به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 21
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    64
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط veis نمایش پست ها
    کسی که تو رابطه ما ابراز علاقه می کنه هفتاد درصد اونه و سی درصد من
    ضمن اینکه دو بار مستقیما ازم پرسیده با من ازدواج می کنی ؟ یعنی دقیقا همین جمله رو به کار برده . نه بیشتر و نه کمتر که من گفتم خواستگاری اصول داره .
    نظر من بر اساس صحبتهای خودتون بود و اینکه رفتارش در مقابل شما خنثی به نظرم رسید. ولی خوب اگه بهتون علاقه داره، در اینصورت یا میتونه نظر خانم شیدا درست باشه که

    هنوز کلن تصمیمی به ازدواج نگرفته یا هم متاسفانه مورد بدتری که تصمیمی برای ازدواج با شما نگرفته.

    سخته خانم veis که بشه گفت راه درست چیه ولی تا جاییکه من آقایون رو میشناسم باید به طور کامل ولش کنی تا تصمیم قطعیش رو بگیره. (هر چند باز بر اساس برداشتم از تاپیک قبلی تون، شما کار خودت رو میکنی! :) که البته درستش هم همینه چون هیچ کسی بهتر از خودتون شرایط شما رو درک نمیکنه. ما فقط با همین یکی دو نوشته شما نظر میدیم)

    البته انجام اینکاری که گفتم یک ریسکه. یعنی شاید اگه باهاش ادامه بدی به ازدواج هم برسه و اگه الان ولش کنی اون هم ول کنه بره. فقط تنها چیزی که باعث میشه این ریسک رو انجام بدی

    اینه که اگه نکنی باید یک ریسک بزرگتر انجام بدی و اون هم شکست بعد از این ازدواجه چون به نظرم یه همچین ازدواجی آینده اش خیلی پرخطره.(تازه اگه فرض کنیم با ادامه همین روند فعلی تون به ازدواج ختم بشه)

    جمع بندی اینکه به نظر من بهتره به طور کامل قطع ارتباط کنید تا تصمیمش رو بگیره.
    ویرایش توسط toojih : سه شنبه 10 دی 92 در ساعت 02:58

  2. 6 کاربر از پست مفید toojih تشکرکرده اند .

    sanjab (سه شنبه 10 دی 92), فرهنگ 27 (سه شنبه 10 دی 92), ژینا (سه شنبه 10 دی 92), veis (چهارشنبه 11 دی 92), خانوم مجرد (سه شنبه 10 دی 92), شیدا. (سه شنبه 10 دی 92)

  3. #12
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    ویس عزیز،

    این نکته رو اضافه کنم که اگر شما با هم "دوست" هستید، پس همونطور که شما در جریان شک ها و نگرانی های ایشون هستی، و اهمیت میدی که زندگیش مسیری رو طی کنه که به صلاحش هست، به همون شکل اون هم باید در جریان نگرانی ها و خواسته های شما باشه، و دغدغه ش این باشه که زندگی تو مسیری رو طی کنه که به صلاحت هست. (و از خودش بپرسه واقعا این رابطه دوستی، و برطرف نشدن تردید های من بعد از دو سال، به لحاظ روحی و روانی و اجتماعی و ... به صلاح ویس هست؟)

    این "دوست" بودن نیست که یک طرف دیده بشه و یک طرف دیده نشه. الان شما هردوتاییتون دارید اون رو میبینید، پس کی قراره ویس رو ببینه؟

    منظورم از دیده نشدن این نیست که بهت علاقه نداره. اما این تویی که داری بخاطر اون علاقه از خواسته هات میگذری، متوجه منظورم میشی؟ اصلش اینه که عاشق برای معشوق فداکاری کنه، نه معشوق برای عاشق.

    اصل چیزی که میخوام بگم اینه که تو داری انفعال به خرج میدی. رابطه شما هماهنگ نیست. چون تو به کسیکه "دوست" خودت میدونی، بی پرده حرفهات و نگرانی هات رو نمیگی که اون بتونه درکت کنه. که بتونه منافع تو رو هم ببینه.

    با خودت صادق باش. ببین حقیقتا تو چی میخوای؟ دلت چی میخواد؟ فقط به این فکر نکن که اون دلش چی میخواد؟ و فقط تلاشت این نباشه که دل اون تو رو بخواد...

    بعلاوه به دوستت اجازه بده همه حقایق رو در مورد تو بدونه. چه در مورد خواسته هات، چه نگرانی هات از آینده و ... باهاش بی پرده و صادق باش، این میشه رابطه ی دوستی.

    درواقع اینطور که من میبینم، داری نیمه سنتی عمل میکنی. از یه طرف وارد یه رابطه دوستی شدی، و از طرف دیگه میخوای پروسه ازدواجتون کاملا سیر سنتی داشته باشه، یعنی اول اون بصورت کاملا سنتی ازت خواستگاری کنه و بعد تو بهش فکر کنی. اینجوری تناقض پیش میاد. (هردوتون هم میدونید که تو همین حالا هم بهش فکر میکنی، و فقط میخوای وجهه ی سنتی حفظ بشه، حالا چراش دیگه جای صحبت داره)

    من اینجا نمیخوام یکی از این دو دیدگاه رو رد کنم، حرفم اینه که در هم آمیختگیشون دردسر درست میکنه. باید یکی رو انتخاب کرد، و همون مسیر رو هم طی کرد. ( البته دیدگاه خودم هیچکدوم از این دوتا نیست، بلکه یه دیدگاه سنتی اصلاح شده هست، که تاکیدش بر یه دوره شناخته که امنیت انتخاب رو بالا ببره.)

    اگه بخوای همه چی سنتی باشه که باید همین کاری رو انجام بدی که آقای توجیه میگن. ولش کن و ببین میاد یا نمیاد. مثل هر پسر دیگه ای.

    اگه با هم دوستید، که دیگه الزامی نیست که در طول همدیگه باشید( که اون اول تصمیم بگیره و بعد تو)، میتونید موازی با هم باشید. خصوصا خصوصا حالا که رابطتون 2 ساله شده.

    پس اگه دیدگاه غیرسنتی رو انتخاب کردی، هرچی تو دلت هست رو بهش بگو، مثل دو تا دوست با هم بشینید و شرایط تو رو تحلیل کنید. چه شرایط روانیت (بعنوان یک دختر) چه شرایط اجتماعی و ... از اون طرف (بصورت مجزا) شرایط و افکار و احساسات اون رو هم تحلیل کنید. بعد با توجه به دریافت هاتون با همدیگه، صلاحتون رو مشخص کنید. (چه جدایی باشه چه ازدواج).

    اگر هم دوستی شما در حدی ایده آل نیست که بتونید با هم تحلیل کنید، حداقل اینقدر منفعل برخورد نکن که اون هیچی ازت ندونه، و فقط بشینه با توجه به شرایط خودش روی تصمیم به ازدواج گرفتن یا تموم کردن رابطه تصمیم گیری کنه. (البته اون علارغم اینکه تو تلاش کردی چیزی لو ندی، به احتمال زیاد میدونه تو دلت چیه، و چه بسا تو رو دختری ببینه که بیش از منافع خودت داری منافع اون رو میبینی! که این خودش نکته مثبتی به حساب نمیاد! چون ممکنه به حساب عزت نفس پایین، یا به حساب ترس و اعتماد به نفس پایین گذاشته بشه.)

    و یه احتمال رو هم در نظر بگیر: ممکنه اساسا شکی در کار نباشه، یا شکش مثلا 1 به 99 باشه (1 برای ازدواج، 99 برای صرفا دوستی) اما با فیگور شک تو رو توی رابطه نگه میداره (این رو بصورت یه احتمال در نظر بگیر. حتما لازم نیست طرف شیاد باشه که چنین کاری بکنه، ممکنه حتی خودش هم از این حیله ای که ذهنش داره میزنه، مطلع نباشه)، این رابطه ایه که هرچند اون به تو علاقه داره، اما به هرحال برای اون ضرری هم نداره. پس چرا اون نباید دلش بخواد با تو دوست باشه؟ البته تو هم دلت میخواد، اما این رابطه برای تو میتونه خیلی هم بی ضرر نباشه!

    به هرحال من با وجود اینکه پست های زیادی ازت نخوندم، تو رو دختر عاقلی دیدم، و چندان نگرانت نیستم، اما فقط تاکیدم روی منفعل نبودن هست.

    موفق باشی.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...


    ویرایش توسط میشل : سه شنبه 10 دی 92 در ساعت 10:18

  4. 8 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    maryam240 (جمعه 03 اردیبهشت 95), meinoush (چهارشنبه 05 شهریور 93), toojih (سه شنبه 10 دی 92), ژینا (سه شنبه 10 دی 92), نیکمرام (پنجشنبه 12 دی 92), veis (چهارشنبه 11 دی 92), خانوم مجرد (سه شنبه 10 دی 92), شیدا. (سه شنبه 10 دی 92)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 دی 95 [ 15:53]
    تاریخ عضویت
    1390-5-23
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    4,339
    سطح
    41
    Points: 4,339, Level: 41
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    12

    تشکرشده 48 در 26 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط simai نمایش پست ها
    یعنی مردا دوست دارن که زن ها یه کاری بکنن می شه اینو بیشتر توضیح بدین ؟چون من خودم جز افرادی هستم که خیلی با این حالت ها رو به رو می شم و همیشه چون اذیت می شم رها می کنم طرف مقابلو و می گم تصمیم جدی نمی خواد بگیره دیگه . از نظر من یه زن نمی تونه مردی رو که نمی تونه تصمیم بگیره متقاعد بکنه تا حرکتی انجام بده نزدیک می شی قاطی می کنن دور می شی یه جور دیگه قاطی می کنن عملا این وسط می مونی چیکار کنی لطفا آقایون نظر بدن؟

    این پروسه و مراحلی که شما گفتید یه مقدار نیاز به زمان داره...تا مرد تجزیه و تحلیل تو خودش کنه
    ببینید این جمله رو شنیدی که مردها هدف مدارند و دختر ها رابطه مدار.پس یک پسر فقط زمانی که قصد رابطه با دختری رو داره (حالا چه به قصد ازدواج یا چه بخاطه دوست بودن) به اون فکر میکنه وگرنه اصلا به اون طرف نگاهم نمی کنه ولی دخترها این طور نیستن در کل به رابطه و جدی شدن اون رابطه حالا چه دوستی چه همکلاسی و غیره توجه می کنند..

    اینو گفتم تا بدونی که اگه دختری پسری رو میخواد فقط باید یه مدت تو آنتن پسر باشه....تا پسر هدفش به اون جذب بشه حالا با کوچکترین کبریتی دیگه نمیشه پسره رو مهار کرد...خیلی از دخترا رو میشناسم که با پسرا خیلی جورن البته تو ژنشون هست اخلاقشون همین طوره ولی همش از این ناراحتن که چرا پسرا یه فکری دیگه دربارشون میکنن این به خاطر همون هدفه

    حالا اگه پسری دختری رو بخواد دیگه کاری برای دختر نمی مونه درسته جز یه حرکت کوچیک.....؟درسته

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط veis نمایش پست ها
    ممنون مداسو. خجالت نمی کشه . اینو مطمئنم. ولی ترس رو احتمال میدم باشه . ترس مالی . چون هرازگاهی در موردش حرف زده. البته من دختر کم توقعی هستم و اینو می دونه . هرچند روش تاکید نکردم. و یه حدس دیگه هم می زنم. من چهره معمولی دارم و خیلی زیبا نیستم. ممکنه پسری کسی رو به شدت دوس داشته باشه ، اما به خاطر ظاهرش (صرفا صورت ، چون اندامم خوبه) برای ازدواج شک داشته باشه ؟
    اگه مشکل مالی هستش با کمال تاسف باید بگم که ایشون را کاملا باید بیخیال بشید...چون هیچ کاریش نمیشه کرد
    اما اگه مشل قیافه شما باشه که با افزایش رابطه کم کم زیبایی باطنی جای اون رو میگیره....پس نگران این نباشید..::چون خودم پسرم دارم میگم:::
    اما اگه کسی دیگه رو دوست داره میشه از طریقه ی صحبت کردنش درباره ی ازدواج فهمید...
    پسرا حالت روحی شونو خیلی زود بروز میدن....شما که دخترید و از ما پسرا استا ترید تو این زمینه ها..
    ولی این طور که شما گفتید و طرز صحبت ایشون بر میاد به شما علاقه دارند...

  6. 2 کاربر از پست مفید medaso تشکرکرده اند .

    veis (چهارشنبه 11 دی 92), شیدا. (سه شنبه 10 دی 92)

  7. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 شهریور 96 [ 20:04]
    تاریخ عضویت
    1389-12-04
    نوشته ها
    404
    امتیاز
    6,886
    سطح
    54
    Points: 6,886, Level: 54
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 64
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    533

    تشکرشده 600 در 287 پست

    Rep Power
    55
    Array
    دوست عزیز
    میشه لطفا بگین در حال حاظر اسم رابطه ی شما چیه؟قبلا چی بوده؟
    در مدت 2 سال زمان کافی برای شناخت وجود داره.شما لازم نیست کاری بکنید اون اگه بخواد خودش اقدام میکنه.رابطه ی شما در این مدت چطور بوده؟چه نوع ارتباطاتی داشتید؟اگر رابطه ی جنسی نداشتید قابل تعمله که این اقا برای چی با شما مونده،انگیزه ی شما برای ادامه رابطه برای مدت زمان 2 سال چی بوده؟
    قبل از اینکه به فکر این باشید که ایشون چرا اقدام به خواستگاری رسمی نمی کنن بهتره در مورد خصوصیات و چیزهای دیگه ایی که در ازداوج مطرحه در اینجا صحبت کنیم.اینکه شما و اون به هم علاقه دارید واقعا جای شکه چون احتمالا گزینه های دیگه ایی نداشتید و احتمالا به هم وایسته اید نه این اینکه واقعا نقطه ی مشترکی وجود داشته باشه!
    باید بگم شما حرفتون رو به ایشون زدید که باید به طور مستقیم اقدام کنه اگر بخواد خودش حتما اقدام میکنه.
    شما باید در مورد رابطتتون بیشتر توضیح بدید با این توضیحات بسیار مختصر نمیشه نظر درستی داد.در هر صورت توصیه میکنم هر چه زودتر تکلیفتون رو با این رابطه روشن کنید با توجه به سن بالا ی شما شما چندید برابر فرصتتون رو از دست میدید هرچند که گزینه ی مناسبتری هم وجود نداشته باشه!

  8. کاربر روبرو از پست مفید tamas تشکرکرده است .

    veis (چهارشنبه 11 دی 92)

  9. #15
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 تیر 97 [ 14:07]
    تاریخ عضویت
    1392-5-19
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    8,869
    سطح
    63
    Points: 8,869, Level: 63
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 181
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    480

    تشکرشده 882 در 242 پست

    Rep Power
    60
    Array
    شیدا جون عزیزم خوشحال میشم وقتی نظراتت رو می خونم. مرسی خانمی که تاپیک قبلیمم خوندی. درسته . گاهی فکر می کنم مشکلش من نیستم. بلکه مشکلش کلا ازدواج کردنه .

    آقای توجیه بازم تشکر. من نمی دونم چه کاری رو انجام بدم بهتره . ولی وقتی رابطه رو کمتر می کنم ، حواسش بهم جمع تر میشه . اما مشکلی که هست اینه که یه مقداری (بیشتر از بقیه) مغروره و مطمئنم اگه رابطه رو کلا به سمت سرد شدن ببرم غرورش اجازه نمیده بیشتر از این اصرار کنه. و اینکه به حقوق انسانی خیلی پابندی داره و اگه من بگم نمیخوام با وجود اذیت شدنش میگه باشه . یعنی فکر می کنه من واقعا گفتم نمی خوام


    میشل عزیزم . وااااااو چقدر برام نوشتی
    حرفات میشه گفت تا حد خیلی زیادی درست بود.
    فقط قسمت اولش که گفتی من دیده نمیشم یه مقداری جای بحث داره . ببین خانمی اونجور نبوده که اون بهم توجه نداشته باشه . من هم همه نگرانی هامو و همه مشکلاتمو بهش میگم و گاهی کمک می کنه حلش کنم. اما منم دختری ام که خیلی کم از کسی کمک می گیرم.
    در مورد سنتی بودن و مدرن بودن هم حدسات کاملا درست بود. من گیج هستم که چی میخوام. ولی می دونم سنتی رو قبول ندارم. اما غرورم هم اجازه نمیده بشینم و بهش بگم می خوای چی کار کنی برای این رابطه و انتظار دارم اون کاری کنه. هیچ وقتم چیزی بهش نگفتم . اگه هم منو نخواد ، نمی تونم چیزی بهش بگم. اگرچه سختم میشه ، اما مجبورم بپذیرم. و می دونم روزهای سختی رو در پیش خواهم داشت.

    حالا این غرورها رو شاید بشه از دیدی به انفعال نسبت داد.

    در مورد قسمت سوم هم که گفتی ممکنه اصلا شکی نداشته باشه ، من اینو احساس نمی کنم. می دونم اونم معلقه بین تصمیم گرفتن. اما مرحله ایه که خودش باید تنها رد کنه . نمی تونم کمکش کنم. نمی خوام احساسات من تو تصمیم گیریش اثر داشته باشه و بعدها پشیمون بشه .

    باز هم مرسی عزیزم از تحلیل کاملت

    مداسوی عزیز ممنون
    راستش مشکل مالی آنچنانی ای نیست. اون شاغله و همین برای من کافیه . من دختری هستم که می تونم با خیلی چیزها (از جمله فقر) مبارزه کنم. البته فقیرم نیستااا . ولی احساس می کنم خودش رو از نظر مالی کم می بینه . ضمن اینکه خودمم شاغلم و می تونیم با هم زندگی رو بسازیم. اما اینم نمیشه بهش بگم. هرچند اشاره کوچیکی کردم (غیر مستقیم)

    سلام تماس عزیز
    در حال حاضر ما دوست هم هستیم. قبلا هم دوست بودیم. ما با هم به تفریح می رفتیم. بحث علمی می کردیم. کار مشترک علمی انجام می دادیم و .... انگیزه فکر می کنم آرامشی بوده که بهم دادیم. هم اون بعد از آشنایی با من شادتر از قبله و هم من . رابطه جنسی هم نداشتیم. اما خیلی هم علیه السلام نبودیم.
    در مورد نقاط مشترک هم ، برعکس نظر شما ، نقاط مشترک زیادی داشتیم.
    ضمنا تو زندگی هر دوی ما در این دو سال افرادی بودن که می خواستن به زور خودشون رو جا کنن اما اجازه ندادیم. از هم دیگه هم پنهان نکردیم.

    فقط متوجه نشدم از کجا گفتین که در علاقه ای که بهم داریم شک وجود داره ! من میگم شکی وجود نداره .حداقل از جانب خودم مطمئنم اما همین علاقه باعث نمیشه بی شرط و قید ، اگر ازم خواستگاری کرد ، قبول کنم. خب در مورد اون هم گاهی فکر می کنم شاید مثل من باشه . علاقه رو می دونم که داره . اما دلیل نمیشه حتما خواستگاری کنه . شاید خب معیار خاصی رو نداشته باشم. فقط نمی دونم اون معیار چیه . شایدم کلا با ازدواج مشکل داره . نمی دونم !!!!

    - - - Updated - - -

    راستی مرسی دوستایی که تنهام نمیذارین به علت اینکه تو تاپیک قبلی به حرفاتون گوش ندادم :)
    ویرایش توسط veis : چهارشنبه 11 دی 92 در ساعت 22:37

  10. کاربر روبرو از پست مفید veis تشکرکرده است .

    میشل (یکشنبه 15 دی 92)

  11. #16
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 شهریور 00 [ 00:15]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    16,852
    سطح
    83
    Points: 16,852, Level: 83
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 498
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    116
    Array
    ویس عزیز

    نمی خواستم برات بنویسم چون فکر میکنم دوستان هم در این تاپیک هم در تاپیک چند ماه پیشت خیلی خوب و کامل راهنمایت کردند مخصوصا دوستان آقا با نگاه مخصوص خودشون ولی امروز نظرت برای دوستمون نیک مرام را دیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط veis نمایش پست ها
    من فکر می کنم این آقا همتون رو سر کار گذاشته و الان داره هر هر و کرکر به جوابا می خنده و بعد هم الکی اسلام و زن زیبا و ... رو قاطی هم می کنه و به خورد تاپیک های اینجا میده .
    هدفش هم یا تفریحه یا خراب کردن وجهه بعضی چیزها و برخی افراد ....

    ببخشید اینم نظر من بود دیگه ...
    احساسم اینو گفت که مسائل دیگه ای در پشت پرده در جریانن
    تصمیم گرفتم برات بنویسم که چرا نیک مرام را باور نمیکنی؟؟؟؟

    به نظر من اون خیلی راحت و با شهامت آنچه در دلش سنگینی می کرد نوشته و من فکر نمیکنم حرفاش و باورهاش

    جدای از درست یا نادرست بودنش که من بحثی با آن ندارم دروغ بوده باشه.

    ولی ای کاش با تاپیک اون من و شما و بقیه دخترای رویایی این سرزمین به خودمون بیام و به خانمش و سرنوشتی که

    داشت نگاه کنیم و در رابطه ای که طرف تکلیفش با خودش مشخص نیست وارد نشیم حتی اگر پسر استاندار ازمون

    خواستگاری رسمی کرد و قرار عقد و عروسی گذاشت

    می دونی کسی که خواب میشه بیدار کرد ولی کسی که خودش رو بخواب زده نه.

    ببخش منو که تند نوشتم ولی احساس کردم لازمه یک ایست بزرگ به افکارت بدی

    به قول دوستی گاهی روی پیشونی بعضی از ما دخترها نوشته شده

    لطفاً من را گول بزنید

  12. 6 کاربر از پست مفید sanjab تشکرکرده اند .

    toojih (چهارشنبه 11 دی 92), فرهنگ 27 (پنجشنبه 12 دی 92), ژینا (جمعه 13 دی 92), نیکمرام (پنجشنبه 12 دی 92), میشل (یکشنبه 15 دی 92), veis (چهارشنبه 11 دی 92)

  13. #17
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 تیر 97 [ 14:07]
    تاریخ عضویت
    1392-5-19
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    8,869
    سطح
    63
    Points: 8,869, Level: 63
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 181
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    480

    تشکرشده 882 در 242 پست

    Rep Power
    60
    Array
    مرسی سنجاب جان که نظرت رو برام نوشتی.

    راستش من تاپیک نیک مرام رو نخونده بودم. به یکباره نشستم حدود هفتاد پست رو خوندم. اگر شما هم اینکارو می کردید همین به ذهنتون می رسید. چون باور این همه بدون عقل پیش رفتن یه نفرو نداشتم ( که به خیانت رضایت بده به شرط اینکه همسرش زیبا باشه ) . این حرفش هنوزم ذهنمو درگیر خودش کرده . و چون باور نداشتم یک نفر تا این حد بی .... پیش بره ، گفتم حرفاش رو باور نکردم. هنوزم همین اعتقاد رو دارم که چیزهای دیگه ای هم هست ....
    من در تاپیک قبلیم در جواب دختر بی خیال که پرسیده بود چرا حالا این آقا رو قبول دارم توضیحاتی رو نوشتم و گفتم اصلا به صِرف احساسات نیست این کارم. و اینکه اون آقا هم مثل آقای نیکمرام نیست. چون اصلا تا اون حد احساساتی نیست. در واقع هر دوی ما احساسات کنترل شده ای داریم. اون آقا شخصیت تکامل یافته ای رو داره و من نه به خاطر پول ، نه به خاطر چهره ، نه به خاطر اندام ، نه به خاطر تحصیلات ، نه به خاطر شغل و .... که فقط به خاطر مرد بودنش و صبور بودنش و کامل بودنش و آروم بودنش و عاقل بودنش می پسندم این شخصیت رو . شخصیتی که کمتر در پسرهای این دوره و زمونه دیدم یعنی یا خیلی قد و با تعصب هستن ، یا خیلی ناپخته و احساسی .

    موضوع ما و آقای نیک مرام تفاوت های زیر رو داره
    1. طرف من به اون حد احساساتی نیست
    2. خود من مثل همسر آقای نیک مرام احساساتی نیستم
    3. طرف من خیلی خیلی رکه
    4. من مغرورم و به خاطر احساس ازش نمی خوام با من بمونه و اگه بگه میرم ، میگم برو.

    ولی باز هم روی این موضوع فکر می کنم عزیزم . ممنون

  14. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 دی 97 [ 13:04]
    تاریخ عضویت
    1392-10-07
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    4,404
    سطح
    42
    Points: 4,404, Level: 42
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    75

    تشکرشده 32 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    حرف های من پرده از حقایق تلخی از زندگی من.گشود که چند سال زندگی ام را تیره و تار کرد و روح و جسم و جانم را فشرد .... شما بروید ده بار دیگر بخوانید تا شاید تجربه پیدا کنید.....شما دخترها ترحم دیگری را جلب نکنید....همسر فعلی من شب و روز در راهروهای دانشگاه جلویم سبز میشد....من هم دریک برهه ای از سر دلسوزی عقل را گذاشتم کنار و با احساسات نوع دوستانه کار را خراب کردم....از شما هم سخت ناراحت شدم که مثل آدم های شکاک واقعیاتم را منکر شدی دیگر بار اینکار را نکن....من یک کلمه هم دروغ نگفتم......آآنطور هم که سنجاب عزیز میگوید من به فکر فریب کسی نبودم من به فکر یاری کسی بودم ...غافل از اینکه یک انسان افسرده ناتمام و ناقص خود نیاز به ترحم دارد....

  15. 2 کاربر از پست مفید نیکمرام تشکرکرده اند .

    sanjab (یکشنبه 20 بهمن 92), ژینا (جمعه 13 دی 92)

  16. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 تیر 93 [ 19:01]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    محل سکونت
    البرز کرج
    نوشته ها
    105
    امتیاز
    833
    سطح
    15
    Points: 833, Level: 15
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    92

    تشکرشده 184 در 65 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    21
    Array
    اصولا بنده با طرز تفکر خودم جواب میدم،
    اگر مورد خوبی رو پیدا کنم و خدا بهم قدرتی بده که بتونم موضوع رو به مادرش و بعد از قرار با پدرشون بگم و جواب بله رو بگیرم دست دست نمیکنم

    ایشون از خودشون مطمئن نیست، یا میشه گفت که اطمینان به نفس اش پایین هست یا از نظر مالی ترس و واهمه داره به هر حال واقعا کسایی که ازدواج درست میکنند این فکر ها رو دقیق میکنند.
    تا شناخت از طرفتون نداشته باشم نمیتونم اطلاعاتی بهتون بدم ولی بهتره که قضاوت بد نکنید

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط simai نمایش پست ها
    :: این دخترا هستن که انتخاب می کنند نه پسرا ::

    من بار ها تو این انجمن گفتم که الان 90 درصد دخترا جامعه ما افسردگی دارن که شاید ازدواج نکنند یا خواستگار نداشته باشند در صورتی که اونا همه کاره هستند و هیچ قدمی نمی زارن یعنی خودشون اصلا نمی خوان.خوده اسلام هم آشنایی برای ازدواج رو مشکل نمی دونه پس چه عیبی داره



    یعنی مردا دوست دارن که زن ها یه کاری بکنن می شه اینو بیشتر توضیح بدین ؟چون من خودم جز افرادی هستم که خیلی با این حالت ها رو به رو می شم و همیشه چون اذیت می شم رها می کنم طرف مقابلو و می گم تصمیم جدی نمی خواد بگیره دیگه . از نظر من یه زن نمی تونه مردی رو که نمی تونه تصمیم بگیره متقاعد بکنه تا حرکتی انجام بده نزدیک می شی قاطی می کنن دور می شی یه جور دیگه قاطی می کنن عملا این وسط می مونی چیکار کنی لطفا آقایون نظر بدن؟

    آمار رو نمیدونم از کجا اوردی چون سیستم در این مورد نداریم که رقم دقیق بگه بماند...
    ازدواج نکنند بهتره یا با روانی ازدواج کنند؟ ببین الان یک کلمه ای رو به عنوان فحش در نظر میگرند و هر وقت شما این کلمه رو شنیدید میگید طرف فحش داد خب جامعه - ایران - عرف میدونه که درخواست کننده پسر باشه، یک مورد از دوستان بود دختره بسیار آدم از هر لحاظ بنده هم مامور بودم آمارشو بگیرم واسه یکی! به رفیق ما پیشنهاد داد رفیق ما رد کرد !!!!! چی چون آقا این حرکت دختر رو زشت میدید !

    تو عشق بازی بیشتر مرد برای زن باید زمان بذاره پس بیشترین جنبه لذت از رابطه رو زن میبره (آدم های ایران با هم فرق میکنند) البته اگر عاشق این کار نباشیم که با زنمون عشق بازی داشته باشیم که رختخواب که میشه جهنم...

    از طرفی هم ملت روی دختری که پیشنهاد دوستی و ازدواج میده رو برچسب میزنند که در بعضی از مواقع طرف واقعا با دل خالص اومده جلو مثلا مورد بالا که گفتم.
    چون دیگه دختر ها هم وقتی پسری میبینند که متعهد هستش و بلده چطور با زن رفتار بکنه که یه گوشه نمیرند بشینند تا طرف بیاد ازشون خواستگاری کنه. شما هم باید زرنگ باشید.
    ویرایش توسط مدیرهمدردی : چهارشنبه 18 دی 92 در ساعت 21:56 دلیل: اصلاح بعضی اشتباهات در این پست.

  17. کاربر روبرو از پست مفید Less Than Nothing تشکرکرده است .

    medaso (شنبه 19 بهمن 92)

  18. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 دی 95 [ 15:53]
    تاریخ عضویت
    1390-5-23
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    4,339
    سطح
    41
    Points: 4,339, Level: 41
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    12

    تشکرشده 48 در 26 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آمار رو نمیدونم از کجا اوردی چون سیستم در این مورد نداریم که رقم دقیق بگه بماند...
    ازدواج نکنند بهتره یا با روانی ازدواج کنند؟ ببین الان یک کلمه ای رو به عنوان فحش در نظر میگرند و هر وقت شما این کلمه رو شنیدید میگید طرف فحش داد خب جامعه - ایران - عرف میدونه که درخواست کننده پسر باشه، یک مورد از دوستان بود دختره بسیار آدم از هر لحاظ بنده هم مامور بودم آمارشو بگیرم واسه یکی! به رفیق ما پیشنهاد داد رفیق ما رد کرد !!!!! چی چون آقا این حرکت دختر رو زشت میدید !

    تو عشق بازی بیشتر مرد برای زن باید زمان بذاره پس بیشترین جنبه لذت از رابطه رو زن میبره (آدم های ایران با هم فرق میکنند) البته اگر عاشق این کار نباشیم که با زنمون عشق بازی داشته باشیم که رختخواب که میشه جهنم...

    از طرفی هم ملت روی دختری که پیشنهاد دوستی و ازدواج میده رو برچسب میزنند که در بعضی از مواقع طرف واقعا با دل خالص اومده جلو مثلا مورد بالا که گفتم.
    چون دیگه دختر ها هم وقتی پسری میبینند که متعهد هستش و بلده چطور با زن رفتار بکنه که یه گوشه نمیرند بشینند تا طرف بیاد ازشون خواستگاری کنه. شما هم باید زرنگ باشید.
    پس منظورتون اینه که حرف من رو قبول دارید دیگه درسته ؟


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تصمیم به طلاق گرفتم درسته تصمیمم؟
    توسط amir59 در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 مهر 95, 22:38
  2. تصمیمم نهایی من ... 6 سال تا تصمیم گرفتن طول کشید
    توسط she در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 مرداد 95, 18:31
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 شهریور 93, 18:36
  4. طرفداری بی منطق ازمادرش داره دیونم میکنه
    توسط sadaf tanha در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 04 مرداد 92, 11:47
  5. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 اسفند 90, 23:36

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.