ناگفته های keyvan....

[ani]

بايد امروز خودت را مرور كني و ببيني به امروز خودت چه نمره اي مي دهي . نمره اي كه نشان بدهد تو امروز اگو مغزت چقدر فعاليت داشته و يا سوپر اگو مغزت چه كرده و يا ....
به صحبتهاي نقاب هم توجه كن . او هم درست مي گويد حال شايد حرفهاي ما خيلي با مشگل تو تناسب نداشته باشد . كه قطعا جناب آقاي سنگ تراشان راه حل خوبي براي مشگل ات خواهندداشت .

بيا اين هم جواب به اين خوبي و درستي . آقا تنظيمي دست به فرستنده و گيرنده و ... نزن . دست آقاي سنگ تراشان درد نكند .

[gole maryam]

اگر انطور که خودتون توضیح دادید همدرد باشید چه اشکالی داره؟این که عالیه!

[keyvan]

ممنون دوست عزیزم.
من درد طرف مقابل رو احساس میکنم؛ سعی میکنم که اون رو به آرامش دعوت کنم ؛به اون امید میدم؛منطقی باهاش صحبت میکنم که انچه که پیش امده رو قبول کنه؛و به فکر بهتر شدن وضعیت باشه ؛نه با خودخوری ؛بدتر بشه؛من وقتی میبینم زندگی دوست من به خاطر خودخواهی؛به خاطر طرز فکر غلط ،و دور از انسانیت؛ از هم پاشیده میشود،او میماند و یک بچه 6 ماهه ،دلم به درد می اید،یا او که با 30سال سن تحصیلات لیسانس،هنوز بیکار است و به خاطر نبود امکانات اقتصادی هنوز تشکیل خانواده نداده ؛وقتی دوستم را میبینم که بعد از دو سال نامزدی(عقد کردن)به خاطر مشکلات مالی نمیتواند زیر یک سقف با همسرش زندگی کند ؛یا دوستی که....

همیشه به اونها میگم زندگی و این دنیا رو به خودتون سخت نگیرید؛و در کل اونها رو خوش بین میکنم؛اگر خودشان قبول کنند؛
اما چه کنم که حتی دلم به حال انسانی که فرسنگها با من فاصله دارد به درد می آید.

[طاهره]

کیوان عزیزم ،

به نظر من زندگی هر کسی محصول نوع تفکر و شیوه ای است که در درازمدت برای زندگی خود انتخاب کرده است. و مهمتر از اون ضرورت باور کردن قدرتی ست که هریک از ما برای این انتخاب در اختیار داریم ....
البته هیچ کس همه چیز را همون اول که هیچ حتی همون اخر هم نمی دونه اما زندگی با سختیها و رنجهای خودش به تک تک ما اجازه می ده تا هر بار با قیافه ای جدید از خودمون روبرو بشیم که قبلا نمی شناختیمش و به نظر من این جذاب ترین نمای زندگیه ...

از طرفی خیال می کنم زندگی بی رنج و غم و درد اصلا قابل تحمل نیست و حتی باعث بی معنایی و بی ارزشی زندگی می شود ... ما در پناه تجربیات سخت و بحرانهای گران است که می فهمیم کی هستیم و به دنبال چه می گردیم ...


برقرار باشی و سربلند.

[THEN]

اولین و مهمترین راه حل اینه که فلسفه درد و رنج رو درست درک کنیم.
درد جزئی از زندگی ماست. که اتفاقا خیلی بهتر از شادی راه رستگاری رو بهمون نشون می ده. (معنای کلمه تقوی هم همین رو می گه). هرچند درد کشیدن سخته، اما به هرحال زندگی انسان رو همین دردها می سازند. و البته دردها گذرا هستند و نه همیشگی. تغییر حالت می دن و با تغییراتشون روح رو بزرگتر می کنند.
اگه فلسفه درد (که ممکنه شما بهتر از من بیانش کنید) برامون درونی بشه، اونوقت تحمل درد برامون سبک تر می شه. هم درد خودمون و هم بقیه.

چند وقت پیش تو مطب یه دکتر اتفاقی صدای پسری (حدود 16 ساله) رو شنیدم که درحالیکه سعی می کرد مادرش رو به بیرون از سالن انتظار هدایت کنه، می گفت: مامان آخه پول ویزیت و از کجا میاری؟ تازه بعدشم دارو. مادرش جواب داد: تو کاریت نباشه، سرت داره عفونت می کنه!!
دنیا روی سرم خراب شد. کاش کاری از دستم برمیومد، حتی به قیمت زندگیم.
اشکها براش ریختم. دعاها براش کردم.
این دردها تو جامعه ما زیادند. من حتی الان که می نویسم بغض گلومو گرفته. و وجودم در حال لرزشه.
اما در عین حال می دونم که اون پسر فراموش شده نیست. کسیکه به بهترین صورت آراستش، کسیکه اونقدر بزرگش کرد که باهاش عهد بست، هرگز نگاهش رو ازش برنمی داره...

[keyvan]

بنده هم خلاف این رو نگفتم ؛بله ؛باید به درد و رنج معنا داد.
اما ما چرا برای خودمون مشکل درست کنیم؛یا اینکه از سر نادانی اطرافیان دچار مشکل بشیم ,
وبعد به دنبال معنای آن باشیم؛ اگر ناخواسته باشه،میتوان به دنبال مفهوم بود اما خودساخته چی؟

چند نفر از آدمهای اطراف ما دنبال مفهوم رنج هستند,
جوانی که چند سال به دنبال شغل ؛میدود؛و آخر هم هیچ، آیا این معنا دارد؛ ؟
به عقیده خود من باز هم میتوان در این شرایط درسهای زیادی را آموخت؛اما چه معنای دارد که این همه جوان به خاطر مشکلات اقتصادی در فشار باشند، مگر او احساس ندارد؛مگر او نیاز ندارد؛مگر نمیگویند ازدواج و.......کی پاسخگو هست؛چرا یک جوان به خاطر همین پول نمیتونه ازدواج کنه؛خیلی ببخشید به خاطر برطرف کردن نیاز جنسی مجبوره بره .....کنه,یا چرا دنبال ناموس مردم؟ بابا به خدا همه ادمها مثل شما نیستن ؛که بتونن دنبال معنا و مفهوم باشند؛بتونه جلو نفس خودش رو بگیره؛ وقتی که احساس رو داده ؛نیاز رو داده ؛بایدراه برطرف شدنش رو هم میداد,آره راه برطرف کردنش رو هم داده ,پس چرا تو این زمونه اینقدر سخت ؟کفر نگو پسر ؛چرا تقصر خدا باشه ؛نه خود انسان مقصر اصلیه,تو اینطور فکر میکنی؟
پس چرا خدا به داد این انسانها ؛محبوبترین مخلوقش نمیرسه؟
چرا باید پا رو دلت بذاری؛احساست رو توسینه خفه کنی ؛ خدا اگر تو اینطور حکم میکنی؛حداقل توان مقابله رو با این مشکلات و فجایع بده!
خدا میگه بگرد خودت رو ببین من این توان رو دادم ؛اما خدا, یا توئی که داری این نوشته ها رو میخونی اگر کسی به خاطر فشار زیاد نتونست پیداش کنه چی؟ باور کنید بعضی ها پیدا میکنند؛اما نمیتونن دنبالش برن؛چقدر از زندگی رو صرف فکر کردن و به دنبال معنا بودن را هزینه کرده اید؛کسی که از اول صبح تا آخر شب کار میکنه؛بعدش نا نداره که بگه آ,از کجا این معنا رو پیدا کنه؛و خودش رو دلداری بده,خود شما خیلی بهتر از من میدونید که برای یافتن حقیقت باید زندگی ات را هزینه کنی؛اما او که نمیتواند.


چرا یک نفر که چه عرض کنم میلیونها نفر به خاطر نبود پول جان میدهند؛ توان پرداخت هزینه دکتر و دارو رو نداره ؛چیکار کنه ,؟آیا این جبر خداست ؛یا ظلمی که ما انسانها در حق خودمان میکنیم؟
اگر جبر است؛خدا باید پاسخی برای این داشته باشه؛که چرا احساس رو به اون قشر میده؟
بله ؛باید دنبال مفهوم ان بود که خدا بهتر میداند؛
اما یک پسر بچه ,عقلش به کجا میرسه که بیاد و دنبال مفهوم باشه؟
من خودم بیشتر وقتها میگم زندگی مثل یه تابلو نقاشی هستش؛نمیشه که همش سفید (آسایش)باشه,اما چرا برای بعضی ها از تولد تا مرگ سیاهه؟

خدا ,؛تو که میگی از تو حرکت و از من برکت,پس چرا این همه حرکت هست و نشانی از برکت نیست؟(منظور از برکت فقط همین شغل و...)کفر نگو ؛کفر نمیگم،سوال دارم؟
خدا نعمتهای زیادی به ما داده؛خود این جسم،اصلا" نعمتی از این شیرین تر که در این دنیا زندگی کنی؟ اما زندگی با دست خالی؛ یکی میگفت وقتی فقر از دری وارد شود ایمان از در دیگر خارج میشود, راست میگه نه؟
جیب خالی و دنبال معنا و مفهوم!برای همه اینها جواب هست؛اما بیشتر اوقات شبیه خودفریبیه ,تا جواب!
چرا باید به خاطر یک نفر ؛خود خواهی یک انسانیا منفعت ؛صدها هزار انسان کشته بشن؟چرا؟چه حکمتی داره؟ اگر حکمت نداره خدا چرا بی صدا نشستی؟ای بابا تو هم که همش یقه خدا رو گرفتی ،
مگر غیر ازاینه؟

دید من نسبت به زندگی بازتر از این های است که نوشتم؛اما اینها جزئی از زندگی ما هستند نباید بهش فکر کرد
من نه بدبین شدم و نه هستم؛از فعالیتهام خیلی خوب متوجه میشین که افکار منفی ندارم؛
چقدر امیدوارم و چقدر ...
خود من برای همه این نوشتها جوابی هم دارم؛اما برای انهای که میگوییم قانع کننده نیست .
گاهی وقتها برای خود من هم قانع کننده نیست ..
جواب شما چیست؟
تا بعد؛...

[keyvan]

سلام.ani
خواهر محترم؛من

راستی چرا پاسخی در جواب اون نوشتهام نیست؟ خیلی داغ کرده بودم!نه؟

aniناراحتی نشی؟نوشته های من چی داشت ؛چی توش بود که تشکر کردی؛؟

[حسین پور]

سلام ""کیوان"" جان...
کیوان جان مثل اینکه توهم پیر شدی ها.....عجول شدی(شوخی):P

کیوان برادر عزیزم درسته که ما در قبال شما پاسخی نداریم چون شما خود منبع پاسخید اما اگر اجازه دهی چند کلامی بگوییم::

ببین کیوان عزیز بنده تمام مشکلاتی را که بیان نمودی باور دارم و به انان یقین...
بر طبق همین باور و یقین هم می پندارم این مشکلات ضروریست و اقتضایی زندگی.

اگر امروز کسی بر اثر "خودخواهی"" فردی کشته می شوند در واقع شهید محسوب می شود. و راه شهادت و ایثار را نشان می دهد.
خب این خود یعنی فداشدن چندین نفر برای زندگی با آرامش چندمیلیون نفر.. و علارغم آن پاداش این ایثار را فداشدگان دریافت می کنند.

اگر امروز فردی بر اثر گرسنگی می میرد ...یک نشانه هست.
نشانه ای هست تا فردا شما بیشتر تلاش کنید تا گرسنه نمانید. و نشانه ای است که اگر در توانت هست به یاری او بشتابی....
و نشانه ای دیگر این یاری کردن تو ...باعث تقویت حس نوع دوستی در دیگری می شود و این آغاز یک آموزش است.

کیوان عزیز بر طبق نظر جبرگرایی هیچ چیز در جهان تصادفی و بدون علت اتفاق نمی افتد.
اگر امروز من و شما برای یکدیگر دردودل می کنیم علتی دارد که بعدها به ان پی خواهی برد همان گونه در بعد از یکسال از عضویت در تالار متوجه اش شده ای.

کیوان اینقدر ""خدا"" را اذیت و سوال پیچ نکن...بگذار کارش را انجام دهد. وگرنه....
قربان تو

[keyvan]

ممنون صابر عزیز.
من ایمان دارم که در هر حضوری رازی نهان شده برای کمال؛یا هر چیزی که میخواهید تعبییر کنید.
اگر من دستم از انسان کوتاه بشه به کی پناه ببرم؛کی رو مسئول بدونم؟
یا رب من دست به هیچ دستگیری ندهم که ایشان همه فانی اند و پاینده توئی

خدا اینقدر به من فضا داده که بتوانم انتقاد کنم؛و یا جواب این سوالها رو پیداکنم ,جوابی فراتر از اینها؛که تو نوشتی برادر عزیزم

اگر امروز فردی بر اثر گرسنگی می میرد ...یک نشانه هست.
نشانه ای هست تا فردا شما بیشتر تلاش کنید تا گرسنه نمانید. و نشانه ای است که اگر در توانت هست به یاری او بشتابی....
160:

صابر چرا اونها فدا بشن تا من تلاش کنم؛یعنی بدون اون نمیشه؟
من میگم طرف چند سال پی پیدا کردن شغل میره اما به هیچی نمیرسه؟ پس نفع این نشانه چیه؟
و اینکه وقتی دست خودم کوتاه هست چطور دست دیگری را بگیرم؟


بعضی از پاسخهای که به من داده شده (منظورم این تاپیک یا تالار همدردی نیست)؛مثل این نوشته مرحوم حسین پناهی هستش
تو سینم قلبم داره یخ میزنه اون وقتش توی سرم کوره روشن کردن .

[ani]

تشكر من به دليل طرح موضوعاتي بود كه مطرح كردي و من را فرستادي تا فكر كنم و بعد برگردم كه پاسخ ات را بدهم.

كيوان جان

من خيلي آدم مذهبي نيستم اما يك چيز را خيلي خوب و بسيار قوي و محكم مي فهمم و آن هم حضور و وجود خداست .

و باور قوي دارم

كه براي هرنوع از انديشه و باور و رسيدن به نقطه ي تعقل و طرح سئوال نبايد پاي خدا را وسط كشيد .

اگر من به تو ظلم مي كنم اين به خدا ربطي ندارد . حساب من و توست . نه تقدير توست كه مظلوم باشي و نه تقدير من كه ظالم باشم .
اگر امروز تو و بسياري از جوانان بيكار هستيد و از بيكاري رنج مي بريد و.... نبايد به خدا و قهر وجبر خدا وصل كرد و سرنوشت و ....

خدا ي مهربان مگر مي تواند با من و تو قهر كند و زور بگويد و ظلم كند ؟!!!!

جبر زمان را من و تو مي سازيم .
ما اعتقاد داريم كه خداوند گفته : از تو حركت از من بركت كه حرفي بسيار درست هم هست.

اما اگر من شرايط حركت را از تو سلب كردم و يا ميان راه نان ات را آجر كردم باز دامن خدا را مي گيري ؟!‌


سئوالهاي تو همه درست است و قابل تفكر و فهميدن و شايد رنج هاي مشتركي هم در اين ميان باشد

اما تو از جايگاه يك انسان درست و اخلاقي اين سئوالها را طرح مي كني و از زاويه ديد خودت به ماجرا نگاه مي كني و رنج مي بري چرا ؟!‌چون تو ديگر انديشي ( سوپر اگو مغزت فعال است ) و از آن طرف راس هرمي قدرت ،" اگو " مغزشان فعال است و از من و تو سود مي برند ، به هر ترتيبي كه شده و بتوانند از ما سود مي برند و اين قانون جوامع اي از نوع جامعه ماست .

اين خاصيت و توانايي فوق العاده خود انديشان است كه به بهترين شكل مي توانند براي به دست آوردن منافع از تو جوان و دگر انديش ، سود جويند و.... و صد البته از خود بنده و ديگران .

و بر فرض كه من انسان رابطه درست درنظام و چرخه طبيعت را بر هم زدم ، تو به دنبال پاسخ درست مي گردي براي رسيدن به جواب 4 = 2*2؟!

من مي توانم خدارا در كنار آفرينش هاي ناب اش بفهمم و هر گاه به او و آفريده هاي ناب اش فكر كنم قطعا به جواب هم مي رسم چرا كه صورت مسئله هميشه درست است.

اما هر جا پاي انسان وسط آمد وميان من و خدا و عوامل هستي قرار گرفت و صورت مسئله ي من را انگولك كرد مطمئن باش به جواب درست هم نمي رسم . پس اصلا با روش تو فكر نمي كنم .


و آنچه كه به نظرم مي آيد اين است كه در فشار بيكاري قرار داري و سخت اذيت مي شوي اما بدان كه مسئله بيكاري فقط مختص تو نيست و جامعه اي متاثر از آن هستند آن هم به علت انگولك كاري هاي نوع بشر آن هم از نوع فعال خود انديش و...




و نقاب هم مي گويد :

اگر امروز فردی بر اثر گرسنگی می میرد ...یک نشانه هست.
نشانه ای هست تا فردا شما بیشتر تلاش کنید تا گرسنه نمانید. و نشانه ای است که اگر در توانت هست به یاری او بشتابی....

نشانه ها را باور دارم اما من نشانه را مي بينم و به آنها دقت مي كنم اما جور ديگري فكر مي كنم و اصلا فكرم نزديك به نقاب نيست و متاسفانه مثل تو هم فكر نمي كنم .

اينكه آدم نشانه ها را ببيند و در ذهن سئوالهاي بيشمار داشته باشد بد كه نيست خيلي هم خوب است و باعث پويايي و رشد اما اگر در نهايت هر سئوالي به پاسخ " خدا " برسي و "يقه ي خدا " را بچسبي اشكال اساسي دارد