پس حدسم درست بود.متاسفانه ما اینجا نمی تونیم کاری برای شما بکنیم.به همون سایتی که لینک گذاشتم برو.با یه
جراح پلاستیکم مشورت کن.
تشکرشده 10,678 در 2,786 پست
پس حدسم درست بود.متاسفانه ما اینجا نمی تونیم کاری برای شما بکنیم.به همون سایتی که لینک گذاشتم برو.با یه
جراح پلاستیکم مشورت کن.
تشکرشده 5,967 در 1,568 پست
عزیزم من قبلا هم گفتم که مردها حتی سلیقشون در مورد اندازه قسمتهای مختلف بدن فرق می کنه. ولی بازم اگر فکر می کنی مشکل داری می تونی به پزشکی که حتما متخصص جراحی پلاستیک باشه مراجعه کنی ( نه پزشک هایی که دوره های جراحی زیبایی رو دیدند). در ضمن این مشکل رو هم که گفتی بعد از ازدواج و بچه دار شدن تا حد زیادی حل می شه.
هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند
تشکرشده 37,112 در 7,017 پست
با سلام و احترام
پست 16 و 19 را با دقت مطالعه کیند.
این نگرانی بیشتر تحت تاثیر تلقین های محیطی یا واگویه های تکرار گونه ذهنی شما قوت گرفته هست.
مدیرهمدردی (پنجشنبه 23 تیر 90)
تشکرشده 3 در 3 پست
سلام دوست عزیز
شما چند سالتونه؟
آیا مادر و مادر بزرگتونم قدشون مثل شماس؟
از بین این همه خواستگار یعنی هیچکس دلتونو نبرده؟؟ اگه اماده نشدین واسه ازدواج پس چرا به خواستگار میگین بیاد خواستگاری؟!
بهتر نیست اول مشکلتو حل کنی بعد خواستگار بگین بیاد تا اون بنده خدا رو هم سر کار نزارین؟!
خدا از سره کار گذاشتن خوشش نمیادااااااااااااا
سلام دوست عزیز
شما چند سالتونه؟
آیا مادر و مادر بزرگتونم قدشون مثل شماس؟
از بین این همه خواستگار یعنی هیچکس دلتونو نبرده؟؟ اگه اماده نشدین واسه ازدواج پس چرا به خواستگار میگین بیاد خواستگاری؟!
بهتر نیست اول مشکلتو حل کنی بعد خواستگار بگین بیاد تا اون بنده خدا رو هم سر کار نزارین؟!
خدا از سره کار گذاشتن خوشش نمیادااااااااااااا
رستوران پدر خوب
تشکرشده 71 در 21 پست
ممنون از همگی به خصوص مدیر همدردی که افتخار دادن و منو راهنمایی کردن.
خب خودم میدونم یه سری حرفا توی ذهنم رسوخ کرده ولی نمیدونم چطور تغییرش بدم. کلا همیشه از بچگی بهم میگفتن تو چرا اینقدر کوچولویی؟ یکم ناراحت میشدم ولی برام زیاد مهم نبود. حدود سه سالی هست این قضیه برام جدی تر شده. آخه حتی حس میکنم مامانم هم از اینکه من ریزه میزه هستم خجالت میکشه.!! مثلا جلوی کسانی که منو اولین باره دیدن یه موقع اگه سنم رو بپرسن دو سه سال کمش میکنه و میگه!!!
یا بعضی وقتا که میخواد از بدخوراکی من به مثلا خواهرم شکایت کنه میگه:" چیکارش کنم؟ درست غذا نمیخوره که یکی که میاد آدم روش بشه بگه بیست و دو سالشه"
همیشه به خدا میگم خدایا اون چیزی که تو از بنده هات میخوای چقدر به جسمشون ربط داره؟!! میبینم نداره. میبینم خدا براش فرق نداره بنده اش سفید باشه یا سیاه چاق باشه یا لاغر خوشکل باشه یا زشت...
ولی خیلی وقتها هم این فکرها تسکینم نمیده.
یکم جدیدا گوشه گیرم هم کرده. به خصوص بعد از اینکه دیدم نتونستم به کسی که واقعا دوستش داشتم جواب مثبت بدم. نمیدونم ولی انگار ناخوداگاه دارم فکر ازدواج رو از سر خودم بیرون میکنم و روی خودم کار میکنم که نه به کسی علاقمند بشم نه بذارم کسی بهم علاقمند بشه!!
pianozan (سه شنبه 28 تیر 90)
تشکرشده 3 در 3 پست
سلام دوست عزیز
شما چند سالتونه؟
آیا مادر و مادر بزرگتونم قدشون مثل شماس؟
از بین این همه خواستگار یعنی هیچکس دلتونو نبرده؟؟ اگه اماده نشدین واسه ازدواج پس چرا به خواستگار میگین بیاد خواستگاری؟!
بهتر نیست اول مشکلتو حل کنی بعد خواستگار بگین بیاد تا اون بنده خدا رو هم سر کار نزارین؟!
خدا از سره کار گذاشتن خوشش نمیادااااااااااااا
تشکرشده 1,571 در 419 پست
خواهر عزيز حقيقت اينه كه اون ناحيه از بدن خانمها براي آقايون جذابيت ويژه اي داره،پس شايد اينكه اگر كمي نگران باشي عجيب نباشه،ولي خوشبختانه مشكلي نيست كه قابل برطرف كردن نباشه،كافيه يه سرچ توي اينترنت كني و اطلاعاتي درباره جراحي اين ناحيه به دست بياري....البته جراحي آخرين گزينه هست!
در نظر داشته باش كه سليقه هاي آقايون هم متفاوته،شايد هم واقعا مشكلت جدي نباشه و با تمرينات ورزشي ساده و تغذيه بهتر ديگه هيچ مشكلي نباشه،..در ضمن اون ناحيه از بدن خانمها معمولا بعد از ازدواج هم كمي رشد خواهد داشت....
تشکرشده 3,560 در 934 پست
پیانوزن عزیز
فکر کنم رفتار مادرتون در قبال شما بسیار در این احساس موثر بوده و در واقع این حس رو در شما تشدید کرده، این که سن شما رو کمتر می گه و غیره، کاش با مادرتون صحبت کنید و بهشون بگید این به قول مدیر واگویه ها چه تاثیر بدی در شما گذاشته و حتی اگر شد با هم مشاوره برید. چون نظر مادر برای دختر بچه ها خیلی مهم هست و تاثیر شگرفی روی ذهنشون داره
نیلا (پنجشنبه 23 تیر 90)
تشکرشده 3 در 3 پست
اینکه با طرزه فکرت داری خیلی از فرصتای خوبو از ذست میدی،بیشتر ناراحتت میکنه،درسته؟؟
پیشه مشاور برین وازش راهنمایی بخواین خیلی کمک می کنه
***زندگی مثه کوهنوردیه* باید بنوردیش!!!!!!!!!!!!
پدر خوب
تشکرشده 4,928 در 1,071 پست
سلام دوست عزیز
یه سوال؛ چرا شما بجای خواستگارانتون تصمیم می گیرید؟
شما مگه تو ذهن اونها هستید که سلیقه شون چیه؟
بنظرم شما اجازه بده بیان و در حضورشون لباسی بپوش که اندامت رو پنهان نکنه. بعد بزار بعهده خودش. پسرهای الان اونقدر چشم و گوش بسته برای ازدواج نیستند که قبلش این چیزها رو ندونند و بعد ازدواج تازه یادشون بیفته.
در ضمن 22 سال خیلی سن زیادی نیست و خوش بحالت که جوونتر بنظر می رسی. اصلا چرا تو این سن اینقدر چسبیدی به مساله ازدواج؟
تحصیل و کار و ... هم گزینه دیگری از زندگی هستند که می تونه فکرت رو به سمت درست تری سوق بده و سرمایه اندیشه و توانت در جای درست صرف بشه.
در کنارش ازدواج هم هست و با روشی که گفتم بزار خواستگارت خودش تصمیم بگیره که چی براش مهمه.
فقط پذیرشت رو بالا ببر تا اگه یه جلسه خواستگاری به فرجام نرسید، دلزده و سرخورده نشی.
هستی (پنجشنبه 23 تیر 90)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)