و وسائل سفر را آماده کردم. سفر راحتی نبود. اما حاضر بودم چند برابر این سختی را تحمل کنم تا بتوانم به آرزویم برسم. شور و اشتیاقی که از وجودم زبانه می‌کشید مرا به حرکت وا می

    خودم را به بازار آهنگران رساندم آن قدر هیجان زده بودم که چشم‌هایم هیچ چیز را نمی‌دید. فقط مغازه پیر قفل‌ساز را جستجو می‌کردم. لحظه به لحظه که می‌گذشت شوق و شورم بیشتر می‌شد. وقتی وارد مغازه پیرمرد قفل‌ساز شدم در همان نگاه اول امام را شناختم. دستم را روی سینه گذاشته و با ادب سلام دادم. در آن لحظه همه چیز به جز وجود امام را فراموش کرده بودم. حضرت جوابم را داد و با دست مرا به سکوت فرا خواند.

    پیرمرد در حال وارسی چند قفل بود. در این لحظه پیرزنی وارد مغازه شد لباس‌های کهنه‌ای به تن داشت و عصایی به دست. در دستان فرتوت و لرزانش قفلی به چشم می‌خورد. پیرزن آن را به قفل ساز نشان داد و گفت: برادر برای رضای خدا این قفل را سه شاهی از من بخرید. به پولش نیاز دارم.

    پیرمرد قفل را گرفت و آن را وارسی کرد. قفل سالم بود پس رو به زن کرد و گفت: خواهرم این قفل هشت شاهی می‌ارزد. کلید آن هم دو شاهی می‌شود. اگر دو شاهی به من بدهی من کلیدش را برایت می‌سازم و در آن صورت پول قفل ده شاهی می‌شود.

    پیرزن گفت: من به این قفل نیازی ندارم فقط شما اگر آن را سه شاهی از من بخرید برایتان دعای خیر می‌کنم.

    پیرمرد با آرامش جواب داد: خواهرم تو مسلمانی و من هم مسلمان. چرا مال مسلمان را ارزان بخرم من نمی‌خواهم تو ضرر کنی. این قفل هشت شاهی ارزش دارد و من اگر بخواهم در معامله سودی ببرم آن را به قیمت هفت شاهی می‌خرم چون در این معامله بیشتر از یک شاهی سود بردن بی‌انصافی است.

    پیرزن با ناباوری قفل ساز را نگاه کرد و بعد از این که سخنان پیرمرد تمام شد گفت: من تمام این بازار را زیر پا گذاشتم و این قفل را به هر که نشان دادم گفتند بیشتر از دو شاهی آن را نمی‌خرند من هم به این دلیل به آنها نفروختم که به سه شاهی پول نیاز دارم. پیرمرد گفت: اگر آن را می‌فروشی من هفت شاهی می‌خرم و سپس هشت شاهی به پیرزن داد. پیرزن راضی و خوشحال عصا زنان دور شد.

    آن گاه امام رو به من کرد و گفت: مشاهده کردی؟ شما هم این طور باشید تا ما خود به سراغ شما بیاییم. چله نشینی لازم نیست و توسل به علوم غریبه فایده‌ای ندارد. عمل درست داشته باشید و مسلمان باشید. از تمام این شهر من این پیرمرد را برای مصاحبت انتخاب کرده‌ام چون دین‌دار است و خدا را می‌شناسد این هم از امتحانی که داد. او با اطلاع از نیاز زن به پول قفل را به قیمت واقعی‌اش از او خرید. این گونه است که من هر هفته به سراغش می‌آیم و احوالش را می‌پرسم.

    پس از تمام شدن سخنان امام سرم را پایین انداختم و به فکر فرو رفتم.

  5. #55
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 آذر 87 [ 10:03]
    تاریخ عضویت
    1387-7-18
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    4,268
    سطح
    41
    Points: 4,268, Level: 41
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: منتظران ظهور

    دوای همه دردها
    انتظار


    «... أنّ الارض‌ یرثها عبادی‌ الصالحون‌؛
    این‌ زمین‌ را، بندگان‌ صالح‌، به‌ میراث‌ می‌برند.» (انبیاء/105)

    احساس‌ انتظار، مثل‌ احساس‌ تشنگی‌ است‌:

    احساس‌ تشنگی‌، آدم‌ را، به‌ آب‌ می‌رساند، و احساس‌ انتظار، انسان صاحب‌ نظر آگاه دین‌ باور حقیقت‌ جوی‌ را، به‌ حجت‌ بالغه‌ الهی‌!...

    اسلام‌، بزرگ‌ترین‌ اصل‌ اجتماعی‌ و پاك‌ترین‌ نهاد سیاسی‌ دین‌ را، اعتقاد و التزام‌ به‌ رهبری‌ «معصوم‌» می‌داند.

    رهبر جامعه‌ انسان‌، هیچ‌ كس‌ نمی‌تواند بود، مگر «پیامبر» یا «امام‌» كه‌ به‌ طور مستقیم‌ از سوی‌ خدا و یا به‌ امر حق‌ و به‌ دست‌ پیامبر، تعیین‌ شده‌ باشد.

    حقیقت‌ دین‌، جز این‌ نیست‌ و بلوغ‌ انسانیت‌، جز از این‌ راه‌، مقدور نمی‌تواند شد.

    شیعه‌، نیز ـ با التزام‌ و پایداری‌ بر این‌ اصل‌ خدایی‌ ـ در هیچ‌ لحظه‌ای‌ از تاریخ‌، هیچ‌ «ظالم‌» و «روند ظالمانه‌ای‌» را تأیید و تصدیق‌ نكرده‌، و بر سر این‌ كار، «جان‌» خویش‌ را ـ در همواره همه‌ جا ـ بلا گردان‌ «ایمان‌» خویش‌ ساخته‌ است‌!...

    در آن‌ حدیث‌ مشهور، هم‌، كه‌ سخن‌ از قیام‌ حجت‌‌، به‌ میان‌ می‌آید، تاكید، بر سر «ستم‌ ستیزی‌» است‌:

    «یملاالله به‌ الارض‌ قسطاً و عدلاً، كما ملئت‌ ظلماً و جوراً.
    خداوند، این‌ زمین‌ را ـ به‌ دست‌ او ـ از عدل‌ و داد، سرشار می‌سازد، همانطور كه‌ از ظلم‌ و جور سرریز شده‌ باشد!...»

    تو گویی‌ كه‌ آنچه‌ دیو آتشخوارة‌ «ظلم‌»، بر سر آدمیان‌ خاك‌ می‌آورد، با هیچ‌ داغ‌ و زخم‌ دیگری‌، برابری‌ نتواند كرد، اصلاً، همة‌ دردهای‌ بشر كجا، و این‌ آتش‌ جانسوز خانمان‌ بر باد ده‌، كجا؟!

    و دوای‌ این‌ همه‌ درد: «عدالت‌»!

    از نگاه‌ «شیعه‌»، عدالت‌، اصل‌ دین‌ است‌:

    نخستین‌ پیشوای‌ او، در محراب‌، به‌ گناه‌ عدالت‌، به‌ قتل‌ می‌رسد!!

    و آخرین‌ پیشوایش‌، برای‌ این‌ كه‌ به‌ داد عدالت‌ برسد قیام‌ می‌كند؛

    و آخرین‌ حلقه‌، از مجموعة‌ حلقات‌ مبارزات حق‌ و باطل‌ را ـ كه‌ از آغاز جهان‌، بر پای‌ بوده‌ است‌ ـ به‌ سامان‌ می‌برد.

    همة‌ حرف «انتظار»، همین‌ است‌:

    سفری‌ دور و دراز، برای‌ رسیدن‌.

    با چشمان‌ «آینده‌»، تكلیف‌ «حال‌» را، روشن‌ كردن‌.

    در آستانة‌ سقوط‌ و ابتذال‌،، دست‌ انسان‌ را گرفتن‌، و او را، تا درگاه‌ نگاه‌ خدا، بالا كشیدن‌ و بر تحقّق‌ آرمان‌ والای‌ همة‌ انبیا و اولیا و مردان‌ رزم‌ آور راه‌ حق‌، نظر داشتن‌!.

    ودرآخرین‌ رزم‌ ـ پیروزمندانه‌ ـ حیثّیت‌ عادلانة‌ خاك‌ را از نگاه‌بلند «بقیة‌الله» به ‌نظاره ‌برخاستن‌...و این‌، حرف كمی‌ نیست‌!.

    نویسنده: ابوالقاسم حسینخانی، قطعه‌ ادبی‌ برگزیده‌ دومین‌ جشنوارة‌ برترین‌های‌ فرهنگ‌ مهدویت‌؛ ویژة‌ مطبوعات‌‌.

  6. #56
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 آذر 87 [ 10:03]
    تاریخ عضویت
    1387-7-18
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    4,268
    سطح
    41
    Points: 4,268, Level: 41
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: منتظران ظهور

    نتیجه محبت به امام زمان(عج)
    امام زمان علیه السلام


    برای انتظار حضرت ولی عصر(عجل الله فرجه الشریف)، باید پیمانه‏ مودت خویش را از نور موالات و دوستی خاندان پاکی‏ها (معصومان علیهم السلام) سرشار کرد.

    «و ان تملا ... مودتی نور الموالاة لمحمد و آله.»(1)

    زیرا در سایه‌سار فرهنگ «موالات‏» پاکان و پاکی‏ها همه‏ مفاسد دنیوی ما در حوزه‏های مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، اصلاح می‏گردد:

    «بموالاتکم علمنا الله معالم دیننا و اصلح ما کان فسد من دنیانا.» (2)

    واژه‏ «موالات‏» دارای ‏دو مفهوم است. این دو معنا، مانند دو رکن همراه با هم، معنابخش ماده‏ «موالات‏»‌اند. واژگان «دوستی‏» و «پیروی‏» با هم، «موالات‏» را در ذهن‏ها به تفسیر تصویر می‏کشند.

    «موالات‏» به حکم باب «مفاعله‏»، امری است متقابل، یعنی ما شیعیان، خاندان اهل‏بیت را دوست می‏داریم و از آنان اطاعت می‏کنیم، و آنان نیز ما را دوست داشته و توسلات و تقاضاهای ما را اجابت کرده و ما را شفاعت می‏کنند.

    سید ابن طاووس (رحمة الله) می‏گوید: سحرگاهی، در سرداب مقدس حضرت در سامره، نوای آن عزیز را شنیدم که می‏نالید و می‏فرمود: «اللهم! ان شیعتنا خلقت من شعاع انوارنا، و بقیة طینتنا؛ پروردگارا! شیعیان ما، از پرتو انوار ما خلق شدند و از زیاده‏ گل ما سرشته گردیدند. (3)

    ابو ربیع شامی می‏گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: از عمر و بن اسحاق، حدیثی نقل شده که:

    دخل علی امیرالمؤمنین علیه السلام فرای صفرة فی وجهه. قال: ما هذه الصفرة؟ فذکر وجعا به . فقال له علی علیه السلام، انا لنفرح لفرحکم و نحزن لحزنکم، و نمرض لمرضکم، و ندعو لکم، فتدعون فنؤمن. قال عمرو: «قد عرفت ما قلت، و لکن کیف ندعو فتؤمن؟» فقال: «انا سواء علینا البادی و الحاضر.» فقال ابو عبدالله علیه السلام: «صدق عمرو .»(4)

    فردی به حضور امیر مؤمنان رسید و حضرت، در صورت او، زردی مشاهده کرد. فرمود:

    این زردی چیست؟ گفت که دردی دارد. حضرت فرمود: «ما، با شادی شما، شاد می‏شویم، و از غم شما اندوهناک، و از مریضی شما مریض می‏گردیم، و برای شما دعا می‏کنیم، پس شما هم دعا می‏کنید و ما آمین می‏گوییم.»

    عمر و گوید: گفتم: «آنچه فرمودی، فهمیدم، اما چگونه بر دعای ما آمین می‏گویید؟

    فرمود: «برای ما، مسافت دور و نزدیک فرقی ندارد.» امام صادق علیه السلام فرموند: «عمرو، راست گفت.»

    به خوبی مشاهده می‏شود که موالات، دو طرفی است و از روایات استنباط می‌شود که آن امام عزیز، با محبت ‏خروشان خود، به شعیان خود نظر دارد. مگر نه آن است که یوسف گمشده، «رحمت موصوله‏» (5) و مهر بی کران و رحمت پیوسته‏ الهی است .



    امام صادق علیه السلام می‏فرمایند:

    «خداوند، رحمت کند بنده‏ای که ما را نزد مردم محبوب کند و ما را در معرض دشمنی و کینه‌توزی آنان قرار ندهد. همانا، به خدا سوگند، اگر سخنان زیبای ما را برای مردم روایت می‏کردند، به سبب آن، عزیزتر می‏شدند و هیچ کس نمی‏توانست‏ بر آنان وصله‏ای بچسباند، ولی یکی از آنان کلمه‏ای را می‏شنود، پس ده کلمه از پیش خود بر آن می‏افزاید.» (6)

    آری پیمانه‏ مودت و دوستی را باید از نور موالات محمد و آل محمد، سرشار و سرریز کرده که اجر زحمات رسول و پاداش رسالت آن سترگ است همچنان که در آیه چنین آمده است: «لا اسئلکم علیه اجراً الا المودة فی القربی‏»(7)؛ برای رسالتم هیچ اجر و مزدی از شما نمی‏خواهم مگر دوستی اهل بیتم و در آیه دیگر چنین آمده که: «و ما اسالکم من اجر فهو لکم‏»(8)؛ سود و ثمره‏ این محبت و علاقه، به خود ما باز می‏گردد و ما را به پاکان و پاکی‏ها وصل می‏کند و به اوج و رفعت می‏کشاند و اینگونه است که «فائز» می‏شویم: «فاز الفائزون‏» بولایتکم (9) در سایه‏ ولایت پاکان است که رستگاران، به رستگاری دست ‏یافته‏اند و از «ذلت ‏خوض و فرو رفتن‏» به «عزت فوز و سر بر کشیدن‏» نائل گشته‏اند . در آیه‏ای دیگر می‏خوانیم:

    «ما اسالکم علیه من اجر الا من شاء ان یتخذ الی ربه سبیلا» (10)؛ فقط، از کسانی که بخواهند راه را بیابند و حرکت کنند، رسول، مزد رسالت را می‏خواهد. در دعای ندبه نیز آمده است:

    «فکانوا هم السبیل الیک و المسلک الی رضوانک» (11)؛ همانا تنها، این خاندان راه به سوی خدا هستند و طریقه‏ کسب رضوان اویند.

    در سه آیه یاد شده سخن از آن است که اجر و پاداش رسالت ‏حضرت محمد صلی الله علیه و آله:
    الف) مودت امت

    ب) آن اجر، برای خودتان است

    ج) آن اجر، فقط از آن کسی است که خواسته باشد راه یابد.

    این عاطفه‏ سرشار است که می‏تواند به گام‏های ما، توان دهد و آن را در «سبیل‏» و راه خدا همراه با ثبات و استواری، به حرکت و جریان بیندازد، و با این محبت ‏به حجت‏ خدا است که با تمام وجود، نجوا می‏کنیم:

    «السلام علیک یا سبیل الله الذی من سلک غیره هلک‏» (12)؛ تو ای حجت ‏خدا! - تنها راه هستی و من، سرشار از عشق تو هستم و با تو آغاز می‏کنم و با تو ادامه می‏دهم و تنها، تو، شفیع و همراه من، در آغاز و در ادامه هستی. (13)

    راستی، کبوتر دل من، در کدامین آسمان باید پرواز کند و در کدامین آستان باید آشیانه گزیند؟ جز آسمان پاکی‏ها که راه نجات و سعادت و رشد مرا به همراه دارد و آستان پاکان، که پناهی مهربان و دل سوز، راهی هست؟

    تو، آگاه به تمامی راه هستی و آزاد از تمامی جاذبه‏ها؛ تو، خلق را برای خدا می‏خواهی و در جهت او به حرکت می‏داری و آنان را به قله‏های «قرب‏» و «رضوان‏» رهنمون می‏سازی. (14)



    پی‌نوشت‌ها:

    1- فرازی از دعای زیارت آل یس .

    2- فرازی از زیارت جامعه كبیره .

    3- الصحیفة المبارکة المهدیه، ص 291 (نقل از مهر بیکران)

    4- بصائر الدرجات، جزء 5، ب 16، (نقل از مهر بیکران)

    5- فرازی از زیارت جامعه کبیره .

    6- الروضة من الکافی، ص 229، ح 293 (نقل از مکیال، ج 2، ص 221 .)

    7- شوری، 23 .

    8- سبا، 47 .

    9- فرازی از زیارت جامعه کبیره .

    10- فرقان: 57 .

    11- فرازی از دعای ندبه .

    12- فرازی از دعای صاحب الامر .

    13- فمعکم معکم لامع غیرکم (فرازی از زیارت جامعه‏ کبیره)

    14- اریدکم لله (نهج البلاغه، خ 136) .

    برگرفته از مجله انتظار، ش 5 (با دخل و تصرف)

  7. #57
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 آذر 87 [ 10:03]
    تاریخ عضویت
    1387-7-18
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    4,268
    سطح
    41
    Points: 4,268, Level: 41
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: منتظران ظهور

    اسرار غیبت امام زمان (عج)


    غیبت

    ولی عصرعلیه السلام از رازهای بسیار پیچیده ای است كه با ظهور او همه حقیقت روشن می گردد. "عبدالله بن فضل هاشمی" می گوید امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت صاحب الامر به ناچار غیبتی خواهد داشت، به طوری كه گمراهان در شك واقع می شوند.

    سئوال كردم: چرا؟

    فرمود: اجازه بیان علتش را نداریم .

    گفتم: حكمتش چیست؟

    با توجه به این آیه، خداوند متعال در هر زمان و دوره ای، مردم آن دوره را مورد امتحان قرار می دهد تا مومنین واقعی از متظاهرین به دین و ایمان مشخص شوند. امتحان الهی در هر زمان، متفاوت و متناسب با رشد و كمال عقلی مردم آن زمان است. در دوران غیبت كبری، با غایب شدن حجت خدا، مردم به استقامت و پایداری نسبت به دین امتحان می شوند تا منتظرین واقعی از غیر واقعی تمیز داده شده و هر كدام پاداشی در خور موفقیت در این امتحان به دست آورند.

    فرمود: همان حكمتی كه در غیبت حجت های گذشته وجود داشت، در غیبت آن جناب وجود دارد، اما حكمتش جز بعد از ظهور او ظاهر نمی شود، چنانكه حكمت سوراخ كردن كشتی و كشتن جوان و اصلاح دیوار به دست حضرت خضر علیه السلام برای حضرت موسی علیه السلام آشكار نشد جز هنگامی كه می خواستند از هم جدا شوند.

    ای پسر فضل! موضوع غیبت، سرّی از اسرار خدا و غیبی از غیوب الهی است، چون خدا را حكیم می دانیم باید اعتراف كنیم كه كارهایش از روی حكمت صادر می شود، گرچه تفصیلش برای ما مجهول باشد."

    (1)

    از این حدیث استفاده می شود كه علت اصلی و اساسی غیبت به دلیل این كه اطلاع بر آن به صلاح مردم نبوده، یا استعداد فهمش را نداشته اند، بیان نشده است.

    در عین حال به مواردی از فلسفه غیبت در بعضی از روایات اشاره شده است كه به صورت اختصار بیان می كنیم:

    آزمایش مردم

    یكی از سنت های الهی، آزمایش مردم است. این سنت در تمام امت های گذشته نیز اجرا شده است. خداوند متعال در قرآن كریم می فرماید: "احسب الناس ان یتركوا ان یقولوا امنا و هم لا یفتنون و لقد فتنا الذین من قبلهم فلیعلمن الله الذین صدقوا و لیعلمن الكاذبین."

    (2)

    آیا مردم خیال می كنند كه همین كه گفتند ایمان آوردیم رها شده و دیگر امتحان نمی شوند، كسانی را كه قبل از آنها بودند، آزمایش كردیم تا خداوند راستگویان و دروغ گویان را مشخص كند.

    غیبت تو خواب را از من ربوده و لباس صبر را بر بدنم تنگ و آرامش را از من سلب كرده است. آقای من! غیبت تو برای همیشه مرا اندوهگین كرده مثل كسی كه تمام بستگانش را یكی پس از دیگری از دست می دهد و تنها می ماند."

    با توجه به این آیه، خداوند متعال در هر زمان و دوره ای، مردم آن دوره را مورد امتحان قرار می دهد تا مومنین واقعی از متظاهرین به دین و ایمان مشخص شوند. امتحان الهی در هر زمان، متفاوت و متناسب با رشد و كمال عقلی مردم آن زمان است. در دوران غیبت كبری، با غایب شدن حجت خدا، مردم به استقامت و پایداری نسبت به دین امتحان می شوند تا منتظرین واقعی از غیر واقعی تمیز داده شده و هر كدام پاداشی در خور موفقیت در این امتحان به دست آورند.

    "سدیر" می گوید. در خدمت مولایمان امام صادق علیه السلام بودیم، امام علیه السلام روی زمین نشسته و عبائی بی یقه و با آستین كوتاه پوشیده بود، در آن حال مانند پدر فرزند مرده گریه می كرد، آثار حزن از رخسار مباركش نمایان بود و می فرمود: آقای من! غیبت، هزاران سرّ نهان در نظام دین و برنامه های مترفی آن دارد كه درك هر یك، دلی دریایی و چشمی بینا می خواهد تا آنجا كه همه پیامبران هم نمی توانند به تمام اسرار آگاه باشند.

    غیبت تو خواب را از من ربوده و لباس صبر را بر بدنم تنگ و آرامش را از من سلب كرده است. آقای من! غیبت تو برای همیشه مرا اندوهگین كرده مثل كسی كه تمام بستگانش را یكی پس از دیگری از دست می دهد و تنها می ماند."

    سدیر می گوید: از ناله های جانگداز حضرت، پریشان شده و عرض كردم: ای فرزند رسول خدا! خداوند دیدگان شما را گریان نكند، برای چه این قدر ناراحت و محزون هستید؟

    امام صادق علیه السلام آه سوزناكی كشید و [بدین مضمون] فرمود: "قائم ما غیبت طولانی كرده و عمرش طولانی می شود. در آن زمان اهل ایمان امتحان می شوند و به واسطه طول غیبتش، شك و تردید در دل آنها پدید می آید و بیشتر، از دین خود برمی گردند."

    بیم از كشته شدن ;

    "زراره" گوید امام صادق علیه السلام فرمود: "برای حضرت قائم قبل از ظهورش غیبتی است."

    پرسیدم: چرا؟

    فرمود: "یخاف علی نفسه الذبحه" (3) بر جانش از كشته شدن می ترسد.

    در دوران غیبت، مردم جهان به تدریج برای ظهور آن مصلح حقیقی و سامان دهنده وضع بشر، آمادگی عملی و اخلاقی پیدا می كنند. روش آن حضرت مانند روش انبیاء و اولیاء گذشته نیست تا مبتنی بر اسباب و علل عادی و ظاهری باشد، بلكه روش او در رهبری بر جهان بر مبنای حقایق و حكم به واقعیات، و ترك تقیه و ... است، كه انجام این امور نیاز به تكامل علوم و معارف و ترقی و رشد فكری و اخلاقی بشر دارد، به طوریكه قابلیت برای حكومت واحد جهانی در راستای تحقیق احكام الهی فراهم باشد.

    حضرت همواره در معرض كشته شدن بوده و هست زیرا حكام ستمگری كه در طول دوران اسلامی حكم رانده اند (عباسیان و غیر آنان از كسانی كه به ویژه در خاورمیانه حكومت نموده اند) بیشترین تلاش و كوشش خود را صرف پایان بخشیدن به زندگانی حضرت مهدی علیه السلام می نمودند.

    خصوصاً پس از آن كه می دانستند كه حضرت مهدی علیه السلام همان كسی است كه تخت های حكمرانان ظلم و جور را متزلزل نموده، در هم خواهد شكست و همان كسی است كه هستی ظالمان را نابود و از استیلاء آنان بر بندگان خدا و كشورها جلوگیری خواهد كرد.

    هیچ یك از امامان معصوم به مرگ طبیعی از دنیا نرفتند، بلكه طاغوت های این امت، آنان را شهید كردند، با این كه می دانستند بشارت ها و اخباری كه راجع به حضرت مهدی علیه السلام وارد شده، درباره آنان (یازده امام علیه السلام) وارد نشده است. مثلاً درباره هیچ یك از ائمه علیهم السلام حتی یك حدیث به این مضمون وارد نشده كه دنیا را از عدل و داد پر خواهد ساخت و بر تمام وسایل پیروزی و ظفر برای وی فراهم خواهد آمد، جز درباره وجود مقدس حضرت مهدی علیه السلام.

    با چنین خبرهایی، حكومت های جور و ستم در قبال شخصیتی بزرگ كه می خواهد حاكمیت ظلم و ستم را از بین برده و حاكمیت عدل و داد را در سراسر جهان بگستراند، دست روی دست نگذاشته و سكوت نمی كردند و همواره مترصد كشتن چنین انسانی بودند.

    آمادگی و استعداد مردم


    قانون عرضه و تقاضا در جوامع بشری همواره و در همه جا جاری است و عرضه، مطابق تقاضا می باشد، در غیر این صورت نظام زندگی به هم خورده و تعادل خود را از دست می دهد. این قانون تنها جنبه اقتصادی ندارد بلكه در مسائل اجتماعی نیز جاری است.

    بدون تقاضا، عرضه بی فایده است. نیاز به رهبر و پیشوا برای جامعه نیز از این فایده و قانون مستثنی نبوده و در قالب استعداد و آمادگی مردم تحقق پیدا می كند.

    حضرت علی علیه السلام فرمود: "بدانید زمین از حجت خدا خالی نمی ماند، ولی خداوند به خاطر ظلم و جور و اسراف مردم بر خودشان، آنها را از دیدار او كور خواهد ساخت. "

    در دوران غیبت، مردم جهان به تدریج برای ظهور آن مصلح حقیقی و سامان دهنده وضع بشر، آمادگی عملی و اخلاقی پیدا می كنند. روش آن حضرت مانند روش انبیاء و اولیاء گذشته نیست تا مبتنی بر اسباب و علل عادی و ظاهری باشد، بلكه روش او در رهبری بر جهان بر مبنای حقایق و حكم به واقعیات، و ترك تقیه و ... است، كه انجام این امور نیاز به تكامل علوم و معارف و ترقی و رشد فكری و اخلاقی بشر دارد، به طوری كه قابلیت برای حكومت واحد جهانی در راستای تحقیق احكام الهی فراهم باشد و جامعه بشری به این مطلب برسد كه هیات های حاكمه با روش های گوناگون نمی توانند از عهده اداره امور برآیند، و مكتب های سیاسی و اقتصادی مختلف دردی را درمان نمی كنند، اجتماعات و كنفرانس ها و سازمان های بین المللی و طرح ها و كوشش های آنها به عنوان حفظ حقوق بشر نمی توانند نقشی را ایفاء كنند و از تمام این طرح ها كه امروز و فردا مطرح می شود مایوس شود.

    وقتی اوضاع و احوال اینگونه شد و مردم از تمدن منهای دین، معنویت و انسانیت به ستوده آمدند و تاریكی و ظلمت جهان را فرا گرفت، ظهور یك مرد الهی در پرتو عنایت حق، مورد استقبال مردم جهان قرار می گیرد. در این شرایط ، پذیرش جامعه از ندای روحانی یك منادی آسمانی بی نظیر خواهد بود، زیرا در شدت ظلمت و تاریكی، درخشندگی نور نمایان تر می گردد.

    خالی نماندن زمین از حجت

    حضرت علی علیه السلام فرمود: "لا تخلواالارض من قائم بحجة الله" هیچگاه زمین از كسی كه قائم به امر الهی باشد خالی نخواهد ماند.

    از سنت های دائمی الهی این است كه از آغاز آفرینش، بشر را تحت سرپرستی یك راهنما و رهبر قرار داده است و برای هر قوم و ملتی رسولی فرستاده تا آن رسول، مردم را از عذاب الهی بترساند و وصی و خلیفه و جانشین و امام پس از او نیز همان سیره و روش پیامبر را عمل كرده و مردم را به اهداف الهی نزدیك كرده است.

    امام صادق علیه السلام می فرماید: "اگر در دنیا دو نفر وجود داشته باشند، یكی از آنها امام و حجت خدا است."

    (4)

    باز می فرماید: "آخرین كسی كه از این دنیا خواهد رفت، امام است و او حجت خدا بر خلق است و باید او آخرین نفر باشد كه از دنیا می رود، برای این كه كسی بدون حجت و رهبر نماند تا با خدای احتجاج كرده، شكایت نماید كه تكلیف خود را در دنیا نمی دانسته است."

    (5)

    حضرت علی علیه السلام فرمود: "بدانید زمین از حجت خدا خالی نمی ماند، ولی خداوند به خاطر ظلم و جور و اسراف مردم بر خودشان، آنها را از دیدار او كور خواهد ساخت. "

    (6)

    با توجه به روایات فوق و بررسی دوران زندگی امامان معصوم علیه السلام كه هیچ كدام با مرگ طبیعی از دنیا نرفتند، اگر آخرین حجت الهی نیز غایب نمی شد و در میان مردم حضور عادی می داشت، یقیناً به سرنوشت امامان دیگر دچار می شد، و مردم برای همیشه از فیض الهی محروم می شدند. خداوند متعال با حكمت بالغه اش آخرین حجت خود را به وسیله غیبت، حفظ و صیانت نموده تا زمین از حجت حق خالی نماند.

    نداشتن یار و یاور


    یكی از علت های غیبت امام زمان علیه السلام، نبود انصار و اصحاب جهت یاری رساندن به آن حضرت است. از روایات مختلف این نكته برداشت می شود كه نصاب یاران حضرت مهدی علیه السلام 313 نفر می باشد كه با تولد و رشد آنها، یكی از موانع ظهور مرتفع می گردد. انصار و یاران حضرت را می توان به دو گروه تقسیم كرد:

    الف- یاران خاص:

    كه 313 نفر می باشند و صفات و شاخصه هایی كه در روایات ذكر شده، مربوط به آنها می باشد و در زمان ظهور و حكومت جهانی حضرت، تصدی مناسب مهم حكومتی را به عهده دارند.

    از حضرت علی علیه السلام روایت شده است كه فرمودند: "یاران خاص قائم جوانند، بین آنان پیری نیست مگر به میزان سرمه در چشم و یا مانند نمك در غذا كه كمترین ماده غذا نمك است. "

    (7)

    از امام صادق علیه السلام روایت شده است كه فرمودند: "مردانی اند كه گویی قلب هایشان مانند پاره های آهن است. هیچ چیز نتواند دل های آنان را نسبت به ذات خدا گرفتار شك و تردید سازد. سخت تر از سنگ هستند و ..."

    (8)

    ب- یاران عام:

    نصاب معینی ندارند. در روایات تعداد آنها مختلف و در بعضی از آنها تا 10 هزار نفر در مرحله اول ذكر شده است كه در مكه با حضرت پیمان می بندند.

    امام زمان علیه السلام با این تعداد از یاران خاص و عام، قیام جهانی خود را شروع می كند.

    تعهد نداشتن نسبت به حاكمان جور

    امام صادق علیه السلام فرمود: "یقوم القائم و لیس لاحد فی عنقه عهد ولا عقد ولا بیعه" (9) قائم ما در حالی ظهور می كند كه در گردن او برای احدی عهد و پیمان و بیعتی نیست.

    برنامه مهدی موعود، با سایر ائمه اطهار علیهم السلام تفاوت دارد. ائمه علیهم السلام مامور بودند كه در ترویج و انذار و امر به معروف و نهی از منكر تا سر حد امكان كوشش نمایند، ولی سیره و رفتار حضرت مهدی علیه السلام متفاوت با آنان بوده و در مقابل باطل و ستم، سكوت نكرده با جنگ و جهاد، جور و ستم و بی دینی را ریشه كن می نماید. اصلاً اینگونه رفتار از علائم و خصائص مهدی موعود شمرده می شود.

    به بعضی از امامان كه گفته می شد: چرا در مقابل ستمكاران قیام نمی كنی؟

    جواب می دادند: این كار به عهده مهدی ماست.

    به بعضی از امامان اظهار می شد: آیا تو مهدی هستی؟ جواب می داد: مهدی با شمشیر جنگ می كند و در مقابل ستم ایستادگی می نماید ولی من چنین نیستم.

    به بعضی عرض می شد: آیا تو قائم هستی؟ پاسخ می داد: من قائم به حق هستم، لیكن قائم معهودی كه زمین را از دشمنان خدا پاك می كند، نیستم.

    از اوضاع آشفته جهان و دیكتاتوری ظالمین و محرومیت مومنین شكایت می شد، می فرمودند: قیام مهدی مسلم است، در آن وقت اوضاع جهان اصلاح و از ستمكاران انتقام گرفته خواهد شد. مومنین و شیعیان هم به این نویدها دلخوش بودند و هر گونه رنج و محرومیتی را بر خود هموار می كردند.

    اكنون با این همه انتظاراتی كه مومنین بلكه بشریت از مهدی موعود دارند، آیا امكان داشت كه آن جناب با ستمكاران عصر بیعت و پیمان خویش وفادار بماند و در نتیجه هیچ وقت اقدام به جنگ و جهاد نكند، زیرا اسلام عهد و پیمان را محترم شمرده و عمل به آن را لازم دانسته است.

    از این رو در احادیث تصریح شده كه یكی از اسرار غیبت و مخفی شدن ولادت حضرت صاحب الامر علیه السلام این است كه ناچار نشود با ستمكاران بیعت كند تا هر وقت خواست، قیام كند و بیعت كسی در گردنش نباشد.

    امام حسن مجتبی علیه السلام

    فرمود: "ان الله عزوجل یخفی ولادته و یغیب شخصه لئلا یكون لاحد فی عنقه بیعة اذا خرج" خداوند عزوجل ولادت او را مخفی می كند و شخص او را از دیده ها پنهان می سازد تا هنگامی كه ظهور می كند كسی را در گردن او بیعت نباشد.

    (10)

    پی نوشت ها:

    1- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 91.

    2- سوره عنكبوت، آیه 2

    3- شیخ صدوق، كمال الدین و اتمام النمعه، ج 2، باب 44، ج 11، ص 482.

    4- علامه حائری، الزام الناصب، ص 4، ر.ك زندگانی حضرت صاحب الزمان، ص 164.

    5- همان مدرك .

    6- كافی، ج 2، ص 164، ر. ك مكیال المكارم، ص 160.

    7- علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 333، حدیث 10، غیبت نعمانی، باب بیستم .

    8- علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 308.

    9- اصول كافی، ج 1، ص 342 .

    10- كامل سلیمان، یوم الخلاص، ص 101.

    منبع: نشریه مبلغان، شماره 26 .

  8. #58
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 آذر 87 [ 10:03]
    تاریخ عضویت
    1387-7-18
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    4,268
    سطح
    41
    Points: 4,268, Level: 41
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: منتظران ظهور

    شاید این جمعه بیاید شاید ...


    خبر آمد خبری در راه است

    سرخوش آن دل كه از آن آگاه است

    شاید این جمعه بیاید، شاید

    پرده از چهره گشاید، شاید

    دست افشان، پای كوبان می‎روم

    بر در سلطان خوبان می‎روم

    می‎روم بار دگر مستم كند

    بی پر و بی پا و بی دستم كند

    می‎روم كز خویشتن بیرون شوم

    پرده‎ی لیلا رخی مجنون شوم

    هر كه نشناسد امام خویش را

    بر كه بسپارد زمان خویش را

    با همه‎ی لحن خوش آوایی‎ام

    در به در کوچه تنهایی‎ام

    ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر

    نغمه‎ی تو از همه پر شورتر

    کاش که این فاصله را کم کنی

    مهنت این قافله را کم کنی

    کاش که همسایه‎ی ما می‎شدی

    مایه‎ی آسایه‎ی ما می‎شدی

    هر که به دیدار تو نایل شود

    یک شبه حلاّل مسائل شود

    دوش مرا حال خوشی دست داد

    سینه ما را عطشی دست داد

    نام تو بردم لبم آتش گرفت

    شعله به دامان سیاوش گرفت

    نام تو آرامه‎ی جان من است

    نامه‎ی تو خط امان من است

    ای نگهت خاستگه آفتاب

    بر من ظلمت‎زده یک شب بتاب

    پرده برانداز ز چشم تَرم

    تا بتوانم به رخت بنگرم

    ای نفست یار و مدد کار ما

    کـی و کجا وعده‎ی دیدار ما

    دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد

    به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد

    به مكه آمدم ای عشق تا تو را بینم

    تویی كه نقطه‎ی عطفی به اوج آیینم

    كدام گوشه مشعر، كدام كنج منا

    ز شوق وصل تو در انتظار بنشینم

    ای زلیخا دست از دامان یوسف باز كش

    تا صبا پیراهنش را سوی كنعان آورد

    ببوسم خاك پاك جمكران را

    تـجلی‎خـانه پیغمبران را

    خبر آمد خبری در راه است

    سرخوش آن دل كه از آن آگاه است

    شاید این جمعه بیاید، شاید

    پرده از چهره گشاید، شاید

    "مرحوم محمدرضا آغاسی"

  9. #59
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 آذر 87 [ 10:03]
    تاریخ عضویت
    1387-7-18
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    4,268
    سطح
    41
    Points: 4,268, Level: 41
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: منتظران ظهور

    اگر او بیاید..........

    اگر او بیاید ...

    جهان با فروغ جمال عالم آرایش منور گردد.

    راهها امن شود.

    ثروت به طور مساوی تقسیم گردد.

    همه گنجها را استخراج نماید.

    جهان در آسایش و آرامش بی نظیر قرار گیرد.

    همگان از حکومت‏حضرتش خشنود باشند.

    زمین برکاتش را خارج سازد.

    پرچم اسلام بر فراز گیتی به اهتزار در آید.

    امت اسلامی مجد و عظمت فوق العاده‏ای پیدا کند.

    حکومتهای جابرانه ریشه کن شوند.

    شرق و غرب جهان به تسخیر آن حضرت در آید.

    فرهنگ بشری به والاترین حد خود برسد.

    جهان در ثروت و آبادانی غوطه‏ور شود.

    انسانها از رشد عقلانی برخوردار شوند.

    همه بدعتهای جاهلی ریشه کن شود.

    کینه توزی و دغلبازی رخت‏ بر بندد.

    امتیازهای طبقاتی از بین برود.

    روابط انسانها بر اساس صفا و وفا استوار گردد.

    نیاز همگان بر طرف شود و کسی حاضر به پذیرش زکات نباشد.

    همگان در دل خود احساس بی نیازی کنند.

    نشانی از شرک و کفر در روی زمین باقی نماند.

    همه گردنکشان در برابر آن حضرت تسلیم شوند.

    قلب مؤمن از فولاد استوارتر شود.

    مردم آرزو کنند که ای کاش نیاکانشان زنده بودند و آن روز فرخنده را می‏دیدند.

    عدالت در همه‏جا گسترده شود، احدی مورد ستم قرار نگیرد.

    در روی زمین ویرانه‏ای نمی‏ماند، جز اینکه آباد گردد.

    منبع:

    مهدی‏پور، علی اکبر، روزگار رهایی (ویرایش دوم)، ص 7-10.

  10. #60
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 آذر 87 [ 10:03]
    تاریخ عضویت
    1387-7-18
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    4,268
    سطح
    41
    Points: 4,268, Level: 41
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: منتظران ظهور

    محبوب مرا نديده ايد!!!


    عادت كرده‏ایم كه بگوییم منتظریم. عادت كرده‏ایم بعد از هر صلواتمان بگوییم: «... وَ عَجِّل فَرَجَهُم» یا این ‏كه بعد از هر نماز دعاى فرج را بخوانیم. حتى از روى عادت براى سلامتى امام زمان (عج) صلوات نذر مى‏كنیم. به نبودنش، به نیامدنش، به انتظارمان عادت كرده‏ایم.

    آنقدر در این آخرالزمان در فتنه غرق شده‏ایم كه یادمان رفته مدینه فاضله یعنى چه؟ انگار عادتمان شده كه هر روز، خبر یك قتل، یك تصادف مرگبار یا یك سرقت را بشنویم. مثل این‏ كه اگر پنج‏شنبه‏ها منتظر نباشیم، یكى از كارهاى روزمره‏مان را انجام نداده‏ایم. یا فكر مى‏كنیم اگر صبح‌هاى جمعه در مراسم دعاى ندبه شركت نكنیم، از دوستانمان عقب مانده‏ایم. آخرین بارى كه صبح جمعه بیدار شدیم و از این‏ كه «او» نیامده بود، دلمان گرفت؛ كى بود؟ عزیزى مى‏گفت: «خیلى وقت‌ها منتظریم. منتظر تلفن كسى كه دوستش داریم، یا نامه‏اى كه باید مى‏رسیده و نرسیده؛ یا كسى كه باید مى‏آمده. چند بار از این دست انتظارها براى آن كسى كه مدعى انتظارش هستیم، داشته‏ایم؟ ... یك جاى كار مى‏لنگد.» راست مى‏گفت. یك جاى كار مى‏لنگد ...

    چند روز قبل، مرد نابینایى را دیدم كه كنار خیابان ایستاده بود. نه به ماشین‌هایى كه برایش بوق مى‏زدند توجه مى‏كرد، نه به آدم‌هایى كه مدام به او تنه مى‏زدند. پسركى كنارش ایستاد. زیر گوش پیرمرد چیزى گفت و او سرش را به علامت جواب مثبت تكان داد. و بعد، پسرك با نرمى زیر بازوى پیرمرد را گرفت تا او را از خیابان بگذراند. به وسط خیابان كه رسیده بودند، دیدم لب‌هاى پسرك مدام تكان مى‏خورد و بر لب‌هاى پیرمرد هم لبخندى نشسته. خیابان شلوغ بود و چند دقیقه‏اى طول كشید تا از عرض آن گذشتند. و در این مدت پیرمرد و پسرك جوان با هم صحبت مى‏كردند و مى‏خندیدند. به سمت دیگر خیابان كه رسیدند، پیرمرد دست پسر را از بازویش جدا كرد و به سرعت به سمت لب‌هایش برد و بوسید ... پسرك مات و مبهوت به پیرمرد كه عصازنان دور مى‏شد، خیره شده بود ...

    من هم مات شده بودم. پس از چند لحظه‏اى كه به جاى خالى پیرمرد خیره شده بودم، به خودم آمدم. صداى بوق ماشین‌ها و همهمه مردم، به من فهماند كه در دنیاى بى‏رحم این زمانه، پیرمردى دست عاطفه فراموش شده بشرى را بوسیده، دست كمك به همنوع، دست «بنى‏آدم اعضاى یكدیگرند» را ...

    مى‏بینى چقدر در آخرالزمان غرق شده‏ایم؟ از این روزهاى روز مرگى، از روزهایى كه با دیروز و فردایمان تفاوتى ندارند، خسته‏ام ...

    چند وقت قبل ـ جایت خالى ـ میهمان امام رضا علیه السلام بودم. یكى از شب‌ها، با حال و هواى غریبى، گیج و منگ، تن به سینه سرد دیوار داده، به ضریح، چشم دوخته بودم. دخترى كنارم نشسته بود. چادرش را تا روى صورت كشیده بود و با خود زمزمه مى‏كرد: «یا وجیها عندالله، إشفع لنا عندالله» یك ‏نفر بلندبلند صلوات مى‏فرستاد و كسى آن طرف‏تر خوابیده بود... از سمت دیگر ضریح، حدود 20 جوان، در حالى كه هر كدام گل سرخى در دست داشتند و منظم و عاشق به سمت ضریح حركت مى‏كردند، یكصدا شروع به خواندن كردند:



    «اى خداى من اومدم دعا كنم از ته دلم تو رو صدا كنم

    اى خدا منم دارم در مى‏زنم یه شب اومدم به تو سر بزنم ...»

    با همین نواى دلنشین تا نزدیك ضریح آمدند و ایستادند؛ دست بر سینه و سرشار از حس احترام:

    «... اومدم امشبو منت بكشم چه كنم، خیلى خجالت مى‏كشم

    همیشه كرامت از بزرگ‏تر است پیش تو دست پر اومدن خطاست.»

    همه آدمها مى‏گریستند، همه آنهایى كه خواب بودند و یا بیدار ...»

    تضرع عاشقانه‏شان كه به پایان رسید، گلهایشان را به ضریح هدیه دادند و رو به قبله، با دستانى سوى آسمان رفته، نشستند: «اللّهُمَّ كن لولیّكء الحجة‏ بن الحسن ...»

    نمى‏دانم چرا نام زیبایش، گونه‏هایم را نیلوفرى كرد ... دعاى فرج كه تمام شد، برخاستند و با بغضى غریب شروع به زمزمه كردند:

    «اباصالح! التماس دعا هر كجا رفتى یاد ما هم باش!

    نجف رفتى، كاظمین رفتى، كربلا رفتى، یاد ما هم باش!

    مدینه رفتى به پابوس قبر پیغمبر، مادرت زهرا ...

    و دور شدند. ناخودآگاه نیم‏خیز شدم. مى‏خواستم دنبالشان بروم، بگویم: «ببخشید آقاى محترم! شما یك مرد میانسال را ندیدید؟ مى‏گویند نشانش یك خال هاشمى است و یك شال سبز. شنیده‏ام مانند جدش، یتیمان را از محبت سیراب مى‏كند و همچون سیدالشهدا، مظلومان را از عدالت. همانى كه همه آدمها، همه ادیان، موعود مى‏نامندش...

    ببخشید ! شما محبوب مرا ندیده‏اید؟»

    منبع:

    مجله موعود، شماره 47 .


 
صفحه 6 از 10 نخستنخست 12345678910 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:12 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.