به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 30 از 40 نخستنخست ... 102021222324252627282930313233343536373839 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 291 تا 300 , از مجموع 392
  1. #291
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    142
    Array

    RE: " خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم"

    آویژه ی عزیزم؛ خیلی دوست دارم تصاویری از عشق مسواکی تون ببینم؛ لطفا هر چه زودتر خواستم رو اجابت کن؛ مچکرم!:P

  2. 9 کاربر از پست مفید del تشکرکرده اند .

    del (جمعه 27 آبان 90)

  3. #292
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 15:49]
    تاریخ عضویت
    1390-2-11
    نوشته ها
    1,002
    امتیاز
    17,617
    سطح
    84
    Points: 17,617, Level: 84
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    3,189

    تشکرشده 3,297 در 818 پست

    Rep Power
    114
    Array

    RE: " خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم"

    آویژه عزیز منم گاهی که رو شوئی رو می شورم مسواکمون رو روبروی هم قرار می دم و ازین تحلیلا می کنم اما واسه شما خیییییلی با حاله

  4. 6 کاربر از پست مفید رایحه عشق تشکرکرده اند .

    رایحه عشق (سه شنبه 17 آبان 90)

  5. #293
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 اسفند 92 [ 23:20]
    تاریخ عضویت
    1390-4-25
    نوشته ها
    643
    امتیاز
    4,583
    سطح
    43
    Points: 4,583, Level: 43
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,779

    تشکرشده 2,844 در 585 پست

    Rep Power
    78
    Array

    RE: " خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم"

    ای بابا چرا این تاپیک بعد عید خوبی که پشت سر گذاشتیم داره خاک میخوره؟
    اشکال نداره خودم میام خاطره میگم
    دیروز غروب همسرم بهم قول داده بود بعد از این که از سر کار برگشت بریم یه کم قدم بزنیم.اما متاسفانه این قدر هوا یهو سرد شد که نمیشد بریم !خلاصه بعد کلی فکر که حالا چی کار کنیم تصمیم گرفتیم بریم یه رستوران سنتی که اوایل آشنایی و نامزدیمون خییییییلی زیاد میرفتیم.
    رفتن به اونجا و دیدن زوجهای حوونی (که بعضا حتی از ما بزرگتر بودن ولی مشخص بود که رسما ازدواج نکردن) که عشقولانه کنار هم نشسته بودن منو برد به خاطرات خوش گذشته به همسرم گفتم:یادش بخیر چقدر می اومدیم اینجا و راجع به آینده حرف میزدیم و نقشه میکشیدیم(البته در کنارش ق.ل.ی.و.ن. هم میکشیدم!اما الان دیگه تر ک کردیم.هی جوون بودیم و بی تجربه آخه!) و مثلا فکرامونو میریختیم رو هم.
    دیدم همسرم دستمو گرفت و گفت:به نظرم الان زندگیمون از اون نقشه ها و فکرها خیلی بهتر شده.
    منو میگین!یه دفعه رفتم تو فضا

    راستی بچه ها عشق مسواکی آویژه جان خیلی جالب بود.یه بار امتحان کنین نتیجه های با مزه ای میبینید.برای من که این طور بود

  6. 20 کاربر از پست مفید یک زن امیدوار تشکرکرده اند .

    یک زن امیدوار (سه شنبه 20 تیر 91)

  7. #294
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آذر 91 [ 15:38]
    تاریخ عضویت
    1389-3-03
    نوشته ها
    309
    امتیاز
    4,602
    سطح
    43
    Points: 4,602, Level: 43
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    953

    تشکرشده 977 در 191 پست

    Rep Power
    46
    Array

    RE: " خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم"

    میشه بگی با مسواکا چیکار کردی؟؟؟چجوری همسرت فهمید؟؟ ما که مسواکامون روکش
    نداره ..یعنی میشه؟

  8. 2 کاربر از پست مفید پریماه تشکرکرده اند .

    پریماه (چهارشنبه 18 آبان 90)

  9. #295
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 تیر 99 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,339
    امتیاز
    22,823
    سطح
    93
    Points: 22,823, Level: 93
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 527
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger First ClassOverdrive
    تشکرها
    3,264

    تشکرشده 3,442 در 1,036 پست

    Rep Power
    149
    Array

    RE: " خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم"

    سلام
    دیروز سالگرد ازدواجمون بود با هم قهر بودیم و شب قبلشم با هم دعوای مفصلی کرده بودیم
    خیلی ازش دلخور بودم حتی صبحش بهم یه تبریک خشک و خالیم نگفته بود اینقدر احساس بدی داشتم که خدا میدونه و از زندگیم متنفر شده بودبعد از ظهرش رفتم خونه نشستم یه دل سیر گریه کردم بعدشم به خودم گفتم اون اینطوریه منم اگه مثل اون باشم که دیگه من نیستم
    صورتمو شستم و شروع کردم به مرتب و تزیین خونه
    با شمع یه قلب گنده درست کردم و رفتم کیک و گل گرفتم و همه رو با کادویی که یه هفته بود گرفته بودم گذشتم و با گل و نوشته هام که براش نوشته بودم تزیینش کردم یه آهنگ از فرهادم گذاشتم برقارو خاموش کردم نشستم منتظرش بهم زنگ زد که بیا فلان جا با هم بریم شام بیرون منم گفتم بیا خونه دنبالم با هم بریم
    خلاصه اومد دم در که بیا بریم دیگه خونه رو که دید خیلی جا خورد و گفت چهقدر قشنگ شده و از کار خودش شرمنده شد که حتی یه شاخه گلم برام نگرفته و بغلم کرد و بوسم کرد منم اینقدر بغض کرده بودم حتی نتونستم درست و حسابی بهش سلام کنم چه برسه به تبریک
    هی می گفت سه روزه برام دنبال یه کادوی مناسبه و هیچی پیدا نکرده حتی آدرس مغازه ها و چیزایی رو که دیده بودو می گفت
    خلا صه تا اخرشب کلی هوامو داشت حتی تا زیپ بوتمم برام بست و هی می گفت سردت نیست و ......
    شب خوبی بود
    امروزم زنگ زد گفت داره برام یه گردن بند می خره که قبلا گفته بودم دوسش دارم
    [align=center]خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد
    بلکه کسی است که با مشکلاتش مشکلی ندارد .[/align]

  10. 26 کاربر از پست مفید eghlima تشکرکرده اند .

    eghlima (سه شنبه 20 تیر 91)

  11. #296
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 02 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    27,600
    سطح
    98
    Points: 27,600, Level: 98
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 750
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    3,274

    تشکرشده 2,351 در 551 پست

    Rep Power
    162
    Array

    RE: " خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم"

    سلام دوستان خوبم.
    الان که دارم مینویسم به شدت از همسرم دلگیرم اما با کمک یادآوری خاطرات خوبمون میخوام ناراحتیمو از بین ببرم.
    تصادف کرده بودم و لحظه ای که تو آمبولانس داشتن میبردنمو فراموش نمیکنم.همسرم وقتی خیلی شوکه میشه و میترسه ساکت میشه. با صورت مثه گچ سفید شدش فقط نگام میکرد... احساس میکردم الانه که سکته کنه...
    فکر نمیکردم تصادفم اینقدر ناراحتش کنه.
    تو بیمارستان امدادی وقت ملاقات تموم شده بود و مردارو بیرون میکردن.همسرم اشک تو چشماش جمع شده بود و محکم دستمو فشار میداد... آخرین مردی بود که از اتاق رفت... اونم تقریبا با دعوا بردنش...

    زمانی که بیمارستان بستری بودم و مدتی که تو خونه وضعیتم بد بود تمام حرکاتش سرشار از عشق بود که نمیدونم از کجاش براتون بگم.
    موقع مرخصی از بیمارستان من میتونستم راه برم اما به سختی.رفت به یکی از خدمه بیمارستان گفت برانکارشو بیاره و تا دم ماشین منو برد و اونجا هم به طرز ظریفی منو رو صندلی قرار داد تا تکون نخورم(آخه با تکون به شدت دردم میگرفت).
    وقتی با مامانمو بابامو همسرم بعد بیمارستان رفتیم مطب دکتر اینقدر از چهرش نگرانی و ناراحتی موج میزد که دکتره بهم گفت:
    خانم فکر کنم همسرتون از خودتون بیشتر درد کشیدن...
    و اون لحظات اینقدر من از عشق همسرم لذت میبردم که دیگه اصلا بابت درد و شرایط بدم ناراحت نبودم
    حتی یادمه 1بار با خودم گفتم کاش همیشه مریض باشم تا اینقدر باهام عاشقانه باشه

    هفته اول بعد مرخص شدنم میتونم بگم شبا اصلا نخوابید. و این برای همسر من که عاشق خوابه کار خیلی سختی بود و برای من با ارزش.
    تمام شبو بیدار بود چون من برای بلند شدن و خوابیدن رو تخت به کمک نیاز داشتم.هر مدت 1 بار ازم میپرسید تشنم نیست ؟و با نی بهم اب میداد تا زحمت بلند شدن به خودم ندم...
    وقتی میومدن اقوام عیادتم برای پوشیدن لباس .مثه 1 مادر حرفه ای عمل میکرد. و حتی جوراب پام میکرد...
    خیلی برام اینهمه توجه و ظرافت کارش قشنگ بود.
    تا بلند میشدم بلند میشد و 1بالشت کوچیک دستش بود تا ببینه کجا میشینم بذاره پشتم!
    با اینکه تا قبل این اتفاق اهل پذیرایی کردن نبود اما اون مدت خیلی به مامانم تو پذیرایی از مهمونا کمک میکرد.
    تک تک لحظات اون دوره برام نمادی از عشقشه.
    خدا حفظش کنه

  12. 22 کاربر از پست مفید شمیم الزهرا تشکرکرده اند .

    شمیم الزهرا (سه شنبه 20 تیر 91)

  13. #297
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 اسفند 92 [ 23:20]
    تاریخ عضویت
    1390-4-25
    نوشته ها
    643
    امتیاز
    4,583
    سطح
    43
    Points: 4,583, Level: 43
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,779

    تشکرشده 2,844 در 585 پست

    Rep Power
    78
    Array

    RE: " خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم"

    پریماه جان من به تقلید از آویژه جون مسواکارو طوری گذاشتم که یعنی مسواک من داشت لپ مسواک همسرمو میبوسید.یه کم گذاشتنش سخت بود اما به کمک خمیر دندونامون تونستم.همسرمنم یه کم خنگ! تازه شانس خوبه من اونشب انقدر خسته بود بدون مسواک اومد خوابید واسه همین نفهمید.صبح که میخواست بره سر کار خودم بهش گفتم یه نگاه به مسواکا بکن!وقتی اومد بیرون دیدم میخنده گفتم چی شده گفت وقتی منم رفتم توام برو یه نگاه به مسواکها بکن.که بعد دیدم مسواکها رویه جوری گذاشته که پشتشون به همدیگه است!
    زنگ زدم بهش گفتم یعنی قهری؟دیدم کلی خندید و تشکر کرد که مسواکها رو اونجوری گذاشتم و گفت خواسته شوخی کنه!
    حالا از اون روز به بعد هر از چند گاهی مسواکامونو یه جور خاص بسته به حال و هواش میزاره خودشم با افتخار میاد بهم میگه یه نگاه به مسواکا کن!!
    فکر کنم بدون در پوشم بشه.تازه اگه همسرتم متوجه نشد خودت بهش بگو که به مسواکهاتون نگاه کنه!!

    اقلیما جان سالگرد ازدواجت مبارک.آفرین دختر خوب که نزاشتی ناراحتی و قهر بهت غلبه کنه و یه روز به یاد ماندنی ساختی

    شمیم جان قدر همسرتو بدون.واقعا خدا برات حفظش کنه

  14. 23 کاربر از پست مفید یک زن امیدوار تشکرکرده اند .

    یک زن امیدوار (سه شنبه 20 تیر 91)

  15. #298
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 07 شهریور 99 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1389-5-21
    نوشته ها
    679
    امتیاز
    18,628
    سطح
    86
    Points: 18,628, Level: 86
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 222
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial10000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    3,951

    تشکرشده 4,314 در 675 پست

    Rep Power
    115
    Array

    RE: " خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم"

    @ پریماه عزیزم :
    حیلی ساده است. فقط کمی تخیل می خواد. چند بار که اینجوری بذاری همسرت حتما متوجه می شه یه کاسه ای زیر نیم کاسه سر مسواکاست. مسواکت رو ببین، می تونی تصور کنی یه آدمه؟ همین کافیه.

    اینم یه عکس ( +18) !! از این عشق مسواکانه!




    @ del:

    فرمانده! برای پیشگیری از هر گونه رخداد ، عملیات تصویر برداری در بیرون از محوطه خطر انجام شد. نخطه! :D:P

  16. 29 کاربر از پست مفید آویژه تشکرکرده اند .

    آویژه (جمعه 25 فروردین 91)

  17. #299
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 15:49]
    تاریخ عضویت
    1390-2-11
    نوشته ها
    1,002
    امتیاز
    17,617
    سطح
    84
    Points: 17,617, Level: 84
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    3,189

    تشکرشده 3,297 در 818 پست

    Rep Power
    114
    Array

    RE: " خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم"

    دوستای گلم چند نفرتون که از خوراکی نوشتید وقتی می خوندم ته دلم گفتم حالا همسره من به این چیزا اهمیت نمی ده تا نگم چیزی نمی خره.اما...
    چند وقت پیش که ااز دانشگاه رسید دیدم دستش دو تا بیسکوئیت رنگارنگه گفتم وای من خیلی ازینا دوست دام از بچگی
    گفت جدا .گذشت دیشب که از راه رسید دیدم یه بسته کامل ازونا خریده خیلی خوشحال شدم
    من فکر می کردم چون همسرم سنش کمه در نتیجه ازین کارا نمی تونه انجام بده اما دیشب به اشتباهم پی بردم.

  18. 14 کاربر از پست مفید رایحه عشق تشکرکرده اند .

    رایحه عشق (سه شنبه 20 تیر 91)

  19. #300
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 تیر 99 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,339
    امتیاز
    22,823
    سطح
    93
    Points: 22,823, Level: 93
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 527
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger First ClassOverdrive
    تشکرها
    3,264

    تشکرشده 3,442 در 1,036 پست

    Rep Power
    149
    Array

    RE: " خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم"

    سلام
    منم از خوردني بگم ديشب به همسر گرامي sms دادم سر راهت لطفا يه ماست و يه پفك بگير اونم sms داد چشم
    بعد كه اومد خونه ديدم يه پلاستيك گنده از انواع و اقسام چيپس ها و پفك ها و خوراكي هايي كه دوست دارمو خريده
    هر چند حالم گرفته بود و در ست و حسابي تشكر نكردم ولي ته دلم ..............
    [align=center]خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد
    بلکه کسی است که با مشکلاتش مشکلی ندارد .[/align]

  20. 17 کاربر از پست مفید eghlima تشکرکرده اند .

    eghlima (سه شنبه 20 تیر 91)


 
صفحه 30 از 40 نخستنخست ... 102021222324252627282930313233343536373839 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:29 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.