اين وسط فقط احساسات من به بازي گرفته شد و الان سوز دل و دل شكستگيم اشك رو تو چشمانم جاري كرده
قصد نصيحت ندارم اما...
مراقب دلهاي خودتون باشيد...
تشکرشده 147 در 67 پست
اين وسط فقط احساسات من به بازي گرفته شد و الان سوز دل و دل شكستگيم اشك رو تو چشمانم جاري كرده
قصد نصيحت ندارم اما...
مراقب دلهاي خودتون باشيد...
gholam1234 (یکشنبه 24 فروردین 99), انديشه (چهارشنبه 03 اسفند 90)
تشکرشده 385 در 102 پست
دل تا شکسته نشود خانه رب نمی گرددو اين شکسته از صد هزار درست بيشتر ارزد؛ بلکه به قيمت در نيايد؛ زيرا که بهاي آن خداي تعالي است.گنج غمش را دل بشکسته ببايدو اين گنج را هر کس نيابد و در دست هر کس نيايد.(علامه حسن حسن زاده آملی)نوشته اصلی توسط انديشه
یه موقعی خیلی ناراحت بودم از اینکه دلم شکست همه اش دنبال مقصر می گشتم همه اش می گفتم آخه چرامن گناهم چی بوده ...
اما الان همین قدر متوجه شدم که اگه خیلی راحت با اونی که میخواستم
و عاشقش بودم ،ازدواج کرده بودم شاید در پی نزدیکی با خدا نبودم . اما همین
دل شکستنه باعث شد یکمی نگاه مادی که به همه چی داشتم را کم رنگش بکنم ، برای
همین هیچوقت دعای بد برای اون معشوقه ام نکردم و هنوز هم دوستش دارم و آرزوی
خوشبختی واسش می کنم احساس می کنم اون وسیله ای بود، هرچند که خیلی اذیت
شدم و اعتماد به نفسم را تا مدت ها از دست داده بودم اما الان می دونم که خواست
خدا نبوده و خدا من را بیشتر از خودم دوست داره و حتماً سرنوشت خیلی خوبی را برایم رقم میزنه .انشالله
(ببخشید آقای اندیشه با خوندن پست آخرتون در دلم باز شد و...)
موفق و سربلند باشید.[/b][/color]
... به سراغ من اگر می آیید،
نرم و آهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من
parvaz2010 (چهارشنبه 03 اسفند 90)
تشکرشده 147 در 67 پست
parvaz2010 عزيز
امروز بعد از پست آخرم چند بار اومدم چك كردم به اين اميد كه يه نفر باهام همدردي كنه.
ممنون خدا هستم كه شما اومدي.
هر چي تا حالا از خدا خواستم بهم داده بهترينشو هم داده
ناراحت نيستم كه چرا نشده
ناراحتم چون جايي دريچه دلم باز شد كه نبايد ميشد(اين وسط اونم مقصر بود)اما سعي مي كنم بگذارم پاي نادونيش چون چند بار هم به خاطر اون كارش عذرخواهي كرد.خدايا قدرت بخشش منو زياد تر كن.
اين بار چندمه كه اينطوري شده.
شما رو به هر كي دوست داريد قسمتون ميدم كه قبل از اينكه مطمئن نشديد كه طرف همسر شماست دريچه دلتونو قفل نگه داريد،هر چند يه لذت آني داره اما سوزش خيلي سوزناكتره
ما اين راهو رفتيم،شما ديگه نريد.
تشکرشده 12,542 در 2,269 پست
اندیشه عزیز
من نمی دونم برنامه تون برا شروع زندگی مشترک چیه! اما ...
توصیه می کنم حدودا برا خودتون تعیین کنید که مثلا تا پایان سال میخواهید انتخاب کنید و اوائل سال 90 عقد و اواخر سال ازدواج
اجازه ندید خودتون و انرژیتون مصروف این بقول معروف شکستهای عشقی ! بشه. (5سال و 3سال و ...)
وقتی تصمیم قطعی برا ازدواج گرفتید اگه خودتون موردی رو سراغ دارید که به اتفاق خانواده (از ابتدا با خانواده) برید برا خواستگاری ، اگر نه از خواهر و یا دوست و آشنا بخواهید موارد خوب رو با توجه به شناختی که از شما و روحیات شما دارند معرفی کنند و بعد به اتفاق خانواده فرایند شناخت و خواستگاری رو پیش ببرید.
چند ماه (مثلا 6 ماه ) رو برا این سبک و سنگین کردنها اختصاص بدید. قبل از اینکه بله رو از طرف مقابل نگرفتید وارد فاز احساسی غلیظ نشید.
موفق و خوشبخت باشید
baby (دوشنبه 29 شهریور 89)
تشکرشده 36,025 در 7,410 پست
جناب اندیشه و دیگر دوستان درگیر انتخاب برای ازدواج
برای این که احساساتتون را درگیر نکنید ( که گاه ناخوآگاه پیش میاد ) و کاملاً عقلانی جلو برید یک راه کار
عملیاتی براتون دارم ، اینم هدیه من به شما عزیزانه .
حتماً می دونید که در مسیر قضاوت کردن بهتره بنا را برتبرئه گذاشت مگر این که عکس اون اثبات بشه ، در موضع
انتخاب برای ازدواج درست به عکس عمل کنید ، یعنی بنا را بر اینکه تفاهم ندارید بگذارید و دنبال مواردی باشید که
اثبات کند تفاهم دارید ، اگر بنا را بر اینکه تفاهم دارید بگذارید و دنبال ادله عدم تفاهم باشید کارتون سخت میشه چون
همون اول بدون شناخت بنا را بر این که این همونه که میخواهم بگذارید و دنبال این باشید که مورد نقض پیدا کنید ،
پیدا کردن مورد نقض براتون سخته و برعکس عمل می کنید و لذا باب توجیح المسائل متأثر از احساسات باز میشه .
در یک کلام از سلب به سوی اثبات بیایید ، نه از اثبات به سوی سلب .
این راه کار کاملاً فرشته ساخته هست ، و ممکنه اشکال داشته باشه اگر اهل علم بخصوص جناب مدیر اشکالی در
این راهکار می بینند خوشحال میشم به من گوشزد کنند .
.
meinoush (چهارشنبه 16 اردیبهشت 94), فرشته مهربان (یکشنبه 03 مهر 90)
تشکرشده 147 در 67 پست
BABY عزيز
ممنون از پست بسيار خوبتون.
حقيقتش مجموع اين شكستها منو نسبت به خودم بي اعتماد كرده كه اصلا از نظر معنوي(روحي)و مادي و ......آمادگي ازدواج ندارم.حالا يا اين بي اعتمادي كه نسبت به خودم احساس مي كنم درسته يا نه نمي دونم!
الان كه شرايط خوبي ندارم اما بعدا كه از اين اتفاق كمي فارغ تر شدم مي خوام با مطالعه بيشتر روي خودم و مشاوره شرايط ازدواجمو بررسي مجدد كنم و مهارتها و پيش زمينه هاي ازدواج رو بيشتر بدونم و كسب كنم.
مي دانم كه اگر الان بخوام سريعا فكر گزينه بعدي باشم كار غلطيه اما بعد كه آرومتر شدم اون مواردي رو كه اشاره كرديد رو سعي مي كنم تا آنجا كه بتونم رعايت كنم
باز هم ممنون
فرشته مهربان عزيز
ممنون از پستتون....راه جالبيست.آيا قبلا تست كرديد؟
آيا ميشه روي جنس موافق(براي دوستي)امتحان كرد؟
من كه خودم شخصا با يه نفر جديد كه برخورد مي كنم ابتدا بنا رو بر راستيش ميگذارم و وقتي موارد خلاف رو مي بينيم يا ثابت ميشه بهم ميريزم.(جالبه شايد من هم اين اتفاق تو شكستهام بي تاثير نبود)
اما اين كه از ابتدا بنا رو بر اينكه تفاهم نداريم بگذاريم از نظر آموزه هاي ديني درسته؟(با يه فاز منفي بريم جلو؟)
يا اينكه نه...اگر يه حالت خنثي (يعني معلوم نيست تفاهم داريم يا نداريم)رو در نظر بگيريم بهتره؟
بحث جالبيست دوستان نظري دارند؟
انديشه (دوشنبه 29 شهریور 89)
تشکرشده 36,025 در 7,410 پست
جناب اندیشه
اول >>>این راه کار فقط در مورد انتخاب برای ازدواج است
دوم >>> این نظر به معنای بد بینی و قضاوت منفی نیست، بلکه این مفهوم را می رساند که هیچ بابی
برای امیدواری و توقع این که همین کیس همان باشد که می خواهم را باز نکینم ، تا در صورت به دل نشستن
اولیه ، خود را در مواردی که اختلاف راه و نظر هست وادار به تفاهم و توافق برای به دست آوردن نکنیم ، در شناخت
طرف مقابل نکات تفاوت فرهنگی و شخصیتی را از سر نگذرانیم و دقیق باشیم . در پی یافتن اصول مشترک باشیم
نه نادیده گرفتنشون . تحت تأثیر عواطف و احساسات طرف مقابل قرار نگیریم و ..... در یک کلام واقع بینانه ، دقیق و
بی توقع ، صادق ، استوار بر معیارها ، و با مشورت پیش برویم .
سوم >>> بله تست شده ، در بررسی مواردی که حتی عاقلانه وارد فاز شناخت می شدند و نتیجه می شد
عدم تفاهم اما برای طرفین آسیبهای روحی داشته و برای نمونه بعضی را به جایی می رساند که مسیر شناخت را
کوتاه به یک یا دوماه همراه با محدودیت شدید کنند ( به عبارتی در حد همون خواستگاری شود ) تا بعد آسیب وارد
نشود ، تحلیلی داشتم که چرا برای کسانی که عاقلانه وارد می شوند و احساسات را تعطیل می کنند چنین پیش
می آید ، در گفتگو با آنان که اتفاقاً دیشب هم یک مورد آن صورت گرفت به این نتیجه رسیدم که درگیری احساسی
پنهان پیدا می کنند و وقتی موضوع را در میان می گذاشتم و علائم در گیری احساسی پنهان را جویا شدم دیدم
درسته و خود اونها هم اذعان می داشتند و دلیل عمده اش هم تمایل شدید به ازدواج و میل به یافتن هر چه زودتر
کیس مورد نظر بود ، که باعث می شد در مسیر شناخت با امید این همان است از اثبات به سوی سلب پیش روند
که شوق و اشتیاق و امید و انتظاراولیه را به دنبال داشته گاه نیز با اطمینان به معرف این حالتها را پیدا می کردند ،
و رفته رفته که فاکتورهای عدم تفاهم آشکار می شد سرخوردگی را موجب می شده ، لذا من به این راهکار
رسیدم و در مواردی که فرد با تمرکز بر این مبنا پیش رفته پس از طی دوره شناخت برای به تفاهم نرسیده ها گویی
اتفاقی نیفتاده و فشار روانی را متحمل نمی شدند ، دیشب با یکی از شاگردان سابق و اکنون از دوستان که مدتی
است پذیرای خواستگاران بی وقفه است نتیجه گیری نهایی صورت گرفت و این بود که اعلام کردم .
باز هم می گویم این راه کار من است اگر چه بنا به تجربه و تحلیل دارم عرض می کنم ولی مایلم نظر
اهل فن را هم داشته باشم .
چهارم >>> در مورد دوست و دیگر تعاملات ( دوستان هم جنس ، روابط فامیلی و اجتماعی ) این
موضوع کاربرد ندارد و بنا را باید بر اعتماد در عین احتیاط گذاشت ، اتفاقاً منابع دینی ما دستور العملهای کافی
در این رابطه را دارند . مثلاً این که اسرارت را به دوستت نگو که اگر روزی دشمن شد علیه تو استفاده نکند ، یا با
دشمنت چنان نکنی که اگر روزی دوستت شد شرمنده اش باشی ( نقل به مضمون ) و .....
فرشته مهربان (یکشنبه 08 بهمن 91), اقای نجار (شنبه 22 فروردین 94)
تشکرشده 36,025 در 7,410 پست
جناب مدیر همدردی توصیه و راهنمایی به تکمیل راه کار ارائه شده داشتند که بنا به راهنمایی خوب ایشان و بهره
گیری از بیاناتشان ؛
در تکمیل پست 27 باید عرض کنم که :
در طی این مسیر مبنا باید معیارهای شما باشد ، و معیارهای شما نیز باید با توجه به خصوصیات ، روحیات ،
ارزشها ، و انتظارات شما تنظیم شده باشد ( معیارها تابلوی راهنمایی شما در مسیر حرکت است ) و برای دریافت
تناسب فرد با معیارهای لازمه باید در مورد این معیارها نیز اطلاعات کافی برای کشف سرنخها در وجود فرد داشته
باشید و در مواردی که جنبه تخصصی دارد و ما اطلاعات و تخصص کافی نداریم به کمک مشاور پیش برویم ، مثلاً
شما در معیارتان این مورد هست که طرفتون فردی وسواسی و کمالگرا نباشه ، یا باید اطلاعات خود را پیش از اقدام
به ازدواج و شناخت کیسها ، در مورد ویژگیهای شخصیتی و علائم رفتاری افراد وسواسی و کمالگرا بالا ببرید یا
باید در زمان شناسایی برای کشف این مورد و دیگر مواردی که می دانید نیاز به اطلاعات و تخصص برای به دست
آوردن سر نخها در طرف دارید مراجعه به مشاور داشته باشید ، مثلاً شما اصلاً تحمل آدمهای زود رنج ، حساس ،
عجول و تندمزاج راندارید برای این مورد باید دنبال سرنخهای عدم کنترل احساس باشید که یا باید او را در شرایطی
قرار دهی که تکانه های هیجانی او را ببینی و با اطلاعاتی که داری تشخیص دهی یا باید از طریق مشاور اینها را
متوجه شوی .
در یک کلام برای انتخاب جهت ازدواج با استفاده از راهکار پست قبلی نیاز دارید که معیارها را دقیق تنظیم کنید ( برای
تنظیم معیارهای خود نیاز به خودشناسی ضروریست ) و برای دریافت تناسبهای متناسب با این معیارها نیاز به اطلاعات
در رابطه با موارد معیارهاتون دارید و همینطور نیاز به مشاوره .
فورمول ( از چپ به راست بخوانید ):
.................................................. .................................................. .................................................. .
انتخاب مناسب برای ازدواج موفق=مشاوره+کیس مورد نظر+داشتن معیارهای روشن+ازدواج آگاهی+خودشناسی
.................................................. .................................................. .................................................. ..
دوستان عزیز توصیه می کنم
برای داشتن ازدواج موفق ، به طور جدی به تنظیم معیار بپردازید و چون پیش از اون نیاز به خودشناسی دارید تا
ببینید دقیقاً کی هستید و چه ویژگیهای شخصیتی و روانی دارید .... تا بفهمید همسری با چه ویژگیهایی می
طلبید ، خودشناسی را اهمیت بدهید و از مشاوران متخصص در این زمینه کمک بگیرید .
موفقیت شما آرزوی ماست
ویرایش توسط فرشته مهربان : یکشنبه 23 تیر 92 در ساعت 08:36
فرشته مهربان (پنجشنبه 01 مهر 89)
تشکرشده 147 در 67 پست
سلام فرشته مهربان
اشتباهي رو كه من مرتكب شده بودم اين بود كه من در رابطه با ازدواج و انتخاب همسر تحقيق كرده بودم و كمتر به
خودم(خودشناسي)و شفاف كردن معيارهام پرداختم.
ممنون از فرمول خوبتون
انديشه (دوشنبه 22 اسفند 90)
تشکرشده 122 در 58 پست
سلام
من تاپیکتون را تازه خوندم . واقعا فرشته مهربون درست می گن من اگه قبلش احساسمو درگیر نمی کردم خیلی راحت تر نکات منفییه طرفم را میدیدم و 4 سال از زندگیم و فکرم و انرژیم را برای کسی نمیذاشتم و الان حسرت بخورم ...
اما چه طوری می شه بخوای کسی را بشناسی بدون این که احساست درگیر شه ؟!!!؟!!!(یکم سخت )
راستی خوشحالم که اشتباه نکردین و خدا کمکتون کرد
موفق باشین و بهترین ها به صلاحتون شه ...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)