به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 14 نخستنخست 123456789101112 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 137
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 12 دی 90 [ 00:21]
    تاریخ عضویت
    1389-9-26
    نوشته ها
    80
    امتیاز
    2,318
    سطح
    29
    Points: 2,318, Level: 29
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    89

    تشکرشده 91 در 42 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اي كاش هيچ وقت به دنيا نميومدم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط blue sky
    سلام و خوش آمدید

    نقل قول نوشته اصلی توسط setareye khamoosh
    [align=justify]اما اين سوال تو ذهنمه.آيا ارزش نابودي خانواده اون و من رو داره فقط به دليل اينكه با هم باشيم؟[/align]
    به این سوالتون می خوام جواب بدم: نه نداره. ارزش خانواده و تقدسش خیلی بیشتر از اینهاست که هیچ دلیلی تو دنیا برای شکستن حرمتش وجود نداره حتی عشق.

    ستاره خاموش فکر نمی کنی خیلی ازخود راضی هستی. ببخشید که باهات دارم اینطور حرف می زنم اما قرار نیست که به هرچی دلت خواست برسی و اگه یه وقت نرسیدی مثل بچه ها قهر کنی و آرزوی مرگ کنی.
    اگه واقعا عاشقی، البته عاشق اون و نه خودت، ازش بگذر و بزار فراموشت کنه. اینطوری می تونی بخودت ثابت کنی که چقدر گذشتی.
    برای زندگیت برنامه ریزی کن. یه کم رو پای خودت وایستا. یه چیزایی رو با تلاش خودت به دست بیار. زندگی ابعاد دیگه ای هم داره غیر از اینکه در کنار معشوق باشی.
    نميدونم شما چطور برداشت كردين.اما من ازش گذشتم تا اون خوشبخت شه.اما الان دلم غصه داره.نه اينكه من دوباره دنبالشم يا مي خوام برگرده.من با خاطراتمون درگيرم.با عشقمون.وگرنه حرف طلاقم وسط اومده بود.گفت اما من قبول نكردم

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهشت
    اگه بهم ميگفت دوست ندارم آدم يجور كنار ميومد.اما نه تنها اين رو نگفت بلكه گفت عاشقتم.
    مردها تا وقت بهت نرسیدن عاشقتن. اگه صد سال دیگه هم ببینیش، همین را می گه. اما جدی نگیر. این فقط برای یک مدت محدوده. وقتی بهت برسه، سیر می شه. زندگیش هم که جای دیگه است. برمیگرده سر زندگیش. بعدش تو می مونی و وجدانی که از خیانت به یک زندگی درد می کشه و دلی که از تحقیر و توهین های اون مرد شکسته. یعنی وضعیتی صد مرتبه بدتر از الان. پس اصلا به فکر رسیدن به ایشون نباش.
    اگر قبلا به هم می رسیدید، یا ایشون چی بود و کی بود، ویژگیهاش چی بود و ... همه مال گذشته است. شما گفتین که اگه بهتون می گفت دوستتون نداره با مساله کنار می اومدین. من می گم که دوستتون نداشته که رفته. دوستتون نداشته که نموند تا خودش را اثبات کنه، به شما و خانواده ات. بارها شنیدم که مردها اگه کسی را بخوان هر جور شده راهی برای رسیدن بهش پیدا می کنند. دوستتون نداشت که راحت کنار کشید. مثل شما درگیر احساسات نبود. وقتی دید به صلاحش نیست رفت. شما هم عاقل باشید. مهمترین کاری که باید بکنید و گویا تا حالا نکردید اینه که ارتباطتون را با ایشون کاملا قطع کنید.
    از کارها و افکاری که باعث می شه یه این قضیه فکر کنید دوری کنید. وقتی بشیند کنار ساحل و مدتها بهش فکر کنید افسرده می شید و این فکرها هیچوقت از ذهنتون پاک نمی شه. اما اگه برید دنبال فعالیتهای مختلف اجتماعی و ورزشی و ... سر خودتون را گرم کنید و خودتون را مشغول کنید تا فرصت کمتری برای فکر کردن بهش داشته باشید کم کم از فکرتون دور می شه. خودتون باید به خودتون کمک کنید. تا شما نخواید هیشکی نمی تونه کاری بکنه.
    چون نوشتین که مشکل مالی ندارید، پیشنهاد میکنم حتما برید مشاوره. فکر نمیکنم نیاز به روانپزشک و مصرف دارو باشه. اول برید مشاوره، اگه لازم باشه ایشون بهتون خواهند گفت که برین روانپزشک یا نه. اما اگه اول برید روانپزشک احتمالش کمتره که بفرستنتون مشاوره. با قرص و آرام بخش و دارو و ... سرگرمتون می کنند و بعد مدتی به داروهاشون معتاد می شید ( با عرض معذرت از روانپزشکان و پزشکان با وجدان که تعدادشون کمه، اما صفر نیست ).
    اگر هم دوست داری توی تالار ادامه بدی، مساله را بازتر کن. چند وقت از جداییتون می گذره و شما هنوز آروم نشدید؟ آیا تلاشی کردید و ناموفق بود یا اینکه دایم نشستین بهش فکر کردین و مساله را برای خودتون بزرگ کردین؟
    شما منظور من رو بد گرفتين يا دوست دارين همه رو با 1 چشم ببينين.ميگين دوست نداشت وگرنه ميموند.حالا ميگم 1 قسمت از دليل نموندن.خانواده من حتي نزاشتن اون بياد تو منزل واسه زدن حرف ازدواج و پدرم مخالفت هميشگيش رو اعلام كرد.اين حرف ها از چند جهت مطرح شد.1 بار حتي مادرش با مادرم حرفيد كه جواب به هيچ وجه هم شنيدن.اون فكر كرد من نمي خوامش.واسه همين بعد اينكه حرف اين زن فعليش اومد وسط نظر من رو خواست.اون سنش داشت زياد ميشد و من نميخواستم جوونيش رو بگيرم.ترجيح دادم اون خوشبخت شه.اون خاستگاريم بهم خورد.اما كم كم درست شد.اون بعدا كه برگشت بعد قضايايي گفت فكر مي كردم دوستم نداري كه جواب منفي بهم دادي.واسه همين لج كردم.وگرنه عالم و آدم هم ميگفت ازدواج نمي كردم.خواست زندگيش رو بهم بريزه اما من بعد فكر كردن راجع به حرفش نزاشتم اين كار رو بكنه .نه بخاطر دلسوزي واسه زنش چون ميدونست من رو دوست داره.واسه خودش كه اين زندگي تقريبا آروم رو از دست مي داد.

    راجه به سرگرم كردن بايد بگم من بيكار نيستم و همه اون مواردي كه اشاره كردين رو انجام ميدم.پس مي بينيد كه با سرگرم كردنم مشكل حل نشده.اون جزوي از زندگي منه و من هم جزوي از زندگي اون.2 خاطره فراموش نشدني.در ضمن من 6 ماهه سعي در فراموشي دارم كه ارزش نداره.يا سعي كردم به كسه ديگه فكر كنم اما نشد.6 ماه كمه؟اگه كمه باشه.اما من نسبت به اون اوايل خيلي آرومترم.من هر روز تو تنهاييام غصه مي خوردم .الان برام عادي تر شده.و گاهي واقعا بهم ميريزم.البته خوب ميگم كه فقط تو تنهاييام.هيچكي نميدونه پشت چهره من چيه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟خصوصا اين روزا بيشتر يادش ميوفتم.هر روزي از زندگي 1 خاطره بوده.1 سريشم مال همين شباست.

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرانک1389
    ستاره جون اولا که هیچ ستاره ای خاموش نمیشه حواست باشه
    عزیزم من درکت میکنم مطمئن باش
    بهت حق میدم که ناراحت باشی اما بهت حق نمیدم از مردن و خاموشی و نابودی و ... حرف بزنی!
    عزیز دلم چقدر خوبه که تو ظرفیت داری و امکانات مالی و ...خودتو وسیله برتری نمیدونی
    من بهت میگم:
    اگه عاشقی معشوقت رو کاملا آزاد بذار و محدودش نکن
    حالا که ازدواج کرده بهش اجازه بده زندگی کنه، بدون تو
    خودتو ازش پنهان کن
    راههای دسترسیش به خودتو از بین ببر
    بهش بی محلی کن(منظورم بی احترامی نیست ها)
    اگه عاشقشی ترغیبش کن به زندگی در کنار همسرش که دوستش داره و منتظرشه
    اگه عاشقشی از خیانت نهیش کن
    اگه عاشقشی یادش رو تا همیشه تو ذهنت نگهدار اما در ظاهر فراموشش کن
    چون دوستش داری بسپارش دست کسی که از همه بیشتر مراقبشه و دوستش داره(خدا)

    خودت رو هم بسپار دست خدایی که الان از دلت خبر داره و ناله هات رو میبینه
    عزیزم من سرزنشت نمیکنم که چرا دوستش داری
    نمیگم دوتسش نداشته باش چون این حس دست خود آدم نیست
    اما میگم رهاش کن...کاری کن ازت دور بشه...کاری کن ازت ناامید بشه و بچسبخ به زندگیش

    اینجوری خودت هم آرامش داری باور کن این تنها راهشه
    اما سعی کن بزرگترهاتو در عین احترام متوجه این مهم یکنی که همسطح بودن تنها در امور مالی و اجتماعی نیست .
    گاهی تو یک خانواده هم که سطح اجتماعی و فرهنگی و مالیشون یکیه(چون تو یه خونواده هستن) هر یک از اعضا راه خودشو میره و هرکی یه جور رفتار میکنه و گاهی هم برعکس میشه دو نفر عاشق هم بشن و در هم ذوب بشن در حالیکه از دید دیگران شاید هیچ نقطه مشترکی ندارن

    از خدا میخوام بهت صبر و آرامش بده
    در مورد جمله اولتون اگه در مورد ستارگان مطالعه كنيد ميبينيد كه وقتي ستاره اي ميميره خاموش ميشه.

    در مورد رها كردن من رهاش كردم و حتي 1 بارم خودم ازش سراغي نگرفتم مگر خودش.

    در مورد بزرگتر ها بايد بگم كه خانواده من 1 بعد نگر نيستن.اون ها همه ابعاد رو در نظر ميگيرن.اونها موافق تجملات الكي نيستن.هميشه همه رو نصيحت كردن به درست و خوب زندگي كردن و متاسفانه اصلا حس خوبي نسبت به اون نداشتن.خانواده خود اون پسر هم ميدونستن كه ما با هم تناسب زيادي نداريم و قبول داشتن اما خوب نميتونستن علاقه رو انكار كنن.بي اهميت ترين چيز اين بود كه همه اعضاي خانواده من تحصيلات عاليه دارن برعكس اونا.زياد بود از اين علاقه ها حتي آتشين تر كه با هم متناسبم بودن و به هيچ جا نمي رسيدن. الان ميگي توقع رو كم مي كنم اما بعدا ميگي اشتباه كردم.خوب اگه من هيچ كدوم اينارو نداشتم و از 1 خانواده ساده بودم راحت ميشد واسه هم باشيم.من ميگم ميشه از صفر شروع كرد مثل خودتون ميگن شما با ما فرق دارين.خوب 1 واقعيت بود بايد قيد خيلي چيزارو ميزدم اما ميشد از نوع همه چي رو باهم ساخت.مگه همين بزرگتراي ما از اول همه چي داشتن؟ولي ميگن شما كه از اول همه چي داشتين و سختي نكشيدين اهلش نيستين...نميدونم والا اما صحبت از گذشته و چراها هيچ دردي رو دوا نمي كنه.مهم حاله.الان.من معتقدم گذشته هاي آدم ها زياد مهم نيستن.درسن.مشكل من اينه كه من كلا حافظه خوبي دارن.كم پيش مياد چيزي يادم بره.بعد چطور اين درد رو فراموش كنم.من مشكل غصه حاله نه اينكه چي شد كه اين شد

  2. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 آذر 91 [ 18:02]
    تاریخ عضویت
    1389-8-28
    نوشته ها
    725
    امتیاز
    3,175
    سطح
    34
    Points: 3,175, Level: 34
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,056

    تشکرشده 2,054 در 617 پست

    Rep Power
    86
    Array

    RE: اي كاش هيچ وقت به دنيا نميومدم...

    ستاره ی عزیزم،
    اگر نگم همه ی ما، اما اکثرمون همچین روزهایی را تجربه کردیم و می دونیم که سخته. خیلی هم سخته. اما کاری نمی شه کرد جز زندگی. پس یه بار دیگه با تمام وجود سعی کن که فراموش کنی. شش ماه اگر چه زمان کمی نیست ولی باز هم وقت لازم داری. سعی کن. بهتر می شی. معمولا سال اول هر روزش میگی پارسال این موقعها ... سال دوم توی مناسبتهای خاص ممکنه یادت بیفته. کم تر می شه. بهتر می شی. مطمئن باش.
    اون بعدا كه برگشت بعد قضايايي گفت فكر مي كردم دوستم نداري كه جواب منفي بهم دادي.واسه همين لج كردم.وگرنه عالم و آدم هم ميگفت ازدواج نمي كردم.
    می دونم که دوسش داری و نمی تونی حرفهای مخالفین را در موردش بشنوی یا بپذیری. اما این جمله ایشون با هیچ منطقی جور در نمی آد. آدم سر لجبازی با کسی که دوسش داره، بره ازدواج کنه و بعد برگرده بگه حالا اومدم؟؟؟ مگه زندگی بازیه؟؟ به همین راحتی با شما بازی کرد و سر یک لجبازی رفت و حالا هم با زندگی اون دختر از همه جا بی خبر می خواد بازی کنه؟ به نظرت این آدم ارزش این همه اشک و آه را داره؟؟ می دونم که عاشقی وعشق منطق سرش نمی شه. اما قبول کن که داری زیادی بزرگش می کنی. البته از اینکه قبول نکردی و ردش کردی، نشون می ده که ته دلت دختر متعهد و عاقلی هستی و برای همین هم باید بهت یک آفرین جانانه گفت.
    خیلی هم خوبه که سر خودت را گرم می کنی و مشغولی. هر چه بیشتر بهتر. البته در چنین مواقعی کارفکری کردن خیلی سخته. چون تا فضا آروم می شه و می شینی به خوندن یا نوشتن، می ری توفکر. کنترل فکر هم کار مشکلیه. اما کار عملی کردن آسونتره. ورزش، آشپزی، شرکت توی جمع های دوستانه و خانوادگی ...
    در مورد رها كردن من رهاش كردم و حتي 1 بارم خودم ازش سراغي نگرفتم مگر خودش.
    دختر خوب، دیگه جوابش را نده. به بهتر شدن وضعیت روحی خودت کمک می کنه. هر از چند گاهی می آد روح و روان تو رو به هم می ریزه و می ره که چی؟؟ چی می خواد؟ داستان تو و اون دیگه تموم شده و باید این رو بفهمه و بره دنبال زندگیش.
    اینکه خانواده ات قبول نکرده اند حتما دلایلی داشته اند. اونها قضیه را منطقی می دیدند و شما احساسی. این ناهماهنگی خانواده ها فقط در بعد مادی نبوده. خودتون دارین می گین که اختلاف فرهنگی و تحصیلی و غیره داشتین. بدون که خانواده ات کاری را کرده اند که فکر می کردن به صلاحته. بخاطر سن و تجربه و تحصیلات و ... احتمال این که تصمیم اشتباهی گرفته باشند کم است. بهشون اعتماد کن و با خودت بگو که خدا را شکر که چنین خانواده ای داری که مانع تصمیم اشتباه تو شدند.

  3. 5 کاربر از پست مفید بهشت تشکرکرده اند .

    maryam240 (جمعه 03 اردیبهشت 95), بهشت (یکشنبه 28 آذر 89)

  4. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 12 دی 90 [ 00:21]
    تاریخ عضویت
    1389-9-26
    نوشته ها
    80
    امتیاز
    2,318
    سطح
    29
    Points: 2,318, Level: 29
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    89

    تشکرشده 91 در 42 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اي كاش هيچ وقت به دنيا نميومدم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهشت
    ستاره ی عزیزم،
    اگر نگم همه ی ما، اما اکثرمون همچین روزهایی را تجربه کردیم و می دونیم که سخته. خیلی هم سخته. اما کاری نمی شه کرد جز زندگی. پس یه بار دیگه با تمام وجود سعی کن که فراموش کنی. شش ماه اگر چه زمان کمی نیست ولی باز هم وقت لازم داری. سعی کن. بهتر می شی. معمولا سال اول هر روزش میگی پارسال این موقعها ... سال دوم توی مناسبتهای خاص ممکنه یادت بیفته. کم تر می شه. بهتر می شی. مطمئن باش.
    اون بعدا كه برگشت بعد قضايايي گفت فكر مي كردم دوستم نداري كه جواب منفي بهم دادي.واسه همين لج كردم.وگرنه عالم و آدم هم ميگفت ازدواج نمي كردم.
    می دونم که دوسش داری و نمی تونی حرفهای مخالفین را در موردش بشنوی یا بپذیری. اما این جمله ایشون با هیچ منطقی جور در نمی آد. آدم سر لجبازی با کسی که دوسش داره، بره ازدواج کنه و بعد برگرده بگه حالا اومدم؟؟؟ مگه زندگی بازیه؟؟ به همین راحتی با شما بازی کرد و سر یک لجبازی رفت و حالا هم با زندگی اون دختر از همه جا بی خبر می خواد بازی کنه؟ به نظرت این آدم ارزش این همه اشک و آه را داره؟؟ می دونم که عاشقی وعشق منطق سرش نمی شه. اما قبول کن که داری زیادی بزرگش می کنی. البته از اینکه قبول نکردی و ردش کردی، نشون می ده که ته دلت دختر متعهد و عاقلی هستی و برای همین هم باید بهت یک آفرین جانانه گفت.
    خیلی هم خوبه که سر خودت را گرم می کنی و مشغولی. هر چه بیشتر بهتر. البته در چنین مواقعی کارفکری کردن خیلی سخته. چون تا فضا آروم می شه و می شینی به خوندن یا نوشتن، می ری توفکر. کنترل فکر هم کار مشکلیه. اما کار عملی کردن آسونتره. ورزش، آشپزی، شرکت توی جمع های دوستانه و خانوادگی ...
    در مورد رها كردن من رهاش كردم و حتي 1 بارم خودم ازش سراغي نگرفتم مگر خودش.
    دختر خوب، دیگه جوابش را نده. به بهتر شدن وضعیت روحی خودت کمک می کنه. هر از چند گاهی می آد روح و روان تو رو به هم می ریزه و می ره که چی؟؟ چی می خواد؟ داستان تو و اون دیگه تموم شده و باید این رو بفهمه و بره دنبال زندگیش.
    اینکه خانواده ات قبول نکرده اند حتما دلایلی داشته اند. اونها قضیه را منطقی می دیدند و شما احساسی. این ناهماهنگی خانواده ها فقط در بعد مادی نبوده. خودتون دارین می گین که اختلاف فرهنگی و تحصیلی و غیره داشتین. بدون که خانواده ات کاری را کرده اند که فکر می کردن به صلاحته. بخاطر سن و تجربه و تحصیلات و ... احتمال این که تصمیم اشتباهی گرفته باشند کم است. بهشون اعتماد کن و با خودت بگو که خدا را شکر که چنین خانواده ای داری که مانع تصمیم اشتباه تو شدند.
    اين جملتون رو نميفهمم."با کسی که دوسش داره، بره ازدواج کنه و بعد برگرده بگه حالا اومدم؟"
    اون رو دوست نداشت.خانوادش رفتن صحبت كردن اون نرفت.آشنا بودن خانوادهاشون.از من اجازه گرفت و بعد رفت.اما اون برداشتش اين بود كه جواب رد خانواده من از نظر من اومده.يعني من گفتم نه.نتونستم ازش دفاع كنم و نظر خانوادم رو دارم و اون واسم مهم نيست.اما بعد گذشت مدتي فهميد راجع به من اشتباه كرده و ديد كه تو زندگيش شاد نيست.همش منم .حتي زنش گفته بود احساس مي كنم دلت با من نيست.يا من رو اصلا دوست نداري يا اون رو بيشتر از من دوست داري.خيلي سر همين نشكل داشتن.اينارو هم از طريق خانواده خودش مي دونم نه اينكه باهاش ارتباط دارم.من با اون ارتباطي ندارم.چون جرمه.گناهه.چون واسم كسر شانه.كه با مردي بمونم كه زن داره.اما راجع به برگشت كليش گاهي 2 دل ميشم.اين 1 واقعيت هست كه مردا هر چند تا زن داشته باشن بازم مي تونن برن خاستگاري و از طرف بخوان باهاش ازدواج كنه و لزومي به توضيح به زنشون ندارن.حالا كه خيلي وقته از هم خبر نداريم.من به خدا و عقايد ديني پايبندم.و روابط نامشروع رو نمي پسندم و هيچ وقت سمتش نميرم.اين واسه من 1 اصله.

  5. 2 کاربر از پست مفید setareye khamoosh تشکرکرده اند .

    setareye khamoosh (دوشنبه 29 آذر 89)

  6. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 آذر 91 [ 18:02]
    تاریخ عضویت
    1389-8-28
    نوشته ها
    725
    امتیاز
    3,175
    سطح
    34
    Points: 3,175, Level: 34
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,056

    تشکرشده 2,054 در 617 پست

    Rep Power
    86
    Array

    RE: اي كاش هيچ وقت به دنيا نميومدم...

    سر لجبازی با کسی که دوسش داره، بره ازدواج کنه و بعد برگرده بگه حالا اومدم؟؟؟
    سر لجبازی با کسی که دوسش داره ( لجبازی با شما )، بره ازدواج کنه ...
    اما اون برداشتش اين بود كه جواب رد خانواده من از نظر من اومده.يعني من گفتم

    یعنی اون زمان شما بهش گفتی که من موافقم و این جواب خانواده ام بوده، نه جواب من و بعد ایشون باور نکرد؟ یعنی به عشق و علاقه شما ایمان و باور نداشت. یعنی قبولت نداشت؟ یعنی وقتی گفتی من موافقم و خانواده ام مخالفن قبول نکرد که راست می گی؟ بعد شما هنوز داری خودت را واسه این آدم اذیت می کنی؟
    آدمی که رفته یه دختر دیگه را آورده تو زندگیش و اینقد بی وجدان و بی انصافه که داستان عشقش با تو را براش گفته و اینقد بهش بی محبتی کرده که صداش در اومده؟ آدمی که دل دو نفر را واسه لجبازیهای خودش شکسته؟؟
    می دونم بهت برمی خوره. اما اینها حقیقته.
    شما مگه با خانواده ایشون نسبتی دارین که ارتباط دارین؟ همه راههای ارتباطی را قطع کنید تا اون هم بره دنبال زندگیش و شما هم راحت بشین.

    اما راجع به برگشت كليش گاهي 2 دل ميشم.اين 1 واقعيت هست كه مردا هر چند تا زن داشته باشن بازم مي تونن برن خاستگاري و از طرف بخوان باهاش ازدواج كنه و لزومي به توضيح به زنشون ندارن.حالا كه خيلي وقته از هم خبر نداريم.من به خدا و عقايد ديني پايبندم.و روابط نامشروع رو نمي پسندم و هيچ وقت سمتش نميرم.اين واسه من 1 اصله.
    من هم این جمله شما را نفهمیدم. یعنی می خواهی همسر دومش بشی؟؟
    ( خواستگاری از خواستن هست و با وا نوشته می شه. 19 تمام )

  7. 4 کاربر از پست مفید بهشت تشکرکرده اند .

    maryam240 (جمعه 03 اردیبهشت 95), بهشت (یکشنبه 28 آذر 89)

  8. #15
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 25 مهر 92 [ 09:18]
    تاریخ عضویت
    1388-10-19
    نوشته ها
    1,262
    امتیاز
    11,056
    سطح
    69
    Points: 11,056, Level: 69
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    4,891

    تشکرشده 4,928 در 1,071 پست

    Rep Power
    142
    Array

    RE: اي كاش هيچ وقت به دنيا نميومدم...

    ستاره جان بهت تبریک می گم بخاطر خانواده فهیمت.
    از همین گفته های اندک خودت واضحه که حق داشتن مخالفت کنن و نگذارند دخترشون طعم خوشبختی رو نچشه.
    چندین سال دیگه که پخته تر شدی، خودت درک می کنی.

    صحبتهای بهشت رو چندین بار بخون و روشون فکر کن. دنبال این نباش تا کسی حرفی می زنه سریع جبهه بگیری و توجیه کنی.

    عزیزم مردهای زیادی هستند که وقتی به عشقشون نمی رسن تا آخر عمر عذب می مونن و به حرمت عشقشون سراغ هیچکس دیگه نمی رن. ولی در عین حال مزاحم ارامش عشق خودشون نمی شن.
    این یعنی عشق واقعی.
    عزیزم چشمهات رو باز کن. یعنی چی که از سر لجبازی رفته سراغ کس دیگه. مطمئن باش اگه اون روی خوش به اون دختر نشون نمی داد، اون هرگز زنش نمی شد. می دونم ناراحت می شی ولی این نهایت نامردیه.
    زندگی که بچه بازی نیست که سر لج و لجبازی امروز با یکی و فردا با دیگری باشی.
    کسی که تعهد سرش نمی شه، نسبت به هیچکس تعهد نخواهد داشت.

    در ثانی گلم یعنی تو حدت اینه که بشی هوو؟! یا حق دیگری رو تصاحب کنی؟! با دست خورده دیگری لذت جویی کنی؟! به بچه هاتون می خوای چی جواب بدی؟
    عزیزم چشم و گوشت رو خوب باز کن تا حقیقت رو دریابی...

  9. 4 کاربر از پست مفید هستی تشکرکرده اند .

    maryam240 (جمعه 03 اردیبهشت 95), هستی (سه شنبه 30 آذر 89)

  10. #16
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,065
    امتیاز
    147,976
    سطح
    100
    Points: 147,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,688

    تشکرشده 36,029 در 7,413 پست

    Rep Power
    1095
    Array

    RE: اي كاش هيچ وقت به دنيا نميومدم...

    دوستان عزیز

    ستاره جان از شما راهنمایی می خواد که چطوری آرامش پیدا کنه و بتونه فراموش کنه . به ان توجه داشته باشید و راهکار بدید .

    ممنون از توجهی که خواهید داشت

  11. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    maryam240 (جمعه 03 اردیبهشت 95), فرشته مهربان (دوشنبه 29 آذر 89)

  12. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 آذر 91 [ 18:02]
    تاریخ عضویت
    1389-8-28
    نوشته ها
    725
    امتیاز
    3,175
    سطح
    34
    Points: 3,175, Level: 34
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,056

    تشکرشده 2,054 در 617 پست

    Rep Power
    86
    Array

    RE: اي كاش هيچ وقت به دنيا نميومدم...

    فرشته ی مهربان،
    ستاره در اولین پستش گفته که اگه می گفت دوستم نداره یه جوری با قضیه کنار می اومدم. از این ناراحتم که هر دو همدیگه رو دوست داریم و به هم نرسیدیم.
    من هم دارم از حرفهای خودش و شواهدی که هست استفاده میکنم تا بهش اطمینان بدم که اون اگه دوستش داشت و عاشقش بود این کار را نمی کرد.
    مساله دیگه هم برای آرامش ایشون این هست که اول باید ارتباط قطع بشه بعد دنبال آرامش باشه. وقتی هنوز با خود اون آقا در تماسه ( به تماسهاش جواب می ده ) و از طریق خانواده ایشون هم در مورد زندگیش و کم و کیفش اطلاعات می گیره، یعنی خودش هر روز داغ دل خودش را تازه می کنه. پس پیشنهاد دادم که این راه را کاملا ببنده.
    به نظر شما اشتباه بوده؟؟
    البته قبول دارم که یک کمی هم سرزنش کردم. اما غیرمستقیم ... بس که از دست اون آقا عصبانیم که با احساسات دو نفر داره بازی میکنه. همسرش و این خانوم. ستاره باید بدونه که ایشون لیاقت این عشق را نداشته.


  13. 5 کاربر از پست مفید بهشت تشکرکرده اند .

    maryam240 (جمعه 03 اردیبهشت 95), بهشت (دوشنبه 29 آذر 89)

  14. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 اردیبهشت 92 [ 16:23]
    تاریخ عضویت
    1389-4-01
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    4,956
    سطح
    45
    Points: 4,956, Level: 45
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,162

    تشکرشده 2,174 در 573 پست

    Rep Power
    83
    Array

    RE: اي كاش هيچ وقت به دنيا نميومدم...

    سلام خوش اومدی
    ای کاش خود دوستتون که مشکل داره عضو می شد تا راحتر با دیدگاهشون اشنا می شدیم و غیر مستقیم از طرف شما با ایشون حرف نمی زدیم.
    خیلی نمیخوام حرفم و طولانی کنم فقط یک سوال: اگر شما با یک فردی ازدواج کرده بودی و شوهرتون فرد دیگری و به هر دلیل دوست داشت و دلش با اون بود چه حالی بهتون دست می داد؟
    شرع ما به هیچ عنوان اجازه نداده که یک مرد با وجود زن بره زن دیگری بگیریه و به زنشم نگه ,شرط گذاشته که یکیش اینه که از همسرش دور باشه و نیاز جنسی یا عاطفی داشته باشه و.... که بماند
    بحثمون در این مورد نیست اما گفتم تا بدونی مردا این اجازه رو ندارن وقتی دارن با زنی زندگی می کنن برن سراغ زن دیگه این اشتباهیست که به غلط بین مردم رایج شده و شرع و زیر سوال می برن. پس لطفا از زندگی اون فرد بیا بیرون.
    همین که از خانوادش می پرسی یعنی شان خودت و پایین میاری در حالی که نه تو بلکه هر انسانی ارزشش بالاتر از این حرفاس.
    به ارامش رسیدن این نیست که از مشکلات اینجا فرار کنی به ارامش رسیدن یعنی اینکه با مشکلات خو بگیری و در جهت رفع و کمک بر بیای.
    به ارامش رسیدن این نیست که خودت و تو اتاق حبس کنی و فقط با خاطرات زندگی کنی. پنجره دلت و باز کن و لذت ببر نفس بکش و از اینکه زنده ای و می تونی زندگی کنی لذت ببر.
    به خودت بباوران و بقبولان که قرار نیست چون خونه بابا هر چی خواستی فراهم بود در اینده هم همین باشه. تو قراره در زندگی اینده با انواع مشکلات (رفتارهای متفاوت شوهر و خانواده شوهر) دست و پنجه نرم کنی از این پیله ناز پرورده ای که به دور خودت تنیدی خارج شو.
    موفق باشی

  15. 3 کاربر از پست مفید sisili تشکرکرده اند .

    maryam240 (جمعه 03 اردیبهشت 95), sisili (سه شنبه 30 آذر 89)

  16. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 بهمن 91 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    نوشته ها
    662
    امتیاز
    4,847
    سطح
    44
    Points: 4,847, Level: 44
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,967

    تشکرشده 1,971 در 570 پست

    Rep Power
    80
    Array

    RE: اي كاش هيچ وقت به دنيا نميومدم...

    سلام ستاره روشن و نورانی تالار همدردی
    حالت چطوره عزیزم؟
    خوشگلم راستش من راجع به ستاره های آسمون مطالعه ای ندارم اما منظورم از اینکه گفتم هیچ ستاره ای خاموش نمیشه تو بودی عزیز دلم، خود تو
    امیدورام زندگیت سرشار از شاید و خوشبختی باشه.
    این دوران میگذره هرچند سخت اما این قانون زندگی و این دنیاست که چه خوب باشه چه بد و چه خوشمون بیاد چه نیاد به هر حال زمان کار خودش رو میکنه و لحظه ها از پی هم آروم میگذرن.
    عزیزم شاید خواهر من الان مثل تو باشه (تاپیکم رو بخون اگه تونستی) پس من از نزدیک لمس مسکنم و درک میکنم هو تو رو هم خواهرمو
    حرفای تو باعث شد یه چیزی یادم بیاد .برادر من هم یکی از دلایلی که میاره اینه که خواهرما همیشه دست به سیاه و سفدی نزده و ... نمیتونه با این پسر زندگی کنه که مادرش یه خورده مریض احواله و شاید مراقبت نیاز داشته باشه!یا میگه این تک پسره و باید از پدر و مادرش مراقبت کنه تا همیشه پس نمیتونه هم به زندگی خودش برسه هم به اونها خواهر ما هم بعد مدت کوتاهی پشیمان میشه.

    اینارو گفتم که بدونی من درکت میکنم .واسه همین بهت میگم حالا که عشقت ازدواج کرده و با اجازه خودتم اینکارو کرده تو سعی کن هرچی که به صلاح اون و خودته انجام بدی نه هرچی که داغتو تازه میکنه و ممکنه خدای نکرده عواقب بدتری داشه باشه مثل طلاق اون دوتا یا بهم خوردن روابط خونوادگی خودتون یا ...
    گل من بذار عشقتون و مخصوصا عشق خودت پاک بمونه و با افکار مزاحم و بد درجه خلوصش رو نبر بالا
    خدا رو به خاطر اینکه فرصت چشیدن لذت عشق رو بهت داده شکرگذار باش حتی با اینکه به وصال ختم نشده
    موفق باشی دوست من

  17. 3 کاربر از پست مفید فرانک1389 تشکرکرده اند .

    فرانک1389 (چهارشنبه 01 دی 89)

  18. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 اردیبهشت 92 [ 09:40]
    تاریخ عضویت
    1389-7-21
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    7,206
    سطح
    56
    Points: 7,206, Level: 56
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 144
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class5000 Experience Points1000 Experience Points
    تشکرها
    1,662

    تشکرشده 1,673 در 522 پست

    Rep Power
    85
    Array

    RE: اي كاش هيچ وقت به دنيا نميومدم...

    اگه واقعا دوسش داری از زندگیش بیا بیرون.بذار زندگیش بکنه. خودتم زندگیت بکن.
    هیچ کس کامل مطلق نیست حتی اگه با اونم زندگی میکردی شاید به هزار تا مشکل برمیخوردی که الان پشیمون بودی.

    تو قران دیدید این آیه رو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    و انسان چقدر عجول است چیزی را میطلبد که شر مطلق اوست.

    هیچ کار خدا بی حکمت نیست . یه کیس خوی از تو خواستگارات پیدا کن و زندگیتو بکن.
    [align=center]خدايا آن گونه زنده ام بدار كه نشكند دلي از زنده بودنم
    و آن گونه بميران كه كسي به وجد نيايد از نبودنم...
    [/align]

  19. کاربر روبرو از پست مفید آفتاب همدرد تشکرکرده است .

    آفتاب همدرد (دوشنبه 29 آذر 89)


 
صفحه 2 از 14 نخستنخست 123456789101112 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. يه مطلب برا خوشحال شدن آقايون! (قوانين مردونه)
    توسط baby در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 127
    آخرين نوشته: دوشنبه 28 بهمن 92, 18:30
  2. ميوه درماني
    توسط sayehhaye_mah در انجمن علمی و آموزشی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 08 اردیبهشت 88, 17:02
  3. دارم ديونه ميشم...حيف من كه ازدواج كردم
    توسط lucia در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 44
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 اسفند 87, 12:50
  4. شيوه هاي خودبهسازي ياشيوه هاي افزايش عزت نفس 1
    توسط hossein.tajalla در انجمن اعتماد به نفس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 22 آبان 87, 22:26
  5. شيوه هاي افزايش ارتباط خود با ديگران
    توسط 108 در انجمن مهارتهای ارتباطی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: جمعه 30 آذر 86, 15:19

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:23 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.