به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 60
  1. #31
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 خرداد 03 [ 00:06]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    815
    امتیاز
    26,013
    سطح
    96
    Points: 26,013, Level: 96
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 337
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,591

    تشکرشده 2,300 در 744 پست

    Rep Power
    203
    Array
    سلام pooh عزیزم

    الان نمیتونم زیاد بنویسم فقط اینکه درست راهنمایی کردی از نظر من البته

    خیلی چیزها میخوام بگم شاید فردا اومدم....

    به دوستت بگو انقدر از موضع ضعف وارد نشه.....

    موضوع ساده است دوتا ادم به اختلاف نظر خوردن دارن ی مدت فکر میکنن تا
    تصمیم که به نفع هردوشونه بگیرن...

  2. کاربر روبرو از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده است .

    Pooh (سه شنبه 30 اردیبهشت 99)

  3. #32
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 خرداد 03 [ 00:06]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    815
    امتیاز
    26,013
    سطح
    96
    Points: 26,013, Level: 96
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 337
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,591

    تشکرشده 2,300 در 744 پست

    Rep Power
    203
    Array
    سلام poohعزیزم
    خوبی؟ دوستت خوبه؟؟امیدوارم تا الان وضعیتشون سفید شده باشه

    نظرم و میگم خودت ببین باز چی صلاحه

    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها



    نامزدش گفته تو حق نداری از من ناراحت بشی و خودت باید بفهمی شوخیه و ناراحتیت چیز بچگانه ایه و من دلم میخواد اینجوری و باهات راحت باشم و

    باید همینجوری منو قبول داشته باشی و

    ایراد از خودته که منفی و بی احترامی برداشتش میکنی.



    میگه مشکل از توه که بدبینی و برو خودت رو درست کن و من دوست پسرت نیستم که بخوام باهات تعارف کنم و خودم نباشم!


    .
    این دیالوگ ها نگران کننده است....میگه که این اقا مدیریت حل مسیله نداره یا چه میدونم انعطاف نداره

    دیگه خودت خوب میدونی....پس خانومش باید در نظر بگیره گفتگو ومنطق که دوتا ابزار مفید هستن تو

    زندگی مشترک رو نخواهد داشت!

    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها
    بعدش میفهمه نامزدش اون روز روزه نیست و نامزدش میگه چرا از خونه اوندی یه خوراکی برام نیاوردی و اونم میگه نمیدونستم امروز روزه نیستی. و نامزدش چندین بار هی به روش میاره که هیچی نیاوردی. و دوست منم خیلی معذب میشه.

    .
    چرا خانوم باید خوراکی بیاره که اقا گشنش شد بخوره؟؟؟؟؟!!!!!!!!

    بعد تازه ی چیزی هم بدهکار میشیم!!!!!!!!

    ی ماهه تازه اونم صیغه هستن!!!!چندین سال که از زندگیشون نمیگذره!!!

    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها

    بعد از اینکه هر کدوم میرن خونه هم، نامزدش عکسهایی که با هم گرفته بودن رو براش میفرسته. دوستم میگه نگاه اولش چه مرتب بوده ام و اخراش چه ریخته به هم تیپم.
    چه لزومی داشت اینو بهش بگه؟؟
    البته خب شناخت زیادی هم نداره از این اقا......نمیدونست قراره این جوری بگه...

    نامزدش میگه نه، از اولش هم نامرتب بودی و غیرآنکارد.
    دوستم میگه دلتم بخواد. خیلی هم خوشگل بودم.

    حرفش و پس گرفت زود!!!
    و باز نامزدش وویس میفرسته که عی، رنگ رنگی های به هم بی ربط و ..... دوستم میگه باشه، اینم از تو ذوق زدنای تو.....
    کاش ما دخترهای احساسی یکم قویتر بودیم...
    همین جا بحث و تموم میکرد.....ولی تو ذهنش ی چراغ قرمز روشن میکرد از این اقا....
    بالاخره دوره شناخته دیگه

    نامزدش میگه تو ذوق نزدم بحث قیافت بود.
    مشخصه که رفتار با خانومها رو بلد نیست..

    اینجا دیگه دوستم ظرفیتش پر میشه و میگه باشه، دیگه مجبور نیستی ببینی منو و واقعا رفتارت زشته.
    مطمینم خودتم موافقی که هر دوشون خیلی ناشیانه رفتار میکنن...چند سالشونه؟؟

    ترس پس زده شدن داره دوستت نه؟؟

    نامزدش میگه واااای دوباره شروع شد. اصلا اشتباه کردم اومدم.


    .
    جدا از اینکه از این مرد انتظارات رفتار رمانتیک رو نمیشه داشت....فک کنم بازم ناپختگیشون

    کارو خراب کرد....ببین فک کنم گفتی تو پیام و تلگرام این گفتگوها اتفاق افتاده درسته؟؟
    میدونیم که تو پیام لحن کلام منتقل نمیشه پس امکان سو برداشت هست.....

    از طرفی مردها (مردهای غیر جنتلمن)گاهی که می خوان شوخی کنن
    میان حرفی میزنن که حرص دختر دربیاد...
    مثلا همین که وای چه زشت شدی!!

    این اقا که منظورش این نیست که تو زشتی پس ببخشید بیخود کردی اومدی گرفتیش!!
    احتمال میدم داشته شوخی میکرده خیر سرش!!!!
    دوستت هم اعتماد به نفس نداره حساس هم هست( بدتر از من )شوخیش رو نگرفته.
    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها


    ا

    دوستم چند روز تماسی نمیگیره، نامزدش هم نمیگیره.
    امروز دوستم پبام میده که سلام خوبی؟ اونم فقط جواب سلام میده و میگه خوبم. و دیگه هیچی نمیگه.
    بببین اینو ی بار ی جا خوندم....نمیدونم تو عمل چقدر کارایی داره

    اینها مکالمه اخرشون با بگو مگو تموم شده دیگه درسته؟؟بعد دوستت پیش قدم میشه برای ارتباط گرفتن
    یا اشتی ...درسته؟؟ ولی چطوری....با ی پیام سلام خوبی!!خب اینجوری به هدف نمیرسه...
    چون از طرفی
    طرف مقابلش ادمی نیست که نخواد قضیه رو کش بده.....میبینی که با سردی جواب سلام داده...

    اگرم دوستت میخواست ارتباط بگیره این کارو میکرد شاید بهتر بود....

    (برای شکستن این سکوت بینشون)
    فقط در حد ی پیام که
    ی جمله ای بود که یاداور ی خاطره شیرین از اخرین دیدارشون بود...مثلا...
    اینها اون روز تو پارک یا حالا هر جایی که بودن ی سگ بامزه میبینن بعد اون سگ حرکات بامزه ای درمیاره اینها هم کلی میخندن چه میدونم چند دیقه بازی میکنن با سگه ...خلاصه ی خاطره خنده داری میشه مثلا.....

    بعد فقط ی پیام میده که من هنوزم یاد اون سگه می افتم خندم میگیره با ی استیکره خنده....

    اینجوری ی لبخندی به لب اون اقا هم میاد...بعد تو دلش میگه مثل اینکه اون بگو مگوی اخر رو فراموش کرده....
    (نه اینکه خانم این گپ بینشونو فراموش کرده ولی بعد از اینکه فضای بینشونو تلطیف کرد حالا سر فرصت ناراحتیش هم بیان میکنه...)

    چون از طرفی این اقا هم احتمالا نمیدونه روش درست الان چیه....چی کار کنه خوبه....چه عکس العملی داشته باشه....چون براش سخته اعتراف کنه اره منم مقصر بودم....برای اینکه حرفش و ثابت کنه که اره تو بدبینی تو باید خودتو درست کنی همچنان تو قیافه میمونه و جواب سلام رو هم با سردی میده..که یعنی اگه تو ناراحتی منم ناراحتم منم قهرم.

    ببخشید اینجا رو زیاد پرحرفی کردم.

    دوستم شب بهش زنگ میزنه و ناراحتیش رو میگه. ولی نامزدش اصلا قبول نداره و میگه مشکل از توه که بدبینی و برو خودت رو درست کن و من دوست پسرت نیستم که بخوام باهات تعارف کنم و خودم نباشم!

    .



    دلم سوخت گفتی گریه میکرده....حسی که الان میکنه و
    نگرانی فکرهایی که تو سرش میچرخه درک میکنم.

    به نظرم اول یکم از بار قضیه رو برای دوستت کم کن...
    به عنوان نفر سوم قضیه رو براش تعریف کن...
    بگو کلا زندگی زناشویی این چیزها رو داره
    تا دونفر بیان با هم مچ بشن این روزها رو باید طی کنن...
    برای همه هست...فقط ببین این شرایط خودته این شرایط اون اقا....میتونی کنار بیای؟؟
    از این ازدواج چی بدست میاری که حالا به شیرینی اونها بتونی تلخی هاش و قورت بدی....
    بشینه فکرهاشو بکنه....

    بعد ببخشید که میپرسم برای تجربه خودم کنجکاو شدم بدونم....
    اینکه میگی شوخی های بی مورد میکنه این اقا..
    خب تو این 6ماه بروز نداده بود؟؟ که دوستت متوجه بشه ؟؟!!!

    بعد یکی هم اینکه تحصیلات این اقا چیه؟؟

    اینم که گفتی شاید اقا قبول نکنه بیاد مشاور

    ی بار ی مشاور شنیدم که به دختر خانم میگفت تو بهش بگو من میخوام برم پیش مشاور
    لطفا باهام بیا تا من برم تو و بیام...
    .یعنی اقا فک کنه که قراره بیرون بشینه.....
    بعد من میام بیرون برای سلام و احوالپرسی اون وقت میدونم چطوری بیارمش تو.

    راستی قبل نامزدی مشاوره نرفته بودن؟؟

    ببخشید سرتو درد اوردم...راستش دلم سوخت برای دوستت.گفتم شاید کمکی بهش بکنم
    امیدوارم درست شه کارش...شایدم این اتفاق خوبه تو زندگیش.

  4. 2 کاربر از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده اند .

    gholam1234 (سه شنبه 30 اردیبهشت 99), Pooh (سه شنبه 30 اردیبهشت 99)

  5. #33
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام الهه جان.
    ببخشید دیر جواب میدم. خیلی سرم شلوغ بود این چند روز.

    والا الان رو نمیدونم‌. تا پریشب که خبر دارم، هنوز نامزدش تماسی نگرفته بود و دوستم میگفت از این بی خبری داره اذیت میشه و گیج شده.

    دوست من دانشجوی دکتری دانشگاه تهرانه. نامزدش دو تا فوق لیسانس داره.

    قبلا نمی‌دونم چنین رفتاری داشته یا نه. فقط یادمه یه بار هم تعریف میکرد که نامزدش براش یه ویدیو فرستاده که ییه نفر اصل مدارک دانشگاهیش که از دانشگاههای خوبی هم بوده، پاره میکرده. و یکم دوستم ناراحت شده بود که چرا وقتی دارم درس میخونم چنین چیزی برام میفرسته و احساس میکرد نامزدش میخواد درس خوندن او رو بی ارزش جلوه بده.


    راستش من حس میکنم دوستم از نامزدیش راضی نیست و یه جورایی از روی ترس سن و این چیزا جواب داده. البته حس منه و دلیل مستند واقعی براش ندارم. صرفا حسمه.

  6. 2 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    gholam1234 (پنجشنبه 01 خرداد 99), الهه زیبایی ها (پنجشنبه 01 خرداد 99)

  7. #34
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    سلام پوه عزیز

    برای مشکل دوستتون این ( نامزدی و آشنایی ) زمانی برای پی بردن به همین تعارضات هست.

    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها
    من دوست پسرت نیستم که بخوام باهات تعارف کنم و خودم نباشم!.
    دوست شما باید خیلی خوشحال باشن که نامزدشون خود واقعیش بدون رنگ و لعاب هست، خیلی از افراد زمان آشنایی ازدواج سعی میکنن در بهترین حالت قرار بگیرن و بقولی روی رفتار و گفتارشون سختگیری خاصی دارن تا همه چیز در ظاهر عالی بنظر بیاد. خب این آقا بنظر چنین نیستن.
    بهتر هست دوستتون بجای سردرگمی و پیگیری اینچنین که انتقال دهنده وابستگی و التماس هست
    تصمیم اساسی بگیرن. ایشون باید یمدت صبر کنن اگر آقا تماس گرفتن ازشون درخواست یک گفتگو رو داشته باشن ( نه بصورت پیامکی یا تماس یا اینترنتی بلکه حضوری ) .

    در گفتگو آنچه که براشون با اهمیت هست رو بیان کنن. بصورت کاملا شفاف و سپس تقاضا کنن هر دو به مشاوره مراجعه ای داشته باشن .
    اگر نامزدشون از گفتگو فرار کردن از بزرگترشون کمک بگیرن تا بتونن هر چه سریعتر تکلیف این ارتباط رو روشن کنن.
    اگر این ارتباط اینچنین ادامه پیدا کنه به احتمال قوی دوست شما آسیب روانی میبینن.

    ما نمیتونیم برای دوست شما آنچنان که لازم هست نظری بدیم چون باید بررسی های بیشتری کرد و سپس تصمیم نهایی رو گرفت.

    ............

    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها
    اینقدر هم ماشالله از همه چیم توی همدردی حرف زده ام که نشد اینجا رو بهش معرفی کنم و ترسبدم بیاد در مورد من بخونه به شخصیت پلید درونیم پی ببره :) .
    برای من که برعکسه ... :)

    در باغ روم کوی توام یاد آید

    بر گُل نگرم روی توام یاد آید
    :)




  8. 3 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    gholam1234 (پنجشنبه 01 خرداد 99), Pooh (چهارشنبه 07 خرداد 99), الهه زیبایی ها (پنجشنبه 01 خرداد 99)

  9. #35
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام.
    دوستم رفته مشاوره، و به طور کلی مشاور هم همون راهکار سحر رو پیشنهاد داده.

    اما در مورد رفتارهای نامزدش، مشاور بخش زیادی رو به حساسیت او نسبت داده. که برای من عجیب بود.

    دوستم میگه مثلا یه بار برای خواهر زادم یه عروسک میمون خریده بودم. وقتی نامزدش میبینه میگه چقدر هم شبیه خودته! که دوستم ناراحت میشه ولی عکس االعملی نشون نمیده و توجهی نمیکنه و میگذره قضیه.


    میگه مشاور مثلا نسبت به همین. خاطره ای که تعریف کرده، گفته حساسیت از توه.

    من نمیفهمم یک شوخی، کی اسمش صمیمیت و سربه سر گذاشتن دوستانه است، و کی بی احترامی و بی ادبی؟ مثلا من خودم هم اگه جای دوستم بودم، ناراحت میشدم.


    این ناراحت شدن در مقابل چنین رفتاری، حساسیته واقعا؟

    مثلا من با اینکه خیلی روی خودم کار کرده ام که دبگه نسبت به گیر دادنهای بقیه به وزنم، حساس نباشم و توجه نکنم، ولی هنوز هم گاهی دیگه از گیر دادنهاشون کلافه و ناراحت میشم‌ به خصوص وقتی مقابل افراد غریبه تر هم هی بحث وزن منو راه بندازن!

    جالبه که bmi من الان ۱۹٫۱ و کاملا نرمال و متناسبم. ولی دیگران، به خصوص مامان مرتبا در حال ایراد گرفتن به وزن من هستن. مامان رو که دیگه من به حال خودش گذاشنم. چون فهمیدم کلا اگر به من گیر نده، هویتش رو از دست میده. ولی وقتی در جمع غریبه تر ها، هنوز بحث وزن من رو راه میندازن، گوشام داغ میشن و خیلی ناراحت میشم.

  10. کاربر روبرو از پست مفید Pooh تشکرکرده است .

    gholam1234 (پنجشنبه 08 خرداد 99)

  11. #36
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 خرداد 03 [ 12:55]
    تاریخ عضویت
    1398-6-08
    نوشته ها
    1,065
    امتیاز
    23,546
    سطح
    94
    Points: 23,546, Level: 94
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 804
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,687

    تشکرشده 2,224 در 906 پست

    Rep Power
    222
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها
    سلام.
    دوستم رفته مشاوره، و به طور کلی مشاور هم همون راهکار سحر رو پیشنهاد داده.

    اما در مورد رفتارهای نامزدش، مشاور بخش زیادی رو به حساسیت او نسبت داده. که برای من عجیب بود.

    دوستم میگه مثلا یه بار برای خواهر زادم یه عروسک میمون خریده بودم. وقتی نامزدش میبینه میگه چقدر هم شبیه خودته! که دوستم ناراحت میشه ولی عکس االعملی نشون نمیده و توجهی نمیکنه و میگذره قضیه.


    میگه مشاور مثلا نسبت به همین. خاطره ای که تعریف کرده، گفته حساسیت از توه.

    من نمیفهمم یک شوخی، کی اسمش صمیمیت و سربه سر گذاشتن دوستانه است، و کی بی احترامی و بی ادبی؟ مثلا من خودم هم اگه جای دوستم بودم، ناراحت میشدم.


    این ناراحت شدن در مقابل چنین رفتاری، حساسیته واقعا؟

    مثلا من با اینکه خیلی روی خودم کار کرده ام که دبگه نسبت به گیر دادنهای بقیه به وزنم، حساس نباشم و توجه نکنم، ولی هنوز هم گاهی دیگه از گیر دادنهاشون کلافه و ناراحت میشم‌ به خصوص وقتی مقابل افراد غریبه تر هم هی بحث وزن منو راه بندازن!

    جالبه که bmi من الان ۱۹٫۱ و کاملا نرمال و متناسبم. ولی دیگران، به خصوص مامان مرتبا در حال ایراد گرفتن به وزن من هستن. مامان رو که دیگه من به حال خودش گذاشنم. چون فهمیدم کلا اگر به من گیر نده، هویتش رو از دست میده. ولی وقتی در جمع غریبه تر ها، هنوز بحث وزن من رو راه میندازن، گوشام داغ میشن و خیلی ناراحت میشم.
    اینکه گفتن شبیه ... هستی، خب بی ادبیه. من بشخصه بی احترامی میدونم و به طرف میگم ادب داشته باش!
    در مورد خودتون هم به همین صورت، صحبتش در حضور غریبه ها و جمع بنظرم درست نیست.

    کلا این چیزایی که کفتین حساسیت نیست بنظرم.


    نکته مهم البته بنظرم این است که وقتی با چند نفر واسطه صحبت میاد اینجا نقل میشه، از دقتش کاسته میشه. منظورم اینه که دوستتون ممکنه یه سری چیزایی رو که مشاور بهش گفته رو بهتون گفته و یه سری چیزای رو نه. اگه غیر این باشه، نظر من اینه که در صلاحیت مشاور بایستی شک کرد و بیشتر دقت کرد

  12. کاربر روبرو از پست مفید gholam1234 تشکرکرده است .

    Pooh (پنجشنبه 08 خرداد 99)

  13. #37
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    امروز [ 00:51]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,168
    امتیاز
    90,502
    سطح
    100
    Points: 90,502, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.2%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,832

    تشکرشده 6,802 در 2,377 پست

    Rep Power
    0
    Array



    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها

    سلام.
    این ناراحت شدن در مقابل چنین رفتاری، حساسیته واقعا؟



    با سلام

    بنظرم حساسیت و یا زود رنجی ، زمانی بوحود بوجود که توقع ما انسانها نسبت به محیطمون کمال گونانه باشه ،،،
    یعنی دوست داریم همه چی در حد کمال باشه
    یه مطلب خوب از مدیر همدردی براتون میذارم »


    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی نمایش پست ها


    یک فرد زوردنج مانند دزدگیری هست که حساسیتش زیادی بالاست و با وزیدن هر نسیمی آژیر می کشد.
    هیچ نسیمی دزد نیست، این دزدگیر هست که باید حساسیتش کاهش پیدا کند.
    فرد زودرنج به خاطر باورهای غیر منطقی و صرفاً احساسی که از رفتار دیگران دارد، اکثراً دیگران را بد می فهمد .
    فرد زودرنج مثل گیرنده تلویزیونی هست که آنتن او خراب است و تصویر هر شبکه ای را ناواضح ، مبهم و درهم می گیرد.
    فرد زودرنج مانند گیرنده ایست که پیامهای دیگران را اشتباه دریافت کرده یا تفسیر می کند.

    مهمترین مشکلی که فرد زودرنج با آن درگیر هست انتظارات اشتباه ، باورهای غیرمنطقی و خطاهای شناختی هست که باید برای رفع آن از روانشناس بالینی کمک بگیرد.

    فرد زودرنج مهارتهای ارتباطی اش به خاطر مشکل در گیرندگی پیام ، دارای مشکل می شود و ارتباطاتش آسیب می بیند.
    ارجاع بیشتر :
    http://www.hamdardi.net/thread-16465.html


    شاید یه فردی بگه حرف آقای خواستگار در مقابل دوستتون ،، و مثال زدنش درست نبود - اینکه مثال عروسک را زدن
    حالا امکان داره ، یه فرد دیگه بود خنده اش می گرفت از مثالی که طرف زده ،،
    دید آدم ها متفاوت هست و این خوبه ....
    خواسته ها و طرز بیان خواسته ها مهمه ، و اینکه دیگران چه برخوردی با ما داشته باشند ( انتظار ما ) و ما چطوری با دیگران برخورد کنیم و بیان کنیم .
    مثلا دوستتتون می تونست به جای ناراحتی بگه : سعی کنید همچین مثالی دیگه نزنید ( طرز صحیح گفتن درخواست مهمه ) و با طرز رفتار درست ، خودش پیام درستی به ایشون القا کنه


    نکته مهم اینکه حساسیت و زود رنجی و کمال گرایی ، مهر طلبی و ... هم نباید فراموش شود و باید شخص روی خودش کار کند .



    ..........................


    در مورد دوستتون ،، نیت شما خوبه و جای تقدیر داره ،،،
    ولی !
    کمک به ایشون اون هم در فضای مجازی ، در عدم حضور خود ایشون ! ،، به نظرم امکان داره دید خطاگونانه زیاد بشه
    چون امکان داره دوستتون یه حرف از آقای خواستگار را خوب برداشت نکنه و به شما بگه و شما هم اینجا بگید و کلا مسیر راهنمایی تغییر کنه ( نمی گم صد رد صد اینجوریه ...ولی امکانش هست )
    به نظرم بهترین کمک شما به ایشون ، ارجاع دوستتون به مشاور و خواندن مطالب و مقالات تالار هست ،،،
    اینکه حرف زیاد بچرخه دقتش کم میشه و اگه مثلا دوستتون شخصیت ضعیفی در تصمیم گیر ی داشته باشند ( عدم استقلال تصمیم گیر ی و آنالیز ) امکان داره مسیر را اشتباه برنند


    یه مسائل را کلی بگید خوبه ...ولی سعی کنید کمکش کنید با مشاور راهش را ادامه دهد
    در پناه حق .
    ویرایش توسط باغبان : پنجشنبه 08 خرداد 99 در ساعت 18:44

  14. 2 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    gholam1234 (پنجشنبه 08 خرداد 99), Pooh (پنجشنبه 08 خرداد 99)

  15. #38
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 خرداد 03 [ 12:55]
    تاریخ عضویت
    1398-6-08
    نوشته ها
    1,065
    امتیاز
    23,546
    سطح
    94
    Points: 23,546, Level: 94
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 804
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,687

    تشکرشده 2,224 در 906 پست

    Rep Power
    222
    Array
    بخاطر این میگم که درباره این موارد، آدم باید ببینه خط قرمزاش کجاست. یکی میگه اگه بهم بگن شبیه ... هستی، بهن برنمیخوره. یکی هم میگه نباید چنین چیزی بگه و بی ادبیه. کلا خیلی نسبی هست. مشاور هم با اندوخته تربیتیش (ما که نمیدونیم توی چه خانواده ای بزرگ شده) گفته مشکلی نیست و من اینو شوخی قلمداد میکنم. یه نفر دیگه میگه من واکنش نشون میدم و بنظرم چنین حرفی درست نیست.

    من خودم به شخصه زودرنج نیستم به اونصورت، ولی چنین حرفی رو درست نمیدونم.

  16. 2 کاربر از پست مفید gholam1234 تشکرکرده اند .

    Pooh (پنجشنبه 08 خرداد 99)

  17. #39
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام.‌ممنون از اقا غلام و اقای کرای.

    دوستم فقط تعریف کرد و من گوش کردم و گفتم مشاوره رو ادامه بدی بهتره. و اصلا قصد اینکه مشاوره بهش بدم ندارم. چون صلاحیتش رو ندارم.

    این هم که اینجا گفتم اصلا به خاطر دوستم نیست. فقط وقتی گفت مشاور گفته این حساسیته، من خودم یه زنگ خطری برای خودم حس کردم و خواستم ببینم ایا مثلا منم حساسم؟

    من خودم خیلی دیدم مثلا بچه ها توی خوابگاه خیلی با هم صمیمی ان و حتی با کلماتی که به نظر من فحش هست همدیگه رو صدا میکنن و مشکلی هم ندارن و با شوخی و خنده طی میکنن. ولی من اصلا اینجوری نیستم. با صمیمی ترین دوستام هم حریم زیادی رعایت میکنم و اصلا با نمیتونم اونجوری باشم که میبینم بقیه هستن.

    یا مثلا من توی عمرم توی درسام حتی یکبار هم تقلب نکرده ام. ولی به چشم دیدم تمام همکلاسی های مقطع فعلی با تقلب صد در صد امتحان دادن. و حرصم گرفته بود و خیلی عصبانی بودم. ولی وقتی تو خونه یا برای دوستای دیگم تعریف میکردم و حرص میخوردم خیلی راحت میگفتن چیزی نیست که تو لجت گرفته! و به طرز جالبی یکی از همونایی که تقلب محض کرده بود، معتقد بود دعاهاش جواب داده و تمام کیهان به کمکش اوندن به خاطر ختم فلان سوره و شرایط جور شده که بتونه تقلب کنه.

    یعنی اگه شاخ در اوردنی بود، من اون روز که این حرفا رو میزد، قطعا دو متر شاخ در آورده بودم.

    کلا دیگران من رو ادم خشکی میدونن. یعنی بارها شده نظر که از دیگران خواستم میگن خوبیت مهربونیت و ایرادت یکم زیادی خشک و رسمی بودن!

    حالا امسال میخوام روی این چیزای خودمم کار کنم.
    چون قصد دارم اگر امسال خواستگاری پیش اومد، با ارامش بهتری بتونم بررسی کنم. و اگر امسال ازدواج جور نشد دیگه کلا رو ازدواج رو‌خط قرمز بکشم و برنامه ی زندگی مجردی و کار و بعد از فارغ التحصیلی اگر شد به فرزندی گرفتن یه بچه رو اجرا کنم.

  18. 2 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    gholam1234 (پنجشنبه 08 خرداد 99)

  19. #40
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    امروز [ 00:51]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,168
    امتیاز
    90,502
    سطح
    100
    Points: 90,502, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.2%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,832

    تشکرشده 6,802 در 2,377 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از پاسختون خانم پوه ،،،
    مهم نیست دیگران چه فکر می کنند نسبت به ما
    به نظرم مهم اینکه خودمون باشیم ، و راه درست را بریم
    داستان شمس و مولوی را مطالعه داشته باشید خانم پوه ،،همان داستانی که شمس ، مولوی را می فرسته میگه برو تو اون محله برام شراب بیار ،،که مولوی میگه بی خیال شمس :))
    بقیه اش را خودتون بخونید ( مولوی شمس را استاد بزرگی می دید و به اسمش قسم می خورد :) )
    شمس تو این داستان یه چیزی را به مولوی یاد میده .


    ......................


    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها
    حالا امسال میخوام روی این چیزای خودمم کار کنم.
    چون قصد دارم اگر امسال خواستگاری پیش اومد، با ارامش بهتری بتونم بررسی کنم. و اگر امسال ازدواج جور نشد دیگه کلا رو ازدواج رو‌خط قرمز بکشم و برنامه ی زندگی مجردی و کار و بعد از فارغ التحصیلی اگر شد به فرزندی گرفتن یه بچه رو اجرا کنم.
    فرزندی گرفتن یه بچه ،،،
    چقدر قشنگ
    خیلی خوبه .


    روی ازدواج خط قرمز نکشید خانم پوه
    اون موارد قرمز را پاک کنید

    به جاش بگید :
    "" حالا امسال میخوام روی خودمم کار کنم.
    چون قصد دارم اگر امسال خواستگاری پیش اومد، با ارامش بهتری بتونم بررسی کنم. و اگر امسال ازدواج جور نشد دیگه باز توکل به خودت خدا ،،، به مسیرم ادامه میدم و برنامه ی زندگی مجردی و کار و بعد از فارغ التحصیلی اگر شد به فرزندی گرفتن یه بچه رو اجرا کنم ""



    همین درد و دل را به خدا بکنید ( متن بالاتون )
    تسلیم زمان حال و اتفاق های زندگی باشید ( خیلی مهمه )
    آرامش در زمان حال هست ،،چون تنها چیزی که در اختیار داریم .
    یه دوستی دارم مثال های سنگینی بهم میزنه و میگه : فرض کن موشک خورد در سرزمینت ،،تمام آدم های سرزمینت از دنیا رفتن ،،،،ولی تو موندی ،،، باز باید امید داشته باشی و زندگی کنی و چیزهای خوب از خدا بخوای




    یا حق .


    ویرایش توسط باغبان : پنجشنبه 08 خرداد 99 در ساعت 21:14

  20. 2 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    gholam1234 (پنجشنبه 08 خرداد 99), Pooh (پنجشنبه 08 خرداد 99)


 
صفحه 4 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:22 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.