چجوری جذب کنم شوهرم رو

[barania]

سلام عزیزم
اره سعی کن از این به بعد بهش گیر ندی که چرا رفتی اونجا.بلکه موضعت رو عوض کن و حتی ازشون هم هرجا بودی و بهت گفتن خوانواده شوهرت باهات چه جورن بگو خدا رو شکر خوبن یا سایشون بالای سرمه ودوستشون دارمو از این حرفا.خودتو مظلوم بگیر واز طرف دیگه ازشون حمایت کن.مطمعن باش مردم وراجند و حرفات دور یازود به گوششون میرسه.وکمکم کینه شون میتکه.پیش شوهرت هم معصوم وباوقار ودوست داشتنی جلوه کن.


اگر هم شرایتشو داری بذار بچه دارشی.اونا وقتی نوه شون رو در اغوش تو پیدا کردن به مرور اگه هر کاری هم کرده باشی از یادشون میره.البته یادت نره که اگه1روزی باهاشون برخورد داشتی بالا ببریشون


موفق باشی عزیزم



- - - Updated - - -

سلام عزیزم
اره سعی کن از این به بعد بهش گیر ندی که چرا رفتی اونجا.بلکه موضعت رو عوض کن و حتی ازشون هم هرجا بودی و بهت گفتن خوانواده شوهرت باهات چه جورن بگو خدا رو شکر خوبن یا سایشون بالای سرمه ودوستشون دارمو از این حرفا.خودتو مظلوم بگیر واز طرف دیگه ازشون حمایت کن.مطمعن باش مردم وراجند و حرفات دور یازود به گوششون میرسه.وکمکم کینه شون میتکه.پیش شوهرت هم معصوم وباوقار ودوست داشتنی جلوه کن.


اگر هم شرایتشو داری بذار بچه دارشی.اونا وقتی نوه شون رو در اغوش تو پیدا کردن به مرور اگه هر کاری هم کرده باشی از یادشون میره.البته یادت نره که اگه1روزی باهاشون برخورد داشتی بالا ببریشون


موفق باشی عزیزم



- - - Updated - - -

سلام عزیزم امیدوارم شاد تر و خرم تر باشی

اره عزیز سعی کن بهش گیر ندی که داری میری خونه بابات.اون هنوز باهات رودربایسی داره حرمتت رو داره.بذار حرمت ها خراب نشن.هنوز هم بهت میگه حق با توهه.اما میبینی که در نهایت توجه نمیکنه وشده یواشکی میره.بیشتر گیر بدی جور دیگه ای جوابتو میده ها!!
خوب اجازه ندن که تو بری اونجا.تو خودت راهتو باز کن.چه جوری؟/؟
1_پیش شوهرت ازشون گله نکن.اون خودش همه چی رو میدونه ولازم نیست همش بهش یاداوری کنی که خانواده ی بدی داری.هر چه قدر هم دوستت داشته باشه باز بدش میاد که انقد از خونوادش بدت میاد.
2_هرجاوپیش هرکی بودی اگه ازت پرسیدن خوانواده شوهرت باهات چه جورن نه تنها بدگویی نمیکنی بلکه ازشون تعریف وتمجید کن.مثلا بگو سایشون بالای سرمه.دوستشون دارم.عشق من به دست این خونواده بزرگ شده و از این حرفا و بدون مردم انقدر وراج هستند که دیر یا زود به گوششون برسونند.و اونه تا حدودی از حسن نیت تو باخبر میشن.
3_برا شوهرت معصوم وبا وقار جلوه کن.1دختر دوست داشتنی.اینجوری هیچ کس نمیتونه رابطه ی اون رو باهات خراب کنه.
4_اگه میبینی شرایطشو داری بذار بچه دار شی.اونا وقتی نوه شون رو در اغوش تو پیدا کنن کم کم به خاطر اون بچه هم که شده باهات خوب میشن.
5_اگه1روزی هم با خونوادش برخورد داشتی بالا ببرشون(خونواده شوهر انقد کیف میکنن عروسشون بالا ببردشون.




امیدوارم موفق باشی وسر نمازت منم دعا کنی


- - - Updated - - -

من برات مینویسم نمیاد

[miss yasaman]

azizam barania joon
مرسی واقعا
دیگ خودمو کنترل میکنم بهش چیزی نمیگم الان یه هفته است نرفته خونشون البته درگیر کارای خونه خودمون هم بود.
من هر روز از سر کار میاد ازش میپرسم مامانت یا بابات یا خواهرت زنگ نزدن؟یا تو نزدی؟اونم جوابمو میده..به نظرت کارام دروسته؟
من تازه دارم جاهازمو میچینم خیلی زود نیست واسه بچه؟؟
دیروزم روز پدر بود بهش گفتم گل بگیریم بریم خونتون؟گفت نه بزار خودشون بخوان بریم
اینجوری ما به غلط کردن میوفتیم

[barania]

سلام عزیزم.سلام.
اصلا هم به غلط کردن افتادن نیست.سیاست وگذشت زنونس.تازه اگه به غلط کردن افتادن هم باشه بهتر از باختن و رفتنه.
خیلی هم اصرار نکن که خودت رو تابلو کنی.فقط حسن نیتت رو نشون بده.خوشحالم باعث پیشرفت1ی شدم.خیلی خوشحالم.
به تاپیک منم1سری بزن.(رابطه با خواهرشوهرا)مشکل من خیلی پیچیده تر از توهه.شاید به خاطر اینه که جند سال حل نشده موند.برام نظر بذار.