به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 45
  1. #31
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام مونا جان
    علت پرینت نگرفتن رو چی گفت همسرت؟

    دو جالت داره یا صحبتها فراتر از چیزی که گفتن بوده و یا نبوده

    اگر فراتر بوده و مسئله خیانت بوده باشه به نظرم خیلی بعیده که همسر شما برای گوشی رمز نذاشته بوده باشه و اجازه داده باشه شما به گوشی سرک بکشید و پیام هاشو بخونید

    شاید می خواد آبروی دختر دایی نره
    به هرحال که هر چیزی بوده به نظرم خیلی پیشرفته و خاص نبوده

    ولی بازم فرض می کنیم که چیزی بوده

    در این صورت تصمیم شما چی هست؟

    شما ناشی گری کردید و فوری همسر رو بیدار کردید و سوال و جواب کردید
    باید کمی صبوری به خرج می دادی و کامل فکر می کردی که واقعیت قضیه رو از کجا بفهمی

    ولی به هرحال این اتفاق افتاده

    حالا اگه بر فرض ارتباط در حد صحبت عادی و درد دل داشتن این دو نفر و کمی بیشتر از این حدی بوده که همسرت گفته نظر شما چیه

    میخوای طلاق بگیری یا بمونی

    واقعیتش به نظر من چه تصمیم به طلاق بخوای بگیری و چه نخوای فعلا بهتره آشتی کنی و کمی زمان بدی
    هم به خودت هم همسرت
    شاید ارتباط احساسیتون که بهتر شد کمی بیشتر بتونی از این جریان هم بفهمی

    ولی به هیچ وجه فعلا دنبال حل مشکل ناباروری همسرت نرو

    نوبت پزشک رو به وقت دیگه ای موکول کنید
    این وسط اگه شک شما تبدیل به یقین بشه و باردار شده باشی به نظرم شرایط نامطلوبی میشه
    دیگه نه راه پس داری نه راه پیش

    من بودم فعلا آشتی می کردم و ظاهرا حرف رو باور می کردم هرچند از این به بعد داشتن رمز روی گوشی همسرت دیگه قابل قبول نیست
    ولی اینو به شکل حساسیت برانگیز نباید بهش بگی

    من باشم فعلا آشتی می کردم ولی بچه دار شدن حتی به احتمال نیم درصد رو هم نمی پذیرفتم

    حالا لازم نیست به همسرت بگی که من بهت شک دارم برای همین بچه دار نمیخوام بشم
    بگو فعلا آمادگی روحیشو ندارم اگرم اتفاق بیفته این حالت افسردگی من بچه سالمی برام نمیاره بذار زمان بگذره و من به حالت عادی برگردم بعد به بچه فکر کنیم
    ویرایش توسط فکور : شنبه 11 بهمن 99 در ساعت 02:26

  2. 2 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    *مونا* (یکشنبه 12 بهمن 99), زن ایرانی (شنبه 11 بهمن 99)

  3. #32
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 اردیبهشت 02 [ 17:56]
    تاریخ عضویت
    1399-7-01
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    2,270
    سطح
    28
    Points: 2,270, Level: 28
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    52

    تشکرشده 34 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانم مونا
    شما به نظرم تو همه تاپیکهاتون دنبال تاییدی هستین که طلاق بگیرین.
    ایندفعه هم دیدین خیانت هست و فکر میکردین الان همه بهتون میگن طلاق ولی بازم کسی اینجا بهتون نگفت طلاق بگیرین.
    دنبال تایید هستین که بعدا وجدان خودتون راحت باشه.

    اینکه همسرتون چرا پیرینت نمیگیره خیلی جای تأمل داره.
    اگه واقعا کاری نکرده، وظیفه داره شما رو از شَکی که یه عمر دامنتون رو‌ میگیره در بیاره.
    خودتون هم ذکر کردین توانایی تصمیم گیری ندارین و کاش کسی بود به جاتون تصمیم میگرفت.
    پس به نظرم به مشاور حاذق پیدا کنید.

  4. کاربر روبرو از پست مفید نیکی 69 تشکرکرده است .

    *مونا* (یکشنبه 12 بهمن 99)

  5. #33
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 تیر 01 [ 00:19]
    تاریخ عضویت
    1399-1-15
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    2,547
    سطح
    30
    Points: 2,547, Level: 30
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 37 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    سمت همسر شما: فرض کنیم پرینت گرفتید. دو حالت وجود داره یا روابط عمیق بین اون دو نفر بوده یا شیطنت از سمت اون خانم

    اگر روابط عمیق باشه و شوهر شما اون خانوم بخواد پرینت به شما نشون میده تا شما سرد بشید و برید

    اگر شوهر شما گرفتار شیطنت اون خانم شده باشه وبه اون خانم علاقه نداشته باشه پرینت به شما نشون نمیده تا مدرک دست شما نباشه و بقیه عمر سرزنش نشه

    سمت شما: حالت اول اگر اصرار بیش از حد بکنید کار به کینه و جنگ و دادگاه خواهد رسید و وکلا بشما قول تسلیم یک ماهه همسرتون میدن اما در عمل فقط فرسایش خواهید دید

    حالت دوم اگر با سیاست موضوع کنترل کنید برگ برنده دارید و شوهرشما بیشتر مراقب خودش خواهد بود

    نتیجه دو طرفه: حالت اول اگر با اصرار پرینت گرفتید و کار به لج و لج بازی رسید شکایت شروع شد کار به طلاق و اینده مبهم در سن بالا 30 سال ختم میشه.

    به عنوان یک اقا برداشتی که از حرفهای همسر شما دارم علاقه هست و راستشو گفته که پرینت نمیدم و شما خرابش نکنید . فرض کنید یه پرینت دست شما هست که به هم گفتن من فدای تو بشم، دیدن این عبارات چه حاصلی برای شما جز نگرانی و بدبینی داره!

    مادر شوهر شما فرزندشو مثل کف دستش میشناسه و بزرگش کرده وقتی به برادش اون حرف زده یعنی شوهر شما گرفتار شیطنت اون خانم شده و اگر شوهر شما مقصر بود مادرش این حرف به برادرش نمیزد و سکوت میکرد. قطعا مکالمات پشت پرده بین بیشتری مادر شوهرتون و دختر برادرشون بوده و شما از تمام اونها اطلاع ندارید ولی قضاوت اون خانم نشون میده مقصر کی بوده.
    اگر همسر شما مقصر بود اون دختر خانوم برای دفاع از خودش به همه میگفت شوهر شما این کار شروع کرده اما میبینید که این موضوع مطرح نشده (اینم یه دلیل عقلانی)!!!

    اگر کسی شما به انتقام و جنگ و دادگاه تحریک میکنه شک نکنید اگر سو نیت نداشته باشه ادم خردمند یا اینده نگر نیست و از حرفها و فرکانس های منفی اون ادم دور بشید.

    حالت دیگه اگر سیاست و گذشت داشته باشید و تمرکزتون رو فرزندتون باشه و قطعا در اینده فرزندی خواهید داشت. امروزه با درمان و پیگیری همه میتونن بچه داشته باشند و نا امید نشیدو چندین بار تلاش کنید چون در لبه پیروزی هستید

  6. 2 کاربر از پست مفید Behrang تشکرکرده اند .

    *مونا* (یکشنبه 12 بهمن 99), زن ایرانی (یکشنبه 12 بهمن 99)

  7. #34
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دیروز [ 22:03]
    تاریخ عضویت
    1398-1-10
    نوشته ها
    786
    امتیاز
    23,235
    سطح
    93
    Points: 23,235, Level: 93
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,574

    تشکرشده 1,776 در 732 پست

    Rep Power
    172
    Array
    سلام خانم مونا،

    نظر من اینه که وقتی همسرتون برگشته و ازتون معذرت خواهی کرده، به این کارش ارزش بدین،

    بیشتر تمرکزتون رو این باشه که در آینده هدفتون چی خواهد بود، اگر واقعا دلتون با همسرتون هست، به جای پرینت گرفتن سعی کنید که محکم کاری کنید تا همسرتون قدر شما رو بیشتر بدونه و احیانا اگر تو خیابون حتی دختری رو هم دید، از حس وفاداری به شما سرش رو بالا نکنه.

    ادب کردن آدم ها، با تنبیه و مقابله به مثل جواب خوبی نمی ده، ولی با رفتار صحیح می تونه سالیان سال رو شخص اشتباه کننده تاثیر بگذاره.
    به این داستان توجه کنید،


    مراسم عروسی، پیرمردی در گوشه سالن تنها نشسته بود که داماد جلو آمد و‌ گفت: سلام استاد آیا منو می‌شناسید؟
    معلم بازنشسته جواب داد: خیر عزیزم فقط می‌دانم مهمان دعوتی از طرف داماد هستم.

    داماد ضمن معرفی خود گفت: چطور آخه مگه میشه منو فراموش کرده باشید؟!

    ������یادتان هست سال‌ها قبل ساعت گران قیمت یکی از بچه‌ها گم شد و شما فرمودید که باید جیب همه دانش‌آموزان را بگردید و گفتید همه باید رو به دیوار بایستیم و من که ساعت را دزدیده بودم از ترس و خجالت خیلی ناراحت بودم که آبرویم را می‌برید، ولی شما ساعت را از جیبم بیرون آوردید ولی تفتیش جیب بقیه‌ی دانش‌آموزان را تا آخر انجام دادید و تا پایان آن سال و سال‌های بعد در اون مدرسه هیچ کس موضوع دزدی ساعت را به من نسبت نداد و خبردار نشد.

    استاد گفت: باز هم شما را نشناختم! ولی واقعه را دقیق یادم هست. چون من موقع تفتیش جیب دانش‌آموزان چشم‌هایم را بسته بودم.

    تربیت و حکمت معلمان، دانش‌آموزان را بزرگ می‌نماید!

    درود بفرستیم به همه معلم هایی كه با روش درست و آموزش صحيح هم بذر علم و دانش را در دل و جان شاگردان می كارند و هم تخم پاكی و انسانيت و جوانمردی را
    این معلم میتونست سخت ترین تنبیه ها رو بکنه، ولی آینده چی می شد؟ معلم به هدفش که تربیت دانش آموزان بوده نمیرسید، چون یه دانش آموز از درس و تربیت خارج میشد، و دانش آموز خاطی هم تا آخر عمر این ننگ بر روی شانه هاش سنگینی می کرد، ولی معلم انتخاب کرد در مسیر هدفش بمونه. همزمان برای دزدی های آتی نشون داد که محکم خواهید بود و جیب دانش اموزان رو می گرده. تا دیگه شخصی فکر دزدی نکنه.

    آموزه های اخلاقی و خداپسندانه این معلم هم که بماند جای خودش

    ----------------------------

    حالا شما هم باید بدونید از زندگی چی می خواهید، و انتخاب درست برای شما چی هست؟ بر اساس اون انتخاب کنید و ادامه ماجرا رو برید.


    --------------------

    نظر من اینه نه اینقدر ساده انگارانه عقب بشینید که همسرتون برای خودش امکان داشتن اشتباه رو فراهم بدونه و نه اونقدر سخت بگیرید که همه چی از هم بپاشد.

    از این کوپن پرینت برای مذاکره با همسرتون استفاده کنید تا روابط تون رو مستحکم کنید، آخرش هم بگید به خاطر زندگیمون از گرفتن پرینت و ادامه ماجرا بی خیال میشم، چون به نظر میاد تو هم زندگی مون برات مهمه. روی قول و وفاداری ات هم حساب باز میکنم ولی بدون زمان میبره تا اعتماد خدشه دار شده بر گرده، باید تلاشت رو از قبل بیشتر کنی، تا به طور قلبی این قضیه رو فراموش کنم. من تو این قضیه متوجه شدم هر دوی ما نقایصی داریم و نیاز داریم مهارت هایی رو در خودمون پرورش بدیم، تو این زمینه باید هر دومون بیشتر کار کنیم و مطالعه کنیم در زندگی و به هم یاد بدیم، حتی ماهانه نزد یک مشاور بریم. برای بهبود سطح کیفی رفتار هامون.

    در کلام همسرتون خیلی چیز ها نهفته بود، به نظر با همسری بدی ندارید، زندگی تون رو دوباره از نو بسازید، شما فرد قوی هستین، می تونید. به خدا توکل کنید، در ادامه هم
    ویرایش توسط Mvaz : شنبه 11 بهمن 99 در ساعت 20:22

  8. 2 کاربر از پست مفید Mvaz تشکرکرده اند .

    *مونا* (یکشنبه 12 بهمن 99), باغبان (شنبه 11 بهمن 99)

  9. #35
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 آبان 01 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1394-3-19
    نوشته ها
    336
    امتیاز
    10,609
    سطح
    68
    Points: 10,609, Level: 68
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 241
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    241

    تشکرشده 267 در 138 پست

    Rep Power
    55
    Array
    سلام دوستان تشکر از همراهیه همتون ایشاالله زندگیاتون پر از خوشی و شادی باشه که توی این روزای سخت که نفس کشیدن برام سخت شده تنهام نذاشتین و هربار حتی پستم حالت دردو دل داشت کنارم بودین واقعا ممنونم از اینهمه لطف و محبت.
    فکور عزیز ممنون از همراهیت . در جواب حرف های شما باید بگم من زیاد سراغ گوشی همسرم نمیرفتم مثلا شاید هر دو الی سه ماه من یبار سر بزنم به گوشیش برای همینم خیالش راحت بود و رمز نذاشته بود.شایدن قبل اومدن به منزل پاک میکرد و اصلا فکرشم نمیکرد اون وقت شب بهش پیام بده و یا من ساعت دو شب گوشیش بردارم.
    من اصلا دلیلی نمی بینم برای نگرفتن پرینت و این منو مطمئن تر میکنه که حتما چیزی بوده آن کس که حساب پاک است از محاسبه چه باک است؟؟
    در مورد تصمیم گیری هم فعلا نمی تونم تصمیم بگیرم و گاهی فک میکنم جدا بشم از آیندم می ترسم و از طرفی دل کندن از زندگی که 10 سال براش زحمت کشیدم سخته.من همسرم رو دوست داشتم و خیلی چیزا رو باهم پشت سر گذاشتیم واقعا نامردی کرد بهم.روزایی که با سختی تموم شد برای رسیدن به روزای خوب و آرامش اون جای آرامش شک و بی اعتمادی بهم داد.نمیدونم واقعا باید چیکار کنم جدا بشم یا یه عمر با شک و دلهره زندگی کنم و از سر همین حرص و جوش خوردنا مریض بشم...به بچه دار شدنم که دیگه اصلا فکر نمیکنم.حتی اگه تا اخر عمرم مادر نشم نمی تونم با پای یه موجود بی گناه رو به زندگی ای که مدام روی آب هست باز کنم.تا از یه چیزی خیالم راحت میشه و میخوام به بچه فک کنم یه چیز جدید درست میشه....

    نیکی عزیز ممنون از همراهیتون.نه عزیزم من دنبال گرفتن تایید برای جدا شدن نیستم دنبال پیدا کردن راه درست برای زندگیمم حالا چه ادامه زندگی باشه چه جدایی

    جناب بهرنگ ممنون از همراهیتون.در جوابتون باید بگم که شک ندارم اون زن چشمش دنبال همسرم هست.چون دیدم پیام داد و شماره داد.حتی اگه همسرم دنبالش باشه اون نخواد پیام نمیده شماره جدید بده...
    اینکه همسرم بهم پرینت نمیده جوابش این هست که دلیلی نداره کاری که نکردم بهت ثابت کنم و تو باید بهم اعتماد کنی..منم میگم آدم کاری که نکرده و میدونه تهمت هست رو ثابت میکنه و رفع میکنه از خودش تهمت رو و در چنین شرایطی نباید توقع اعتماد داشته باشی...
    من فکر میکنم همسرم پرینت نمیده چون فک میکنه من شک دارم به اینکه رابطه داشتن یا نه و اگه مطمئن بشم میرم شکایت میکنم.چون یبار توی حرفاش همینو بهم گفت.

    Mvaz عزیز ممنون از همراهیتون.حرفتون درسته و بسیار زیبا نوشتین.
    میشه بگین چی در حرفای همسرم نهفته بود؟
    برام گذشتن از این موضوع خیلی سخته یا باید زندگی همراه با شک رو بپذیرم و از شک و بی اعتمادی یه زندگی سرد رو داشته باشم یا باید جدا بشم....
    حتی بخوام ادامه زندگی رو انتخاب کنم اولا زیاد اهل مشاوره اومدن نیست و من میدونم مطرح کنم نمیاد و تنها رفتنم چه سودی داره؟
    این بی اعتمادی که همسرم در درست کردنش اصلا تلاشی نمیکنه و اعتماد سازی نمی کنه چجوری درست کنم؟من آدمی نبودم فردای روز خیانتش برم دادگاه و مهرم اجرا بذارم بهش فرصت دادم از خودش دفاع کنه حرف بزنه ولی سکوت کرد و بعدشم با اصرار حرف زد که خدا میدونه چقدرش راست و دروغه چون بهم ثابت نکرد...
    من میدونم ادامه زندگیم با سردی زیادی همراهه حتی اگه بخواد اعتماد رفته درست بشه خیلی طول میکشه من الان سی سال و نیم هستم مگه چقدر عمر دارم که بخوام دوسال دوسال صرف سر به راه شدنش توی هر قضیه کنم؟؟و از ترس بهتر یا بدتر شدن زندگیم از بچه دار شدن صرف نظر کنم؟احساس میکنم تا الانم فرصت های زیادی به زندگیم دادم و عمرم رو تباه کردم....
    ویرایش توسط *مونا* : یکشنبه 12 بهمن 99 در ساعت 00:21

  10. #36
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 اردیبهشت 00 [ 20:56]
    تاریخ عضویت
    1396-1-07
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    4,735
    سطح
    43
    Points: 4,735, Level: 43
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12

    تشکرشده 69 در 36 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام مونا جان. من نمیدونم شرایط خانوادگی و فرهنگی شما چطور هست ولی به نظر شخص من اصلا غیر طبیعی نیست که اقوام غیر همجنس با هم گاهی تماس بگیرن و در زمینه خاصی کمک یا راهنمایی بخوان. چرا این موضوع انقدر براتون غیرطبیعی جلوه کرده؟ شاید دختر عمه همسرت در مورد خاصی ازش کمک یا راهنمایی خواسته. و یا شاید پیغام رو زودتر داده بوده ولی به خاطر اختلال در اینترنت یا شبکه مخابرات پیغام دیر تحویل شده و دو شب رسیدنش شک برانگیزش کرده. شاید دختر عمه همسرت مسیله ای رو بصورت راز مطرح کرده و ازش راهنمایی خواسته و همسرت به این دلیل نمیخواد پرینت بگیره چون شما هم عملکردت نشون داده رازدار و خود دار نیستی. بین یک زن و مرد اونم اقوام نزدیک انواع روابط انسانی میتونه وجود داشته باشه. همه روابط که از یک نوع و جنس روابط عاطفی و جنسی نیستند. البته شاید شما بگید همون هم نباید باشه که در اونصورت کلا کامنت منو نادیده بگیرید. هزاران شاید و اما و اگر وجود داره ولی شما خواستید که بدترین رو باور کنید.

  11. کاربر روبرو از پست مفید niloofarjan تشکرکرده است .

    *مونا* (پنجشنبه 26 فروردین 00)

  12. #37
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 تیر 01 [ 00:19]
    تاریخ عضویت
    1399-1-15
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    2,547
    سطح
    30
    Points: 2,547, Level: 30
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 37 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.

    امیدوارم مطالب زیر به عنوان بهبود خودتون بخونید و اگر کمی تند هست من هم با اجبار نوشتم.

    خانم نیکی 69 در مورد شما درست گفتند. خانم نیلوفر هم حرف خوبی گفتند!

    و اینکه شما به هیچ عنوان به توصیه های این تالار مبنی بر گذشت توجه نمیکنید و حرفتون یکی هست و میشه دلیل سرد شدن همسرتون و توجه ایشون به اینستاگرام رو متوجه شد.

    اون خانم بچه داره و همسر شما بچه نداره و اگر واقعا به همسرتون علاقه ندارید زمان از دست ندید و سریعتر با توافق جدا بشید.

    قبلا نوشتید:

    من میدونم ادامه زندگیم با سردی زیادی همراهه حتی اگه بخواد اعتماد رفته درست بشه خیلی طول میکشه من الان سی سال و نیم هستم مگه چقدر عمر دارم که بخوام دوسال دوسال صرف سر به راه شدنش توی هر قضیه کنم؟؟

    ***

    نه شما نه هیچ کس دیگه نمیتونه یه ادم دیگه در زندگی مشترک کنترل کنه و به قول شما سر به راه کنه ولی در مورد تغییر رفتار های هیجانی خودتون شاید بتونید!

    شما ازدواج کردید که متاهل بشید و یه سری نیاز طرفین برطرف بشه و ادامه مسیر زندگیتون با یه نفر که تعهد قانونی داده طی کنید و اینکه گفتن ازدواج کنید خوشبخت میشید یه شعار هست

    به نظر من شما دید درستی نسبت به ازدواج و نحوه برخورد با آقایون ندارید. نوشته های قبلی شما که خوندم متوجه شدم شما در حال سرد کردن ایشون هستید و در صورت پیگیری پیامک یه زمانی آتش زیر خاکستر متوجه میشد.

    شما پیامک دیدید دیگه دنبال چی هستید؟ قصد دارید چیزی که دیدید رو کاغذ هم ببینید؟ این پیامک وجود داره. هیچوقت در پرینت پیامک ارتباط بیشتر از حرف نمیتونید کشف کنید. یا گذشت کنید یا تموم کنید.


    قبلا نوشته بودید که هنگام عصبانیت به صورت عمدی یه سری وسیله شکستید، چه قصد زندگی با اون اقا دارید و چه قصد طلاق حتما در مورد کنترل خشم خودتون به یک مشاور مراجعه کنید. بیشتر مردهای امروز و تمام مردهای گذشته در صورت دیدن این حرکت از سمت همسرشون درگیری فیزیکی ایجاد میکنند و همسر شما به احتمال زیاد ادم ارامی هست.

    موفق باشید

  13. 2 کاربر از پست مفید Behrang تشکرکرده اند .

    *مونا* (پنجشنبه 26 فروردین 00), فکور (یکشنبه 12 بهمن 99)

  14. #38
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    دوباره سلام
    در ادامه حرف کاربر بهرنگ میگم
    حتی اگه خواستی گذشت هم بکنی کلا در صورتی به این زندگی برگرد که همسرت رو از بالا نگاه نکنی
    چون بچه دار نمیشه فکر نکنی که خیلی حقیره و می تونی هر جا دلت خواست خردش کنی
    اگه نمی تونی خودت و همسرت رو برابر ببینی حتما جدا شو
    چون نهایتا این اتفاق می افته
    با سرد شدن همسرت حتما کار به جدایی میرسه

    اگر فکر می کنی داری عمر رو تلف می کنی و هر وقت هر اختلافی داشتی تو ذهنت مرور کردی که من این همه برای بچه دار نشدن بهش آوانس دادم من انقدر گذشت کردم حالا اون فلان رفتارو کرد
    کلا تو قضاوتهات بچه دار شدن یا نشدنش رو وارد نکن

    اگر خیلی دلت بچه میخواد و مطمئنی بعد از جدایی موقعیت ازدواج مناسب پیدا می کنی و بچه دار هم میشی ، در صورتی که وابستگی چندانی هم به این زندگی نداری خوب جدا شو

    من البته شما رو درک می کنم بابت ناراحتی از اون پیامک و احتمالات دیگه
    حتی بابت اینکه بچه میخوای و ازش محروم موندی هم درکت می کنم
    این منطقیه
    ولی بابت اینکه برای هر چیز به این فکر می کنی که این آدم که بچه دار نمیشه رو من چقدر تحمل کردم و این مزدم شد، درک نمی کنم
    تو حرفهات این مدل استدلال رو می بینم
    دید بالا به پایین داری به نظرم

  15. 3 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    *مونا* (پنجشنبه 26 فروردین 00), فرشته اردیبهشت (پنجشنبه 16 بهمن 99), اثر راشومون (دوشنبه 13 بهمن 99)

  16. #39
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 آبان 01 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1394-3-19
    نوشته ها
    336
    امتیاز
    10,609
    سطح
    68
    Points: 10,609, Level: 68
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 241
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    241

    تشکرشده 267 در 138 پست

    Rep Power
    55
    Array
    با سلام و احترام خدمت دوستان عزیزم

    بعد از دوهفته خونه موندن و اصرار برای پرینت و همچنان پرینت نگرفتن همسرم ِسعی کردم از یکی از بستگانشون (از سر ناچاری از ایشون تحقیق کردم و میدونم ایشون خیرخواه ما نیستن و حسادت دارن بهمون) تحقیق کنم ببینم همسرم قبلا کسی رو دوست داشته یا نه و اصلا هم اسمی از این خانم نبردم و ایشون بعد از دوبار مقاومت حرف زدن و گفتن بله زمان دانشجویی همسرت این خانم با یه بچه از همسر اولش جدا شده بود و چهار سال با همسرت دوست بود و همسرت اصرار میکرد که خانوادش رو راضی کنه برای ازدواج ولی مادرش راضی نمیشد و میگفت این خانم بجه داره.
    بعد همسرت ازدواج کرد و اون خانم هم ازدواج کرد و در یکی از قهر های تو که طولانی خونه مادرت بودی شنیدیم که دوباره اینها باهم در ارتباطن.

    منم بسیار حالم بد شد و رفتم خونه مامانم و گفتم فقط یا با پرینت ثابت کن این حرفا دروغه یا طلاق چون منو سالها بازی دادی و از سادگیم سواستفاده کردی همسرم میگفت دروغه و من هرگز دوسش نداشتم

    بعد از دو هفته راضی شد و پرینت گرفت از اول برج 8 داخل پرینت فقط شمارهایی که همسرم تماس گرفته بود و یا پیام داده بود موجود بودن

    من بررسی کردم و چیز مشکوکی ندیدم جز اینکه دوروز بعد از اینکه من فهمیدم ماجرا رو دوتا پیام به اون خانم داده گفتم چرا پیام دادی گفت اول خودش بهم پیام داده که جلو زنت رو بگیر من کاری نکردم ابرومو برده و منم فوشش دادم گفتم من باور نمیکنم و باید متن پیام بگیری برام اصرار کرد که دردسر قضایی داره و قبول کن حرفمو منم گفتم باشه و قبول کردم و برگشتیم خونه.ولی من یه سری شمارهای مشکوک رو سیو کردم داخل گوشیم.
    این مدت که خونه برگشتم تلگرام و اینستاگرام رو پاک کرد و فقط واتساپ داشت تا من هر وقت بخوام تصویری چکش کنم و باهم خوب بودیم

    حدودا نهم عید بود که دیدم یکی از اون شمارهای مشکوک وارد تلگرام شد و عکس اون خانم روی پروفایل بود.....
    من این جریان خیانت رو اواخر برج 10 فهنیدم و رفتم پرینت ها رو چک کردم دیدم اواخر برج 8 و چند بار در برج 9 و در برج ده به این خانم پیام داده همسرم شمارهای اطرافش رو چک کردم یک شماره دیگم پیدا کردم از اون خانم داخل پرینت
    یعنی شمارها یی بوده که من از اون خانم نداشتم که چک کنم و اون شمارهای موجود در پرینت نبود ولی شمارهایی نداشتم در پرینت بود

    تماس گرفتم با شوهر اون خانم و فهمیدم اینکه اینها قبلا همو دوست داشتن راسته.و گفت من یک سالیه فهمیدم همسرت مزاحم زنم میشه و من غیر مستقیم براش پیغام فرستادم که دست برداره و همچنان ادامه داده به کارش و منم به خاطر فامیل بودن و اینکه همسرت کارهای زیادی برام کرده برخورد شدیدتری نکردم و اشتباه دو طرفه بوده و زن منم مقصر بوده.همون روز اون خانم به همسرم زنگ میزنه و شماره منو میخواد تا باهام حرف بزنه و همسرم شمارم نمیده بهش و اون خانم منو فوش میداد که زنت فلان خورده زنگ زده شوهرم واتساپ و همسرم فقط میگفت ول کن تموم شده کشش نده زنگ زده که زده.و اون خانم همش میگفت تو بودی اول بهم پیام دادی و همسرم می پیچوند و میگفت و نصف شب پیام دادی احمق اون اونو دیده....

    همسرم اومد خونه و بهم گفت جون بهت قول دادم دوباره باهام تماس گرفت بهت بگم امروز بهم زنگ زده و گفته چرا به شوهرم زنگ زدین و منم فوش دادمش....

    زنگ زدم به اون خانم و باهاش مودبانه حرف زدم حدود یک ساعت و گفت اره ما قبلا همو دوست داشتیم و نشده ازدواج کنیم و شما ده ساله ازدواج کردین و شوهرت 7 سال پیش بهم پیام داده و منم گفتم برو بچسب به زندگیت و ول کنم نبوده مقصر من نیستم...من گفتم جرا دنبالت بوده و شروع کرد چیزایی رو گفتن که بین من و همسرم بود و قشنگ معلوم بود که باهم دردو دل میکردن و حرف میزدن که این چیزا روز میدونست...
    برام اسکرین شات فرستاد که همسرم از بس زنگ میزده بهش گذاشته بوده روی لیست سیاه و همسرم پیام داده بود بهش خیلی نامردی...
    گفت بهت گفته بعد زنگم بهش پیام دادم؟گفتم نه گفت اسکرین شاتش می فرستم واست و توی پیامش نوشته بود که خیلی نامردی اصرار تو بود بیا ببینمت چرا توپ گناهکاریتو میندازی زمین من .من تا کی باید تاوان حماقتای تورو بدم.تومردی برات چیزی نیس ولی من زنم برام سرشکستگی داره و این کارت هیج وقت فراموش نمیکنم...

    همسرم اومد و من بهش گفتم قضیه رو گفتم فهمیدم سابقش توی پرینت بوده و تحقیق کردم از خودش و همسرش اینها رو میگن و همسرم اصرار که اونها دروغ میگن و همش انکار میکرد...تا یک شب زنگ زد به اون خانم و فحشش داد حلو من که من کی تورو دوس داشتم چرا اینا رو به زنم گفتی من غلط کنم تورو دوست داشته باشم و خیلی باهاش بد حرف زد و اون خانم میگفت من نگفتم....
    پشت سر اون خانم بهم واتساپ پیام داد که قدر شوهرت بدون تورو خیلی دوس داره به خاطرت همه چیو نادیده گرفته وبه خاطرت هرکاری میکنه و ما فقط باهم دوست اجتماعی بودیم و علاقش به من عشق نبود و از سر ترحم بوده مشکلت منم من میرم تا سه ماه دیگه ترکیه و وقتی برم همه چیز برملا میشه...

    از طرفی شک مینداخت به دلم از طرفی فرشته صلح شده بود!!!!

    همسرم میگه اون دورغ میگه باهاش ارتباطی نداشتم

    مشاوره رفتم چند جلسه و نظر مشاور اینه بهم خیانت کرده و گفت بهش فرصت دوباره بدم ولی بجه دار نشم به مشاور گفتم همسرم سالها پیش که من به خاطر مشکلاتی که در روابط جنسیمون داشتیم و همسرم سرد بود خیلی تلاش میکردم و مشاوره میرفتم ولی همسرم یک شب بهم گفت من اتفاقا خیلی هم رابطه رو دوس دارم ولی با تو نه....
    یک بار هم چند ماه پیش قبل از قضیه بهم گفت من فقط به خاطر بچه هست که پیگیر رابطه هستم....

    وقتی مشاور اینو شنید گفت رهاش کن خانم فیزیک شما برای همسرت محرک جنسی نیس که این حرفو زده و نظر من هفتاد هشتاد درصد به جدایی هست...
    درصورتی که من از لحاظ ظاهر تعریف از خودم نباشه بسیار زیبا هستم و هیکل خوبی هم دارم...و اون خانم اصلا با من قابل مقایسه نیست!!
    به همسرم جریان رو گفتم و ازش خواستم توافقی جدا شیم بهم گفت مشاور غلط کرده این حرفو زده تو خیلی هم برای من جذابی و من اون حرفا رو از روی قصدی نزدم...و من به هیچ عنوان طلاقت نمیدم..
    همش اصرار داره میگه من کاری نکردم و بچسب به زندگیت اون مدارک همه جعلیه و دروغه و دارن از حسادت زندگیمون رو خراب میکنن گفتم پرینت تماسای خودت که جعلی نیست و سابقه شمارش هست گفت اون شماره همسرشه و من ازش قیمت اهن گرفتم توی اون پیاما گفتم باشه متن پیام رو بگیر تا باور کنم... میگه نه دردسر قضایی داره بریم دادگاه باید تا تهش بریم...
    منم گفتم بهم ثابت شده تو بهم خیانت کردی و حاضر نیستم ببخشمت
    اگه هم درصدی بخوام به زندگیمون فرصت بدم باید حق طلاق و کل خونع رو بنامم بزنی تا بهت فرصت بدم و توهم جرعت نکنی بری طرفش چون رابطه عمیق 7 ساله چه تضمینی هست تکرار نشه!!!!
    قبول نمیکنه میگه من کاری نکردم بخوام تضمین بدم

    دوستان لطفا نظرتون رو در مورد این حرف همسرم که به من گفته بود رابطه رو دوس دارم ولی با تو نه برام بنویسین خیلی روی تصمیمم تاثیر داره من خودم فک میکنم این حرفش رو به خاطر مشکلاتی که با اخلاقم داشت گفته. چون یه مدت من بدون توقع بهش خوبی میکردم خوب شده بود از لحاظ جنسی ولی باز با کوچکترین اشتباه از طرفم سرد میشد و تلافیشو در روابط جنسی میکرد...
    ویرایش توسط *مونا* : سه شنبه 24 فروردین 00 در ساعت 11:54

  17. #40
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    با سلام
    اگر هر صحبتی در شرایط عادی زده بشه احتمالا صحت داره
    ولی اگر در حالت دلخوری و عصبانیت و هیجان زده بشه، قابل استناد نیست و احتمالا برای تخلیه روانی یا برای وارد کردن ضربه متقابل در برابر ضربه ای که دریافت شده، زده میشه

    باید ببینی این حرف در شرایط صلح زده شده یا شرایط جنگ و عصبانیت

    کلا اگر با دید بالا به پایین و تحقیر میتونی به این زندگی ادامه بدی، به نظرم ادامه زندگی به درد نمی خوره
    اگر از نظر روحی شرایطی داری که بتونی برای همسرت واقعا جایگاهی برابر با خودت در نظر بگیری اون موقع می تونی به زندگی مشترکت برگردی

    و نکته دیگه اینکه من اگر جای همسرت باشم شاید با حق طلاق موافقت کنم ولی هرگز با به نام زدن خونه موافقت نمی کنم

    نهایتش اینه که هر چیز تو زندگی هست نصفش مال زن باشه نصفش مال مرد
    نه اینکه وقتی زندگی روی هواست و هر لحظه ممکن باشه به هم بخوره کل زندگی رو آدم به نام همسرش بزنه

    من جای همسرت باشم نهایتش با به نام زدن نصف خونه اونم در صورت بخشش کامل مهریه موافقت کنم

    البته دیدگاه آدمها فرق می کنه ولی در هر صورت به نظرم درخواست و پیشنهاد هم باید منطقی باشه

  18. 4 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    *مونا* (پنجشنبه 26 فروردین 00), همراهی (چهارشنبه 25 فروردین 00), اثر راشومون (چهارشنبه 25 فروردین 00), زن ایرانی (چهارشنبه 25 فروردین 00)


 
صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:39 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.