نوشته اصلی توسط
a.sadeghiani
ممنونم از توجه تون. هیچ وقت منکر این قضیه نمیشم که پدر مادرها صلاح بچه ها رو میخوان. اما پدر من حتی اجازه نمیده طرفشو ببینه یا راجع بهش تحقیق کنه یا مثلا بگه به این دلیل مخالفم ای کاش پدرم با این آقایی که انتخاب منه صحبت میکرد بالاخره مردها بهتر میتونن نکاتی که ما خانوم ها نمی دونیم رو درک کنن و بهم کمک میکرد که خوب تصمیم بگیرم یا راهکاری میداد در جهت پیشرفت زندگی و رابطم. پدر من میگه خیلی معذرت میخوام که این حرفو میزنم همه کردها آدمای بدی ان و سطحشون پایین تر از ماست مثلا میگه یه آدم که تو اون منطقه زندگی میکنه و شعور داره رو به من نشون بده .آدم تا چه حد خودخواه و مغرور! یک دلیل غیر منطقی و بسیار بی ادبانه . در صورتی که مادر ایشون تو کرمانشاه به دنیا اومده و از ۱۵ سالگی تهران زندگی کرده. من تفاوت فرهنگی نمیبینم و از خانوادشون محبت و احترام دیدم و همیشه منو به صبر تشویق کردن و گفتن اشکالی نداره پدر مادرتون صلاحتونو میخوان صبور باشید حل میشه . هیچ انسانی به هیچ انسانی برتری نداره با هر رنگ و اعتقاد و هر نژادی من اینو اصلا قبول ندارم. من پسر عمویی داشتم که ۱۰ سال با دختری که اهل خرم آباد بود دوست بود و ایشون با اینکه پسر بود و ۳۴ سال سنش بود بازهم خانوادش راضی نشدن به این ازدواج چون ایشون کسیو دوست داشت که لر بود و از هم جدا شدن.عمو و زن عموی من بدون اینکه پسرشون بخواد براش صحبت کردن حالا با یه دختری که از نظر خانوادش مناسب بود ازدواج کرده و اصلا زندگی خوبی ندارن جالبه این خانوم با عمو و زن عمومم به مشکل خوردن. پسر عموی من هیچ وقت خونه نیست به بهونه ماموریت تو شهرستانهای مختلف زندگی میکنه. من نمیخوام سرنوشتم مثل پسر عموم شه. نمی خوام خانوادم به جام تصمیم بگیرن. خانواده پدری من بسیار بسیار زیاد خودشونو دست بالا میگیرن و این چیزی نیست که من از احساساتم بگم متاسفانه واقعیت اینه. من صبر میکنم امیدوارم خدا هم کمکم کنه.
علاقه مندی ها (Bookmarks)