عدم سازگاری فرزندم با خدمتکار

[lord.hamed]

احتیاجی به این همه شلوغ کردن نیست !

از نظر منطقی ، این خدمتکار دیگر آن چیزی نخواهد شد که انتظار دارید . البته او به شخصه مقصر این موضوع نیست چون شما برخورد تندی با او کردید .

در این موارد ، آرام و منطقی اما محکم برخورد کنید، به هر حال او در کنار فرزند شماست و ساعاتی را با او میگذارند .

پس بهتر است به فکر یک جا به جایی باشید بدون آنکه دخترک و حتی فرید متوجه شود . به دنبال نفری جدید باشید . ( شاید سخت باشد اما .... )

با این رفتار شما ، در روزهای آتی هم فرید پرخاشگر و هم دخترک وقیح تر می شود پس بهتر است حال که کار به بگو-مگو کشیده شده است با تغییر نرم این موضوع را مرتفع کنیذ و باید بپذیریم دیگر دخترک کار کن نیست .( البته این برداشت فلاش بکی به گذشته است )

در این مدت که به دنبال نفری جدید هستید هیچ تغییر رفتاری از خود بروز ندهید تا فرید هم متوجه نشود . و در صحبت با نفر جدید حتما این تجربیات را لحاظ کنید.

جای نگرانی نیست ، خونسرد اما دقیق و سریع عمل کنید.

درکل با شرایط شما ، نگه داشتن یک خدمتکار ؛ به مدت طولانی ؛ در این شرایط کاملا مردود است . گزینه های خارجی هم قابل بررسی هستند .

در حال حاضر باید آرامش را به خانه بازگردانید

[f_z]

پاییزان عزیز ممنون خودمم همین طور فکر می کنم .احساس می کنم نباید به این دختر بها می دادم اشتباه از خودم بوده ..الان دیگه نمی دونم چطوری باید جمش کنم!!
دختر مهربون عزیز خوشحالم که توی حرفام چیزی پیدا شده که به دردت خورده !! عزیزم من این دختر رو فقط برای این آوردم چون خودم بخاطر کارم تا دیر وقت دفترم .فربد ساعت 3 از مدرسه میومد خونه و تا غروب که من میام تنها بود ..ناهار می خواست و رسیدگی به کارهاش و نیازهاش .دوست نداشتم بخواد بخاطر تنهایی هی خونه دوستاش بره ..ضمن اینکه خودمم از 8 صبح میرم و تا برسم خونه 6 یا 7 هستش .کارمم خیلی کار پر استرس و پر فشاری هست .اون ساعتی که میام خونه دیگه جون ندارم بخوام به کار خونه هم برسم ..این دختره از وقتی اومده من خیلی راحت شدم .کارش خیلی تمیز و روتین هست و آدم مسولی هست .اگه کاری باشه تا صبحم باشه نمی خوابه .صبحها هم خودش فربد رو بیدار می کنه صبحانه می ده آماده میکنه برای مدرسه .خوب ایناش خیلی عالیه .این اصلا سواد درست و حسابی نداره که من انتظار مربی بودن ازش داشته باشم!! اونم برای فربد! این اصلا زبانشم خیلی خوب نبود فربد حسابی راش انداخت .در مورد شخص سومی هم که گفتی اصلا یه پای این مشکل همون شخص سوم هستش .فربد و این دختره با هم تنها باشن هیچ وقت دعواشون نمیشه ..مشکل من دوست فربد هستش ..اینا یه خانواده ایرانی هستن توی همین مجموعه ای زندگی می کنن که ما هستیم .سالهاست فربد با پسرشون دوست هستش و تقریبا بعد مدرسه تمام وقتشون با هم می گذره .قبلا چند سال مدرسه هاشونم یکی بود ولی از بس وابسته شده بودن که جداشون کردیم..ولی الان تقریبا این پسر همیشه خونه ماست .خونه اونام کمتر میرن چون اون دو تا خواهر کوچیک داره که خیلی شیطونن و این دو تا رو اذیت می کنن اینا ترچیح میدن اینجا باشن مدام...فربد بیشتر این حس دعوا با این دختره رو از دوستش میگیره .اونا یه خانواده سنی مذهب خیلی تند هستن که حتی اجازه نمی دن خدمتکار بیاد تو خونشون .میگن غذای دستش و همه چیزش نجس هست چون مسلمان نیستن!! اینقدر این حرفا رو مادر پدر دوستش زدن که به بچه ها هم منتقل شده ..بارها دیدم دوستش به فربد میگه این دختره سیاه پوست هست و نباید غذاشو بخوری یا یاد بشینه رو مبلاتون !! ا اینکه سعی می کنه من نشنوم ولی یکی دو باری دیدم که اینا رو به فربد میگه ..هر بار هستن این دختره رو به اسم بلک گرل صدا می کنن ..اینم دلش میشکنه .به منم نگفته اینو تا حالا ولی خودم بارها شنیدم..با فربدم صحبت کردم قبول میکنه ولی تا دوستش میاد پیشش باز این بحثا شروع میشه ..همش میگه این دختره سیاه رو بیرون کن بره!!نمی دونم فربد چرا اینقدر از این دوستش تاثیر میگیره ؟؟ اونم از این !!
برادر خوبم لرد حامد
تغییر این دختر به اسونی نیست . این دختر رو من استخدام کردم و قرار داد سه ساله باهاش توی اداره کار اینجا دارم .قانون اینجا اینطوری هستش .اگه زودتر از سه سال نخوامش باید یه مبلغ زیادی بدم به خودش و جریمه اداره کار .ضمنا من برای آوردنش خیلی هزینه کردم و دپوزیت گذاشتم توی اداره مهاجرت ..و کلی هم دوندگی!
در ضمن اقامت این دختر رو من براش گرفتم و اسپانسرش منم .اگه بیرونش کنم هم اقامتش کنسل میشه و باید برگرده کشورش هم تا 6 ماه نمی تونه جایی کار پیدا کن یا برگرده این کشور ..خوب این براش خیلی بد هست ..نشد نیست ولی خوب دردسرش زیاده.
ضمن اینکه مزایایی هم داره که خیلی کم پیدا میشه .من زیاد اینجا این مشکلات رو دیدم و خودم تجربه کردم ..آدم مسولی هست .دلسوزه و از همه مهم تر خیلی مورد اعتماد هست ..من همه زندگیم زیر دستش هست ولی حتی شامپوی خودشم از اینهمه شامپوهای ما استفاده نمی کنه ! معتقده که حرامه و باید حتما اینا رو با حقوق خودش بخره! مسیحی هست ولی خیلی به این چیزها عقیده داره .اصلا دست کج نیست ..ولی به فکر افتادم براش یه جایگزین پیدا کنم.
این دو روز خیلی دست و پاشو جمع کرده .دیروز برای فربد مرغ سوخاری درست کرده بود که می دونست دوست داره ..اصلا حرف زیادی باش نزدم ولی خودش خیلی آروم شده از فربدم پرسیدم گفت دیگه اذیتم نمی کنه.
دیشب من تا ساعت 11 شب دفتر بودم برگشتم دیدم فربد خوابیده گفتم بیا باهات می خوام صحبت کنم.بهش گفتم من همه زندگیم فربد هستش و اگه احساس کنم که فربد باهات راحت نیست نگرت نمی دارم و باید برگردی کشور خودت..طبق معمول افتاد گریه و گفت من فربد رو خیلی دوست دارم .خودت هم دیدی که من باهاش مشکلی ندارم .مشکلم دوستش هست .هر وقت اون اینجاست فربد با من خیلی بد میشه .من هیچوقت به تو منتقل نمی کنم ولی خیلی وقتا بهم حرفای بد می زنن ..گفتم اینا بچه هستن و خیلی نمیشه این مساله رو کنترل کرد اگه حس میکنی نمی تونی تحمل کنی یا اذیت میشی برو .اگرم نه که با فربد دوست باش .من برام مهم نیست با هم به مشکل نخورین مهمه که حس کنم بچم از بودن تو توی این خونه خوشحاله ..والا دیگه هیچی برام مهم نیست ..گوش داد و گفت باشه به من یه فرصت دیگه بدین..
حالا یه مدتی گذاشتم به این منوال بگذره بینم چیزی عوض میشه یا نه..
برادر خوبم این دختر از کارش اصلا نمی زنه ..سرش بره کارش راش اولویت داره .دیش تا 1 شب نشست کتابای فربد رو جلد کشید ..این همیشه همینه ..کارشو میکنه ولی این بحثا رم دارم.
فعلا که ظاهرا اوضاع آرومه ولی من شک دارم بازم مشکلی پیش نیاد ..به نظر شما چطور می تونم ذهنیت فربد رو تغییر بدم که اینقدر از دوستش تاثیر نگیره؟؟؟
ممنونم که برام وقت می ذارین و کمک میکنین

[lord.hamed]

در هر حال بهتر است دخترک بداند که رقیب دارد و این داشتن رقیب بهتر او را به کارش و رفتارش دلگرم میکند .

با فرید بیشتر رفاقت کنید. وقت بیشتری با او باشید . حتما از او بخواهید با دوستش وقت بگذرانید . 3 نفری ( شما + فرید + دوستش ) با هم حتی یک بستنی بخورید ! شرح حالی از رفتار ؛ طرز صحبت و افکار دوست فرید با سوالات و ... به دست خواهید آورد .

از فرید دوستانه بخواهید نظر دوستش را در مورد خدمتکار بازگو کند . در آن صورت تصمیم به جایی می توانید بگیرید .

مواظب آرامش قبل از طوفان باشید !

این آرامش را پایدار کنید ، حتما اشتباهات فرید را در مورد دخترک گوشزد کنید اما در موقعی که دخترک نیست و بلعکس دخترک را به چالش بکشید اما نه جلوی فرید !

اما تفرقه افکنی نکنید . رفتار شما در حال حاضر همچون راه رفتن بر لبه یک جدول است که هم باید به مسیر ادامه بدهید و هم از روی جدول نیفتید !

صبر ؛ آرامش ؛ احتیاط ، تیز بینی ، را فراموش نکنید .

[f_z]

برادر خوبم لرد حامد
از اینکه اینهمه به مشکلم لطف دارید بی نهایت از شما سپاسگزارم .
در مورد فربد و دوستش این دو تا همیشه با من هستن ..آخر هفته هام کلا در اختیار این دو تا هست .با هم جمعه ها همیشه استخر میریم و پنج شنبه ها همیشه من می برمشون سینما یا شهر بازی یا پارک آبی و ....
دوست فربد با من خیلی بیشتر نزدیکه تا به مادر خودش .مادرشم همیشه بهم میگه نوید همیشه میگه کاش تو مثل مامان فربد بودی! من کلا از بودن با بچه ها لذت می برم .البته از بعد از طلاقم یه سری مشکلات کاری و مالی دارم که باعث شده مثل سابق باهاشون نباشم .اینا 4 ساله شب و روز با من هستن ..کاملا روحیات هر دوتاشونو می شناسم ..اینا رم ازشون پرسیدم .هم از فربد تنها و هم از جمع دو تاییشون .فربد که نسبت به این دخترک خیلی بدبین هست .حتی به کار عادیش هم به دیده شک نگاه می کنه .حتی دوست نداره این پاشم تو اتاقش بذاره .نویدم میگه این با ما لج هستش برای خودش هم دلایل زیادی داره کلا فربد و نوید با من خیلی راحت هستن و نیازی نیست بخوام برای سر درآوردن از فکرشون نقشه بکشم..مجموع حرفاشون اینه که این دختر خودشو ملزم به اطاعت از نوید نمی دونه ! با فربد مشکلی نداره اما با نوید اصلا خوب نیست و کل این دعواها سر تعصب کشی فربد از دوستش هست .مثلا میگه نوید میاد از مدرسه اینجا میگه من ناهار نخوردم ..اینم زورش یاد برای نوید غذا گرم کنه بیاره ..برای فربد مجبوره انجام میده ولی برای نوید نه....فربدم که می بینه این اینکار رو میکنه می شینن با نوید نقشه میکشن چطوری حال اینو بگیرن!
نویدم از اون بچه شکموهای قلمبه هست که مدام در حال خوردنه و سه سرش مدام توی یخچال ماست!:Pاینم از اینکه اون اینقدر پر خوره و مدام میگه اینو بیار اونو بیار بخورم حرصش میگیره
ولی کلا من این هفته رفتارم با این دختره خیلی با سایق عوض شده .زیاد باهاش حرف نمی زنم و مثل سابق بهش اجازه نمی دم بره توی حیاط پیاده روی و سوپر مارکت و جمعه هام بره مرخصی .امروزم هر چی التماس کرد شنبه با برادرش بره جایی دنبال کار برای برادرش گفتم اصلا حرفشم نزن .کلی خواهش کرد و منم خیلی جدی گفتم نه..دیشبم اومدم خونه دیدم شام درست نکرده خوابیده بهش گفتم بار آخری باشه ببینم شام درست نمی کنی.تند تند پاشد شام درست کرد .گفت حالم خوب نبود !
فربدم کلی عشق میکنه می بینه اینجور باهاش برخورد می کنم
فعلا تصمیم گرفتم یه مدتی فقط دمشو قیچی کنم حساب کار دستش بیاد حالا ببینم نتیجه کار چطوری میشه .
معنی این حرفتون رو نفهمیدم اینکه گفتین :در هر حال بهتر است دخترک بداند که رقیب دارد و این داشتن رقیب بهتر او را به کارش و رفتارش دلگرم میکند .
منظورتون از رقیب چی هست؟؟ اگه ممکنه اینو برام یه کم توضیح بدین.در ضمن من نگران این هستم که این رفتار من با این دختره الگوی رفتاری خوبی برای فربد نباشه .نمی تونم تشخیص بدم فربد ازم اینو یاد بگیره برای بعدهاش خوبه یا بد؟؟ ممنونم که همیشه کمک می کنین.

[cent_os]

به نظر من رفتار جدید شما با خدمت کارتون اصلا برای آینده پسرتون جالب نیست!...مطمئنا پسرتون در موقعیت های مشابه ،از شما الگو برداری خواهد کرد و نوعی برده داری (با عرض معذرت از نوشتار صریح من) در الگو های رفتاریش ثبت خواهد کرد.شما باید با توجه به صجبت خودتون که به بچه ها بسیار نزدیک هستید ،با بیان و طرز فکر کودکانه پسرتون رو از موقعیت شما آگاه میکردید و ازش میخواستید تا با همکاری و گذشت 2 طرفه سعی کنه مدیریت این بحران رو به دست بگیره..با این کار نوعی رفتار جسجتو در پی راه حل مناسب و کم ضرر رو فرامیگرفت.

[f_z]

دوست خوبم به نکته خیلی خو بی اشاره کردی .اصلا کل این عمل خودش برده داری هست منتها با شکل و لعاب قرن جدید .اصلا هدف هم همین هست .اینجا یه شخص رو از طبقه ضعیف و کشورهای فقیر اروپایی و آسیایی برای کار استخدام می کنند .در حد خیلی ابتدایی بهش خوراک می دن و یه اتاق خیلی کوچیک که اگه یه دوش سرپایی هم توش باشه باید کلی جزو خوش شانس ها باشن ! و از 6 صبح تا 11 شب دیگه باید فقط دم دست صاحب کارشون کار کنند تا 11 شب که اون اجازه بده برن بخوان .و یه حقوق خیلی ناچیز که اونم معمولا می فرستن برای خانواده هاشون اون سر دنیا.وقتی به اصل موضوع فکر می کنم می بینم که نفس عمل همون برده داری هست ولی اینجا برای پیدا کردن همچین شرایطی هم سر و دست می شکنن! من از اول که بخاطر شرایط زندگیم مجبور شدم کسی رو بیارم سعی کردم به قانون حاکم میان این خدمتکارها و اسپانسرها فکر نکنم و رفتارم طوری باشه که این دختر احساس کنه من بیشتر به یه کمک حال نیاز داشتم ..واقعا هم رفتارم همیشه باهاش همین طور بود ..اینجا هیچ کس به خدمتکارش اجازه نمی ده موبایل داشته باشه یا اصلا مرخصی و یا اصلا اجازه داشته باشه از تلویزیون خونه و وسایل خونه استفاده کنه! باور کنین من براش جدا دادم یه تلویزیون وصل کردن توی یه اتاق دیگه که سرش گرم باشه و احساس تنهایی نکنه.گاهی که بقیه می شنون این خانم میشینه توی اتاق سریالهاشو نگاه می کنه شاخ در میارن ..یا حقوقش از همه خدمت کارهای هم سطح خودش بیشتر هست ..بارها خواسته بیرون بره من خودم با ماشین خودم بردم و آوردمش چون احساس کردم این عضوی از خانواده ما هست ..همیشه نه برای خودش که بخاطر رضای خدا سعی کردم طوری باش رفتار کنم که راضی باشه ..
خودش گاهی برام صحت می کنه میگه سه سال تو خونه کسی دیگه کار کرده و اجازه نداشته حتی موهاشو بلند کنه! باید موهاشو همیشه کوتاه کوتاه نگر میداشته ..در صورتیکه اینجا من اصلا نگاه نمی کنم ببینم این توی اتاقش چیکار میکنه!
نمی دونم اینجا اومد چی فکر کرد.کار من اشتباه بود یا نه؟ چون نشون داد اصلا ظرفیت این رفتار رو نداشته .خودش رو گم کرد .دیگه مدام دوست داره بره بیرون هواخوری و با ما بیاد خرید..مدام دوست داره بیاد دفتر پیش من بشینه پای کامپوتر!! حالا این اصلا بلد نبود چطوری روشنش کنه .اینا رو فربد بهش یاد داد.
دوست خوبم بخدا خودمم گیج شدم ..واقعا اولین باره که نمی دونم باید رفتارم چطوری باشه ..با اون خانم قبلی هم من دقیقا همینطوری بودم ولی اون طفلی یه بارم کاری نکرد احساس کنم جنبه نداره .همیشه سرش تو کار خودش بود .بی حرف و دردسر کار خودشو می کرد.اما این خیلی سر و گوشش می جنبه ..همش دوست داره تیپ بزنه با ما بیاد بیرون! فربد میگه با نگهبان پایین در دوست شده میگه چند بار دیدم تو نیستی میره پایین پیشش با هم تک و تعریف! اگه بهش رو بدم بی ظرفیت هست اگه ندم برای فربد بد آموزی داره..همینجوریش هم همش بد آموزیه ..الان فربد یه لیوان آبم می خواد این باید براش بیاره .اینش خیلی بده .بچه ها خیلی بی مسولیت و تنبل میشن .این مشکل همه اونایی هست که خدمتکار دارن ..اگه بگم خودت باید کار خودت رو بکنی این دختره پر رو میشه .واقعا به قول دوست عزیز لرد حامد انگار دارم روی لبه چاقو راه میرم جرات ندارم کوچکترین حرکتی بکنم.
به هر حال فعلا تصمیم گرفتم یه مدتی باهاش مثل سابق نباشم و بعدش هم به مرور بشم مثل کار فرما های دیگه چون دیگه مثل سابق نمی تونم باشم .اگه توی این مدت حس کنم داره اذیت میکنه می گردم دنبال یه جایگزین.. بخدا این رفتار اصلا توی ذات خودمم نیست برام سخته ولی چاره ای ندارم فربد داشت خیلی آسی می دید.ممنون که نظرتو بم گفتی اگه بازهم چیزی هست که فکر می کنی بدونم ممنون میشم کمکم کنی.

[cent_os]

دوست عزیز
من الان سنم بالای 25 هست و از زمانی که به یاد دارم در خانه خدمتکار داشتیم تا به الان...واقعیت این هست که من به هیچ عنوان اجازه نداشتم جهت انجام امور شخصیم از خدمت کا رمنزل کمک بگیرم.در صورتی هم که این کار رو میکردم و خانواده متوجه میشدن من جریمه میشدم.تمام امور شخصی من به عهده خودم بود.
وظیفه خدمت کار در منزل ما کاملا مشخص و روتین بود و من نمیونستم بهش دستور بدم.فقط میتونستم ازش کاری که جزو وظایفش بود رو زودتر یا دیرتر برام انجام بده(مثلا زودتر اماده کردن شام!)....
درب اتاق من به روی این خدمت کار بسته بود و در صورت نیاز به من باید مثل بقیه اعضا خانواده در میزد و وارد میشد.نظم داخل اتاق من باید طبق الگو های داخلی خونه یک ایرانی(من تا 14 سالگی خارج از ایران زندگی میکردم) با بقیه اتاق ا همخونی داشت و در صورتی که نبود همراه با خانم خدمت کار که بقیه خونه رو تمیز میکرد من هم باید اتاق خودم رو تمیز میکردم و در مواردی مثل جارو-گردگیری-جابهجایی وسایل سنگین-شستشو های البسه-روکش تخت-.... اجازه داشتم از خدمت کار کمک بگیرم.
وظیفه اصلی خدمت کار درمنزل ما پخت و پز-تمیز نگه داشتن خانه-نگهداری از من در مواقع مریضی-کنترل ورود و خروج من (این مورد رو مادرم با گذاشتن یک جلسه در یک روز که خانم خدمت کار و پدرم هم حضور داشتن به طور مستقیم از خدمت کار خواست و دقیقا به یاد دارم که با توضیج این موضوع به من ،من رو مطمئن کرد که هدفش از این کار فقط امنیت من در محیط زندگی هست و نه کنترل رفتاری)-کمک و هم کاری با من در صورت نیاز به خرید روزانه-همکاری با من در تحصیل(کمک در ساخت کاردستی و....) و.... بود .ایشون اصلا اجازه نداشتن در حریم خصوصی من دخالت کنند و پدر و مادر من بودند که فقط این کار رو میکردند.کاملا به یاد دارم اولین باری که قصد وصل شدن به اینترنت داشتم ،با نصب کردن نرم افزار های مدیریت والدین روی کامپیوتر (که امروزه خیلی رایج شده!) از من در برابر مشکلات اینترنت حمایت کردند.

راستش رو بخواهید این همه براتون برای اولین بار در این تالار نوشتم تا بتونم متوجه اشتباهاتتون بکنم.راه کار من این هست که با صحبت با فرزندتون به اشتباهی که در مدیریت خانه و خدمت کار اغراق کنید(همین اغراق به اشتباه خود نوعی فایده از جهت الگو برداری مثبت پسرتون از شما خواهد بود) و بهش بگویید که با مشاوره با دیکران متوجه اشتباه خود شده اید.با کمک خودش سعی به تالیف قوانین در خانه کنید.قوانینی شبیه قوانین که من از دوران کودکی برای شما نوشتم...وظایف هر شخص رو مشخص کنید و از هر 2 نفر بخواهید رعایت کنند تا زندگی آرامی رو تجربه کنند.حتما وظایف شخصی فرزندتون رو به عهده خودش بگذارید.اوردن آب خوردن برای پسر گل() شما توسط خدمتکار بسیار اشتباه هست.درضمن حریم خصوصی پسر خودتون رو کاملا مشخص کنید تا مطمئن شود استقلالش ازش گرفته نشده است.
در مورد خدمت کار،بدون تعارف برخورد کنید اما انسان دوستانه.ازش بخواهید کار های خودش رو به نحو احسن انجام بدهدو مطمئن اش کنید که در صورتی که از او یا پسر شما خطایی سر بزند به سختی قابل گذشت هست.حریم خصوصی ایشون هم برای مشخص کنید و اجازه بدهید زندگی اجتماعی خودش را با توجه کامل به وظابفش داشته باشد.این فرد جوان هست واصلا با خدمت کار قبلی شما که مسن بوده قابل مقایسه نیست.نیاز های عاطفی-مادی-جنسی-و....بسیار فعال تری دارد و باتوجه به دین و مذهب خودش در خارج از خانه باید رفتار کند پس وظیفه شما نیست که ایشون رو تربیت کنید مگر در مواردی که رفتارش تهدید کننده برای خانواده کوچولو شما باشد(مانند برقراری رابطه جنسی آزاد که دنباله امراض مختلف هست و انجام رفتار های خارج از فرهنگ ایرانی(یا درست تر خانواده شما ) هست باشد).

در پایان گرچه در غرب-و چه شرق فرهنگ برده داری با مدل های مختلفی در حال انجام هست اما این اصلا دلیلی برای تبعیت ان توسط شما نیست.برده داری جدای مسائل انسان دوستانه،تاثیرات بدی در ضمینه به وجود آمدن عقده های کودکانه---پایه گذاری رفتار خشونت زا در بزرگ سالی و... هست که مطمئنا به نفع شما و خانواده کوچولو شماست که تبعیت از این مورد رو فراموش کنید و فرهنگ تازه ای رو به کوچولو خودتون آموزش بدید..
باز هم اگر صراحت قلم من شما رو آزرده کرد،من رو ببخشید.

[f_z]

دوست خوبم بی نهایت از شما بابت این راهنمایی ها سپاسگزارم
خیلی خیلی برای من اینها مفید بودند .من چون با اون خانم قبلی همچین مشکلاتی نداشتم توی این مورد خیلی بی تجربه برخورد کردم .حرفهای شما رو که خوندم احساس کردم تعادل رو توی رفتارام رعایت نکردم .در مورد حرفاتون فقط یه قسمتش هست که با شرایط الان من تفاوت داره .من مشکلم این بود که یشتر از یه خدمتکار از این دختر انتظار داشتم و این ایجاد تعارض کرده بود.من قبلا هم گفتم که این دختر رو آوردم که فربد توی خونه تنها نباشه و ازش وقتی من نیستم مراقبت کنه .همین توقع من باعث شده که این دختر گاهی به حریم خصوصی فربد وارد بشه و بچه احساس کنه استقلالش مختل بشه .
خیلی ازتون بابت پیشنهاد جلسه مشترک ممنونم .امشب این جلسه رو می ذارم و به این دختره وظایفش رو توضیج می دم و به فربم توضیح می دم که بخاطر آرامش من توی حضور و غیابش توی خونه با این خانم همکاری کنه.خوبیش اینه که فربد بچه خیلی منطقی هست و قانع کردنش سخت نیست.در مورد کارهای فربد من قبلا هم خیلی سخت گیر بودم که فربد کارهاشو خودش بکنه ولی خیلی وقتام این دختره خودش بدعادتش کرده .این مورد رو حتما باید روش کار کنم خیلی از اینکه بچم ی مسولیت بار بیاد نگرانم.
در مورد این دختره باید خیلی از روشهای سابقم رو اصلاح کنم .این باید بدونه یه خدمتکار بیشتر نیست وظایفش باید کاملا مشخص باشه و اینو امشب بهش کاملا توضیح میدم.
بازم از شما ممنونم .ممنون میشم بازم باهام همفکری کنید.

[cent_os]

خواهش میکنم.نکته که هست من مشاور نیستم و فقط تجربیات دوران کودکی خودم رو به اشتراک گذاشتم.نتیجه جلسه و صحبت های تو جلسه رو بنویسید تا بیشتر با هم همفکری کنیم.نکته مهمی که باز تاکید میکنم اینه که شما هیچ وقت نباید جلوی فرزندتون از پله قدرت به طور متعصبانه استفاده کنید چه در برابر خدمت کار یا... ،چون تعصب و قدرت همیشه باعث به وجود آمدن خشونت،بی احترامی ،تصمیمات بی حساب کتاب و آنی میشه که همگی سم ها مهلکی در تربیت فرزندتون هست.جایگزین مناسب استفاده از پله منطق (بعضی جاها منطق کودکانه!) و دلیل و برهان هست تا کوچولو شما به مرور زمان این طرز فکر رو از شما یاد بگیره.در جلسات مشترک،رفتار های کلی،جریمه کردن خدمت کار به دلایل مختلف،اول از همه آرامش رو به کودکتون منتقل و در پله بعدی بدون تعارف عامل مشکل رو پیدا کنید و جریمه کنید و از بخشیدن خودداری کنید.سعی کنید اگر قصد بخشش رو دارید در ادامه جریمه و تنبیه کردم باشه نه از ابتدا تا روند تغییر نکنه.یکم از موضوع دور شدم اما دلیل این کارم فقط رو به رو شدن درست تر با مشکلات اینده و تصمیم جدید شما در تغییر رفتار هست.
نکته دوم که هست شما باید رفتار قاطعانه خودتون رو جوری تنظیم کنید تا حس اعتماد و تکیه گاه خانم خدمت کار،نسبت به تکیه گاهش که شما باشید از بین نره،به هر حال ایشون در ساعات زیادی عضو نزدیک خانواده شما هستند پس سعی کنید با تغییر رفتارتون به صورت ناگهانی به خانم شک وارد نکنید و ایشون رو نسبت به خودتون بی اعتماد نکنید.به عنوان مثال اولین پله از تغییرات همون مورد ایجاد قوانین داخلی خونه، خوب هست.

به نظر شخصی من بهترین لحظات عمر انسان ،لحظاتی هست که در کنار مادر هستی(این رو از کسی می شنوید که مثل فربد کمتر مادرش رو میدیده)،اما چه کنیم که دنیا صنعتی امروز اجازه نمیده مادر ها همیشه در کنار بچه ها باشند.سعی کنید بیشتر پیش پسرتون باشید(وابستگی ایجاد نکنید! کنارش باشید).
موفق باشی مادر ایرانی

[lord.hamed]

ارامش. ارامش. ارامش

اينقدر مايوس نباش! !!!

با. اين رفتارها بيشتر عذاب ميكشي.... مداوم فكرت مشغوله. ارام باش هنوز تو فريد در كنار هم هستيد .خدمتكارت افكارت را تحت تاثير قرار داده بعضي وقتها لازمه كاري نكني!

يك تفريح. حتي كم الان لازمه.