کامروا جان اینم بقیه جوابهای ویژگی مثبت دوستان
ببخشید در دو بخش پاسخ دادم.
با تشکر از کامروای عزیزنوشته اصلی توسط kamrava
- - - Updated - - -
ازشما ممنونمفک کن یه ادمی قبلا خیلی خوب بوده باحوصله و مهربون(یعنی سابقه خوبی داشته) حالا خیلی بی حوصله است و عصبیه این جوری
و این کمی مزمن شده وقتی هم که چیزی مزمن میشه نیاز به جراحی داره باید حساب شده عمل کنه ... به نظرت اگه چیزی خراب شد میشه درستش کرد؟
تازمانی که عصبانیت به تیک عصبی ومسائل زیستی منجر نشده خود فرد راحت ترمیتونه درمانش کنه.
فرض کن روح ادم یه صفحه کاغذه یه صفحه ی خط خطی شده روح رو باچی میشه پاک کرد؟پاک کن روح چیه؟
بستگی به ریشه عصبانیتش داره که باچی پاک بشه.اگه یه لکه رنگ روغن روی لباس بیفته با آب خالی پاک نمیشه.بعضی مشکلات نیازمند معرفت خاص خودشون هستن. بنظرم بهترین پاک کن روح اشک هست. اشکی که خودش بجوشه فکرمیکنم مقدمه ش دلدادگی وبازگشت باشه،
درین مدت ممکنه برا تغییرش به تنهایی نیاز داشته باشه تا بخودش بیاد این تنهایی رو از کجا بیاره؟ کجا میشه تنها شد؟ یا اصلا فایده ای نداره و باید داخل جمع باشه و خودشو اصلاح کنه؟
کلا چیکار کنه که تغییر کنه؟
یه ساعتهایی رو انتخاب کنه برای تنهایی و شناسایی وحذف افکار مزاحم .اگر هم این مدت تو جمع ظاهر شد موقتا محافظه کاری کنه و رفتارهای هیجانی رو کمتر نشون بدهد...اگر هم خواست توی جمع اصلاح بشه با افراد پخنه تر و عاقل تر از خودش حشرونشر کنه هر دو روش رو میتونه پیش ببره
چرا مردها حق دارن با دو یا چند نفر همزمان ازدواج کنند ولی زن ها فقط و فقط یکی؟بهتر نبود که این اصل برا مردها هم بود؟ وضع چه تغییری میکرد؟
یه دلیلش شرایط روحی خانمهاست طبق تحقیقات،اونابیشتر دوس دارن فقط یه نفر معشوقه شون باشه،دلیل بعدیش فکرکنم بخاطر زایمان وبچه دار شدن خانمهاست،قبلاهم توی جنگها وقتی مردها کشته میشدن،زنهاشون عقد مسلمانهای دیگه میشدن تا آسیب پذیریشون کمترباشه،ولی در حال حاضر چنین ضرورتی نیست،وتک همسری برای جامعه ما بعنوان عرف وفرهنگ اصلی شناخته شده هست
لباسی که میخری باید مارک دار باشه یا فرقی نداره چی باشه؟چه مارکی دوس داری؟مارک اهمیت داره؟
مارکها بیشترتقلبیه،به جنسش دقت میکنم.درکنارجنس خوب اگه مارکش واقعی باشه به مارک هم توجه میکنم
اگه خانوم بودی چه تیپی میزدی؟ مانتویی چادری؟ مانتویی از چه نوعش؟ چادری
نظرت درباره ی خانومایی که ارایش میکنن برا بیرون چیه؟ ضعف اعتماد به نفس ندارن؟
انسانهای یه صورت مثالی درعالم معنا(ومثل)دارن که طبیعتا و ناخودآگاه همه دوس دارن زیبا باشن ،آرایش خانمهادرحقیقت میل برای نزدیک شدن به این صورت مثالی هست_ولی به لحاظ اجتماعی،ضعف اعتماد به نفس واینکه جلو اعزم خانم وزیورخانم کم نیارن
فک میکنی اجبار حجاب چه تاثیری رو روابط و پوشش افراد گذاشته ؟ بهتره اختیاری باشه یا اجباری
کسی که واقعا مسلمان باشه نیازی به اجبار نداره خودش حجاب روانتخاب میکنه.ولی بیشتربایدغنای فرهنگی روبالاببریم تا خانمها درحجابشون احساس عزت نفس کنن.(مدیریت فرهنگی ضعیفه)
تا حالا شده که کسی از خانومای فامیل دستشو بیاره جلو و بخاد باهات دست بده؟ واکنشت چی بوده؟
بله بخاطراینکه جلو جمع ضایع نشه دست دادم ولی دستشو فشارندادم ساده.اما چون دوس نداشتم،نتیجه گرفتم مردم وبخصوص خانمهاقبل دست دادن ناخودآگاه قبلش نگاه دست راست مخاطب میکنن،بنابراین اگه حین مهمانی چهارانگشت دست راستت جمع شده باشه وبازنشونش ندی اونم قبل دس دادن دچار تردیدمیشه ودست درازنمیکنه.
ایا میشه خانم و اقا بدون نگاه جنسیتی باهم رابطه داشته باشن؟
نه این یه توهم وشعاره دربهترین حالت سرعت رسیدن به نقطه اشتباه کندمیشه ولی آخرش اگه ادامه بدن به اون نقطه میرس ضمن اینکه من معتقدم حتی اگه مردی بخاد نگاه جنسیتی نداشته باشه وبا دختری رفیق باشه،ابهت مردانه ش ضعیف میشه یه جورایی انگار شیش میزنه.
ادمایی که نمیتونن برا نماز صبح بیدار شن مشکلشون کجاست؟
دغدغه نمازصبح رو نداره_بهتره به خودش اجازه بده لذت ترک لذت روتجربه کنه.منظورم لذت ترک خواب صبح هست،اونایی که سحرخیزن کاملامیدونن چی میگم نفست بازمیشه،ذهنت کاملا آزاده،یه نشاط روحی خاص داره که هیج افکارمثبتی قدرت تولیدش رو نداره.
شده که خودتو بزنی به اونراه و بخابی؟ فدیما آره شده که سرجات نماز بخونی وبخابی؟ نه وقتی بیدار شدم درست ودرمون میخونم
تو قنوتت چه دعایی میکنی؟
ربنا آتنا فی ا لدنیا حسنه و... گاهی این دعا ربنا اغفرلی ولوالدی وللمومنین یوم یقوم الحساب (که دعای حضرت ابراهیم هست) و گاهی چند دعای دیگه مثل رب ادخلنی مدخل صدق و...(الان دقت نکردم نگارش نوشتاری این آیاتو دقیق نوشتم یا نه )_
اگه همین الان میگفتن یه ارزویی بکن که براورده میشه فوری فوری بدون فکر چی میخاستی؟دعامیکنم همه مومنین (مسلمان ویهودی ومسیحی و...)رستگاربشن_
منو نصیحت کن :واسه تغییر عجله نکن به خودت فرصت بده و بخواه که رشد کنی .خدا سر وقتش پیام مورد نیازت رو از هر کانالی که بتونی باور کنی ودر ذهنت قابل ترجمه باشه برات میفرسته وبهت القا میکنه باید حوصله و تمرین داشته باشی
صندلی داغ چه فایده ای داره؟ چرا قبول کردی؟
حال وهوای تالارروعوض میکنه،باحرفهای نگفته بعضی کاربرا آشنامیشی،کمی هم سربه سرهمدیگه میذاریم(خانم میشل هم که آتیش بیارمعرکه ست )،دوس داشتم دریک شرایط مجازی صداقت خودمو بسنجم .
من خیلی سوال دارم بیام بازم بپرسم؟ بیا بپرس نوع سوالارو تغییر بدم؟هر سولی دوس داری وقوانین اجازه میده بپرس
میشلی سوالام 16 تا شد الان این مدلی شدی؟دلت میاد 6 تاشو پاک کنم؟ میدونم اقا امین خیلی با حوصلست و همه رو جواب میده برا همین زیاد پرسیدم قول قول که دیگه بیش از 10 تا نشه
- - - Updated - - -
سلام آقا امین،
من هم وسوسه شدم که چندتا هیزم بندازم توی آتیشت. از حضورت اینجا خوشحال شدم توجیه جان البته راستش من زیاد به ذهن منحرفم اجازه نمیدم سوالای داغ بپرسه ولی خب اون چند تای آخر رو شاید بزارم هرکاری خواست بکنه:راحت باش
- مهمترین دلیلت برای وجود خدا چیه؟
یه چیز توی قلبم که نمیدونم نیرو یا چیه .اوایل فکر میکردم حرفایی بوده که کودکی بهم یاد دادن یعد یه سال واکاوی گذشته در کنار امور روزمره به این نتیجه رسیدم که حرف دیگران نیست حتی سن 5سالگی با دوستام میگفتیم خدا نوره خلاصه فهمیدم اون چیز ریشه در تمام وجودم داره که میگه خدایی هست. شاید ریشه ش از وجود هم عمیق تر باشه
- اولین چیزی که یادت می یاد مربوط به چند سالگیت میشه و چیه؟
بازی با همسالان
- یک بیت شعر بساز که توش کلمه "آب" داشته باشه.
ازآب خواهم پرسید راز جاودانگی را..... وقتی جاری میشود تا به دریا برسد
- نویسنده و شاعر مورد علاقه ات کیه؟(برای هر کدوم فقط یکی) نویسنده محمد علی جمالزاده..شاعر.سهراب سپهری
- سه کتابی که بیشتر از بقیه دوست داری رو به ترتیب دوست داشتنت بنویس... قرآن.نهج البلاغه .چیستی (علم آلن اف چالمرز)
- یک جوک بنویس که برای خواهر زاده 7 ساله ام تعریف کنم...یه پسره یه ماهی میگیره هر کاری میکنه نمیمیره میندازش تو آب تا خفه بشه
- درآمد ماه قبلت چقدر بوده؟ 1/200
- "وقتی میشه با یک دعوای ساده حقت رو بگیری چرا باید کلی بحث منطقی با ادمهای مختلف و روزها پیگیری داشته باشی" چقدر با این جمله موافقی؟ چقدر اونرو کاربردی میدونی؟ با برعکسش موافقم وقتی از منطق قابل فهم شروع کنی وبا اعتماد به نفس حرفت بزنی حتما جواب میگیری ولی اگه واقعا حق باهات باشه و دیگران کوتاهی کنن ومنطق هم تاثیر نکنه من خودم تندتر برخورد میکنم در اینصورت احتمالا قالب تهی کنه چون نمیتونه به خودش دروغ بگه که تو اول با منطق شروع کردی.. قبل از برخورد تند باید تهدیدش کنی به مافوقش واگه پیش مافوق هم جواب نداد اونوقت گزینه آخر. چون بعضیا کلک میزنن عصبانی شی بعد وانمود کنن از اول اینجوری رفتی جلو
- فکر نمیکنی حق مردها توی این جامعه نسبت به زنها بیشتر نادیده گرفته شده؟ یا برعکس فکر میکنی؟ دلایلت رو بگو
ازحدود دهه ی هفتاد بعد ورود خانمها به اجتماع بیشتر میشه .این باعث میشه نیروی کار ارزانتر از مردها در جامعه قراربگیره .تحصیلات وکار خانمها باعث تغییر انتظاراتشون شد ازطرف دیگه پشتوانه ی شغلی ومالی مردها ضعف تر شد ضمن اینکه انتظارات سابق از مرد و دادن نفقه پا برجا بود اما اعتقاد به مدیریت مرد ضعیف شد چون دیگه دلیل خاصی برای مرجعیت واقتدار مرد وجود نداشت زن هم قدرت نسبی مالی پیدا کرده بود هم تحصیلات داشت نیاز به حرف شنوی اضافه تر رو کمتر میدید.این آزمون وخطا قربانی گرفت چون بیشتر در طبقه ی متوسط جامعه رخ داد که اکثریت جمعیت فعال کشور رو تشکیل میداد.. نکته طنز آلود اینکه اوایل سرخوش بودیم که برابر ی ایجاد شده ولی تعارض زیر پوستی ایجاد شده در دهه ی هشتاد خودشو نشون داد و همه رو شوکه کرد ..هم عده ای زنها متضرر شدند چون آسیب پذیری شون همچنان وجود داره هم عده ای از مردها .) این تحلیل من هست و ممکنه نواقصی داشته باشه
- تا حالا شده از یک زن شوهردار خوشت بیاد و پیش خودت فکر کنی کاش زن تو بود؟ خب حالا که شده پس توضیح بده.
همکارخانم داشتیم یکیشون کارش بامن مشترک وبالاترازمن بود،چندین بارطول روزمجبوربودیم بهم زنگ بزنیم وپرونده هاروبرسی کنیم.من در روز حدود ۹۰پرونده روباید کارمیکردم این خانم جذابیت خاصی داشت توی فشارکاری وقتی حضوری میدیدمش روذهنم اثرگذاشت بعدازظهرها هم که حداقل باید یکساعت میخوابیدم اینقد خسته میشدم که تمام رویداد اداره توخواب مث کابوس میومد جلوچشمم_خلاصه بعد یه مدت درساعات غروب که اداره نبودم باز یاد این خانم میومد به ذهنم داشتم کلافه وعصبی میشدم.عمیقا میدونستم غلطه واینجوری چیزی برام تعریف نشده بودولی حس داشت گسترش پیدامیکرد هرچی سعی میکردم فرارکنم تلفنهای کاری وحتی خود رئیس بازکارای اشتراکی به من واومیداد. اومدم قبل اینکه بیشتربشه مرخصی گرفتم اون موقع ،بهاربود.سفرهای تفریحی به قلب طبیعت وبه سمت دوستان رفتم وجوک وتعریف وداستان وبذله گویی وتغذیه م رو هم بهترکردم(فکرمیکنم اونم بی تأثیرنبود دراینکه زیادبهش فکرمیکردم)خلاصه این مرخصی باعث شد من قویتربشم وحس کاذب ضعیفتروبهش غلبه کردم،ولی اون موقع هم آرزو نکردم کاش زنم بشه.دوس داشتم باهاش دردودل کنم.این تجربه باعث شد حواسمو بیشترجمع کنم،ولی دوستانی که داشتم وسنگین کردن وزنه ی ترازو به سمت اونا هم کمک میکردازون حال وهوابیام بیرون.
سوالام رسید به ده تا و خوشبختانه یکی بیشتر به ذه من منحرفم نرسید. بقیه اش رو حذف کردم.
ممنون که جواب میدی.
ممنونم توجیه عزیز .موفق باشی
پاسخ با نقل قول
بفرمایید
)
صندلی داغ برات جالب هست؟
عزیز هستند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)