همين بالاي صفحه ايجاد موضوع جديد رو مي بيني؟
تشکرشده 502 در 230 پست
همين بالاي صفحه ايجاد موضوع جديد رو مي بيني؟
تشکرشده 289 در 103 پست
سلام من تازه اينجا عضو شدم .اما در اين رابطه ميتونم بگم كه من فقط حسرت مي خورم به آنهايي كه عاشقانه زندگي مي كنند زندگي كه خيلي چيزاشو از من دريغ كرد اما خوب به اونايي كه زندگي را زندگي مي كنند و يك همراه و همدل خوب و فهيم دارن ميگم قدر لحظه لحظه با هم بودنتونو بدونيد
تشکرشده 281 در 126 پست
سلام samanins_62 عزیز.
چقدر خوشحال شدم وقتی نوشتتو خوندم عزیزم.
من کاملا باهات موافقم. منم به این نتیجه رسیدم وقتی همه چیز رو دست خدا سپرد همه چیز حل می شه.
منم مثل تو خوشبختم چون همراه خوبی دارم و همسرم دوستم داره. و ایمان دارم خدا همیشه پشت و پناهمه.
تشکرشده 502 در 230 پست
عذر می خوام این تعاریف عاشق بودن چقدر با خودخواه بودن هماهنگه!! (نظر من) اینکه چون همسرم خوبه چون به هم کمک می کنه چون به درد من همیشه می رسه .... من دوستش دارم. اگر عوض شه چی؟ حتما عشقتون هم عوض می شه. (نازنین خانوم منظورم اصلا شما نیستی) بگذریم. انسانها هماره تاریخ منفعتشون رو فدای چیزی نمی کردند.
تشکرشده 121 در 55 پست
این دوست ما سورنا خیلی نا امیده . امیدوارم خداوند کمکش کنه .
تشکرشده 121 در 55 پست
من که ثانیه به ثانیه عشق و علاقم به همسرم بیشتر میشه . دعا میکنم که همه نسبت به عشقشون احترام قائل باشن و همیشه خوشبخترین باشن
تشکرشده 502 در 230 پست
نا امید نیستم بال تکین
واقع بینم. مردها هیچ اعتراضی رو به زبون نمیارند!! این بدبختی ما مردهاست.و شما فکر می کنید که اوه چقدر عاشق هستید!!!عذر می خوام اما احساس نیاز به عاطفه یک مرد بهش عشق گفته نمی شه. اینکه شما بخواید توسط همسرتون درک بشید (اگر در ک بشید) نشونه عشق همسر شماست و نه شما.
تشکرشده 791 در 202 پست
سورناي عزيز و مهربون سلام....
باز من اومدم با سوالهاي .... !!!! ؟؟
چرا اجازه نميديد عشق به قلبتون بياد؟؟؟ چرا اينقدر پافشاري ميكنين؟؟؟ شما فقط يه تجربه تلخ داشتي سعي كن فراموشش كني...
خواهش ميكنم سعي كن.... به حرفاي من و ما نخند... من خودم بارها تجارب خيلي تلختر رو داشتم كه مطمئنم اگه واست تعريف كنم مثنوي هفتاد من كاغذ ميشه كه بماند از حوصله شما خارجه..... من خودم درو روي گذشته ام بسته ام يعني سعي ميكنم حتي از گذشته ام و رنج هام صحبت نكنم چون يادآوريش هم منو مي رنجونه.... من با تمام غم ها مبارزه ميكنم و هر روز به نور طلائي خورشيد صبحگاه لبخند ميزنم.... اين بي دردي نيست ... من قلبمو آماده ميكنم براي ورود عشق... چيزي كه خيلي وقته تو قلبم جاش خاليه.... حالا ازتون ميخوام به اون قلب مهربونتون اجازه بديد نفس بكشه.....
*****
دوستاي خوشبختم اميدوارم خوشبختيتون پايدار بمونه..... دوستتون دارم....
تشکرشده 502 در 230 پست
اینا مربوط به گذشته نیست شیرین خانوم. من لحظه ای که وارد فروم شدم تصور کردم که این تجربه قبلی من بوده وخانومها معمولا نظراتشون این طور نیست. اما ببینید چه به روز افکار من و گردآفرید (که عموم اهالی سایت بر منطقی بودن ایشون لااقل صحه گذاشتند ) افتاده که روز به روز داریم بیشتر از ازدواج و این گونه مسائل متنفر می شیم. چیزی جز این که ما میایم نگاه خانومها رو به همسرشون و به ازدواج می خونیم و بعد واقعا سراپا ترس می شویم. چون قصد هوس بازی که از ازدواج نداریم. تحمل این قفس که در اون به اسم نیازهای زنانه همه چیز طلب می شه رو هم نداریم( لااقل من ندارم) .کسی که از هیچ چیز خودش نمی گذره برای همسرش چطور اینجا میاد ادعای عشق می کنه!! کسی که هر رفتاری رو به اسم حساسیت زنانه طلقی می کنه و قفس درست کرده برای همسرش اینو عشق خودش می دونه یا خودخواهیش؟
تشکرشده 3,145 در 958 پست
سورنای عزیز، اگه قرار بود تمام زندگی ها مثل هم باشه، چه دلیلی داشت که خدا انسانها رو زوج خلق کنه؟ شما و همچنین آقای گردآفرید، تصور زیبایی از زندگی دارید، یه زندگی ایده آل، چیزی که همه آرزوش رو دارن اما انقدر درگیر مشکلات روزمره شدن که فراموشش کردن یا اصلا فکر می کنن محقق نخواهد شد.
اما چیزی که به تصور آدمی در بیاد و آرزوی اون باشه حتما دست یافتنیه، محاله انسان آرزویی کنه که دست یافتنی نباشه، شاید اون نتونه بهش برسه اما شخص دیگه ای در یک گوشه از جهان بهش خواهد رسید. به شما پیشنهاد می کنم سعی کنید خودتون به تصورتون عینیت ببخشید. من مطمئن هستم که شما تلاش می کنید و زندگی که مورد علاقه تون هست می سازید. همسر شما هم قطعا از زندگی با چنین شرایطی خرسند خواهد بود پس این حق رو از همسر آیندتون نگیرید.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)