به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 36
  1. #21
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 اردیبهشت 95 [ 11:39]
    تاریخ عضویت
    1391-3-30
    نوشته ها
    135
    امتیاز
    5,578
    سطح
    48
    Points: 5,578, Level: 48
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    196

    تشکرشده 193 در 77 پست

    Rep Power
    30
    Array

    RE: طلاق همسر دوم و بازگشت زن اولم چیکار کنم ؟؟؟؟ میترسم بر گردم ؟؟؟؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط پدربزرگ

    ویک سوال :شما مهریه همسر اول رو پرداخت کردین؟
    با سلام

    دوست عزیز طلاق ما از نوع توافقی بود !!!!

    البته من خیلی سنگ انداختم که طلاق ندم ولی مدام ایشون من رو تهدید میکرد و فحاشی

    میکرد که اگه فلان روز نیای دادگاه و این بحث را تمام نکنی منم مهرم را میزارم اجرا

    به هر حال هر چیزی تا یه جایی قشنگه و عزیز !!!

    وقتی ایشون به صراحت داره فحاشی میکنه و فوش خیلی خیلی زشت به من و خانوادم میده

    منم که نمیام هم پول را بدم هم پیاز را بخورم و هم شلاق را !!!!

    با خودم گفتم که دیگه ارزش نداره ولش کن اگه میخاد بره بزار بره

    چقدر مقاومت کنم برای ادامه و پاره نشدن این زندگی ؟؟؟؟

    درسته پای یک بچه در میان هست ولی منم ادم هستم

    ایشون که منو نمیخواد !!! به صراحت میگه ازت متنفرم !!! بیا طلاق منو بده !!!

    برای همین رفتم و طلاقش را دادم

    البته در این طلاق توافقی بدون هیچی هم نبود

    منزلی که ما در اون زندگی میکردیم مال ایشون بود یعنی یک واحد اپارتمان بود که پدر ایشون به عنوان هدیه عروسی به ما داده بود !!!

    و من در این طلاق تمام اساس منزلی که خودم در این چند سال خریده بودم را به اضافه

    یک چند میلیون پولی که این چند سال پس انداز کرده بودم را اونم بابت بچه ( چون ایشون

    شاغل نیست و الان همون پول را گذاشته توی بانک و داره سودش را میگیره و زندگی میکنه )

    بهش دادم

    و الان هم ماهیانه 100 هزار تومن بابت نفغه بچه م پرداخت میکنم !!!!!

    ولی ایشون چون خیلی عجله داشت و علت عجله اش را هم برام یک معماست

    خودش خواست که توافقی زودتر تمام بشه !!!






    نقل قول نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
    اگر واقعا ایشون رو ارزیابی کردید و نظرتون مثبت بود ، پیگیر بشو که چرا ایشون تغییر عقیده داده و خواهان ازدواج با شما شده

    اقای محترم ، صرف " به خاطر بچه بیا با هم زندگی کنیم " و یا " به خاطر بچه من عوض شدم " نمی تونه دلیلی پایدار برای یک زندگی مشترک باشه ... برو دنبال اصل قضیه بگرد منتها با دید مثبت و ذهنی باز نه با نبش قبر گذشته ها
    [/color]
    خیلی ممنونم از همه دوستان عزیزی که بنده را راهنمایی می فرمایند !!!

    و اما من در مورد اینکه علت و اصرار و پافشاری غیر منطقی ایشون برای رفت و حالا نیز برای برگشتن چی بوده و هست را به کرات سئوال کردم و ایشون اینجوری بیان میکنند !!!!

    ************************************************
    علت و اصرار من برای طلاق این بود که ( از زبان خانوم ) ::

    1- تو به من شک داشتی و من از این موضوع رنج میبردم ، از اینکه گوشیم که زنگ میخوره یا

    اس ام اس میاد و یا میرم بیرون من احساس میکردم که با یک لحن و نگاه شک الودی به من

    نگاه میکنی و این مورد دیگه برای من قابل حضم نبود !!! و یه جورایی انگار جون به لب شده بودم

    2- به خاطر اخلاقت که ز نظر من خیلی تند و بد هست !!!

    3- انگار دیوونه شده بودم و هر چی خوبی داشتی برای من تبدیل شده بود به بدی

    مطلق و ازت یک تنفر خاصی گرفته بودم !!!

    4- دوست داشتم ازاد باشم و تعم ازادی را بچشم ، خسته شده بودم از بس که بهم

    میگفتی اینجا نرو ، اونجا برو ، میری زور بیا ، کی بر میگردی و . . . .

    5- هم خودت و هم همه خانواده و خویشاوندان بهم میگفتند که به خاطر بچه این کارو نکن

    ولی من نمیفهمیدم که به خاطر بچه یعنی چه !!!!

    با خودم میگفتم که خوب بچه بزرگ میشه ، مشگلی هم که نیست هم پیش منه و هم پیش تو !!!!

    ==========================================
    و اما علت برگشتن و ازدواج مجدد با تو ( باز از زبان خانوم ) ::

    1- اولا که من به مخیله م خطور نمیکرد که تو بری و زن بگیری !!!!
    من با خودم گفتم توی زمان عده یا بعد از اون بر میگردیم سر زندگیمون و من زمانی که فهمیدم تو ازدواج کردی دو روز توی بیمارستان بستری بودم و ...

    2- با خواهرام و برادرام و مادرم صحبت کردم و همه نظرشون این بود که من مقصرم کردم !!

    3- توی این مدت نشستم و خوب فکر کردم ، فهمیدم که توی زندگی 90 درصد من مقصر بودم تو درست میگفتی !!!!

    وقتی به من میگفتی از خونه نرو بیرون !!! من نباید میرفتم
    وقتی میگفتی با فلان شخص نرو من باید به حرف ت گوش میدادم و نباید میرفتم !!!

    4- توی این مدت من با زنهای فامیل رفت و امد کردم و هم جریان را که میفهمیدند ، شوکه

    میشدند و میگفتند اخه چرا ؟؟؟؟؟ شوهر تو که مشگلی نداشت !!!! ما که باورمون نمیشه

    سر قهر کردن و رفتن شوهرت تو خسته شدی و زندگی تو نابود کرده باشی !!!!

    5- توی این مدت احساس میکردم که هر مردی که میفهمه من مطلقه هستم ، یه جورایی

    انگار بهم نظر داره و یا حتی روی من فکر های بدی میکنه !!!

    6- هر جا میرفتم میدیدم که زن ها چطوری حواسشون به شوهراشون هست و ماگه چند دقیقه با هم تنها میشدیم سریع شوهرش را صدا میزد و ....

    برای همین از حالم از خودم به هم میخورد !!!!

    7- فهمیدم که سایه یک مرد باید بالای سر یک زن باشه !!!!

    8- فهمیدم که زندگیم را مفت مفت از دست دادم !!!

    9- حالا میفهمم که وقتی همه میگفتند به خاطر بچه ت کوتاه بیا ، بچه ت داغون میشه

    یعنی چه ؟؟؟؟ توی این مدت این بچه قشنگ میفهمیدم که افسردگی گرفته !!!

    بخصوص زمانی که تو ازدواج کردی و اومد و زن تو را دید هر شب مثل دیوونه ها گریه میکرد

    و میگفت من میخوام برم پیش بابا ولی نمی خوام زنش اونجا باشه !!!!!

    10- همیدم چه ظلمی به تو و این بچه و خودم و پدر و مادر رامون کردم !!!!!

    11- فهمیدم که توی ازادی هیچ چیزی نیست !!!!

    12- وقتی ازاد شدم و رفتم ، تازه فهمیدم که چقدر نا امن شدم و چه خطر هایی جلوی

    راهمم قرار داره !!!

    13 - بعد از طلاقم چند جایی رفتم سر کار ، و فهمیدم که اکثر صاحب کار ها تا که میفهمیدند

    که من مطلقه هستم ، بعد از چند هفته ای بهم پیش نهاد های بدی میدادندو حالم از خودم

    و از اینکه چرا این کارا کردم به هم میخوره !!!

    14- فهمیدم که تو راست میگی که کار کردن و پول دراوردن سخته و ادم خسته میشه ...

    15- توی این مدت من یه خانومی اشنا شدم که شوهرش معتاد هست !!!

    و دیدم که چطوری این شوهر معتادی که سر کار هم نمیره را بهش احترام میزاره و حلوا حلواش میکنه !!!

    با خودم گفتم خاک بر سرت شوهرت یعنی اندازه این معتاده ام نبود ؟؟؟؟
    اخه چیش کم بود که اینجوری مفت مفت از دستش دادی ؟؟؟؟

    16- و .....

    ==============================================

    خلاصه فعلا داره این حرفا را میزنه و من واقعا نمی دونم که سرش به سنگ خورده

    یا مقطعی هست و فعلا اینجوری یه و حتی حدس میزنم که میترسه من برم سراغ

    این زن دوم و بخوام دوباره باهاش زندگی کنم !!!!

    برای همین میخواد برگرده !!!








  2. 4 کاربر از پست مفید tanhaei تشکرکرده اند .

    tanhaei (دوشنبه 16 مرداد 91), اثر راشومون (شنبه 19 اسفند 91)

  3. #22
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 شهریور 96 [ 07:29]
    تاریخ عضویت
    1390-9-26
    نوشته ها
    86
    امتیاز
    4,735
    سطح
    43
    Points: 4,735, Level: 43
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    149

    تشکرشده 135 در 57 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: طلاق همسر دوم و بازگشت زن اولم چیکار کنم ؟؟؟؟ میترسم بر گردم ؟؟؟؟؟

    دوست عزيز من تجربه زندگي مشترك ندارم اما از روي نوشته هاي خودتان من استنباط مي كنم كه آدم بد دل و شكاكي هستي، من احساس مي كنم تعريف خيانت از ديدگاه شما و همسرتان متفاوت است. راستش را بخواهيد من اصلا همسر اول شما را مقصر نمي دانم. مورد صحبت كردن يا هديه گرفتن از يك فرد خارجي به نظر من خيانت نيست. من هم از هم كلام شدن با افراد خارجي و گاها آشنا شدن با آداب و افكار ديگران لذت مي برم و اين فقط يك كنجكاوي است بخصوص اگر آدم بي كار باشد دنبال يك سرگرمي مي گردد.
    مورد دوم هم جزو شيطنت هاي از نوع بي كاري كه انگار دنبال يك سرگرمي بوده
    مورد سوم هم باز از نوع بي كاري دنبال يك همدم بودن و فرار از تنهايي بوده
    تا به حال ازش پرسيدي كه از ارتباط با ديگران دنبال چيست و چه چيزي شما در زندگيتان برايش كم گذاشتي؟ يا چه مشكلات شخصيتي در تو مي بيند؟ من احساس مي كنم همسر اول شما، شما را يك آدم شكاكي مي بيند كه مي خواهيد او را در قفس بگذاريد كه هيچ لذتي از زندگي نداشته باشد هيچ ارتباطي نداشته باشدو شاكي هم نباشد. همسر اول شما با بودن در كنار شما احساس تنهايي مي كند. ولي شما مي گوييد كه من مرد هستم و بايد همسرم مطابق ميل من رفتار كند. اين موضوع براي من غير قابل هضم است.
    الان بعد از طلاق فهميده زندگي در اين دوران دقيقا همانند زندگي مادر بزرگها و پدر بزگهايمان است. يك زن مطلقا آوره بدبخت كه بهتر بوده همان زندگي به ظاهر نكبت بار قبلي را تحمل مي كرده تا انگ مطلقه بودن به پيشانيش نچسبد.
    زياد حق به جانب صحبت نكنيد اين شما بوديد كه بعد از طلاق دوباره ازدواج و دوباره طلاق گرفتيد نه او، شما در دوره ايي كه پدرش بيمار يا فوت شده (درست اين قسمت را نفهميدم) به جايي اينكه در كنارش باشد فقط به او گير مي داديد . تازه الان هم به او مشكوكيد كه نكنه كس ديگري بوده كه الان پا پس كشيده. از ديدگاه من شما يك آدم شكاك هستيد كه زندگي با او خيلي مشكل، اما بهتر از مهر مطلقه روي پيشاني است.
    در مورد همسر دومتان ايشان كه خلاف شرع نكرده بود . به نظر خوتان زيادي پر توقع نيستيد كه بعد از يك ازدواج و طلاق و يك فرزند با يك دختر كم سن تر از خوتان كه هيچ سابقه ازدواجي نداشته باشد. ازدواج كنيد؟ فقط به خاط اين كه مرد هستيد؟ به نظر شما اين متوقعانه نيست.
    الان هم اين عذاب و ناراحتيتان به خاطر طرز فكر غلط خوتان است . به نظرم اول روي عقايدتان بازنگري كنيد بعد دنبال سر و سامان دادن به زندگيتان باشد. انقدر هم به خدا گير ندهيد شايد يك روز اصل فرگشت ثابت شد و اثبات شد خدايي وجود ندارد آيا آن موقع خودكشي مي كنيد؟ جوري تفكر كن كه حتي خدا وجود نداشته باشد از زندگي لذت ببري و ديگران هم از بودن در كنارت لذت ببرند.

  4. 2 کاربر از پست مفید سارا 2010 تشکرکرده اند .

    سارا 2010 (سه شنبه 21 شهریور 91)

  5. #23
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 23 بهمن 94 [ 20:39]
    تاریخ عضویت
    1390-3-01
    نوشته ها
    97
    امتیاز
    4,948
    سطح
    44
    Points: 4,948, Level: 44
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 2
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteran
    تشکرها
    100

    تشکرشده 100 در 53 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: طلاق همسر دوم و بازگشت زن اولم چیکار کنم ؟؟؟؟ میترسم بر گردم ؟؟؟؟؟

    تنها گفته بود:
    حالا قافل از اینکه خدا بهم گفت = خری بهت بدم که خر خودت را یاد کنی
    بری بشینی سر کوه و فریاد کنی

    شما خیلی شکاک هستید الان هم من و هم همسرم به دلایل کاری شماره موبایل همکارامون را داریم و البته بیشترشون متاهل هستند و با هم رفت و آمد خانوادگی داریم و تو فیس بوک هم جزو دوستان هم هستیم و گاهی سخن نغزی و یا جمله زیبایی تبریک عیدی باشه به هم اس ام اس می کنیم زن و مرد هم نداره

    البته شاید اون اس ام اس هایی که شما دیدید اس ام اس های عاشقانه بوده که اینطور زندگیتون را به هم زده ...ولی نمی دونم چرا طلاق اگر خانومتون اون ارتباط را قطع کرده پس نباید اینقدر اذیتش میکردید اون در اثر شک های شما دیوانه شده طوری که هر چی خواسته گفته و سریع هم طلاق گرفته

  6. 2 کاربر از پست مفید مادر تشکرکرده اند .

    مادر (سه شنبه 21 شهریور 91)

  7. #24
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 94 [ 09:58]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    محل سکونت
    ایران_شیراز
    نوشته ها
    3,166
    امتیاز
    21,370
    سطح
    92
    Points: 21,370, Level: 92
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 980
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points10000 Experience Points
    تشکرها
    14,388

    تشکرشده 15,106 در 3,401 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    338
    Array

    RE: طلاق همسر دوم و بازگشت زن اولم چیکار کنم ؟؟؟؟ میترسم بر گردم ؟؟؟؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط keyvan
    لطفا" در تایپک های تاریخ گذشته پست ارسال نکنید، توجه به تاپیکهای زنده موجب میشود،زحمات شما بی ثمر نباشد

  8. کاربر روبرو از پست مفید ویدا@ تشکرکرده است .

    ویدا@ (سه شنبه 21 شهریور 91)

  9. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 اردیبهشت 95 [ 11:39]
    تاریخ عضویت
    1391-3-30
    نوشته ها
    135
    امتیاز
    5,578
    سطح
    48
    Points: 5,578, Level: 48
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    196

    تشکرشده 193 در 77 پست

    Rep Power
    30
    Array

    RE: طلاق همسر دوم و بازگشت زن اولم چیکار کنم ؟؟؟؟ میترسم بر گردم ؟؟؟؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط سارا 2010
    دوست عزيز من تجربه زندگي مشترك ندارم اما از روي نوشته هاي خودتان من استنباط مي كنم كه آدم بد دل و شكاكي هستي، من احساس مي كنم تعريف خيانت از ديدگاه شما و همسرتان متفاوت است. راستش را بخواهيد من اصلا همسر اول شما را مقصر نمي دانم.
    با سلام خدمت شما سارا 2010

    ممنون از این که پست های من را خوندید و نظرتون را دادید - متشکرم

    ولی با توجه به اینکه شما همسر ندارید و مجرد هستید دوست داشتم جواب یک سری از سئوالات تون را بهتون بدم - البته شاید اینجوری خودم را خالی میکنم - نمی دونم !!!!!

    شما فرمودید :
    مورد صحبت كردن يا هديه گرفتن از يك فرد خارجي به نظر من خيانت نيست

    بله - خیانت نیست !!!! ولی این کار میتونست در حضور من باشه !!!
    ما مدت هفت روز و شب در اون شهر و در اون هتل مسافر بودیم و زندگی کردیم - چرا باید

    روز آخر آخر و اونم موقع برگشتن و توی فرودگاه تهران من بفهمم - ها - چرا ؟؟؟

    در اون هتل تمام هزینه ها تا روز اخر حساب نمی شد و پای اتاق نوشته تا اخرین لحظه که

    حساب کنند - چرا زمانی که بچه من بستنی میخاسته اجازه داده که یک مرد بهش با خرج

    خودش بستنی بده ؟؟؟ که همین باعث بشه که اون مرد به خودش اجازه بده که بعدش هم

    بخواد هدیه بده - عکس بده - تلفن بده و پیشنهاد بده !!!!

    بله شاید بگی فرهنگ اون خارجی یه اینجوری بوده !!!
    ولی فرهنگ ما که متفاوت هست با اونا !!!

    چرا توی این یک هفته به من چیزی نگفت که این خارجی یه بهم هدیه داده ؟؟؟؟
    تا وقتی که دیگه ما از اون شهر کاملا خارج شده بودیم - به من گفت !!!!

    بعدشم من که بخشیدم - پس چرا دوباره توی شهر خودمون با یک مرد دوست بود ؟؟؟؟

    توی اون هتل مدام من براش شارژ همراه میخریدم - بهش میگفتم اخه بابا مگه با کی صحبت میکنی که اینقدر شارژ نیاز داری !!!
    میگفت = با مادر و با خواهرام و دوستام ...

    بعد فهمیدم با همون مردی بوده که در شهر خودمون باهاش دوست بوده
    تلفنی و اس ام اس ی باهاش در ارتباط بوده .
    ========================================
    مورد دوم هم جزو شيطنت هاي از نوع بي كاري كه انگار دنبال يك سرگرمي بوده

    به نظر شما رفاقت با یک مرد اونم در حد اس ام اس دادن و تماس تلفنی داشتن و سوار ماشین اون مرد شدن یک نوع سرگرمی حساب میشه ؟؟؟؟؟

    تازه من تا همین حد از این ارتباط را اگاه هستم و چیزی فراتر یا کمتر بوده را نمیدونم !!!!

    اگه این خیانت نیست !!!
    میشه لطفا خیانت را برای من معنی کنید !!!!!!
    ==========================================
    مورد سوم هم باز از نوع بي كاري دنبال يك همدم بودن و فرار از تنهايي بوده


    ببخشید شما صحبت کردن با یک مرد غریبه را سر گرمی به حساب میارید ؟؟؟؟

    ایا احتمال این نیست که یک زن و مرد غریبه پس از اشنایی و صحبت و ایجاد علاقه - یواش یواش رابطه شون نزدیک تر بشه ؟؟؟؟

    خود تو بزار جای من !!!!!

    ==========================================
    دوست عزيز من تجربه زندگي مشترك ندارم اما از روي نوشته هاي خودتان من استنباط مي كنم كه آدم بد دل و شكاكي هستي

    من از انتقاد اصلا ناراحت نمی شم و بر عکس خیلی خیلی هم خوشحال میشم

    ولی به قول اقای بهروز وثوقی در فیلم طوقی ( این نامرده که نامردی میاره )

    ما هفت سال با هم زندگی کردیم - اگر من ادم شکاکی بودم و زندگی براش سخت شده بوده
    چرا از روز اول نبودم ؟؟؟
    چرا هفت سال زندگی کرد ؟؟؟
    چرا روز های اول یا سال های اول جدا نشد و از شکاکی من خسته نشد ؟؟؟
    =============================================
    روزی که من مچش را گرفتم - به من زنگ زد و گفت که من دارم با تاکسی میرم خونه مادرم

    و منم خیلی خیلی ارام و با اعتماد گفتم عزیزم برای اینکه راحت باشی با تاکسی تلفنی برو .

    اون گفت نه اینجوری راحت ترم !!!

    و منم گفتم باشه گلم - هر جور که راحتی - فقط مواظب خودت باش !!!!

    ب نظر شما این جواب محبت و اعتماد من بود ؟؟؟؟ که به من بگه میرم خونه مادرم و با ماشین دوست پسرش بیرون بره و با هم باشند ؟؟؟

    نه !!!! خداوکیلی خیانت را برای من تعریف کن ؟؟؟؟؟

    ======================================
    شما اگر ازدواج کنی ایا به شوهرت اعتماد داری یا نه ؟؟؟؟
    که صدر در صد داری چون اگه نداشتی باهاش ازدواج نمیکردی !!!
    حالا اگه بهت خیانت کنه و مچش را بگیری آیا دیگه اون اعتماد اولیه را بهش میکنی ؟؟؟؟
    تازه برای من که این اتفاق 3 بار افتاده آیا واقعا میتونستم دیگه بهش اعتماد داشته باشم ؟؟؟

    چند بار بهش فرصت بدم ؟؟؟ چند بار چشم پوشی کنم ؟؟؟؟ چقدر به خاطر بچه ؟؟؟؟
    ==============================================
    زياد حق به جانب صحبت نكنيد اين شما بوديد كه بعد از طلاق دوباره ازدواج ...

    نه دوست عزیز من حق به جانب صحبت نمیکنم !!!!
    زندگی کردن حق هر موجود زنده ایست !!!
    شما توقع داری من پس از طلاقم تا اخر عمرم مجرد می موندم ؟؟؟؟
    بعدشم اگه مطالب بنده را دقیق میخوندید ایشون طلاق میخواست نه من !!!!
    پس منم با علم به این موضوع که مثل روز برام روشن بود که ایشون بعد از مدتی بر میگرده
    و میخواد ادامه بده - میخواستم راه را برای خودم و همه خانواده که میگفتند برگرد و باهاش
    زندگی کن ببندم ....
    چون دیگه از دست همه کاراش خسته شده بودم - از فوش دادن هاش - از بی تو دهنی هاش - از خیانت هاش - از زور و زیاد بودن هاش و . . . .
    برای همین هم ازدواج کردم .....
    ============================================
    ..... كه بعد از طلاق دوباره ازدواج و دوباره طلاق گرفتيد نه او . . .

    دوست عزیز و گرامی آیا کسی دوست داره که تابلو بشه ؟؟؟؟
    مگه من مریض بودم که دوباره ازدواج کنم و سپس طلاق بدم ؟؟؟؟

    پنهان کردن حقیقت ( تدلیس در ازدواج ) و صیغه بودن اون خانم منو مجبور کرد که
    طلاقش را بدم ....

    من 31 سالم هست و خانمی که من باهاش ازدواج مجدد کردند 33 سالش هست ....
    اکثر اقایون در ازدواج هاشون چه دائم و چه موقت ، به دنبال یک خانم کم سن و سال میگردند

    من با علم به اینکه ایشون برای بارداری یکی دو سالی بیشتر زمان نداره
    سنش از من بیشتره
    و . . . .
    با ایشون ازدواج کردم و ایشون را قبول کردم

    چه بسا که در حدود 10-15 کیس دیگری به من معرفی شدند که خداوکیلی همه از من 4-5 سالی کوچیک تر بودند ولی من ایشون به دلم نشست ....

    ( البته اگه در همون ابتدای کار حقیقت را میگفت من صد سال سیاه یاهاش ازدواج نمی کردم )

    چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    به دلیل اینکه درست از جاهایی که من ضربه خورده بودم
    ایشون اون مشکلات را نداشت ...

    ایشون پوشش خوب بود - محجبه ی محجبه ( بر عکس اون که پوشش خیلی بد بود )
    ایشون حرف زدنش بیست بیست ( بر عکس اون که داد میزد )
    سخنش گفتنش بیست بیست ( بر عکس اون که فوش میداد )
    شوهر داریش بیست بیست ( بر عکس اون که اصلا شوهر داری بلد نبود )
    و . . .

    ( حالا شاید یه نفر بگه چقدر معیارهات پائینه ) ولی خوب برای شخص من ایده ال بود و همون همونی بود که من یک عمری در جستجوش بودم ....

    به قول معروف که علف باید به دهن بزی شیرین بیاد .....

    در ضمن من در چندین بار اشنایی اولیه - علت تلاقم را به ایشون گفتم که برای چی طلاق دادم ( خیانت همسرم )
    و ایشون با اینکه حرف های منو شنید - بازم حقیقت را از من پنهان کرد .....

    به نظر شما ایا این حق من نبود که از این مورد صیغه شدن ایشون با خبر بشم و سپس
    نتیجه گیری کنم و جواب بدم ؟؟؟؟
    شاید بگی گذشته ش بوده !!!
    خوب منم بچه م و همسر اولم جزء گذشته م بوده - پس با این حساب منم نباید بهش میگفتم !!!! ها ؟؟؟؟؟
    ========================================
    به نظر خوتان زيادي پر توقع نيستيد كه بعد از يك ازدواج و طلاق و يك فرزند با يك دختر كم سن تر از خوتان كه هيچ سابقه ازدواجي نداشته باشد. ازدواج كنيد؟ فقط به خاط اين كه مرد هستيد؟ به نظر شما اين متوقعانه نيست.

    اولا اگر من چنین طرز فکری داشتم - یکی از همون 10-15 کیسی که قبل از اشنایی با این خانم بهم پیشنهاد شد را انتخاب میکردم که خیلی خیلی جوان تر و اکثرا در دوران عقد جدا
    شده بودند و اکثرا دختر بودند ......

    دوما - بی ادبی بنده را ببخشید ..... قصد توهین ندارم
    نازنین خانم ظاهرا دست تون دور از اتش است !!!!
    در مملکت ما به قدری مشکلات زیاد شده و آمار زنان و دختران طلاقی زیاد شده که حد و حساب نداره !!!
    این حرف منو میتونید از طریق اینترنت برای خودتون اثبات کنید و امار بگیرید !!!!

    و در همین کیس هایی که من دیدم 2 مورد دختر پیدا شد که حاظر بودند با یک مردی که
    ازدواج کرده و یک بچه داره ازدواج کنند !!!!!

    البته میگم من چنین طرز فکری نداشتم ...چون اگه داشتم با یکی از همون مورد ها ازدواج میکردم
    ========================================
    در نهایت شاعر میگه =

    احساس سوختن به تماشا نمی شود آتش بگیر تا که بدانی چه میکشم

    بله - اگر ازدواج کردی و مثل من هم اولی را و هم دومی را با تمام وجودت مثل بت پرستیدی
    و عاشقانه از جون و دل براش مایه گذاشتی و اگر خدای نکرده بهت خیانت کرد
    اونوقت متوجه میشی که من چی میگفتم و چی کشیدم .....
    ==========================================
    وقتی عاشق یک زنی میشی که حاظری زندگی ت را به پاش بریزی و دیوانه وار دوستش داری و بعد از یکی دو ماه یک مردی پیدا میشه و میگه که این خانم در صیغه من بوده و هنوزم یک سال دیگه از زمانش باقی ست ......
    اونوقتی که زن اولت راه افتاده و از روی هر چیزی که اسمش را بزاری شروع کرده به جار زدن
    که فلانی عجب کلاهی رفته سرش - زنش صیغه ای یه !!!!
    زنش صیغه یه مرد 50 ساله بوده !!!!
    اونوقته که دیگه نمی تونی جلوی کسایی که این جریان را فهمیدند سر بلند کنی !!!!
    اونوقته که اگه یه بحثی مثل صیغه باز بشه - اینقدر عصبی میشی که ......
    اونوقته که وقتی توی خونه با داماد ها و برادر ها و . . . یه فیلمی مثل زندگی خصوصی را میبینی دوست داری بری توی زمین ....

    اونوقته که اگه این خانم یک کلمه - فقط یک کلمه حقیقت را گفته بود - من الان اینجا نبودم و اسم دومی در شناسنامه من حک نشده بود ....

    و من الان مثل یک دیوانه نشده بودم .....

    اونوقته که دوست داشتی نفس اخرت را میکشیدی و این حرف ها را نمی شنیدی و این صحنه را نمیدیدی !!!!

  10. 5 کاربر از پست مفید tanhaei تشکرکرده اند .

    tanhaei (شنبه 18 شهریور 91), اثر راشومون (شنبه 19 اسفند 91)

  11. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 شهریور 96 [ 07:29]
    تاریخ عضویت
    1390-9-26
    نوشته ها
    86
    امتیاز
    4,735
    سطح
    43
    Points: 4,735, Level: 43
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    149

    تشکرشده 135 در 57 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: طلاق همسر دوم و بازگشت زن اولم چیکار کنم ؟؟؟؟ میترسم بر گردم ؟؟؟؟؟

    آقاي تنهايي آنقدر داغ نكنيد براي قلبتون ضرر داره آقا جان من تسليمم
    ولي آيا همسر اول شما قاعدتا دوستان خانمي هم دارد رابطه اش با اقوام و دوستان خانمش چطور است؟ ايشان هر ارتباطي با دوستان خانمش دارد فكر مي كند با يك دوست مرد هم داشته باشد. خانوم اولتان كه روابط جنسي با مرد ديگري نداشته فقط هم كلام شده مگر غير از اين است؟
    آقاي تنهايي موقعي كه آقاي خارجي براي فرزندتان بستني مي خريده خانومتان در اين هير ووير شما را از كجا پيدا مي كرد. مي خواستي به اون آفاي خارجي بگويد ببخشيد من اول بايد از شوهرم اجازه بگيرم بعد با شما حرف بزنم؟
    بعدش چطور به آدم مثل شما مي گفته مرد غربيه به او كادو داده شما مثل آدمهاي عهد دقيانوس قال و قيل مي كرديد و ممكن بود با فرد خارجي درگير شويد. گذاشته يارو بره بعد با شما عنوان كرده به قول خانوم اولتان اگر قرار بود خيانتي كنه كه كلا موضوع را از شما پنهان مي كرد.
    مورد دومي واقعا سرگرمي مثل چت، خيلي از آدمها براي وقت گذراني چت مي كنند. مورد سوم هم كه جاي بچش بوده اصلا مرد حساب نمي شه مگر خانم شما از لحاظ عاطفي يا جنسي با فردي درگير بوده كه مي گوييد خيانت كرده؟ به نظر من صرف دوست بودن با يك مرد (صحبت كردن) خيانت نيست.
    آدمها با هم متفاوتند. اگر روزي ازدواج كنم و شوهرم تهمت ناروا به من بزند يك لحظه هم تحملش را نمي كنم البته من شاغلم و خوب اين در مورد خانم شما صدق نمي كند و وابسته مالي به شماست.
    نميدانم چرا درك نمي كنيد همسر اول شما زماني كه به شدت نيازمن شما بوده به او توجه نكرديد. (بيماري يا فوت پدر) (مدام گير مي داديد كه با كسي ارتباط دارد) هر چقدر هم بعدش بخواهيد برايش زبان بريزيد فايده ندارد زماني كه اشتباه كرديد و بايد اين موضوع را حل و فصل مي كرديد.
    شما همسر دومتان را با حكم تلديس طلاق داديد پس مهريه او را پرداخت نكرديد. در حالي كه خودتان گفتيد خانم باكره بوده، شما بكارت دختره را گرفتيد و او را رها كرديد. اين دختر بد بخت اگر اعتقادي نداشت همه كاري مي كرد صيغه هم نمي كرد. بعدش راحت ازدواج مي كرد و سر هر كسي را كه دوست داشت كلاه مي گذاشت. بيچاره چوب اعتقاداتش را مي خورد. مثل اكثر مردها كه قبل از ازدواج هزار جور كثافت كاري مي كنند. بايد قبل از روابط جنسي مي پرسيدي موردي هست كه بخواهي در مورد زندگي گذشته ات آگاه شوم ؟
    در مورد اينكه طلاق زياد شده درست مي گويي تازه بجز اين تعداد دختران هم زياد است و فعلا كه مي بينيم شما مردها داريد بد جوري جولان مي دهيد. برو حالش رو ببر
    انتظار داشتي خانومت جار نزنه كه رفته با يك زن صيغه اي ازدواج كرده يك عمري در كنارتان بوده الان جايگاهش را از دست داده بدون مهريه از زندگيتان خارج شده، و بايد براي جايگاهي قبلي كه داشت تلاش كنه
    ناراحتي اصلي شما هم به خاطر اينست كه مي داني با دو مهر طلاق ديگر مورد مطلوبي برايت فرهم نخواهد شد. زياد غصه نخور به نظر بنده كوچكترين بهتر است بري سراغ زن اولت كه از او بچه هم داري چون آينده اين بچه خيلي مهم است. ولي كمي كش و قوس بده تا زنت آنطور كه دوست داري رفتار كند و حسابي برده ات باشد. مطمئن باش بعد از اين ، يك گوسفند رام سر به زير خواهد بود كه بدون اجازه ات آب هم نمي خورد. ولي يادت باشد تو در حق خانم دومي بدي كردي اگر مهريه او را پرداخت نكردي يادت باشد كه تو بكارت او را گرفتي و بدان او ازدواج خوبي نخواهد داشت.

  12. 3 کاربر از پست مفید سارا 2010 تشکرکرده اند .

    اثر راشومون (شنبه 19 اسفند 91), سارا 2010 (سه شنبه 21 شهریور 91)

  13. #27
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array

    RE: طلاق همسر دوم و بازگشت زن اولم چیکار کنم ؟؟؟؟ میترسم بر گردم ؟؟؟؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط سارا 2010
    ولي كمي كش و قوس بده تا زنت آنطور كه دوست داري رفتار كند و حسابي برده ات باشد. مطمئن باش بعد از اين ، يك گوسفند رام سر به زير خواهد بود كه بدون اجازه ات آب هم نمي خورد.
    سارا جان به نظر من درست نیست اینجوری راجع به یک انسان صحبت بشه.ضمنا به نظر من وقتی طرف مقابلت برده تو باشه و از خودش نظری نداشته باشه وجودش اساسا هیچ ارزش و جذابیتی نداره...

  14. 2 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    فکور (دوشنبه 20 شهریور 91)

  15. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 شهریور 96 [ 07:29]
    تاریخ عضویت
    1390-9-26
    نوشته ها
    86
    امتیاز
    4,735
    سطح
    43
    Points: 4,735, Level: 43
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    149

    تشکرشده 135 در 57 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: طلاق همسر دوم و بازگشت زن اولم چیکار کنم ؟؟؟؟ میترسم بر گردم ؟؟؟؟؟

    عزيز دل فكور جان ديدگاه اكثر مردها اين است كه زن مطابق ميلشان رفتار كند حكم اسلام و قانون هم همين است. مگر نه اين است وقتي تفكرات و علايق خودمان را كنار مي گذاريم چيزي غير از عروسك و برده نيستم. مشكل اصلي در ديدگاههاي جامعه ما است همين سايت را ببين زنهايي كه از مردهاي خائنشان صحبت مي كنند همه به اين دعوت مي شوند كه جذابيتهاي لازم را براي مرد زندگيشان بوجود آورند. ولي يك مرد وقتي كه فقط سوئ ظن دارد راحت رها مي كند. آقاي تنهايي هم مي خواست زنش علارغم طرز فكر خوش كه من آن را اشتباه نمي دانم مطابق ميل خودش عمل كند. مگر نمي بيني زن اول بدبختش به چالش افتاده مردي را كه زماني قلب و جسمش را در اختيارش گذاشته واو آن را در كنار زن ديگري داده دوباره به چنگ آورد. چنين زني يك بدبخت به تمام معني است. جامعه ما هم مرد سالار به معناي واقعي است. دلم براي همه زنها مي سوزد كه فقط براي اينكه در كنار مردي باشند چنين خود را به آب و آتش مي زنند.

  16. 3 کاربر از پست مفید سارا 2010 تشکرکرده اند .

    سارا 2010 (سه شنبه 21 شهریور 91)

  17. #29
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array

    RE: طلاق همسر دوم و بازگشت زن اولم چیکار کنم ؟؟؟؟ میترسم بر گردم ؟؟؟؟؟

    راستش من فکر میکنم اگه این جور پستها ادامه پیدا کنه روند تاپیک تغییر کنه اگر مدیران لازم میدونن این پست من رو حذف کنن.

    سارا جان من که معتقد هستم اگه یک زندگی زناشویی به مشکل بربخوره هم زن و هم مرد بدبخت میشن و کاری به بالاتر بودن مرد از زن و اینها نداره اگه یک نفر توی زندگی زناشویی بد بخت بشه حتما همسرش هم احساس خوشبختی نمیکنه پس به تعداد زنان خوشبخت مردان خوشبخت هم وجود داره و بالعکس.

    اگر هم حتی توی جامعه ما حقوق زن کمتر باشه باز هم ما زنها باید حداقل خودمون احترام جنس خودمون رو نگه داریم و در برابر بی عدالتی که در بعضی قانونها وجود داره بایستیم نه اینکه هم جنس خودمون رو برده بدونیم و از شوهرش بخوایم اینجوری بهش نگاه کنه

    این خانم هم الزاما بدبخت نیست.یک اشتباه کرده اگه توبه واقعی کرده باشه که این رو همسرش باید تشخیص بده اگه روال زندگیش رو عوض کرده باشه میتونه مثل یک آدمی که از اول هیچ خطایی نکرده پاک زندگی کنه.

    آقای تنهایی اگه خواستید به زندگی اولتون برگردید اولا خوب فکر کنید و تحقیق کنید اگه این خانم واقعا توبه کرده باشه و در صورتی که شما میتونید با احترام متقابل باهاش زندگی کنید ازش بخواید به زندگی برگرده اون هم چند وقت دیگه که کمی حال و روز بهتری داشته باشید وبه هرحال اگه به زندگیتون برگشت به عنوان شریک زندگی بهش نگاه کنید و نه یک زیردست...

  18. 3 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    فکور (دوشنبه 20 شهریور 91)

  19. #30
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 اردیبهشت 95 [ 11:39]
    تاریخ عضویت
    1391-3-30
    نوشته ها
    135
    امتیاز
    5,578
    سطح
    48
    Points: 5,578, Level: 48
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    196

    تشکرشده 193 در 77 پست

    Rep Power
    30
    Array

    RE: طلاق همسر دوم و بازگشت زن اولم چیکار کنم ؟؟؟؟ میترسم بر گردم ؟؟؟؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط سارا 2010

    شما همسر دومتان را با حكم تلديس طلاق داديد پس مهريه او را پرداخت نكرديد. در حالي كه خودتان گفتيد خانم باكره بوده، شما بكارت دختره را گرفتيد و او را رها كرديد. اين دختر بد بخت اگر اعتقادي نداشت همه كاري مي كرد صيغه هم نمي كرد. بعدش راحت ازدواج مي كرد و سر هر كسي را كه دوست داشت كلاه مي گذاشت. بيچاره چوب اعتقاداتش را مي خورد. مثل اكثر مردها كه قبل از ازدواج هزار جور كثافت كاري مي كنند. بايد قبل از روابط جنسي مي پرسيدي موردي هست كه بخواهي در مورد زندگي گذشته ات آگاه شوم ؟
    با سلام و سپاس
    سارا خانوم باورت نمیشه من چقدر داغونم !!!!!
    @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
    ببینید شرح واقعه اینگونه بود =

    من با این خانوم عقد کردم - و خوب چون هم ایشون ازدواج دومش بود
    و هم من دیگه به اون حد رومون حساسیت نبود

    بنابراین بعد از یک هفته ای من اولین رابطه را با ایشون داشتم

    خوب توی فرهنگ و مملکت ما برای مردها اینگونه جا افتاده که شب اولین نزدیکی و پاره شدن بکارت اون دختر شاهد ........ باشند - ولی من شاهد این موضوع نشدم

    خوب در اون شب من خیلی جا خوردم و برای من سئوال شد که چرا اتفاقی نیوفتاد ؟؟؟؟

    برای همین ازش سئوال کردم که چرا اتفاقی نیوفتاد ؟؟؟؟؟

    ایشون با یک حالت خیلی ریلکسی بلند شد و رفت سر کشوی مدارک طلاق قبلیش

    و یک نامه که مال سال 1387 بود ( یعنی مال 4 سال پیش ) پزشکی قانونی بود را دراورد و

    به من نشون داد و گفت = من نوع م از نوع حلقوی قابل اتصاع هست و برای همین ..... نیومد !!!!

    خوب من بهش گفتم ببین تو خودت فوق لیسانس مدارک پژشکی هستی _ و تمام اندام و اناتومی انسان را حفظی و این برگه را هم گرفتی و از نوع خودت با خبر بودی نباید من را اگاه میکردی ؟؟؟؟

    گفت دیگه یادم نبود !!!
    ===============================================
    خوب منم دیگه چیزی نگفتم و چون ایشون از یک خانواده مذهبی بود و اصلا به گروه خونی این خانواده نمی خورد من حتی به خودم اجازه ندادم که مثلا بهش بگم بریم پزشکی قانونی و برای همین قانع شدم .....

    تا اینکه بعد از یک ماه که دیگه ما با هم رابطه های متعددی داشتیم داستان صیغه این
    خانم بر ملا شد و من همه چیز را فهمیدم !!!!

    حالا شما بیا و تکه های پازل را بزار کنار هم !!!!

    یک دختر مطلقه در سال 87 طلاق گرفته + دارای گواهی پزشکی قانونی مبنی بر سالم بودن پرده بکارت در سال 87 + در سال 89 یک بار صیغه یک مرد 52 ساله شده + سپس دوباره بعد از اتمام زمان صیغه یک بار دیگه اونم به مدت 2 سال دوباره صیغه نامه را تمدید کرده + خوب حالا تو باهاش رابطه جنسی داشتی و اتفاقی نیوفتاده + بعد ایشون خیلی ریلکس و با امادگی شاید قبلی از جاش بلند میشه و میگه ببین من نوع م این مدلی یه + بعد میری و اون مرتیکه را پیداش میکنی و اونم میگه بله !!!! ایشون زن من بوده و ما هر کاری که با هم کرده باشیم خلاف شرع نکردیم و بعد ازش میپرسی که رابطه جنسی تون در چه حدی بوده ؟؟؟؟؟
    میگه آدم با زنش چیکار میکنه ؟؟؟؟؟
    ایشون زن من بوده !!! میفهمی زن و شوهر یعنی چی !!!!! ایشون زن من بوده !!!!!

    *************************************************
    خوب حالا شما چه نتیجه ای میگیری ؟؟؟؟

    آیا ممکن نیست که این خانم گول خورده باشه و به اصرار اون آقا و خوب به هر حال خودشم ادمه و قریضه جنسی داره !!
    وبا توجه به اینکه نوع پرده بکارتش حلقوی قابل اتصاع است و میدونه که مشگلی براش درست نمیشه و چیزی را از دست نمیده !!!
    با ایشون رابطه بر قرار کرده باشه و با خودش گفته خوب شوهرم که کردم وقتی باهام نزدیکی کرد و دید اتفاقی نیوفتاد سریع برگه را در میارم و میگم مشگلی نیست طبق این گواهی ..............................

    حالا نظرت چیه ؟؟؟؟
    بازم به نظرت من این کارا کردم ؟؟؟؟؟
    **********************************************
    به گفته دادگاه = گواهی سلامت بکارت ثانیه ای هست !!!! حتی دقیقه ای هم نه !!! ثانیه ای !!!!
    چون ممکنه یک دختری مثلا از یک ارتفاعی بپره و پردش پاره بشه !!!!!

    حالا من چطوری گواهی 4 سال پیش این خانم را قبول کنم ؟؟؟؟؟؟؟
    تو بودی قبول میکردی ؟؟؟؟؟؟
    در ثانی بازم من به واسطه مذهبی بودن این خانم در همون روز اول قبول کردم ولی بعد از

    برملا شدن قضیه صیغه بودن این خانم دیگه برام قابل حضم نبود و نمی تونستم قبولش کنم !!!!!

    خوب سارا خانم حالا چی قضاوت میکنی ؟؟؟؟
    =============================================
    شما خودت یک خانومی !!!

    به نظر شما یه خانم 33 ساله با مدرک فوق لیسانس مدارک پزشکی که بدن انسان را فوت آبه و اینقدرم حواسش به برگه پزشکی قانونی ش
    هست و نوع بکارت خودش با خبره !!!

    و یک ماه هم با بنده نامزد بوده !!!
    و یک هفته هم ما پیش هم میخوابیدیم ولی رابطه جنسی نداشتیم !!!

    ایشون نه به صیغه ش اعتراف میکنه و نه به نوع بکارتش !!!!

    به نظر شما کاسه ای زیر نیم کاسه نیست ؟؟؟؟؟

    به نظر شما ممکن نیست این دختر بعد از دو سال صیغه با یک مرد و در کنار هم بودن این دو

    هر روز در دفتر کار و هر لحظه - و حتی رفت و آمد سر کارشون هم با هم بوده !!!!

    ایشون راضی به رابطه جنسی با این آقا و به اصلاح شوهر موقتش شده باشه ؟؟؟؟

    اون مرد 10 تا سکه مهر این خانم کرده !!!
    به نظر شما یک مرد 8 میلیون تومان پول را مهر یک زن میکنه که فقط نگاهش کنه و باهاش حرف بزنه ؟؟؟؟

    خوب اگه میخواست باهاش حرف بزنه که خیلی راحت توی دفتر کارشون با هم بودند - ایشون را میدید باهاش حرف میزد دیگه چه کاری هست که صیغش کنه ؟؟؟؟؟

    مثل هزاران هزار ارگان دولتی و خصوصی !!!

    پس همه مدیران مرد زن ها را صیغه میکنند ؟؟؟

    به نظر شما این خانم نمی خواسته گندی را که زده بوده گردن من بندازه ؟؟؟؟

    حالا دخترای عادی که با پسر ها رابطه دارند و بکارتشون را از دست میدند با هزار و یک
    نقشه و حتی با جراحی و دوختن بکارتشون خودشون را میندازند گردن شوهر !!!!

    این خانم با توجه به اینکه از نوع خودش با خبر بوده و گواهی پزشکی قانونی هم داشته و دیگه نیازی به دوختن و جراحی نداشته میخواسته کارش را بندازه گردن من

    اونا از نوع عادی هستند و ایشون از نوع اسلامی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    خوب حالا نظرت چیه ؟؟؟؟؟؟ به نظرت بازم من بکارتش را ازش گرفتم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    آیا کلاه سر من نرفته ؟؟؟؟

    ایا در حق من نامردی نشده ؟؟؟؟



 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بادخترخاله ام چه کنم؟؟؟؟؟ ازش میترسم!
    توسط روزنه ی امید در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 مهر 93, 21:22
  2. +واقعاً نمي دونم چه كار بايد بكنم.؟؟؟؟؟!!! لطفاً‌ كمكم كنيد.
    توسط 1011 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: دوشنبه 12 بهمن 88, 08:05
  3. +بچه ها من عاشق شدم ........ترا به خدا بگین چه کار کنم ؟؟؟؟؟////
    توسط دانا در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: جمعه 25 اردیبهشت 88, 10:59
  4. واقعا ارزش داره؟؟؟؟؟
    توسط majroh در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 22 اردیبهشت 87, 17:57

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:02 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.