یک بیت شعر زییا بنویسد

**yasa** · شنبه 18 دی 89 21:45

يك نقطه بيش فرق "رجيم" و "رحيم" نيست
از نقطه اي بترس كه شيطاني ات كنند
آب طلب نكرده هميشه مراد نيست
گاهي بهانه ايست كه قرباني ات كنند

**محمدابراهیمی** · شنبه 18 دی 89 22:04

هر کسی را نتوان گفت که صاحب نظرست
عشقبازی دگر و نفس پرستی دگر ست

**shomila** · یکشنبه 19 دی 89 21:44

سکوت قلبت و بشکن و برگرد
نذار این فاصله بیشتر ازین شه

**محمدابراهیمی** · یکشنبه 19 دی 89 22:09

مگر نسیم سحر بوی زلف یار منست
که راحت دل رنجو ر بی قرار منست

**محمدابراهیمی** · دوشنبه 20 دی 89 20:50

کسی گفت پروانه را کای حقیر
برو دوستی در خو ر خویش گیر

**محمدابراهیمی** · دوشنبه 20 دی 89 23:17

شبی یاد دارم که چشمم نخفت
شنیدم که پروانه با شمع گفت

**yasa** · پنجشنبه 23 دی 89 16:13

دستي به جام باده و دستي به زلف يار
پس من چگونه پيرهنم را عوض كنم :D

**yasa** · شنبه 25 دی 89 15:51

غروب آسمان حزن آور و غمناك ميباشد

ولي بدتر زماني كه دل يك مرد ميگيرد

نمي دانم چرا هر كس كه يك آغوش پراحساس ميخواهد

هميشه دست گرمش را دو دست سرد ميگيرد

**محمدابراهیمی** · شنبه 25 دی 89 20:47

عضد را پسر سخت رنجو ر بود
شکیب از نهاد پدر دو ر بود

**محمدابراهیمی** · سه شنبه 28 دی 89 23:19

کسی به عیب من از خویشتن نپردازد
که هر که می نگرم با تو عشق می بازد

موضوع: یک بیت شعر زییا بنویسد