2. احساس ترک شدن را در خود کنترل کنید.
از احساساتِ کنونیِ مرتبط با ترک شدن در زندگی خود آگاه شوید. سعی کنید بفهمید که تلۀ شما از کجا سرچشمه می گیرد. شاید در جایی از تلۀ خود متحمل یک فقدان هستید. شاید پدر یا مادر بیماری دارید، همسری دارید که در حال ترک شماست، رابطه ای که رو به پایان است، معشوقی بی ثبات است و مدام شما را بازی می دهد یا شاید به حدی از احتمال وقوع فقدان اجتناب می کنید که کاملاً تنها هستید.
سعی کنید ببینید که آیا می توانید چرخۀ ترک شدن در زندگی خود را پیدا کنید یا خیر؟ اَبی، پاتریک و لیندزی به محض اینکه به جستجوی آن پرداختند، به وضوح چرخۀ خود را دیدند.
پاتریک : « هر بار همین طور هست . ابتدا می فهمم که فرانسیس به خانه نمی آید و خشمگین می شوم . یک لحظه نگران می شوم که مبادا اتفاقی برایش افتاده باشد یا تصادف کرده باشد ؛ لحظه ای بعد ، از اینکه دوباره با من چنین کاری می کند به قدری از او عصبانی می شوم که دلم می خواهد به محض وارد شدنش به خانه او را بکشم
تا ساعت ها به همین حال ادامه می دهم تا زمانی که خسته شوم . سپس دراز می کشم و به شدت احساس افسردگی میکنم. فقط سعی میکنم بخوابم.
اغلب مواقع وقتی که سر انجام به خانه می آید اصلاً اهمیتی نمی دهم، اما گاهی نیز با دیدنش خشمگین می شوم و کتک نزدنش برایم به کاری دشوار تبدیل می شود.»
به خودتان اجازه دهید تا تمام احساساتِ موجود در چرخه را تجربه کنید. هر زمان که حسی را تجربه می کنید، از چرخۀ آن آگاه شوید.
اگر چنین کاری را نمی کنید بهتر است مدتی را به تنهایی بگذرانید. به «انتخاب» خودتان، به جای فرار، زمانی را به تنهایی اختصاص دهید. اَبی یاد گرفت تا چنین کاری را انجام دهد. زمانی که اَبی برای اولین بار سراغ ما آمد، زمان زیادی را صرف فرار از تنها شدن می کرد. او همیشه کسی را برای خودش کنار می گذاشت تا در زمان نیاز به او کمک کند، چه تلفنی و چه حضوری. اَبی بایستی تحمل تنهایی را یاد می گرفت. بعدها او یاد گرفت تا قدر تنهایی را بداند.
اَبی: «این که مدام به دنبال نگه داشتن افراد نزدیکِ خودم نباشم حس خوبی دارد. چنین کاری به زحمت زیادی احتیاج داشت. به خودم می گویم که می توانم به تنهایی زندگی کنم و خودم مراقب خودم باشم و می توانم به تنهایی حال خوبی داشته باشم.»
می توانید از کم شروع کنید. زمانی را به تنهایی اختصاص دهید. آن را به زمانی ویژه تبدیل کنید. کاری را انجام دهید که از آن لذت می برید. ترس هایتان می گذرند. اگر به اندازۀ کافی این کار را انجام دهید، می توانید از ترس هایتان عبور کرده و به فضای آرامش دست پیدا کنید.
3. روابط عاشقانۀ گذشته خود را مرور و الگوهای تکرار شونده را مشخص کنید. فهرستی از خطرهای ترک شدن تهیه کنید.
فهرستی از روابط عاشقانه ای که در زندگی خود داشته اید تهیه کنید. چه اتفاقی برای هرکدام از آنها رخ داد؟ آیا شخص مقابل فردی بیش از حد مراقبت شده بوده و شما نیز به هر قیمتی با او مانده اید؟ آیا او شخصی بی ثبات بود؟ آیا هر کدام از آنها را به این دلیل ترک کرده اید که می ترسیدید شما را ترک کنند؟ آیا همچنان افرادی را انتخاب می کنید که احتمالاً شما را ترک خواهند کرد؟ آیا آن قدر حسادت و احساس مالکیت می کرده اید که شخص را از خود فراری داده اید؟ چه الگویی شکل گرفت؟ از چه خطرهایی دوری می کنید؟
زمانی که لیندزی لیستش را تهیه کرد، فهمید که با یکی پس از دیگری روابطی ناپایدار داشته است.
در حقیقت رابطه اش با ماف، اولین رابطۀ پایداری بوده که شخص قصد ترک او را نداشته و مدام کنار او بوده است. ما نیز احساس کردیم که رابطه مان به لیندزی ثبات و استحکام بخشیده است. این مسئله بار دیگر به ما نشان داد که رابطۀ استوار تا چه اندازه اهمیت دارد و فرد تا چه اندازه می تواند آرامش یابد و توجه خود را هرچه بیشتر بر زندگی اش معطوف کند.
4. از اشخاص بیتعهد، بی ثبات و دمدمی مزاج دوری کنید، حتی اگر جاذبۀ بسیاری ایجاد می کنند.
سعی کنید روابطتان را با افراد باثبات ایجاد کنید. از افرادی که سعی می کنند شما را بر یک ترن هوایی سوار کنند، دوری کنید، «حتی اگر شما بیشتر میزان جذب شدن نسبت به این افراد را دارید.» ما از شما نمی خواهیم تا با افرادی که برایتان جذاب نیستند رابطه داشته باشید، اما یک جاذبۀ شدید جنسی «می تواند» نشان دهد که شریک شما در حال تشدید تلۀ ترک شدن در شماست. اگر چنین چیزی وجود دارد، رابطۀ شما چیزی جز دردسر نیست و باید در مورد ادامۀ آن بیشتر فکر کنید.
لیندزی در اواسط دومین سال از روند درمانش، با مردی رابطه داشت که در محل کارش با او آشنا شده بود؛ نامش ریچارد و معلم هنر در مقطع دبیرستان بود. لیندزی اولین رابطۀ باثباتش را با او تجربه می کرد. ریچارد تعهدی روشن نسبت به رابطه تش با لیندزی داشت. نزدیک به دومین سال از روند درمان لیندزی بود که ریچارد از او درخواست ازدواج کرد. او قبلاً معتاد به مشروبات الکلی بود که مدت دوازده سال از ترکش می گذشت. او مدام از نظر احساسی در کنار لیندزی بود. در حقیقت او فردی آرام بود که به ندرت پیش می آید خلق و خویش تغییر کند یا آرامشش را از دست بدهد. افراد احساسی و افرادی که آرام و منطقی هستند معمولاً با یکدیگر به برقراری ارتباط می پردازند. عشق پایدارِ نسبت به لیندزی، او را در همچون رابطه ای که با ما داشت، از نظر احساسی تأمین کرد.
زمانی که لیندزی رابطه اش با ریچارد را آغاز کرد، تنها تا حد متوسطی نسبت به او احساس جاذبه می کرد، اما توجهش نسبت به او به مرور زمان افزایش پیدا کرد. برخلاف بسیاری از روابط دیگرش با مردان، تا ماه ها دوستی اش با ریچارد را حفظ کرد و پس از آن عاشق یکدیگر شدند. چنین رابطه ای تأثیر مستحکمی داشت. لیندزی کمتر احساس آسیب پذیری می کرد و به ریچارد نمی چسبید و در عین حال اتهام به خیانت هم نمی زد.
پاتریک به ازدواجش با فرانسیس خاتمه داد. او در نهایت متوجه شد که هرچقدر هم تلاش کند همسرش تغییر نخواهد کرد. هرچند که پیش بینی می کرد که هرگز به زن دیگری علاقه مند نخواهد شد، در حال حاضر با زنی در ارتباط است. او اکنون در روابطش در مورد خودش آگاهی به دست می آورد. مهم تر از این، او یاد می گیرد که چگونه خودش را در روابط «حفظ» کند. پاتریک همیشه خودش را چنان تسلیم می کرد که شخص مقابلش در یک رابطه همه چیز داشت و خودش از هر چیزی بی بهره بود. اگر همه چیز را به طرف مقابل ببخشید، از دست دادن شخص یک فاجعه خواهد بود. پاتریک یاد می گیرد تا قدرتش در روابط را حفظ کند.
پاتریک: «همیشه فکر می کردم که تمام نکته در یک رابطه این است که با طرف مقابلت بمانی. برای حفظ او هرکاری می کردم، اما حالا می فهمم که می توانم بدون حضور افراد نیز زندگی کنم. می توانم اجازه دهم افراد از زندگی من بروند و من هم در نهایت به مشکلی بر نخورم.»
5. وقتی به شخصی باثبات و متعهد می رسید، به او اعتماد کنید و باور کنید که برای همیشه با شما می ماند.
پس از تجربۀ ترک شدن، اعتماد کردن امر دشواری است، اما همچنین این تنها راه برای خروج از چرخۀ رسیدن به عشق واقعی است. از ترن هوایی پیاده شوید. عشق نا آرام و بی ثبات را رها کنید و عشقی قوی و باثبات را دریافت کنید.
هر سه مراجع ما بایستی یاد می گرفتند تا اعتماد کنند. اَبی بایستی یاد می گرفت کِرت با او می ماند، حتی زمانی که به سفر می رفت.
اَبی: «خنده دار است، اما احساسی همچون پایان داستان جادوگر شهر اُز را دارم. تمام آنچه که دنبالش می گشتم، همین جا در کنارم بوده است. تمام آنچه را که همیشه می خواستم با کِرت داشتم؛ کسی که همیشه در کنار من است، اما می خواهد که روی پاهای خودم بایستم.»
پاتریک و لیندزی نیز یاد گرفتند تا در روابط سالم و متعهدانه، به طرف مقابل خود اعتماد کنند.
6. به افراد نچسبید، حسادت نکنید و نسبت به جدایی های معمولی واکنش غیر معمول نشان ندهید.
اگر با فردی باثبات و متعهد در رابطه ای سالم هستید، یاد بگیرید تا خود را در برابر نشان دادن واکنش های بیش از حد، کنترل کنید. بهترین راه، کار کردن بر روی خودتان است. استعدادهای خود را کشف کنید و یاد بگیرید که می توانید تنها باشید و شکوفا شوید. برای اینکه هر روز این عمل تکرار شود، فراموش نکنید که می توانید از کارت های یادداشت استفاده کنید. هر زمانی که تلۀ شما فعال می شود، استفاده از کارت نویسی می تواند تله را ضعیف کند و آن را از بین ببرد.
به لیندزی کمک کردیم کارت نویسی کند تا بتواند به شکل بهتری با رابطه اش با ریچارد رو به رو شود. او از این روش استفاده کرد تا از چسبیدن به دیگران و متهم کردن دیگران دوری کند و هر زمان که حس اعتمادش دچار لغزش می شود، به اعتماد و اطمینان خود قوت ببخشد.
نمونهای از کارت نویسی تلۀ ترک شدن
در حال حاضر احساس ویرانی می کنم، چرا که ریچارد در حال دور شدن از من است و من در حال عصبانی شدن هستم و احساس نیاز می کنم.
هر چند که می دانم این احساس همان تلۀ ترک شدن است و تلۀ من با دیدن کوچک ترین نشانه هایی از دور شدن دوباره فعال شده. بایستی به خاطر داشته باشم که که افراد در روابط «سالم» کمی عقب می کشند و این عقب کشیدن بخشی از ریتم احساسیِ یک رابطۀ سالم است.
اگر به شکلی عصبانی و وابسته به دیگران رفتار کنم، ریچارد را از آنچه که هست دورتر خواهم کرد. ریچارد این حق را دارد تا کمی دور شود.
کاری که باید انجام دهم این است که با افکارم کار کنم تا دیدگاه کلی تری نسبت به رابطه ام داشته باشم. می توانم احساساتم را تحمل کنم به خاطر داشته باشم که ریچارد و من همچنان با هم هستیم و رابطۀ ما رابطه ای سالم و خوب است.
برای اینکه به خودم به بهترین نحو کمک کرده باشم، بایستی توجهم را معطوف زندگی و بهبودی خودم کنم. هرچه بهتر به خودم تکیه کنم، بهتر می توانم در رابطه بمانم.
اگر تلۀ شدیدی دارید و نمی توانید رابطۀ سالمی شکل دهید، روند درمان را آغاز کنید. یک رابطۀ درمانی می تواند شما را به جایی برساند که بتوانید روابطی سالم را وارد زندگی خود کنید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)