RE: روابط عروس و مادر شوهر
سلام مهديس جان
من هم مثل تو يك سال است كه ازدواج كرده ام و مثل تو تصور داشتم كه چيه هي همه مي گن كه مادر شوهر مادر شوهر ولي با اينكه مادر شوهر من خيلي خوبه در چند مورد فهميدم كه مادر شوهر هر چي باشه باز مادر شوهره
ولي به نظر من يك كم گذشتتو بيشتر كن منم همين كار و مي كنم سعي كن نسبت به مسائل خيلي سطحي تر فكر كني و زياد خودتو اذيت نكني حالا زنگ نزد كه نزد مهم نيست حالا بهت توي خونه كمك نكرد كه نكرد مگه چي مي شه مگه دور از جون تو خودت چلاقي كه بخواي اون كمكت كنه تازه بهتر كه نمي كنه والا تو هم ناراحت چه چيزايي هستي خب عزيزم هميشه از اين چيزها هست تو خودتو زياد ناراحت مي كني مهم شوهرته كه اون با تو مشكل نداشته باشه و زياد به حرف خانوادش بها نده وگرنه بقيه چيزها اصلا مهم نيستند سعي كن زندگيتو به خاطر اين حرفهاي سطحي و جزيي خطشه دار نكني و صبورانه تر زندگي كني يك كم خودتو مشغول كن اگه كار نمي كني سعي كن كلاس ورزش بري ، استخر بري يا خودتو به چيزي كه علاقه داري سرگرم كني بعضي اوقات بيكاري و مدام توي خونه موندن باعث مي شه ادم هي بشينه و فكر كنه و با خودش كلنجار بره
گلگي مادر شوهر و خانواده شوهرتم پيش شوهرت نكن خب اون مادرشه حق بده بهش كه نميتوني بدي مادرشو ببينه يا هر چي بشنوه ازش به نظرش نمي ياد چون مادرشه مثل خود ما زنها اگه مادر خودمون به ما هر چي هم بگن ناراحت نمي شيم چون مادرمونه در صورتي كه ممكنه مردامون گاهي اوقات از حرف مادرامون ناراحت بشن و به روي خودشون نيارن . منم اوايل به شوهرم مي گفتم ولي خب اون نمي تونست متوجه ميزان ناراحتي من بشه چون طرف دوم قضيه مادرش بود و متوجه حرفاش نمي شد
امروز همان فردايي است كه ديروز نگرانش بوديم
علاقه مندی ها (Bookmarks)