من دلم شوهر می خواهد

[ایوب]

ببینین دوست گرامی، به نظره من مسئله شما به دو موضوع متفاوت تقسیم می شه:

1- افکاره مزاحمی وجود دارند که بیشتر وقت من را گرفته و نمی توانم روی کارم که اتمام پایان نامه است، تمرکز کنم!

2- آیا رویاپردازی در مورد ازدواج ایرادی دارد یا خیر!

و اما مسئله ی اول:

شما باید از سیستم توقف فکر استفاده کنید، هر وقت این افکار به سراغ شما اومدن، زود تغییر موقعیت بدین! در حال حاضر سعی نکنین با این تفکر که این افکار اشتباه هستند، خودتان را از فکر کردن به آن ها باز دارید، با این فکر برین جلو که من الآن هدف مهم تری دارم و وقت برای فکر کردن در این مورد، بسیار زیاد است! به این فکر کنین که این پایان نامه، نمی ذاره راحت به فکر کردنتون ادامه بدین، پس زود تمومش کنین که آزاد بشین (البته نمی دونم راه حلم درست یا نه، این راه حل کاملا تجربی هست و امیدوارم که کارشناسان محترم در صورت اشتباه بودن، اصلاحش کنن)

و اما مسئله ی دوم: آیا رویا پردازی در مورد ازدواج اشتباه هست یا خیر؟؟؟

که به نظره بنده صد در صد اشتباه می باشد، چون وقتی ازدواج کردی و رفتی با واقعیت روبرو شدی، همچین می خورده تو ذوقت که از هر چی ازدواجه متنفر می شی! پس سعی کن رویا پردازی نکنی تا پذیرش واقعیت برات آسون تر بشه!
البته سعی کن زیاد تمرکزت رو روی این موضوع نذاری و فعلن با این دید پیش بری که اول پایان نامه!

[shabe barooni]

سلام دوست خوبم.
این افکار تماما بر میگردن به نا خود آگاه شما. در حقیقت وقتی شما در مقابل دشواری ها و درگیری های ذهنی واکنش کنترل شده نشون ندین، ناخودآگاه شما دست به کار شده تا تسکینی برای اضطراب ها و پریشانی های شما در نظر بگیره. خب هنگامی که شما پریشانی و استرس پایان نامه دارید و نگران بالا رفتن سنتون هستید، از نظر ناخودآگاه شما، هیچ چیز دلنشین تر از رویای شیرین ازدواج نیست. در حقیقت این واکنشیه که او در نظر گرفته و جایگزین پریشانی های شما کرده، اما واقعیت اینه که ناخودآگاه ما فقط تسکین لحظه ای مد نظرش هست و نه درمان بلند مدت و برنامه ی منطقی. بعضا پیش میاد که راه حلی رو مقابل ما میذاره که خیلی جنبه های خطرناک تری داره. مثلا فکر کردن به ازدواج اصلا بد نیست، اینکه من فکر کنم به اینکه با چه جور شخصی میخوام ازدواج کنم. اما اگر جنبه ی رویا پردازی تصاویر ایده آل و لذت بخش داشت، یه جایی مارو گیر میندازه.

پس به نظر شخصی بنده این تصورات ریشه در اضطراب ها و پریشانی های شما داره. به فکر درمان اینها باشید، اون مسئله خود به خود حل میشه.

[فرشته مهربان]

yagishعزیز

به تالار همدردی خوش آمدی

عزیزم مشکل اصلی شما موضوع ازدواج نیست ، مشکل ذهن شما و روش شما در مواجهه با دغدغه ها یا اهداف و برنامه ها هست .

روش خیلی از ماها در مواجهه با مسئله ای ، در موقعیتی که سعی بر تمرکز روی هدف یا فعالیت یا برنامه ای خاص داریم ، پس زدن مسئله و راندن آن به بایگانی ناخود آگاه ذهن است . نتیجه آن این است که مسئله به ظاهر فراموش شده و نادیده گرفته شده ، اما به صورت یک آتش زیر خاکستر پنهان می ماند و در موقعیتهایی خاص به صورت یک پارازیت اختلال در تمرکز یا آرامش بوجود می آورد و حضور آن صورت ناخودآگاه دارد ، چرا که ما در ناخودآگاه بایگانیش کرده ایم . در حالیکه روش صحیح ، حل مسئله است ، وقتی مسئله حل شد بایگانی آن در خودآگاه صورت می پذیرد و تحت کنترل اراده ما است .

موضوع ازدواج به عنوان برنامه زندگی برای شما مطرح بوده ، اما اشتغال به برنامه های دیگر که برایتان اولویت داشته موجب شده که به آن توجه نکرده و هر گاه به آن توجه کرده ای آنرا پس زده ای و این مسئله در ناخودآگاه شما بایگانی شده و اکنون دغدغه سن و مسائل دیگر از جمله نیاز عاطفی و ..... یک اولویت ناخودآگاه برای توجه به آن ایجاد کرده و لذا شما هر چه تلاش می کنی روی پایان نامه ات تمرکز کنی او مداخله می کند و شما حس می کنی که اراده ات در برابر مهار آن قوی نیست . شاید شما ازدواج را بعنوان اولویت بعد از تحصیل و پایان نامه هر بار پس راندی و جدی در مورد آن فکر نکرده و تصمیم قاطع و برنامه مشخص تعیین نکرده ای ( حل مسئله ) . لذا اکنون که به پایان نامه رسیده ای تداعی ذهنی ، ناخوداگاه شما را به شدت در حاضر کردن و یادآوری این موضوع فعال کرده و پارازیت تمرکز شما ساخته .
لذا این وضعیت و روش عمل در خصوص هر مسئله ای ذهن را چنین می کند . پس راهکار شما هم این است که پس نزنید ، وقتی را بگذارید و در مورد ازدواجتون خوب تحلیل و بررسی کرده و تصمیم مشخص گرفته و وقتی تصمیم مشخص و جدی گرفتید خود بخود موضوع در خودآگاه شما بایگانی می شود ، و هر وقت خود اراده کنید او حاضر می شود و به آن خواهید پرداخت .


موفق باشید .

[masy13]

ببخشید خواستم راهنمایی کنم هر طور که مایل هستید...

خوبیش به اینه خانم یاغیش که منو باقوشلار! و آدما مختار هستن من نگفتم دنبال شوهر بگرد!!! من گفتم بهش فکر کن نه خیالپردازی...

[yagish]

من واقعا ممنونم از فرشته مهربان تحلیلتانمنطقی و قابل قبول است .ولی من راه حلتان را متوجه نشدم. من راجع به ازدواج منطقی فکر کردم(البته مقالات و بحث های سایت هم خیلی کمک کردم ) معیارم مشخص و اگه مورد مناسبی هم پیش بیاد راجع بهش فکر می کنم. دیگه نمی تونم باید چیکار کنم؟ !!!!!!!!!!!!

masy عزیزم من واقعا خوشحال میشم وقتی که هوای هم را نگه میدارن یاشاسینننننننننننن. من و شما تو مورد قبلی اختلاف نظر داشتیم فقط همین!

دوستان من نگران سنم نیستم چرا تو جامعه ما اینقدر اعداد مهم!!!!!!!!!!!!!!! چند سالته؟ رتبه کنکورت چند شد؟ خونتون چند متره؟ هزارتا اعداد دیگه که جایگزین خیلی چیزها میشن متاسفانه

[بی دل]

دوستان من نگران سنم نیستم چرا تو جامعه ما اینقدر اعداد مهم!!!!!!!!!!!!!!! چند سالته؟ رتبه کنکورت چند شد؟ خونتون چند متره؟ هزارتا اعداد دیگه که جایگزین خیلی چیزها میشن متاسفانه

سلام
شما واقعا عدد برات مهم نیست؟ یعنی اگر یک آقایی بیاد خواستگاریت ازش نمی پرسی چند سالشه؟ 50 سال با 35 سال برات توفیری نداره؟ سن صرفا یک عدده؟
یا مثلا اگر 3 کلاس سواد داشته باشه یا هر عدد دیگه ای برات مهم نیست؟
عدد پولهاش، عدد خلافهاش، عدد خواهر برادرهاش، عدد سالهای زندگیش که دنبال درس و کار و تحصیل و تلاش بوده، عدد در آمدش، عدد سن و سالش، عدد تارهای موی روی سرش عدد... کلا برات مهم نیست؟

کدوم جامعه ایست که این عدد ها توش مهم نباشه؟ تازه اون دنیا هم که بری عدد فوق العاده مهمه!

[فرشته مهربان]

yagish جان

بهتره دیدگاه ها ، معیارها ، و برنامه هایت برای ازدواج را در دفتری بنویسی و ذهنت را خالی کنی و از درگیر شدنهای ناموقع ذهنت آنهم به این شکل ناخودآگاه جلوگیری کنی . مسئله را حل کنی ، یعنی هر گره و دغدغه ای در رابطه با ازدواج داری را برای خودت حل کنی . ممکنه مسئله شما احساسات شما باشه و اینکه هر وقت احساسی می شوی و عاطفی ازدواج برایت پررنگ شود به گونه ای که اختلال ایجاد کند ، یا ممکن است یک ترس نهفته داشته باشی لذا اینجا روی هیجان مداریت در مورد ازدواج نیاز است کار کنی . مهم این است که این وضعیت یعنی اینکه شما گره یا دغدغه ای در رابطه با ازدواج داری که لازم است آنرا کشف ، ریشه یابی و برای خود حل کنی و به عبارتی تکلیف خودت با آن را روشن کنی که آرام شوی و با روندی طبیعی زندگیت را ادامه دهی و هر وقت خواستگاری پیش بیاید با برنامه ای مشخص و روندی که برای خود تعیین کرده ای آنرا مدیریت کنی .

امیدوارم تونسته باشم منظور را برسانم .


.

[مدیرهمدردی]

40 موضوع موثر در پیدا کردن شوهر ؟!

[yagish]

ممنونم از راهنمایی هاتون .روی روش شما حتما تمرکز می کنم.

[gole maryam]

سلام عزيزم

اين افكارى كه شما داريد كاملا نرمالِ و بايد باشه راه حل کنترلش اينه كه

اهداف و برنامه هاتو به ترتيب اولويت ليست كنى و ببينى اول کدومش مهمتره

بد ببينى واسه هركدوم چى كار بايد بكنى

اگه الان اولویتت ازدواج نيست كارهاى اصلیتر اول روش فكر كن

به خدا تكیه كن و نذز كن واسه کارات درس ميشه

در ضمن ازدواج سنِ خاصى نداره هر وقت اونى كه لیاقتتو داره پيدا شه

همون وقت مناسبِ


سلام دوست عزیز

به همدردی خوش آمدید

لطفا از قرار دادن متون فینگلیش جدا خودداری فرمایید

بنده ترجمه متنتون رو نوشتم تا دوستان راحت تر استفاده کنند