دوست عزیز mohat
تا زمانی که عشق است که عشق است!! اما مشکل بعد از رفتن و مردن عشق است !!
----------------------------------------------------------------------
مرد در حالی که روی تخت دراز کشیده است و خیره به میله های سلولش نگاه می کند شروط ضمن عقد نامه را در ذهن خود مرور می کنید.
1- زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکيل به غير مي دهد تا زوجه در هر زماني که بخواهد از جانب زوج اقدام به متارکه کرده و از قيد زوجيت خود را رها کند، به هر طريق اعم از اخذ يا بذل مهريه.
2- زوجه اجازه دارد از هم اکنون هرگاه خواست به خارج از کشور برود و نياز به اجازه مجدد زوج ندارد، چه براي اخذ يا تمديد يا تجديد گذرنامه و اين اجازه دائمي است.
5- زوج و زوجه متعهد مي شوند هنگام جدايي اعم از اينکه متارکه به درخواست مرد باشد يا به درخواست زن کليه دارايي که بعد از ازدواج دائم زوجين به دست مي آورند بين آنها به مناصفه تقسيم شود.
7- اگر در آينده زوجين داراي فرزند شدند و طلاق اتفاق افتاد حضانت فرزندان به عهده زوجه باشد و در صورت خروج از کشور نيازي به اذن پدر ندارند.
یک هفته بعد از قهر زنش یک سرباز با حکم جلب در منزل را زد و مرد را جهت نپرداختن مهریه 1001 سکه زوجه دستبند زده در مقابل چشم همسایگان سوار ماشین کرده و با خود به دادسرا و سپس زندان می برد.
سرباز او را صدا میزند و به او می گوید که تلفن دارد و متذکر می شود که فقط چند دقیقه وقت دارد.گوشی را که بر می دارد صدای پسر 3 ساله اش را می شنود بعد از سلام و قربان صدقه رفتن, پسرش خبر نوید بخش سفر به یک کشور دیگر همراه مادرش را به مرد می دهد و مرد را یاد بند 2 عقد نامه می ندازه.
یک ماه بعد در زندان طلاق نامه ای که به صورت غیابی و به در خواست زوجه صادر و ممهور به تاییدیه سفارت ایران در کانادا است به دستش می رسد.و مرد ناخودآگاه جملات بند یک عقد نامه سابق از ذهنش عبور می کند.
امروز جمعه است و مرد دلتنگ است.بلندگو نام او را صدا می کند که ملاقاتی دارد.مرد به سالن ملاقات می رود و خواهرش را می بیند که منتظر اوست.خواهرش اخبار بیرون را برایش تعریف می کند مرد از خواهرش از وضعیت خانه اش پس از حبس سوال می کند و خواهر با تعجب از مرد می پرسد کدام خانه مگر تو خانه داری و مرد میگوید همان خانه که در آن با زن و فرزندم قبل از زندان رفتنم در آن زندگی می کردیم و این بار خواهر است که بند 5 عقد نامه سابق را به یاد برادرش می آورد و مرد می گوید که ولی من که پول آن خانه را با پس انداز کارم از 16 سالگی تا 6 ماه پس از ازدواجم به دست آورده ام و خواهر می گوید اما عزیزم بعد از ازدواج به نام تو گردید و مرد پس از چند ثانیه سکوت می گوید ولی نیم دیگر آن که دیگر سهم من بود و خواهر می گوید بله اما آن هم بابت بخشی از بدهیت به زن سابقت مصادره شد. مرد گفت:کدام بدهی؟ خواهر جواب داد همان بدهی که به خاطرش الان اینجا تشریف دارید.راستی بعد از آزادیت به فکر یک کار جدید هم باش که شرکتتان یک نفر دیگر را به جای تو استخدام کرده است.در این هنگام زنگ پایان وقت ملاقات به صدا در می آید و مرد به سمت سلولش می رود.
سرباز به سمتش می آید و می گوید که تلفن دارد .پسرش است مرد خوشحال می شود,احوالش را می پرسد و از ماجراهایی که در خارج از کشور برایش اتفاق افتاده است تعریف می کند.قبل از خداحافظی پسر به مرد می گوید که نگران او در غربت نباشد چرا که دیگر او در اینجا یک پدر جدید نیز دارد!!!
حدود 6 ماه از ورودش به زندان گذشته تا چند هفته دیگر قرار است آزاد گردد چرا که دیگر به دادگاه اثبات گردیده است متهم آه در بساط ندارد و تمامی اموال وی به نفع شاکی ضبط شده است.ولیکن به متهم تفهیم گردیده است که این آزادی مشروط بوده و فقط بابت این است که برود و کاری پیدا کند و بدهیش را به صورت قسطی مادام العمر به شماره حساب متهم بریزد تا ان شاا.. زن سابقش با همسرش در غربت تا پایان عمر با خوبی و خوشی با یک دیگر زندگی کنند.
یکی از هم سلولی هایش به پشتش می زند و می گوید:نوبت توست که کف سالن را تی بزنی!مرد می رود و مشغول به تی زدن می شود و در همان حال به این موضوع فکر می کند که آن کاغذی که بندها وشروط در آن ذکر شده بود عقدنامه بود یا عهدنامه ترکمن چای وعاقبتی که بدان دچار شده است به دلیل احساسی عمل کردنش بود و یا حماقتش و یا .., غرق در افکارش بود که نگاهش به انتهای سالن افتاد و مسیر طولانی را که باید تی می زد . با عصبانیت داد زد:
خودم کردم که لعنت بر خودم باد-----------------------------------------------------------------
جالب آن است که خانم هایی که خود مدعی اجحاف به حقوقشان هستند هنگام گذاشتن شروط فقط به فکر خود و به دست آوردن حداکثر امتیاز هستند و هیچ ارزشی به مرد نمی دهند!!
چرا به شروط اضافه نمی کنید که 1
-مهریه 100 تومان باشد.
2- نفقه خذف گردد.
3- تامین مسکن به عهده زوج نیست.
4-تامین هزینه زندگی به عهده زوج نیست.
5- تامین فرزندان عهده زوج نیست.
6-..
واگر زوجین تمامی شروط یکدیگر را بپذیرند.یعنی هر کس برای خود کار کند و برای خود زندگی کند هر وقت خواست بیاید و هر وقت خواست برود و در بک کلام هیچ تعهدی به یکدیگر ندارند و سیستم بیشتر رفاقتیست.
منظور من این نیست که خانم ها هیچ شرطی نگذارند منظورم این است شروط معقولی (چون حق ادامه تحصيل , اشتغال,..)را تایین کنند نه شروط تهدیدآمیز
اما به هر حال خداوند و قانون به زوجه این حق را داده است که هر خواسته ای را در ضمن عقد اعلام نماید و مرد محق به پذیرش و یا رد آن می باشد.
ولیکن بعضی از خانم ها بیاد داشته باشند که خداوند به مردان نیز قدرت تفکر و دور اندیشی داده است.
و مردان نیز به یاد داشته باشند که در هنگام عقد به جای عقدنامه عهده نامه ترکمن چای را امضا نکنند.که روزگار خطرناکی است.
علاقه مندی ها (Bookmarks)